طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا شب اول قبر سادات با دیگران متفاوت است؟

آیا شب اول قبر سادات با دیگران متفاوت است؟

در پاسخ به این پرسش باید به چند نکته توجه کرد:
1-احترام به سادات به منزله بزرگداشت و احترام به پیامبر اکرم(ص) می باشد و اکرام سادات از بنی هاشم مطابق آیات و روایات معتبر اسلامی بر هر مسلمانی واجب می باشد.
با بررسی آیات قرآن تمامی پیامبران که در زمینه اجر و مزد رسالت و زحمات در این راه را سخن گفته اند این تعبیر را دارند که ما از هیچ کس اجر و مزدی نمی طلبیم بلکه اجر ما تنها بر خداوند بزرگ است )), (سوره ی شعرائ, آیات : 109, 127, 145, 164 و 180 – سوره هود آیات 29 و 51 و سوره دیگر قرآن ), ولی درباره ی پیامبر اکرم سه تعبیر در قرآن آمده است 1. بگو ای رسول ما, هیچ اجری از شما نمی طلبیم بلکه اجر و مزد رسالت من بر خداست (سوره سبائ, آیه 47). 2. از شما مردم اجری نمی طلبم مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش بیابد (فرقان , آیه 57). 3. بگو: از شما اجری نمی طلبیم مگر رعایت و محبت کردن شما نسبت به خویشان و اقربایم را. که پیامبر اکرم بدستور خود خداوند اجر و مزد رسالتش را دوستی و احترام و محبت به خویشان و ذریه اش قرار داده است . البته جمع این 3 آیه که در یکی مزد نطلبیده و در آیه ای دیگر طلبیده , چنین است که اگر پیامبر محبت ذریه اش را خواسته , سود اصلی اش به خود مسلمانان بر می گردد زیرا محبت و احترام عامل مؤثری است برای پیروی کردن , همانگونه که در سوره ی آل عمران , آیه 31, (قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله …; اگر شما به خدا محبت دارید پس باید مرا اطاعت کنید که خدا شما را دوست می دارد…)). پیامبر اطاعت خود را از مردم می طلبد می فرماید چرا که من مبلغ فرمان او هستم , یعنی اگر ما مسلمانان به محبت سادات امر شده ایم این دستوری است از جانب خداوند و با محبت , به خدا نزدیک تر شده ایم و سودش به جیب خودمان رفته است و اصولا پیوند محبت با کسی , انسان را به سوی محبوب و خواسته های او می کشاند و هر چه رشته ی محبت قوی تر باشد این جاذبه قوی تر است , مخصوصا محبتی که انگیزه ی آن کمال محبوب است , احساس این کمال سبب می شود که انسان سعی کند خود را به آن مبدئ کمال و اجرای خواسته های او نزدیک تر گرداند. چنانچه پیامبر اکرم در روایتی می فرماید خوبان سادات را بخاطر خدا احترام کنید زیرا هر انسان خوبی باید مورد احترام قرار گیرد و سادات بد را بخاطر من یعنی منسوب به پیامبر هستند به خاطر پیامبر اکرم احترام کنید, (برای توضیح بیشتر به تفسیر نمونه , ج 2, ذیل آیه 31 سوره آل عمران و یا تفسیر در المنثور سیوطی , ج 6, ص 7 مراجعه کنید).
2- از روایات روشن مى شود که سادات نیز مانند همه مردم دیگر هستند و در صورت گناه مستحق مجازات اخروى مى شوند. چنانکه از امام رضا (سلام اللّه علیه) نقل شده است که خطاب به برادرشان که از راه راست منحرف شده بود و به اینکه از سلاله حضرت پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و حضرت فاطمه زهراء (سلام اللّه علیها) است؛ مى نازید و خود را اهل جهنم نمى دانست، فرمودند: «آیا فکر کرده اى که حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) خداوند را فرمانبردارى کند و روزها روزه بدارد و شب ها به پاخیزد و تو خداوند را عصیان کنى و سپس هر دو روز قیامت مساوى باشید؟ و در این صورت تو از او نزد خداوند عزیزتر خواهى بود! همانا امام على بن الحسین (علیه السلام) مى فرمودند: «نیکوکاران ما دو اجر و زشت کاران ما دو عذاب دارند.» آنگاه امام رو به حسن وشاء فرمودند و با اشاره به آیه «قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح» (هود، آیه 46). (به وى گفتند: «او فرزند نوح بود، اما خداوند را عصیان کرد و خداوند نسبتش با پدرش را نفى کرد. همچنین هرکس که از خاندان ما باشد و خداوند را فرمانبردارى نکند، در حقیقت از ما نیست و اگر تو خداوند را پیروى کنى از ما هستى.» (شیخ صدوق؛ عیون الاخبار الرضا (علیه السلام) ج: 1 ص: 257).
هم چنین در نقل دیگر امام به برادر خود فرمودند: «به خدا قسم کسى به آنچه نزد خداوند است (یعنى ثواب اخروى و دورى از آتش جهنم) نمى رسد، مگر به فرمانبردارى او؛ و تو مى پندارى که با گناه به آن خواهى رسید؟ بد پندارى دارى!» وى به امام عرض مى کند: «من برادر شما و پسر پدر شما هستم.» امام فرمودند: «تو در صورتى که خداوند را فرمانبردارى کنى، برادر من هستى.» آنگاه به آیه سابق الذکر استناد کردند و فرمودند: «خداوند فرزند نوح را به دلیل گناهش از اینکه از خاندان نوح باشد، بیرون کرد.» (همان ص: 260).
پس ملاحظه مى شود که از این جهت تفاوتى بین سادات و غیر سادات نیست. بلکه طبق حدیث امام سجاد (سلام اللّه علیه) سادات گناهکار دو برابر دیگران عذاب مى کشند، چنانکه فرمانبرداران آنها نیز دو برابر ثواب مى برند. (الحمیرى؛ قرب الاسناد، ص: 357) دلیل آن نیز روشن است. زیرا آنها انتساب به پیامبر اکرم و امام على و حضرت زهراء (سلام اللّه علیهم) دارند و گناهان آنها، موجب ناراحتى بیشتر آنها مى شود و بنابراین گناهانشان دو برابر حساب مى شود. امام باقر (سلام اللّه علیه) به یکى از شیعیان که مبتلا به گناه بود، فرمودند: «نیکى از همه نیکو است از تو بهتر است، زیرا تو به ما نزدیک هستى و بدى از همه بد است و از تو بدتر است (زیرا به ما نزدیک هستى)» (ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابى طالب، ج: 3 ص: 159) . ممکن است نظر پرسشگر به این باشد که روایاتی داریم که به صورت اطلاق و فراگیر گفته، سادات و ذریه پیامبر(ص) اهل بهشت می باشند مثلا در روایتی می خوانیم که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یا علی! ان الله قد غفر لک و لذریتک و لولدک و اهلک؛ ای علی! به
راستی خدا تو را و نسل تو را و فرزندان و اهلت را بخشیده است [در نتیجه وارد جهنم نمی شوند]»(1). و در روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) می خوانیم که «هر کس با فرزند من غذا خورده باشد آتش بر جسد او حرام می شود»(2). و یا فرمود: «اکرموا اولادی الصالحون لله و الطالحون لی؛ فرزندان من را اکرام کنید، خوبان را برای خدا و بدان را بخاطر [احترام به] من»(3).
3- ممکن است روایاتی باشد (که ما با آنها برخورد نکردیم) به این مضمون که سادات در عالم برزخ و یا قیامت عذاب نمی شوند. از روایات فوق و امثال آن جواب های مختلفی می تواند داد؛
اولا: نوعی از این روایات از نظر سندی اتصال به معصوم ندارد.
ثانیا: این که هر سیدی در عالم برزخ و یا قیامت عذاب نمی شود، مخالف قرآن است چرا که قرآن صریحا ابولهب عموی پیامبراکرم(ص) را جهنمی می داند: «سیصلی نارا ذات لهب؛ و بزودی وارد آتشی شعله ور و پر لهیب می شود»(4) با این که ابولهب هم سید بود چرا که سید در اصطلاح به کسی گفته می شود که نسبش از طریق پدر و مادر و یا از طریق پدر به هاشم جد بزرگوارش پیامبراکرم(ص) برسد(5). جالب این است که در آیه می فرماید: «بزودی وارد آتش می شود» که ظاهرا همان آتش و جهنم عالم برزخ مراد و مقصود است و هر روایتی که مخالف قرآن باشد اعتبار ندارد. ثالثا: در خود همین روایات، برخی روایاتی داریم که مطلقات و عمومات را قید می زند به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم: 1. امام هشتم(ع) فرمود: «نگاه به تمام فرزندان پیامبر(ص) [و سادات] عبادت است تا وقتی که از راه پیامبر اکرم(ص) بیرون نروند، و به گناه آلوده نشوند»(6). پس بهشت رفتن هم این قید را در بر دارد. 2. امام صادق(ع) فرمود به حمران: «پس هر کسی شما [شیعیان] را مخالفت و از آن [راه شما] تجاوز کند پس از او بیزاری بجویید هر چند علوی (و سید) فاطمی باشد و اضافه کرد: هر کس در مسئله امامت و تشیع با شما مخالفت کند ملحد است. پس حمران عرض کرد: هر چند علوی (و سید) فاطمی باشد؟ پس امام صادق(ع) فرمود: هر چند محمدی، علوی، فاطمی باشد»(7). و امام سجاد(ع) فرمود: «خداوند بهشت را برای کسی خلق کرده که اطاعتش می کند هر چند برده (سیاه) حبشی باشد، و جهنم را برای معصیت کار آفریده هر چند شریف (و سید) قریشی باشد»(8). رابعا: ممکن است بگوییم که سادات هر چند در اوائل عمر بد باشند سرانجام پشیمان می شوند و به طریق صحیح هدایت می شوند لذا جهنم نمی روند این احتمال هم در برخی روایات ذکر شده است. عیاشی از امام صادق(ع) نقل کرده است که از حضرت(ع) در مورد قول خداوند «از اهل کتاب نیست مگر کسی که ایمان بیاورد به او، قبل از مرگش»(9) سؤال شد. حضرت(ع) فرمود: این آیه درباره ما نازل شده است چرا که نیست از فرزند فاطمه(س) کسی که بمیرد و از این دنیا برود جز آن که به اطاعت امام [زمان] خود اقرار می کند چنانکه فرزندان یعقوب [بعد از آن همه نافرمانی و آزار] برای یوسف اقرار کردند»(10).
نتیجه این شد که در عذاب برزخی و آخرتی بین سادات و غیرش فرقی نیست و اگر روایاتی در این زمینه آمده، اولا از نظر سند کامل نمی باشند، ثانیا با قرآن سازگاری ندارند، و ثالثا در خود روایات قیدی بیان شده است که ساداتی وارد بهشت می شوند و عذاب نمی شوند که از راه پیامبر(ص) و امامان(ع) خارج نشده باشند. اما آیا نوع عذاب همان عذاب است یا خیر؟ باید گفت هم مسائل دینی و تکالیف آن براساس انسان بودن افراد است نه سیاه و سفید، یا سید و غیر سید بود آن و هم پاداش و ثواب آن براساس رفتارها و اعمال انسان تنظیم شده است نه نسبت به قشر و اصناف و همین طور عذابها نیز براساس اعمال ناشایست انسان هر گناهی عذاب مخصوص دارد، هر کسی آن گناه را مرتکب شود و توبه نکند مشمول آن عذاب می شود خواه سیاه باشد یا سفید، سید باشد یا غیر سید، بلی سادات به خاطر نسبتی که پیامبر(ص) دارد ممکن است عذابش بیشتر باشد ولی نوعی بستگی به گناهی دارد که انجام داده است.
کوتاه سخن آن که در بعضی روایات سفارش به احترام سادات شده خوبان را به خاطر خدا و بدان را به خاطر احترام پیامبر(ص) احترام و رعایت حرمت آنها ربطی به عذاب و مجازات های الهی ندارد، آنها هم باید در برابر اعمال خود پاسخگو باشند، حتی به خاطر انتساب به پیامبر(ص) انتظار بیشتری از آنان هست که حفظ این نسبت را داشته باشند و گناه نکنند و الا دو برابر مجازات می شوند زیرا از آنها انتظار گناه نمی رود. کسانی از عذاب نجات پیدا می کنند که فرزند و ذریه آنها حساب شوند نه اینکه ائمه(ع) از آنها بیزاری بجویند و بگویند از ما نیستند.
عدل و حکمت الهی اقتضا دارد که نافرمانی و تخلف از دستورات الهی مجازات دارد، متخلف هر که باشد مجازات می شود.
با بررسی آیات قرآن تمامی پیامبران که در زمینه اجر و مزد رسالت و زحمات در این راه را سخن گفته اند این تعبیر را دارند که ما از هیچ کس اجر و مزدی نمی طلبیم بلکه اجر ما تنها بر خداوند بزرگ است )), (سوره ی شعرائ, آیات : 109, 127, 145, 164 و 180 – سوره هود آیات 29 و 51 و سوره دیگر قرآن ), ولی درباره ی پیامبر اکرم سه تعبیر در قرآن آمده است:
1. بگو ای رسول ما, هیچ اجری از شما نمی طلبیم بلکه اجر و مزد رسالت من بر خداست (سوره سبائ, آیه 47).
2. از شما مردم اجری نمی طلبم مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش بیابد (فرقان , آیه 57).
3. بگو: از شما اجری نمی طلبیم مگر رعایت و محبت کردن شما نسبت به خویشان و اقربایم را. که پیامبر اکرم بدستور خود خداوند اجر و مزد رسالتش را دوستی و احترام و محبت به خویشان و ذریه اش قرار داده است . البته جمع این 3 آیه که در یکی مزد نطلبیده و در آیه ای دیگر طلبیده , چنین است که اگر پیامبر محبت ذریه اش را خواسته , سود اصلی اش به خود مسلمانان بر می گردد زیرا محبت و احترام عامل موثری است برای پیروی کردن , همانگونه که در سوره ی آل عمران , آیه 31, (قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله …; اگر شما به خدا محبت دارید پس باید مرا اطاعت کنید که خدا شما را دوست می دارد…)). پیامبر اطاعت خود را از مردم می طلبد می فرماید چرا که من مبلغ فرمان او هستم , یعنی اگر ما مسلمانان به محبت سادات امر شده ایم این دستوری است از جانب خداوند و با محبت , به خدا نزدیک تر شده ایم و سودش به جیب خودمان رفته است و اصولا پیوند محبت با کسی , انسان را به سوی محبوب و خواسته های او می کشاند و هر چه رشته ی محبت قوی تر باشد این جاذبه قوی تر است , مخصوصا محبتی که انگیزه ی آن کمال محبوب است , احساس این کمال سبب می شود که انسان سعی کند خود را به آن مبدئ کمال و اجرای خواسته های او نزدیک تر گرداند.
چنانچه پیامبر اکرم در روایتی می فرماید خوبان سادات را بخاطر خدا احترام کنید زیرا هر انسان خوبی باید مورد احترام قرار گیرد و سادات بد را بخاطر من یعنی منسوب به پیامبر هستند بخاطر پیامبر اکرم احترام کنید, (برای توضیح بیشتر به تفسیر نمونه , ج 2, ذیل آیه 31 سوره آل عمران و یا تفسیر در المنثور سیوطی , ج 6, ص 7 مراجعه کنید). و این اظهار محبتها یک شعار الهی است که بگوییم ما مسلمانان برای خدمات پیغمبر و جبران ذره ای از زحماتش به او ارج نهاده و با این احترام همیشه به یاد او هستیم , و اگر سیدی بد بود کار بدش را دوست نمی داریم ولی خودشان را بخاطر انتسابشان به پیغمبر اکرم دوست می داریم .
بر این امر دلیل فطری نیز دلالت دارد, کسی نقل می کند: دوستی داشتم که در کودکی پدر و مادرش را از دست داد از ده به شهر آمد و یک تاجر او را تحت حمایت و تکفل خود قرار داد تا بزرگ شد و از خانواده ای برای او دختری را خواستگاری کرد و زندگی خوبی برایش مهیا کرد, از قضا تاجر مرد و ارثی که به فرزندش رسیده بود در اثر بی کفایتی او, ضایع شد و فرزندش به گدایی افتاد, روزی در خیابان می رفتم آن پسر برای گدایی پیش من آمد او را به خانه بردم ماجرا را به خانواده گفتم ایشان گفتند, ما زندگیمان را مدیون پدر او هستیم و هر چند او خود باعث این فلاکت شده اما بخاطر پدرش باید مورد رسیدگی قرار گیرد, فطرت هر انسان سلیم النفسی (عاقل و فهمیده ای ) می گوید کسی که به تو کمک کرده و از گمراهی و جهالت به نور هدایت آشنا کرده است او را و نزدیکان و فرزندانش را و لو به خاطر او, دوست بدار و احترام نما, قضیه خویشان پیامبر هم چنین است هم او که ما را به نور قرآن و هدایت و کمال دلالت نمود, خدایش امر کرد که به مسلمانان بگو اجر رسالتم را محبت با خویشانم قرار دادم و ما مسلمانان به سبب امر الهی و فرمایشات معصومین , سادات را محبت کرده و احترام می گذاریم آن هم به دو شق و دو جهت 1. اگر از موئمنین هستند: الف . مؤمن محترم است به دستور قرآن و روایات ب . از ذریه است و قابل احترام . 2. اگر از مؤمنین نیست و بد کرده , فقط به جهت منسوبیت او به پیامبر نه از جهت عمل و کردارش ((ثم جعلت اجر محمد صلواتک علیه و آله مودتهم فی کتابک فقلت قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی )); (دعای ندبه مفاتیح الجنان ). – پس با توجه به آیات و روایات ما سادات را احترام می کنیم و اگر از ایشان کسی به خطاکاری و بیراهه رفته ضمن کراهت داشتن عملش او را متذکر شده و نهی از منکر می نماییم و در عین حال طوری برخورد نمی کنیم که جسارت به نسبش باشد و فقط به سبب فرمایش معصومین (ع ) به او احترام و اکرام می نماییم . برای استفاده و توضیح بیشتر به این کتابها مراجعه فرمائید: تفسیر المیزان (علامه طباطبایی ), 9, آیه 41, انفال تفسیر نمونه , ج 2, آیه 31 آل عمران کتاب فضایل السادات سید محمد اشرف فرزند مرحوم محقق داماد, انتشارات شرکه المعارف و الاثار 1339 ه.ش قم .
: اما در رابطه با این که سادات عذاب نمى شوند و به زمهریر برده مى شوند، روایتى به دست ما نرسیده است؛ بلکه در روایت آمده است: «خداوند جهنم را براى معصیت کاران آفریده اگر چه آن شخص عاصى سید قرشى باشد (ولوکان سیداً قرشیاً). قرآن نیز درباره قیامت مى فرماید: « لا انساب بینهم یومئذً و لا یتساءلون؛ هنگامى که در صور دمیده مى شود و قیامت برپا مى شود، ملاک آن روز نسب نیست»، (مؤمنون، آیه 10) و امام سجاد(ع) نیز در جواب جابربن عبداللّه انصارى به این آیه استدلال فرمود؛ زیرا جابر دید حضرت خیلى در عبادت خودش را خسته کرده است، عرض کرد: اى پسر رسول خدا! شما فرزند پیامبرید و نیازى به این قدر عبادت ندارید؟ حضرت این آیه راتلاوت کردند و به کنایه به جابر فرمودند که آنچه در قیامت به حال انسان مفید است تنها اعمال او مى باشد. بلى نقایص مختصر با شفاعت و امثال آن رفع مى شود و روایات دیگرى هم در این زمینه هست و شاید توبیخى و سرزنشى که شامل حال سادات گناهکار مى شود، به دلیل رعایت نکردن شأن سیادت خود، بیشتر باشد.
کتاب مستقلى نیز در رابطه با این گونه مطالب دیده نشده، بلکه به طور پراکنده در کتاب هاى مختلف وجود دارد. درخاتمه متذکر مى شویم که وظیفه ما و همه مردم نسبت به سادات و فرزندان پیامبر(ص) این است که احترام آنان راحفظ کنیم. در روایت آمده است که: «سادات خوب را به خاطر خودشان احترام نمایید و سادات گناهکار را هم به خاطر پیامبر(ص)»، (اختصاص شیخ مفید)
4-در مورد شب اول قبر سادات روایتی خاصی جدای از سایرانسان ها وجود ندارد و همان مطالب کلی که درشب اول قبر در مورد همه وارد شده مانند حاضر شدن اهل بیت و پنج تن و یا امیر مومنان –ع-بر بالین مومنان ،شامل آنها نیز می باشد و اگر عنایت خاصی نسبت به خصوص سادات در این شب وجود داشته باشد به دست ما نرسده است .
پی نوشت ها:
1. سید احمد موسوی مستنبط، القطره، مطبعه النعمان النجف، محرم، 1378 هـ.ق، ج 2، ص 76.
2. همان، ص 79
3. همان، ص 79
4. سوره مسد، آیه 3
5. آیت الله خوئی، مستند العروه الوثقی، لطفی، مطبعه العلمیه، 1364، کتاب الخمس، ص 316
6. القطره، همان، ج 2، ص 75، روایت 8
7. همان، ص 81
8. همان، ص 81
9. نساء، آیه 150
10. سید احمد مستبط، القطره، نگارش قم، اول، 1418 هـ.ق، ج 1، ص 530 و تفسیر العیاشی، ج 1، ص 283، ح 300 و بحار الانوار، ج 7، ص 195، ح 43 و ج 12، ص 315، ح 133 و ج 46،ح11 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100115222)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد