سوره اعراف
نامگذاری سوره اعراف
نامگذاری این سوره به نام «اعراف» به دلیل سخن از اعراف و اصحاب آن در روز قیامت است.
واژه اعراف دوبار در قرآن کریم در آیات ۴۶ و ۴۸ سوره اعراف ذکر شده است.
نام دیگر این سوره «المص» (خوانده میشود: الف لام میم صاد) است؛ زیرا فقط همین سوره با این حروف مُقَطَّعه آغاز میشود.
از این سوره با نامهای «میقات» (برگرفته از آیه ۱۴۳) و «میثاق» (برگرفته از آیه ۱۷۲) نیز یاد شده است.
ترتیب و محل نزول
سوره اعراف جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، سی و نهمین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.
این سوره در چینش کنونی مُصحَف، هفتمین سوره است و در جزءهای هشتم و نهم قرآن جای دارد. این سوره بعد از سوره صاد و قبل از سوره جن نازل شده است.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره اعراف ۲۰۶ آیه، ۳۳۴۶ کلمه و ۱۴۴۳۷ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سورههای سَبعُ طِوال یکی از سورههای طولانی قرآن است که بیش از یک جزء را در بر دارد و در بین سورههای مکی طولانیترین آنها است.
سوره اعراف در ترتیب نزول اولین سورهای است که حروف مقطعه آن بیش از یک حرف است؛ زیرا سورههای قبل از آن مانند سوره ق، سوره ص و سوره قلم با یک حرف آغاز شده است.
علامه طباطبایی شروع این سوره با حروف مقطعه «المص» را نشان آن میداند که سوره اعراف افزون بر مضامین سورههای آغاز شده با حروف مقطعه «الم»، بر مضامین سوره ص نیز مشتمل است.
آیه ۲۰۶ سوره اعراف از آیات دارای سجده است که امامیه و شافعی آن را مستحب و دیگر فرقهها آن را واجب میدانند.
محتواى سوره
سوره اعراف با ذکر مقدمهاى درباره اهمیت پیروى از دستورات انبیاء علیهمالسلام آغاز مىشود و از مردم مىخواهد از فرمانهاى خدا که به صورت وحى بر انبیاء فرود آمده پیروى کنند و از فرجام شوم اقوامى که بر اثر مخالفت با پیامبران نابود شدند، عبرت بگیرند و بدانند که حسابرسى اعمال در روز قیامت حتمى و حق است.
فصل نخست این سوره با بیان داستان عبرتانگیز حضرت آدم علیهالسلام و تلاشهاى شیطان براى اغواى او آغاز مىگردد و آنگاه به ۴ فرمان الهى که ضامن رشد و سعادت انسان در دنیا و آخرت است، اشاره مىکند. این فرمانها که همگى با خطاب «یا بَنى آدمَ» آغاز مىشود پیوند آشکارى با عوامل لغزش آدم و حوا دارد و بدینسان از فرزندان آدم مىخواهد که با رعایت این نکات از گمراهى و سقوط در امان بمانند.
این اصول چهارگانه که همان پیمانهاى خداوند با انسان است درباره رعایت تقوا،پیروى نکردن از شیطان، پیمودن مسیر اعتدال در زندگى و اجتناب از اسراف و زیادهروى و پیروى از دستورات انبیاى الهى است.
ادامه آیات این بخش به مقایسه سرانجام پیروان انبیا و متکبران تکذیب کننده آیات خدا مىپردازد و با ترسیم شرمندگى و پشیمانى منکران انبیاء با تعابیرى همچون جاودانگى مستکبران در آتش، نفرین دوزخیان به یکدیگر، دو چندان شدن عذاب، احاطه عذاب دوزخ از بالا و پایین بر آنان، به فرجام شوم و دردناک کافران اشاره مىکند.
در مقابل، بهشت جاویدانِ مؤمنانِ معتقد به حقانیت پیامبران و نیکوکار را یادآور مىشود.
سپس صحنه عبرتآموزى از مکالمه بهشتیان با دوزخیان را که به پشیمانى دوزخیان و اعتراف آنان به نادرستى رفتارهایشان در دنیا مىانجامد گزارش مىکند.
در این صحنه به حضور مردانى که در جایگاهى به نام اعراف جاى دارند، اشاره کرده که بر بهشتیان سلام کرده و از دوزخیان بیزارى مىجویند.
درباره شأن و مقام اصحاب اعراف اختلاف بسیارى میان مفسران وجود دارد تا آنجا که برخى آنها را برترین بندگان خدا همچون پیامبران و امامان علیهمالسلام به شمار مىآورند و برخى دیگر آنها را از افراد ضعیف الایمان و گناهکاران مىدانند.
پس از بیان فرجام اهل دوزخ به تشریح دلایل گرفتارى آنها به عذاب ابدى مىپردازد و امورى همچون انکار پیامبران الهى و بىتوجهى به ربوبیت و خالقیت خداوند را دلایل اصلى این عذاب برمىشمارد و از مشرکان مکه مىخواهد با تضرع و زارى خدا را بخوانند، در زمین فساد نکنند و به رحمت الهى دل ببندند و شکرگزار نعمتهاى الهى باشند.
فصل دوم سوره به گزارشى تاریخى از مخالفتهاى اقوام پیشین با تعالیم انبیاء و چگونگى برخورد آنها با پیمانهاى الهى اختصاص دارد.
این نمونهها که به ترتیب تاریخى بیان شده است از داستان حضرت نوح علیهالسلام آغاز مىشود و به قصه حضرت موسى علیهالسلام که از همه مبسوطتر است، خاتمه مىیابد.
به گزارش این آیات، نخستین اقدام پیامبران در برابر کافران و گناهکاران این بود که میثاق الهى را خاطرنشان سازند و آنها را از پرستش غیر خدا بازدارند، از اینرو از زبان بیشتر پیامبران این عبارت را نقل مىکند که: «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیرُهُ».
پیامبران با یادآورى نعمتهاى الهى آنان را به توحید و پیروى از فرمانهاى خدا دعوت مىکردند؛ اما انسانهاى سرکش هر یک به گونهاى از این میثاق الهى سر باز مىزدند و با ارتکاب گناهان و انکار سخنان انبیاء به بتپرستى و پیروى از هوای نفس مىپرداختند و به عذابى دردناک دچار شدند؛ قوم نوح او را گمراه خوانده و رسالت وى را تکذیب کردند. خداوند نیز آن مردم نادان و کوردل را در سیلى سهمگین غرق و نابود ساخت.
قوم عاد پیامبرشان را نادان و دروغگو نامیدند و رسالت او را انکار کرده و به عبادت آنچه پدرانشان مىپرستیدند، مشغول شدند.
قوم ثمود که به نعمت و لطف الهى قدرت ساختن قصرهاى عالى در دشتها و تراشیدن خانهها در کوهها را یافته بودند به قدرت خود مغرور شده و ناقه حضرت صالح را که معجزه الهى و نشانهاى از سوى او بود پى کردند و خداوند نیز با زلزلهاى بزرگ شهر آنها را درهم کوبید.
قوم لوط که براى نخستین بار در تاریخ بشر به عمل زشت لواط روى آورده بودند با بارانى از سنگریزه نابود شدند.
مردم شهر مدین نیز به مفاسد اخلاقى و اجتماعى دچار شدند و با کمفروشى و بتپرستى و آزار و اذیت اهل ایمان به فساد در زمین پرداختند و به نصایح پیامبرشان شعیب بىتوجهى کرده و او را انکار کردند. خداوند نیز این قوم سرکش را با زلزلهاى ویرانگر نابود ساخت.
پس از بیان سرگذشت انسانهایى که عهد الهى را به فراموشى سپرده بودند، سنت الهى در هدایت و عذاب اقوام پیشین بیان مىشود؛ به گزارش این آیات، خداوند قبل از کیفر هر قوم گناهکارى با فزونى نعمت یا نزول مصائب و مشکلات، زمینه بیدارى و بازگشت آنان را فراهم مىکند تا شاید میثاق الهى را به یاد آورده و به خداپرستى بگرایند؛ اما بسیارى از آنها عهد خدا را فراموش کرده و به گناه و مخالفت با انبیا مىپردازند: «وَمَا وَجَدْنَا لِأَکثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ».
پس از این مقدمه کوتاه به داستان حضرت موسى و تلاشهاى او براى هدایت قوم فرعون و بنىاسرائیل مىپردازد.
به گزارش این آیات، حضرت موسى علیهالسلام ابتدا براى دعوت قوم فرعون به توحید و نجات بنىاسرائیل از ظلم آنان به سراغ فرعون و سران قومش رفت و با ارائه معجزات متعددى همچون تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده کردن دستش حجت را بر آنان تمام کرد؛ اما آنان به موسى تهمت ساحرى زده و سپس ساحران را به مبارزه با او فرستادند و تصمیم به کشتن مردان جوان بنىاسرائیل گرفتند.
و هنگامى که بر اثر نافرمانى، خداوند بلاها و آفات کشاورزى را بر آنان فرو فرستاد، به جاى توبه به موسى و یارانش فال بد مىزدند، آنگاه خداوند عذابهاى آشکار و غیرعادى همچون توفان سهمگین، هجوم ملخها، شپشها و قورباغهها و خون (شدن آبهایشان) را بر آنها نازل کرد.
وقوع این بلایا قوم فرعون را وامىداشت تا براى رفع آنها به موسى متوسل شوند و به او وعده ایمان و آزادى بنىاسرائیل دهند؛ اما پس از برطرف شدن این مصائب، عهد خود را مىشکستند و خداوند نیز آنان را غرق کرد و سرزمین با برکت مصر را در اختیار بنىاسرائیل قرار داد.
در آیات بعدی ماجراهاى ششگانه از چگونگى برخورد قوم بنىاسرائیل با موسى و تعالیم او گزارش مىشود و بهانهجوییها، نافرمانیها و خودخواهى آنان در زمان موسى و پس از وى را که سرانجام باعث از میان رفتن قدرت و شوکت قوم بنىاسرائیل شد، بیان مىکند. ماجراهاى ششگانه عبارت است از:
تقاضاى نابخردانه گروهى از بنىاسرائیل از موسى براى تعیین بتى براى پرستش.
پرستش گوساله سامرى پس از تأخیر ۱۰ روزه حضرت موسى در بازگشت از سفر خود به کوه طور.
انتخاب ۷۰ نفر از قوم موسى براى حضور در میعادگاه الهى و هلاک شدن آنان به سبب درخواست غیرمنطقى، همچون رؤیت خدا.
ناسپاسى در برابر نعمتهاى الهى، از جمله جارى شدن ۱۲ چشمه آب، سایه افکندن ابر بر قوم بنىاسرائیل در صحراى سوزان و روزى کردن طعام پاک و گوارا.
اجتناب از تواضع و سجده در برابر خدا و دعا براى بخشش گناهان هنگام ورود به بیتالمقدس.
نافرمانى بنىاسرائیل از حکم تعطیل روز شنبه و حرمت ماهیگیرى در آن.
آیه ۱۵۷ سوره اعراف که در میان آیات مورد بحث قرار دارد، به یکباره روى سخن را از داستانها و ماجراهاى قوم بنىاسرائیل به بیان ویژگیهاى ممتاز پیامبر اسلام و دلایل حقانیت ایشان بازمىگرداند تا اعلام کند که پیروان رسول اکرم صلى الله علیه و آله همان مؤمنان واقعى هستند که مشمول رحمت گسترده الهى مىشوند و بدینسان یهودیان زمان پیامبر را به پیروى از ایشان فراخواند.
خداوند در این آیه پیامبر اسلام را با ۷ خصلت و امتیاز ویژه معرفى کرده و در ضمن آنها، ۵ دلیل بر حقانیت دعوت ایشان اقامه مىکند و از این جهت آیه ۱۵۷ از ویژگى منحصر به فردى در قرآن کریم برخوردار است و آیه دیگرى همچون آن نمىتوان یافت.
این آیه رسول خدا را پیغمبرى درس ناخوانده معرفى مىکند که امر به معروف و نهى از منکر کرده و هر پاک و پاکیزهاى را براى بشر حلال و هر ناپاک و پلیدى را حرام مىکند و موانع و غل و زنجیرهایى را که مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مىکند. به گزارش این آیه، همه این نشانهها که دلیل نبوت و خاتمیت آن حضرت است، قبلاً در تورات و انجیل براى یهود و نصارا بیان شده بود.
پس از نقل داستانهایى از نافرمانى و ناسپاسى بنىاسرائیل، در آیات ۱۶۵ ـ ۱۶۸ برخى از مجازاتهایى که دامنگیر آنها شده، شمرده مىشود و به مواردى همچون مسخ شدن گروهى از بنىاسرائیل به صورت میمون، سلب آرامش و امنیت قوم بنىاسرائیل و ذلت آنان تا روز قیامت و پراکندگى یهود در سراسر جهان اشاره مىکند.
در ادامه (آیات ۱۶۹ـ۱۷۹) در تبیین فرجام نسلهاى بعدى یهود مىفرماید: آنان کتاب آسمانى تورات را در میان خود داشتند؛ اما به گناه و دنیاپرستى پرداختند و از پیروى احکام الهى و پایبندى به عهد الهى که عمل به آنها را پس از مشاهده معجزه بزرگِ «قرار گرفتن کوه طور بر بالاى سرشان» تعهد کرده بودند، سر باز زدند.
این عهد همان پیمانى است که از همه انسانها در آغاز آفرینش گرفته شده است که به ربوبیت خداوند ایمان آورده و به او شرک نورزند (آیه ۱۷۲).
آنان در نافرمانى و برگزیدن گمراهى به جاى هدایت، همچون عالِمى هستند که در صف مؤمنان واقعى و بلکه حامل آیات الهى بود؛ اما سپس از این مسیر گام بیرون نهاد و پیرو وسوسه شیطان شد (آیه ۱۷۶) و فرجام کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شد.
آیه ۱۷۲ این سوره از پیمانى خبر مىدهد که خداوند بر ربوبیت خویش از بنىآدم گرفته است. در این که آیا این پیمان فطرى است یا در عالمى موسوم به عالم ذر از او گرفته شده است و یا…، نظرات چندى مطرح شده است.
با پایان یافتن داستان اقوام پیشین، آیات ۱۸۰ ـ ۱۹۸ به ریشهیابى علل انحراف انسانها در طول تاریخ پرداخته و مىفرماید: همه صفات کمالى و اسماى نیکو از آن خدا است؛ اما برخى از انسانها این کمالات را از خدا نفى کرده یا به غیرخدا مانند بتها نسبت مىدهند و همین امر باعث گمراهى آنان شده و گام به گام از حق دور مىشوند. در آیات بعد با دلایل محکم ثابت مىکند که هیچیک از کمالاتى را که به شرکاى خداوند نسبت دادهاند ـ همچون خالقیت، یارىرسانى، هدایتگرى و توانمندى ـ در آنان یافت نمىشود، بلکه آنان موجوداتى مانند دیگر بندگان خدا هستند که حتى قدرت یارى رساندن به خود را هم ندارند، چه رسد به امداد دیگران.
در آیات پایانى سوره (آیات ۱۹۸ ـ ۲۰۶) همچون آغاز، روى سخن را به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله کرده و نکاتى را که در تبلیغ دین و رویارویى با مشرکان پیمانشکن به او یارى مىرساند، گوشزد مىکند و از پیامبر مىخواهد که گذشت پیشه کند، به کار پسندیده فرمان دهد از نادانان رخ برتابد در برابر وسوسه شیطان به خدا پناه برد و آیات قرآن را بر مردم تلاوت کند و از آنان بخواهد تا به دقت به آن گوش فرادهند و در دل خویش پروردگار را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس یاد کند، چنانکه بندگان مقرب درگاه الهى چنین مىکنند. 2
آثار و برکات تلاوت سوره اعراف
1. در امان ماندن از شر دشمن و حیوان درنده
هر کس این سوره را با گلاب و زعفران بنویسد و به همراه داشته باشد، تا وقتی که این نوشته با اوست به اذن خداوند هیچ درنده و دشمنی به او نزدیک نمی شود.
2. برای ترس از شیاطین
روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام: هرکس شب را در بیابانی بی سکنه سر کند و آیه 54 این سوره را قرائت کند فرشتگان الهی از او نگهبانی کرده و شیاطین از او دور می شوند.
3. بیدار ماندن در شب
هر کس آیات 54-56 این سوره را در موقع خواب بخواند، اگر از خداون بخواهد خواب او کمتر شود، مطلوب او حاصل می شود و قادر به خواندن نماز شب می شود.
همچنین برای اینکه خواب بر انسان چیره نشود آیه 139 این سوره را بر آبی بخواند و روی خود را با آن بشوید.
هر کس این سوره را بنویسد و با خود داشته باشد از گزند دشمن در امان خواهد بود و هرگزگمراه نمی گردد.
– هر کس آیات زیر را بخواند و از خداوند بخواهد که خوابش کم شود به درستی که کم می شود.
ان ربکم الله الذی خلق السموات… قریب من المحسنین (آیات ۵۴ تا ۵۶)
– برای آنکه خواب بر تو چیره نشود این آیه را بر آب بخوان و صورت خود را با آن آب بشوی.
مقاصد و ویژگی های سوره اعراف
آیات سوره اعراف در سوی مقاصد و اهداف خود- با بیان عظمت قرآن، و شکوه هدایت و رهنمودها و قدرت استدلال آن در توضیح دعوت الهی، و انذار و تهدید مخالفین به وسیله قرآن- ترتیب یافته است.
آنگاه اهداف دعوت الهی- در مکه- در آن مطرح شده که عبارت از توضیح و گزارش رسالت اسلام، و بیان اصول و مبانی این دعوت است، این اصول و مبانی عبارتند از:
– توحید در عبادت و تشریع و قانونگذاری.
– توضیح و تشریح بعث و جزاء در روز قیامت.
– گزارشی از وحی و رسالت به صورت کلی یعنی نبوت عامه.
– گزارشی درباره رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به صورت خاص، یعنی نبوت خاصه.
این سوره در روش عرضه این حقایق دو سبک و اسلوب را در پیش گرفته است: یکی اسلوب یاد آوری نعمت، و دیگری اسلوب تهدید نسبت به عذاب و انتقام الهی. 3
پی نوشت:
1.www.parsnews.com
2.www.wiki.ahlolbait.com
3.www.hajij.com