امامزاده عبدالمهیمن – امامزاده بوشهر
از معتبرترین زیارتگاه های استان بوشهر است که در شهرستان بوشهر، بخش مرکزی، کوی امامزاده و دوازده کیلومتری جنوب شهر بوشهر واقع شده است؛ روی طول جغرافیایی ۵۰ درجه و 51 دقیقه و عرض جغرافیایی ۲۸ درجه و 54 دقیقه و ارتفاع ۲۸ متری از سطح دریا قرار دارد.
بقعه فعلی، که دارای ضریح طلا است، حدود یک قرن قدمت دارد که پس از ویرانی بقعه قبلی بر اثر زلزله ساخته شده است و تا کنون چند بار، باز سازی و مرمت شده که آخرین آن سال 1386 خورشیدی بوده است.
مجموعه زیارتگاه، بنای وسیعی است شامل هسته مرکزی بقعه و غرفه های پیرامون آن که، در هر ضلع، شامل طاق نماهای باز و بسته با قوس های تیزه دار است. بدنه بقعه از خارج به شکل چند ضلعی است که بر فراز آن گنبد شلجمی شکل مستدیری وجود دارد که کاشی کاری شده است و حکایت از گنبد سازی دوران قاجاریه دارد. مصالح به کار رفته در ساخت بقعه عبارت است از : ساروج، سنگ، گچ و سیمان. درب ورودی امامزاده، از چوب است و با وجود سادگی، از نمونه های زیبای نجاری منطقه خلیج فارس به شمار می رود.
بر اساس شجره نامه ای که برد یوار حرم آویزان شده صاحب بقعه، از نسل حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) است، و نسبش چنین است: عبدالمهیمن بن ابو على عبیدالله بن على بن ابراهیم بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن علی ابی طالب (علیه السلام). در کتاب «التذکره فی الانساب المطهره» اثر علامه نسابه جمال الدین حسینی عبیدلی – نسب شناس قرن هفتم – به جای حسن بن عبیدالله بن عباس، حسین بن عبدالله بن عباس و به جای عبیدالله بن علی، عبدالله بن على آمده است.
طبق نوشته کتاب «آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان» امامزاده، عبدالمهمین، سیدی فقیه و پاکیزه سیرت بوده که در زمان خلافت هارون الرشید پس از مسافرتی به مصر در بوشهر رحل اقامت افکنده و به سال ۳۱۲ هجری قمری در بوشهر فوت نموده و به خاک سپرده شده است. بنا به نقل شفاهی: ایشان سپه سالار سپاه اسلام بوده و برای مبارزه با عناصر زردشتی که از نوآتشکده های خود را فعال وعلیه اسلام تبلیغات سوء راه انداخته بودند وارد ری شهر می شود. اکنون در حوالی کوی امامزاده، محلی وجود دارد مشهور به «شهیدان» که می گویند: محل دفن یاران امامزاده عبدالمهیمن است. این بقعه به شماره ۲۱۷۶ و در مورخ ۱۷/9 /۱۳۷۷ ثبت میراث فرهنگی شده و دارای امکانات مناسبی از جمله: سه باب زائر سرا با زیربنای 55 متر مربع، آب، برق سه فاز، کولر گازی و سرویس بهداشتی است. کل زمین بقعه ۵۲۰۰ متر مربع بوده و قسمتی از آن گورستان عمومی است. نامداران چندی در این جا دفن شده اند که یکی از آنها مرحوم سید مرتضی علم الهدی اهرمی است؛ این عالم مجاهد که اصلش از کاکی دشتی است در جریان مشروطه فعال بود و در سال 1326 ق. که محمدعلی شاه به مخالفت با مشروطه خواهان، برخاسته بود، با تکیه بر اجتهاد خود و فتوای سید عبدالحسین لاری و با یاری آزادی خواهان ادارات دولتی را از دست نمایندگان محمد علی شاه خارج ساخت و زمام امور بوشهر را به دست گرفت و قدرت انگلیسی ها را در بوشهر تضعیف کرد. وفات او پس از سال ۱۳۰۷ خورشیدی روی داده است.
امامزاده عبدالمهیمن مزار ومطاف عموم مردم بوشهر است. هر شب سه شنبه دعای توسل و هر سال دعای عرفه با شکوهی خاص توسط دوست داران و مشتاقان او در حرمش برگزار می شود و برخی یادواره ها از جمله یادواره شهدای محل توسط پایگاه مقاومت حضرت امیر المومنین (علیه السلام) آنجا برگزار می گردد. گفته می شود این امامزاده کراماتی نیز دارد که از جمله که می توان به شفای شخصی از اهالی امامزاده اشاره کرد که به مرض سرطان مبتلا بوده است.
متولی فعلی امامزاده عبدالمهیمن، آقای سید کوچک مهیمنی است و هیات امنای آن را آقایان سید عباس امامزاده ای، سید حسین قاسمی زاده، سید تقی مهیمنی پور و سید ابراهیم مهیمنی تشکیل میدهند.
ناگفته نماند در این بقعه متبرکه اجناس قدیمی و تاریخی و هدایای با ارزشی وجود دارد که از طرف افراد برجسته ای تقدیم شده که نشان دهنده قدمت تاریخی و اعتبار بالای آن نزد مردم بوشهر و دیگر نقاط است.
در کتاب ستاره خلیج فارس(1) درباره این امامزاده چنین نوشته شده است: نسب شریفش با شش واسطه به حضرت عباس (علیه السلام) و با هفت واسطه به امیر المومنین علی (علیه السلام) منتهی می شود که از قرار ذیل است: سید عبدالمهیمن بن ابی علی عبیدالله بن على المکفل بن ابراهیم جردقه بن ابی محمد حسن بن ابی محمد عبیدالله بن أبی الفضل العباس بن امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام).
وی سیدی جلیل القدر، عظیم الشان و بسیار بزرگوار بود. در دایره المعارف تشیع درباره وی آمده است: «امامزاده را از اعقاب حضرت عباس بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) دانسته اند که فقیهی عالیقدر بوده و پس از سفر به مصر در بازگشت در این محل رحل اقامت می افکند و در سال ۳۱۲ در می گذرد.»(2)
مطلب فوق از کتاب آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس، اثر، آقای اقتداری نقل شده و در کتابهای بعدی نیز رسوخ نموده است که ظاهرة مسافرت پدر امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) در مصر وفات او در سال ۳۱۲ هق با خود عبدالمهیمن (علیه السلام) اشتباه گرفته شده است که در شرح حال پدر بزرگوار ایشان به تفصیل بیان خواهد شد.
آقای ربانی خلخالی درباره هجرت و وفات امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) می نویسد: مرقد این امامزاده عظیم الشان در حومه بوشهر در جلگه ری شهر قدیم قرار دارد. (3)
امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) از اولاد حضرت عباس بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) می باشد ولی در مزار وی کتیبه ای که تاریخ شهادت یا رحلت ایشان و نیز علت شهادتشان مشخص باشد وجود ندارد. از این رو ممکن نشد اطلاعی در این زمینه کسب گردد. مع الوصف چون قسمت عمده خرابی ری شهر و قلعه آن، در زمان اعراب صورت گرفته است دور نیست شهادت یا رحلت امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) همزمان با آن اوان رخ داده باشد. از طرفی خرابی قلعه و شهرری شهر پس از سقوط آپادانا (یقینا مقصود آقای ری شهری از این کلمه همان آثار تخت جمشید است که آپادانا قسمتی از آن می باشد) و پازارگاد شرع گردیده و در زمان عرب از بین برده شده است.»(4)
در ترجمه کتاب ازهار الانظار و درر الافکار و موالید الائمه الاطهار(علیه السلام)، اثر مرحوم علامه حاج شیخ عبدالعلی آل عصفور به نقل از آیه الله حاج حسین معتقد اهرمی نوشته شده که یک مهندس فرانسوی می گوید: در اثر خاکبرداری از بقعه امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام)، لوح سنگی کشف شد که روی آن این جمله حجاری شده بود: «این قبر عبدالمهیمن بن عبیدالله…» می باشد. (5)
بنابراین ثابت می شود که اقلا بیش از سه قرن است که در مدارک و اسناد تاریخی، شهرت امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) به نواده حضرت عباس(علیه السلام) است و بدون شک، در ادوار گذشته نیز همین حقیقت حکم فرما بوده است.
در کتب انساب، نام پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) تا حضرت عباس (علیه السلام) به تفصیل یاد شده ولی، نام خود امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) برده نشده است.
ابوالحسن عمری نسابه، ضمن اشاره به نام و کنیه پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) می نویسد: ابو علی عبیدالله در مصر دارای اولاد بوده است(6). این جمله حکایت از آن دارد که عبیدالله فرزندی بنام علی داشته که به آن مکتی شده و تولد فرزندان او در مصر بوده استبرخی از محققین قائلند که نام اصلی عبدالمهیمن همین علی است که کنیه پدر او بوده است. به هر حال، از آنجایی که فرزند داشتن عبیدالله از مسلمات تاریخ است و عبدالمهیمن (علیه السلام) نیز بر اساس شهرت و اسناد معتبر فرزند عبیدالله خوانده شده، لذا می توان به این نسب شریف اطمینان نمود.
انگیزه مهاجرت
چنانچه اشاره شد، بیش از صد تن از نوادگان حضرت ابی الفضل العباس (علیه السلام) به ایران مهاجرت نموده اند و قریب به ثلث عدد فوق در منطقه عمومی فارس بوده اند. حتی به قول یکی از علمای انساب «در فسا فارس از نسل علی بن عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس (علیه السلام)، قریب به سیصد نفر بوده اند.»(7) وی پسر عموی امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) است. بنابراین، اولین انگیزه مهاجرت حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) به ایران و سپس به منطقه فارس می توان از حضور جمع کثیری از پسر عموها و علویان اشاره نمود.
دومین انگیزه مهم، آمادگی منطقه فارس جهت تبلیغ و ارشاد بود، زیرا پسر عموی وی زید بن علی بن محمد بن حسین بن علی بن عبیدالله بن عباس (علیه السلام) در دستگاه عضد الدوله دیلمی از اعتبار خاصی برخوردار بود و حتی از طرف وی حاکم شهر فسا شده است. شاید به این اعتبار حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) به فارس مهاجرت کرده باشد.
انگیزه سوم که مهاجرت حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) به سیراف را نشان میدهد، حضور نوادگان عضدالدوله دیلمی از نسل حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) در سیراف است که یکی از آنان را می توان سید عز الدین ابوالحسین زید سیرافی یاد نمود که با دو واسطه نوه عضد الدوله دیلمی و با نه واسطه نوه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است(8). او در این شهر صاحب شش فرزند به اسامی؛ علی، ابو جعفر محمد، هبة الله، ابوظفر عزیزی، امیرشاه و ابو محمد حسن شد که جملگی در سیراف و شیراز دارای نسل می باشند. تعامل و خویشاندی بنی الحسن (علیه السلام) شیراز با علویان فارس باعث شد که حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) با اطمینان خاطر منطقه سیراف را جهت تبلیغ و نیز ارشاد انتخاب نماید.
تاریخ وفات حضرت عبدالمهیمن(علیه السلام)
متاسفانه در منابع موجود از تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) هیچ اشاره ای نشده و مورخین و نویسندگان محلی که سال ۳۱۲ ه.ق را به عنوان سال وفات وی اشاره نموده اند، با سال وفات پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) خلط نموده اند که شرح حالش پس از این خواهد آمد. تنها از روی برخی از قراین و امارت می توان حدس زد که وی در نیمه دوم قرن چهارم هجری و بین سال های ۳۶۵ تا ۳۷۰ هق وفات یافته است. زیرا حکومت پسر عموی عبدالمهیمن (علیه السلام) بر فسا در حدود سال 360 ه.ق بوده است و از طرفی عضدالدوله دیلمی در سال ۳۱۲ ه.ق مفتخر به خویشاوندی با نواده امام حسن (علیه السلام) شده(9) و نوه او در هنگام آشنایی با عبدالمهیمن (علیه السلام) حدود سی سال داشته است، بنابراین سال ۳۶۵ را می تواند بهترین تاریخ جهت فوت حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام) لحاظ نمود.
احتمالی که به اثبات نرسید؟
یکی از محققین به استناد کتاب سراج الانساب می نویسد: «احتمال دارد عبدالمهیمن (علیه السلام) مدفون در بوشهر، عبدالمهیمن بن موسی بن نجم الدین بن محمود الدین بن علی بن ابی علی بن اسماعیل بن محمد بن موسی بن عبدالله بن حسن بن على العریضی بن امام جعفر صادق (علیه السلام) باشد که سید احمد کیا گیلانی نام وی و نسب نوادگان او را نوشته اما از محل دفن وی سخنی به میان نیاورده است.»(10)
دو اشکال در ادعای فوق وجود دارد که به شرح ذیل است. ابتدا، خود مدعی، قایل به عدم دفن محل خاصی از سوی سید احمد کیا گیلانی شده است و از طرفی، تداوم نسل عبدالله بن حسن بن علی العریضی، تنها از موسی و موسی است و نسل موسی به غایت اندک(11) و به جز سید احمد کیا گیلانی شخص دیگری از علمای انساب چنین نسبی را ذکر نموده است.(12)
وانگهی، وی نسب مذکور را ذیل نسب نامه سادات تربت امام حسن عسکری(علیه السلام) یعنی سادات سامراء ذکر نموده و هیچ ارتباطی با موضوع بحث ما ندارد!
عبدالمهیمن (علیه السلام) نام یکی از اصحاب امام زمان (علیه السلام)
شمار و تعداد اولیه یاران حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف)، که در منابع شیعه و سنی آمده است، به عدد یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، در جنگ بدر، یعنی ۳۱۳ نفر ذکر شده است.(13)
امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: «مهدی از گردنه کوه طوی با ۳۱۳ تن – به عدد رزمندگان جنگ بدر – فرود می آید تا آن که وارد مسجد الحرام می شود.»(14)
در حدیثی که معروف به خطبة البیان است، از حضرت علی (علیه السلام) به طور مفصل و با جزئیات کامل، درباره نام و شهر و دیار اصحاب امام زمان (علیه السلام) سخن به میان آمده است که یکی از اصحاب امام زمان (علیه السلام) به نام عبدالمهیمن (علیه السلام) است.
در این حدیث مفصل که با اندکی اختلاف با روایات دیگر ذکر شده، از سیراف ایران چهار تن به عنوان صحابی خاص امام زمان (علیه السلام) به اسامی؛ ابراهیم، حوقل، خالد و مالک معرفی شده و برخی نیز عبدالمهیمن (علیه السلام) را بر آن اضافه نموده اند.
در روایات دیگر، به شمارش اصحاب امام زمان (علیه السلام) از آبادان، به اسامی؛ احمد، جعفر، حمزه، شیبان، عامر، عبدالمهیمن، عبدالوارث، عمرو و قاسم بر می خوریم که نام عبدالمهیمن از این شهر تصریح شده است.(15) پر واضح است که اصالت هر شخصی دلیلی بر سکونت آن شخص در آن شهر نیست، چه بسا افراد فوق الذکر از این شهرها مستقیما یا از شهرهایی که در آن سکونت یا وفات کرده اند به امام زمان (علیه السلام) ملحق شوند.
عبدالله، پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن (علیه السلام)
وی سیدی جلیل القدر، عظیم الشان و بسیار بزرگوار بود. اکثر علمای انساب و بزرگان رجال به هنگام معرفی او از وی تجلیل به عمل آورده و او را ستایش نموده اند. وی مکنی به ابوعلی(16) و مشهور به این مکفل و معروف به ملک است.(17)
شیخ علی نمازی شاهرودی درباره وی می نویسد: «کان عالما فاضلا جوادا طاف الدنیا و جمع کتبا تسمى الجعفریه، فیها فقه اهل بیت (علیه السلام)، قدم بغداد فاقام بها و حدث، ثم سافر إلى مصر و توفی بها سنه ۳۱۲ ه.ق». (18) یعنی وی دانشمندان فاضل و بخشنده بود. دور دنیا را جهت جمع آوری کتابی که به نام جعفریه نهاد و در آن فقه اهل بیت (علیه السلام) است، چرخید تا اینکه به بغداد رفت و در آنجا اقامت گزید و حدیث نقل می کرد. سپس به مصر مسافرت کرد و در همانجا به سال ۳۱۲ ه ق وفات یافت.
خطیب بغدادی در کتابش از او تجلیل نموده و می نویسد: «سکن مصر و حدث بها، حدثنا الصوری، حدثنا الازدی، حدثنا ابن مسرور، حدثنا ابو سعید بن یونس، قال: عبیدالله بن على بن ابراهیم بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن على العلوی یکنى أبا على من اهل بغداد، قدم مصر و سکنها، و کان یمتنع من التحدیث ثم حدث، کتبت عنه عن البغدادین. و کانت عنده کتب تسمى الجعفریه، فیها فقه على مذهب الشیعه یرویها، و علت سنه، و کان یقال: ان عنده عن ابراهیم بن المنذر الحزامی، و لم نکتب عنه من حدیثه شیئا. و توفی بمصر رجب سنة اثنتی عشرة و ثلاثمائة.»(19)
یعنی: وی ساکن مصر بود و در آنجا حدیث می گفت. صوری، از دی، ابن مسرور و ابو سعید بن یونس به من گفتند: عبیدالله بن علی بن ابراهیم بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی علوی میکنی به ابو علی و از اهل بغداد است. به مصر آمد و ساکن شد. در ابتدا از گفتن و شنیدن حدیث امتناع می کرد اما سپس حدیث گو شد. و من از او از اهالی بغداد احادیثی نوشتم.
در نزد عبیدالله کتابی بنام جعفریه بود که در آن فقه مذهب شیعه روایت می شد. عمرش زیاد بود و گفته می شد که نزدش از ابراهیم بن منذر حزامی مطالبی است اما من از احادیثش چیزی ننوشته ام. او در ماه رجب سال ۳۱۲ ه ق در مصر وفات یافت. (20)
ابن طباطبا او را ساکن سامرا می داند و می نویسد او ابتدا به همراه پدر و برادرانش در این شهر بودند.(21) ابوالحسن عمری نسابه ضمن اشاره به کنیه او ابوعلی) می نویسد در مصر دارای اولاد بوده است.(22)
در پاورقی کتاب منتهی الامال ذیل شرح حال ابو علی عبیدالله نوشته شده است: «شیخ رضی الدین علی برادر علامه (رضی الله عنه) از زبیر بن بکار نقل کرده که عبیدالله بن على مذکور، عالم و فاضل و جواد بود و طواف کرد دینا را و جمع کرد جعفریه را که در آن فقه اهل بیت (علیه السلام) است و وارد بغداد شد، چندی در آن بلد بود و حدیث می کرد، آن گاه مسافرت به مصر فرمود و در آنجا در سال ۳۱۲ وفات نمود.»(23)
عمر رضا کحاله، عبیدالله را از فقها شیعه و صاحب کتاب الجعفریه فی فقه اهل البیت (علیهم السلام) یاد می کند(24) و همین مطلب را سید محسن امین(25)، شیخ آقا بزرگ تهرانی(26) و شیخ محمد حسین اعلمی(27) ذکر نموده اند.
ملا محمد هاشم خراسانی ذیل امامزادگان مدفون در مصر، از جناب عبیدالله بن على بن ابراهیم جردقه، پدر بزرگوار امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) یاد می کند.(28) همین مطلب را سید حسین ابو سعید الموسوی در تاریخ مشاهده مشرفه ذکر نموده(29) و لکن از محل قبر او گزارشی ذکر نمی کنند.
از آنجایی که بسیاری از نوادگان ائمه (علیه السلام) در کنار بارگاه حضرت زینب یا نفسیه خاتون (علیه السلام) در مصر دفن می شده اند، بعید نسیت که عبیدالله بن على نیز در یکی از این دو آرامگاه با شکوه شیعیان دفن شده باشند.
چنانچه اشاره شد، عبیدالله به ملک مشهور بوده است. علت این انتساب به درستی معلوم نیست، شاید ثروت پدر و در اختیار داشتن املاک فراوان در مصر بوده است. اما شیخ علی ربانی خلخالی می نویسد: «عبیدالله و برادرش حسن و عبدالله در مصر امارتی تشیکل دادند و مدت زمانی سلطنت نمودند و آنها را رئیس الملوک مصر می خوانند.»(30) وی ظاهرا این مطلب را از ابوطالب مروزی نقل نموده که می نویسد: «عبدالله الملک رئیس الملوک بمصر له ولد و الحسن الملک بمصر الملقب به «المکفل» وله ذیل طویل بسر من رای وبغداد و واسط.(31)
مطلب فوق اشاره مستقیم به امارت این دو برادر بر مصر دارد و سید محمد حسنی یمانی عبیدالله را نیز به عنوان ملک یاد نموده که با دو برادر دیگر در این منصب سهیم بوده است.
چنان که اشاره شد، پدر عبیدالله در سال 264 ه.ق وفات یافته و دارای یازده فرزند بوده که بر حسب ظاهر عبیدالله، یعنی پدر امامزاده عبدالمهیمن(علیه السلام) جزء پنج فرزند ارشد او به شمار می آیند و اگر خوشبین باشیم که این 5 فرزند در ابتدای ازدواج على مکفل زاده شده اند می توان حدس زد که تولد عبیدالله قبل از سال ۲۰۰ ه.ق و در عصر امام رضا (علیه السلام) بوده است. دلیل ما نوشته میرزا حسین معتقد اهرمی است که از قول یکی از مورخان می نویسد: «در خلاف هارون الرشید عبیدالله بن علی به بغداد آمد و در آنجا علم و حدیث و اخبار را ترویج می کرد و بعد به مصر هجرت نمود.»
این جمله حکایت از آن دارد که وی در زمان هارون الرشید، جوانی رشید بوده که صاحب درس و بحث و نقل حدیث بوده است . ظاهرا گفتار آیة الله اهرمی با گزارشی خطیب بغدادی که می نویسد: «علت سنه» یعنی عمرش زیاد بود تطابق داشته باشد. بر این اساس عبیدالله بیش از ۱۱۲ سال عمر نموده و در زمان غیبت صغری امام زمان (علیه السلام) می زیسته است.
علت مهاجرت به مصر
پدر امامزاده عبدالمهیمن (علیه السلام) در سامرا نشو و نما یافت، در بغداد به تعلیم و تدریس و نقل احادث پرداخت و سپس به مصر مهاجرت نمود. علمای سیره و انساب، از علت مهاجرت او به مصر گزارشی ثبت ننموده اند و جمله طاف الدنیا نیز اشاره به دنیا گردی عبیدالله دارد. این احتمال که مهاجرت عبیدالله بن و علی در سال 245 ه.ق و در خلافت متوکل عباسی باشد بعید نیست. زیرا در این دوره بود که بر آل ابوطالب بسیار سخت گرفته می شد و اوج مهاجرت های علویان به ایران، شام، مصر در دوران خلافت این خلیفه ستمگر عباسی بوده است. زیرا در سال 248 ه.ق یحیى بن عمر بن یحیى بن حسینی علوی هنگامی که به خاطر جسارت یکی از عمال عباسیان به حضرت زهراء (علیه السلام) قیام نمود، کوفه و برخی از شهرهای عراق را به تصرف خود در آورد و ضربه سهمگینی بر پیکره عباسیان زد و سپس متوکل با سپاهی مجهز این قیام را سرکوب نمود و بسیاری از سادات را کشت، تبعید و زندانی نمود.(32) جو نا آرام بغداد، کوفه، بصره و سامرا باعث شد که فرزندان على مکفل به مصر، جبل، طبرستان و فارس مهاجرت نمایند که اسامی آنان قبلا اشاره شده است. وفات سید عبیدالله در خلافت مقتدر بالله عباسی (۳۲۰-۲۸۲ هق ) اتفاق افتاده که در مصر آشوب هایی جهت به قدرت رسدن القاهر عباسی اتفاق افتاده است.(33)
پینوشتها:
1- ستاره خلیج فارس، صص ۳۲ – 46
2- دایره المعارف تشیع، ج ۳ ص ۳۵۸.
3- نگاهی به بوشهر، ص ۲۲۲.
4- چهره درخشان حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام)، ص149؛ اقلیم پارس،ص 426
5- ترجمه ازهار الانظار و درر الافکار و موالید الائمة الاطهار (علیه السلام)، ص۷۰
6- المجدی، ص ۲۳۳
7- سر السلسلة العلویه، ص 94.
8- تحفه الازهار ، ج1 صص۲۹۹-۲۹۵، ابوالحسین عز الدین زید السیرافی بن حسین بن زید الأسود بن ابراهیم بن محمد بن قاسم الرسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن امام حسن (علیه السلام).
9- علی بن حمزه (علیه السلام)، ص ۱۸۱؛ تحفه الازهار، ج ۱ص 263
10- سراج الانساب، ص ۹۸
11- الشجره المبارکه، ص ۱۳۰؛ الفخری فی انساب الطالبیه، ص ۳۳
12- سراج الانساب، ص ۸۹
13- معجم احادیث الامام المهدی، ج ۲ ص ۵۲۳
14- بحار الانوار، ج ۵۲ ص۳۰۷
15- الزام الناصب، ج ۲ ص ۱۱۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲ ص ۲۲۳؛ حضرت مهدی از ظهور تا پیروزی، صص ۲۸۰-۲۸۸
16- المجدی فی انساب الطالبیین، ص ۲۳۳
17- روضه الالباب لمعرفة الانساب، ص 126
18- مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 5 ص ۱۸۸
19- تاریخ بغداد، ج ۱۰ صص 347-346
20- المحدثون من آل ابی طالب،ج ۲ صص ۳۷۸-۳۷۷
21- منتقله الطالبیه، ص ۱۷۷
22- المجدی فی انساب الطالبیین، ص ۲۳۳
23- منتهی الامال، ص ۳۰۹
24- معجم المؤلفین، صص ۲۶۱-۲۶۰.
25- اعیان الشیعه، ج ۳۹ ص ۲۰۷
26- دایره المعارف الشیعه العامه، ج ۱۲ ص۶۸۰
27- الذریعه، ج 5 ص ۱۱۰
28- منتخب التواریخ، ص394
29- تاریخ المشاهد المشرفه، ج ۳ صص ۲۵۱-۲۵۰
30- چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، ج ۲ ص ۱۱۹
31- الفخرى فی انساب الطالبیین، ص ۱۷۰
32- قیام یحیى بن عمر بن یحیی، صص ۸۰۹- ۱۱۱
33- تاریخ الخلفا، صص ۳۸۹-۳۷۸.
منابع:
1. دکتر محمد حسین پاپلی یزدی، فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور، ص ۶۲۵.
٢. احمد صدر حاج سید جوادی با همکاری کامران فانی وبهاءالدین خرمشاهی، دایره المعارف تشیع، ج ۳، ص ۳۵۸.
٣. جمال الدین احمد حسینی عبدلی، التذکره فی الانساب المطهره، صص ۲۷۵ – ۲۷۹
4. دکتر سید جعفر حمیدی، فرهنگنامه بوشهر، ص ۸۸
5. احمد اقتداری، آثار شهر های باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، صص ۱۷۱ -۱۷۹.
6. ایرج افشار سیستانی، نگاهی به بوشهر، ج اول، ص ۲۲۲.
7. ناصر زنگنه، پژوهشی در شناسائی و معرفی بقاع متبرکه استان بوشهر، ج اول، صص ۱۶-18
8. گفتگو با حاج میرزا خلیل مؤیدی، تنگکی اصل، ساکن خورموج، معمر و فرهنگی، مورخ 13/12/ ۱۳۸۸
9. مشاهدات نگارنده، مورخ 15/ ۲ / 1389
منبع: زیارتگاههای استان بوشهر، دفتر دوم، غلامحسین هادی نژاد دشتی، انتشارات وثوق، چاپ اول، قم، 1388ش، صص 82-68