مولفه هايي ازاخلاق اجتماعي پيامبراکرم(ص)(5)
مولفه هايي ازاخلاق اجتماعي پيامبراکرم(ص)(5)
مسئوليت پذيري
درشريعت اسلام ،هيچ کس در جامعه بي مسئوليت درنظر گرفته نشده است.هرکس بر اساس جايگاهي که در جامعه دارد،مسئوليت خاصي بر عهده دارد.رسول خدا(ص)در حجة الوداع،که در مقدمه ي سفارشات و بيانات مهم خود فرمود:«…من مسئولم و شما نيز مسئوليد…»(1).خطاب به قاريان قرآن فرمود :«اي گروه قاريان از خدا در مورد کتاب خدا پروا کنيد؛چرا که هم من مسئولم و هم شما؛ازمن در مورد رساندن رسالت الهي به مردم خواهند پرسيد و ازشما درمورد کتاب خدا و سنت من که بر دوش داريد.(2)در فراز معروف ديگر ،مسئوليت را اعم از مسئولت هاي فردي يا اجتماعي دانسته،فرمود:«هان !که همه ي شما در جامعه شبان و نگاهبان يکديگريد و همه نسبت به هم مسئوليد؛اميري که بر مردم حاکم است،شبان و مسئول مردم است.هر کس شبان خانواده ي خود است و درباره ي آنها بايد پاسخ گو باشد.زن مسئول و نگاهبان خانه ي همسر و فرزندان اوست و بايد درباره ي آنها پاسخ گو باشد»(3)در فراز ديگر فرمود :«خدا از هر کسي که چيزي را در اختيار او گذاشته ،خواهد پرسيد که آيا را پاس داشته يا از بين برده است؛حتي از انسان درباره ي اعضاي خانواده اش نيز سوال مي کند.»(4)
ما بايد با در نظر گرفتن سفارش هاي رسول خدا(ص)و امامان ،همواره آماده ي پذيرفتن مسئوليت هايي باشيم که درجامعه بر عهده ي ما گذاشته مي شود.اين کار هم رضايت الهي را در پي خواهد داشت و موجب کمال معنوي و روحي آنها خواهد گرديد و هم در موفقيت اجتماعي آنها نقش به سزايي خواهد داشت .شانه خالي کردن از مسئوليت،از منظر اسلامي بسيار نکوهيده و منفور است.
روزي رسول خدا(ص) با ياران خود همسفربود .در ساعتي از روز تصميم گرفتند که استراحت کرده،غذايي بخورند .يکي ازاصحاب گفت:«سر بريدن گوسفند با من».ديگري گفت:«کندن پوست آن با من».سومي کار پخت و پزرا بر عهده گرفتند .با اينکه افراد زيادي براي انجام کارها حضور داشتند فرسول خدا(ص)فرمود :«جمع کردن هيزم از صحرا با من».ياران رسول خدا(ص)گفتند :«اي فرستاده ي خدا!شما راحت باشيد؛ما خود با کمال افتخار همه کارها را انجام مي دهيم.رسول خدا(ص)فرمود:«مي دانم که شما اين کارها را انجام مي دهيد؛اما خدا دوست نمي دارد که بنده اش را در ميان يارانش ،داراي موقعيت و وضعيتي متمايز ببيند».(5)اين را گفت :وبراي جمع آوري هيزم رهسپار شد.(6)
به صورت خلاصه ،مسئوليت هاي انسان دراين دنيا به چند دسته تقسيم مي شود.
1- مسئوليت انسان در برابر خود.
2-مسئوليت انسان در برابر خانواده (اعم از پدر و مادر،برادران و خواهران ،و همسر .
3-مسئوليت انسان در برابر جامعه.
4-مسئوليت انسان در برابر نعمت هايي که خدا به او بخشيده .
5-مسئوليت انسان در برابر دين.
در اينجا نمي توانيم درباره ي همه اين ابعاد بحث مي کنيم و تنها به اين امر اشاره مي کنيم که براي ايفاي مسئوليت انسان در برابر دين،دو تعليم اساسي تبيين شده است.
1.امر به معروف.
2.جهاد.
اگر انسان مشاهده کند که دين يا تعاليم ديني که به عنوان يک نعمت ،در اختيار او قرار گرفته،سرکوب مي شود يا احکام آن به سخره گرفته مي شود يا در جامعه به آن عمل نمي شود،از باب امربه معروف و نهي از منکر و با رعايت شرايط و جزئيات آن،مسئول دفاع ازآن است و اگر به تکليف خود دربرابر حفظ دين و مسائل ديني عمل نکند،درروز قيامت مؤاخذه خواهد شد و اگر به مملکت اسلام حمله شود،انسان موظف است به جهاد و دفاع از کشور اسلامي و دين در برابراين حمله برخيزد.
20.کار و تلاش کار،مهم ترين رکن بر پايي و پايايي انسان ،خانواده و جامعه است.در آيات و روايات نيز بر کار و تلاش در عرصه هاي گوناگون تأکيد شده است.رسول خدا(ص)طلب روزي حلال را برهر زن و مرد مسلمان واجب مي داند و مي فرمايد:«پي جويي روزي حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است»(7)ايشان اين کار را بهترين عبادت دانسته،مي فرمايد:«عبادت خدا ده بخش است که نه بخش آن پي جويي روزي حلال است»و در روايت ديگري فرمود:«عبادت هفتاد بخش است که بهترين آن پي جويي حلال است».(8)کساني که تنبلي کرده،بار زندگي خود را بردوش ديگران مي اندازند ،ملعون مي داند:«هرکس بار زندگي خود را بر دوش ديگران اندازد ،ملعون است».(9)مردم را علاوه بر نتايج دنيوي کار،به پاداش هاي اخروي آن بشارت مي داد:«هر کس از حاصل دسترنج خود بخورد ،خدا به او با نظر رحمت مي نگرد و هرگز عذابش نمي کند».(10)بلکه همه ي درهاي بهشت را به روي او باز مي کند تا از هريک که مي خواهد وارد بهشت شود(11)و «هرکس حاصل دسترنج خود را بخورد ،همچون برقي درخشان از پل صراط مي گذرد».(12)در فراز ديگر فرمود:«هرکس از دسترنج خود بخورد،روز قيامت در شمار پيامبران قرار مي گيرد و پاداش آنها را مي برد».(13)
رسول خدا(ص)هرگاه مرد نيرومند و سالمي مي ديد و از نيروي او در شگفت مي شد،مي پرسيد :«آيا شغلي دارد؟».اگر پاسخ منفي مي شنيد،مي فرمود :«از چشمم افتاد».دينش را دستمايه ي زندگيش قرار مي دهد.»(14)کنايه از اينکه کسي که کاري ندارد،ممکن است در اثر فشار فقر و نيازهاي زندگي ،دين خود را تابع دنيايش قرار دهد و آن را وسيله ي براي تأمين زندگي خود قرار دهد يا دين فروشي کندو يا دينش را از دست بدهد.
روزي در جمع ياران نشسته بود و جوان نيرومندي را ديد که مشغول کار بود .يکي از حاضران گفت:«اگراين جوان نيروي جوانيش را در راه خدا به کار مي گرفت ،شايسته ي تمجيد بود».رسول خدا(ص)فرمود:«اين طورنگوييد!اگر اين جوان براي تأمين نيازهاي خود با پدرو مادر ناتوان خود کار مي کند،در راه خدا گام برداشته است…».(15)
انس بن مالک نقل مي کند که رسول خدا(ص)پس از بازگشت از جنگ تبوک ،سعد انصاري به استقبال ايشان رفت.پيامبر هنگامي که با سعد دست داد،احساس کرد که دستان او زبر و خشن است.از او پرسيد:«به دستت چه آسيبي رسيده که چنين زبرو خشن شده؟»سعد گفت :«اي پيامبر خدا!با بيل وطناب ،به کار و تأمين معاش خانواده ام مشغولم ،از اين رو دستانم زبر و خشن شده است». رسول خدا(ص)با شنيدن اين جمله ،دستان سعد را بوسيد و فرمود:«اين دستي است که آتش جهنم با آن تماس پيدا نمي کند»(16).
21.رفتار در مجالس جلسات پيامبر رحمت ،سرشار از اخلاق پسنديده و والايي بود که رسول خدا(ص)با گفتار و کردارحيات بخش خود،در افراد به وجود آورده بود.در جلسات ايشان ،هرگز گناهي انجام نمي شد.جلسات پيامبر جلوه گاه بردباري ،حيا ،راست گويي و امانت بود.صداي افراد در آنها بلند نمي شدو حريم هيچ کس نمي شکست .اگر در جلسه از کسي اشتباهي سر مي زد،در جاي ديگر نقل نمي شد.همه حاضران انصاف را در حق يکديگر رعايت و با يکديگر بر اساس تقوا و پرهيزکاري رفتار مي کردند.نسبت به يکديگرفروتن بودند و به افراد بزرگ تر اخترام کرده،با افراد کوچک تر مهربان بودند.نيازمندان را بر خود مقدم مي داشتند و مراقب و محافظ افراد غريب بودن.(17)پيامبر در جلسات خود،همواره خوشرو،گشاده و نرم خو بود.هيچ گاه خشن و درشت خو يا سبک سر نبود.آن حضرت چنان رفتار کرده بود که در حضور ايشان نزاع و جدالي درباره ي يک مسئله در نمي گرفت .اگر کسي صحبت مي کرد،همه ساکت مي شدند تا سخنان او پايان پذيرد.همواره سعي مي کرد ؛رفتاري همسان با رفتار حاضران داشته باشد و هرگز خود را تافته اي جدا بافته در مجلس محسوب نمي کرد؛براي مثال اگر حاضران از چيزي به خنده مي افتادند ،رسول خدا(ص)نيز مي خنديد و از آنچه حاضران شگفت زده مي شدند،شگفت زده مي شد….رسول خدا(ص)با همه به گونه اي يکسان برخورد مي کرد و حق همه ي حاضران رابه خوبي به جا مي آورد،به گونه اي که هيچ کس احساس نمي کرد که از نظر رسول خدا(ص)فرد ديگري از او محترم تر است.هر کس با ايشان هم مجلس مي شد،پيامبر از حضوراو بلند نمي شد،بلکه چندان مي نشست و صبرمي کرد که خود برخيزد.(18)احترام افراد چنان براي ايشان مهم بود که اگر مي خواست به کسي اشاره کند،هرگز با انگشت اشاره مي کرد،بلکه با کف دست خود اشاره مي کرد.(19)
اگر کسي نزد پيامبر مي آمد،حضرت حتماً براي احترام او واکنش نشان مي داد،براي مثال از مکان خود جا به جا مي شد.روزي فردي به مسجد آمد.رسول خدا(ص)که تنها در مسجد نشسته بود،براي او جا به جا شد؛وي گفت:«اي فرستاده خدا!جا براي نشستن زياد است».حضرت فرمود:«اين حق مسلمان ديگراست که وقتي مي خواهد بنشيند ،ديگران براي او جا باز کنند»؛(20)البته از اينکه انسان با ورود کسي بلند شود،نهي مي کرد و مي فرمود:«همانند عجم ها براي يکديگر بلند نشويد،ولي اشکال ندارد که براي يکديگر جا باز کنيد»؛(21)البته بر اساس برخي روايات ،اهل بيت خود را استثنا مي کرد و آن را جايز مي دانست.(22)
نحوه نشستن آن حضرت بسيار مؤدبانه بود؛به گونه اي که هيچ گاه ديده نشد که پاي خود را درحضور ديگران دراز کند.(23)همچنين هيچ گاه مانند بسياري عرب ها که دامن لباس را بالا مي زدند و زانوهايشان ديده مي شد،زانوهاي خود را زير لباس بيرون نمي آورد.(24)بيشتر اوقات رو به قبله مي نشست.(25)
روزي به ياران خود فرمود:«حق مجالس را ادا کنيد.».گفتند:«حق مجالس چيست؟»فرمود:«چشم هايتان را از گناه پوشيده داريد ؛جواب سلام را بدهيد؛نابينايان را راهنمايي کنيد و امر به معروف و نهي از منکرکنيد».(26)
پي نوشتها :
پي نوشت ها: 1…. و اني مسؤول و انکم مسوولون…(کنز العمال،ح12911).
2.تفسير نور الثقلين ،الشيخ عبد علي بن جمعه العروسي الحويزي،تحقيق :السيد هاشم الرسولي المحلاتي ،الطبعه الرابعه :1412،قم ،مؤسسه اسماعيليان ،ج4،ص402.
3.الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعيته …صحيح مسلم،مسلم بن الحجاج النيشابوري ،بيروت :دارالفکر،[بي تا]،(8جلدي )،ج6،ص8.
4.کنزالعمال،ح14636.
5.ان الله يکره من عبده ان يراه متميزاً بين اصحابه.
6.کحل البصرفي سيره سيد البشر،شيخ عباس قمي ،ص68.(و نيز ر.ک:داستان راستان ،شهيد مرتضي مطهري ،ص22.)
7.طلب الحلال فريضة علي کل مسلم و مسلمة (بحارالانوار ،ج100،ص9).
8.العبادة عشرة اجزاء تسعه اجزا في طلب الحلال.(بحارالانوار ،ج100،ص9).
9.تحف العقول ،ص37.)
10.من اکل من کد يده نظر الله اليه بالرحمة ثم لا يعذبه ابداً .(بحار الانوار ،ج100،ص9).
11.من اکل من کد يده حلالاً فتح له ابواب الجنة يدخل من ايها شاء.(بحار الانوار ،ج100،ص9-10).
12.من اکل من کد يده مرّ علي الصراط کالبرق الخاطف.(بحار الانوار ،ج100،ص9).
13.من اکل من کد يده کان يوم القيامة في الاعداد الانبياء و ياخذ ثواب الانبياء .(بحار الانوار ،ج100،ص10).
14.بحار الانوار ،ج100،ص9.
15.محجة البيضاء ،ج3،ص140.
16.فقبل يده رسول الله (ع)و قال :هذه يد لا تمسها النار.(اسد الغابه ،ابن اثير،(5جلدي )،تهران:اسماعيليان ،[بي تا]،ج2،ص269.
17.سنن النبي ،ص52.
18.بحارالانوار ،ج16،ص152؛مکارم الاخلاق،ص17.
19.مکارم الاخلاق،ص13.
20.مکارم الاخلاق،طبرسي ،ص25.
21.مکارم الاخلاق ،طبرسي ،ص26.
22.بحارالانوار،ج72،ص467.
23.بحارالانوار،ج16،ص236.
24.مکارم الاخلاق ،طبرسي ،ص17.
25.مکارم الاخلاق ،طبرسي ،ص26.
26.مکارم الاخلاق ،طبرسي ،ص26.
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره8
/ن