خانه » همه » مذهبی » تهدید خلیفه دوم مبنی بر سوزاندن خانه حضرت زهرا (علیها السلام)

تهدید خلیفه دوم مبنی بر سوزاندن خانه حضرت زهرا (علیها السلام)

تهدید خلیفه دوم مبنی بر سوزاندن خانه حضرت زهرا (علیها السلام)

تهدید عمربن خطاب مبنی بر به آتش کشاندن خانه حضرت زهرا (علیها السلام) با ساکنانش، از مصادیق تهدید جدی محسوب می شود؛ چرا که با توجه به قرائن و شواهد تاریخی متعدد، به سهولت می توانسته به مرحله اقدام عملی (مرحله وقوع و تحقق خارجی آن تهدید) وارد گردد.

HazratZahra2 - تهدید خلیفه دوم مبنی بر سوزاندن خانه حضرت زهرا (علیها السلام)
آیا تهدید عمر مبنی بر به آتش کشاندن خانه حضرت زهرا (علیها السلام)، یک تهدید ظاهری (صوری و ساختگی) بوده، یا جنبه واقعی داشته و توأم با قصد وقوع احراق، ابراز شده است؟

نخست خاطرنشان می گردد: بسنده کردن به یک تهدید لفظی و کلامی، با فراهم آوردن تمامی امکانات لازم جهت به اجرا در آوردنی یک تهدید، تفاوتی اساسی و ماهوی دارد. بانگاه به رفتار و عملکرد انسان های ستیزه جو در زندگی اجتماعی، به دو مدل و دو شیوه مختلف برای ابراز یک تهدید، دست می یابیم:
 
شیوه اول: شیوۂ صوری، یعنی: ساختگی و نمایشی، که در ادبیات عامیانه به آن «بلوف»(1) می گویند.

شیوه دوم: شیوۀ جدی و واقعی، که در ورای آن، قصد و اراده جدی جهت تحقق بخشیدن به تهدید، در قلب تهدیدکننده نهفته است و عرفا می تواند به تحقق عملی تهدید توسط او، بینجامد؛ و در واقع، قلا می توانند وقوع چنین تهدیدی را پیش بینی کرده و حدس بزنند. هر دو شیوۂ ابراز یک تهدید، می تواند به وسیله:
 
۱) به کارگیری الفاظ خاص در گفتار؛

۲) با انجام برخی اقدامات خاص در رفتار؛

3) با جمع میان این دو (الفاظ خاص در گفتار، به همراه اقدامات خاص در رفتار)، به اجرا درآید.
 
هرچند در اغلب موارد، تهدید صوری تنها با بر زبان جاری ساختن الفاظ خاص همراه است و حتی اگر گاهی با اقدامات عملی نیز همراه گردد، این اقدامات، چندان خطرآفرین نبوده و مورد توجه جدی عقلا واقع نمی گردند.
 
اما تهدید عمربن خطاب مبنی بر به آتش کشاندن خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) با ساکنانش، از مصادیق تهدید جدی محسوب می شود؛ چرا که با توجه به قرائن و شواهد تاریخی متعدد، به سهولت می توانسته به مرحله اقدام عملی (مرحله وقوع و تحقق خارجی آن تهدید) وارد گردد.
 
البته اهل سنت معتقدند که این تهدید، صرفا جهت ترساندنی تحصن کنندگان و بدون اراده واقع ساختن آن، اظهار شده است؛ ولی شیعه معتقد است که این تهدید، کاملا جدی بوده و با اراده وقوع، ابراز شده است؛ زیرا این تهدید، به وسیله:
 
۱) اظهار سخنانی بسیار تند و کوبنده،

۲) توأمان با اقدامات و تدارکاتی عملیاتی مهم و قابل توجهی، به اجرا در آمده است.
 
همراهی لحن تند، کوبنده و جسورانه اظهار این تهدید با قسم جلاله (نشانه تأکید) و اقدامات همه جانبه و گسترده جهت عملی ساختن این سوگند (همانند: جمع آوری هیزم و آوردن فتیله و پاره ای از آتش)، همگی از جدی و واقعی بودن شیوه ابراز این تهدید از سوی عمر، در ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (علیها السلام)، حکایت دارد؛ زیرا این مدل از تهدید، غرف جدی و واقعی تلقی می شود و آن را تهدیدی خطرآفرین، محسوب می نمایند.
 
پژوهش های تاریخی – طبق مدارک عامه – نشان می دهد: عمربن خطاب در هجوم به خانه حضرت فاطمه (علیها السلام)، علاوه بر اظهار جدی تهدید در گفتارش، همه امکانات و تمهیدات لازم برای واقع ساختن تهدیدش به آتش کشاند خانه با افراد ساکن در آن را نیز فراهم آورده بود.
 

سند شماره ۱

ابن قتیبه (متوفای ۲۷۶ ھ)، نقل می کند: وإن أبابکر تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند على (علیه السلام)، فبعث إلیهم عمر، فجاء؛ فناداهم و هم فی دار علی (علیه السلام) فأبوا أن یخرجوا، فدعا بالحطب و قال: و الذی نفس عمر بیده لتخرج أو لأحرقنها على من فیها…(2)

و ابوبکر غیبت گروهی را که از بیعت با او با حضورشان نزد حضرت علی علیه السلام سرپیچی کرده بودند، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد. او آمد و در حالی که آنان در خانه حضرت علی علیه السلام بودند صدایشان زد. آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند. داد این است عمر هیزم طلبید و گفت:
قسم به آنکه جانم در دست اوست، یا بیرون می آیید یا بی تردید این خانه را با هر کس که در آن است ، به آتش میکشم.
 

سند شماره ۲

 ابن عبد ربه (متوفای ۳۲۸ ھ)، نقل می کند: (اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أَبِی بَکْرٍ قَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ: فَأَمَّا عَلِیٌّ وَ اَلْعَبَّاسُ فَقَعَدَا فِی بَیْتِ فَاطِمَةَ حَتَّى بَعَثَ إِلَیْهِمَا أَبُو بَکْرٍ عُمَرَ بْنَ اَلْخَطَّابِ لِیُخْرِجَهُمَا مِنْ بَیْتِ فَاطِمَةَ، وَ قَالَ: إِنْ أَبَیَا فَقَاتِلْهُمَا، فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ یُضْرِمَ عَلَیْهِمَا اَلنَّارَ فَلَقِیَتْهُ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ فَقَالَتْ: یَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دِیَارَنَا؟ قَالَ: نَعَمْ ).(3)

آنان که از بیعت با ابوبکر سرپیچی کردند امام على علیه السلام و عباس و زبیر، در خانه فاطمه (علیها السلام) تحصن کردند تا جایی که: ابوبکر، عمربن خطاب را به سراغ آنان فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه (علیها السلام) بیرون آورد و به او گفت: اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ. و لذا عمر با شعله ای از آتش پیش آمد تا خانه را همراه با آنان را به آتش کشد.

 
سند شماره ۳

ابن شحنه (متوای ۸۸۲ ھ)، نقل می کند: (إن عمر جاء إلى بیت على لیخرقه على من فیه) (4)

عمر سوی خانه حضرت على (علیه السلام) آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.
 

سند شماره ۴

بلاذری (متوفای ۲۷۹ هـ)، نقل می کند: أن أبا بکر أرسل إلى حضرت علی علیه السلام یرید البیعة، فلم یبایع. فجاء عمر و معه فتیلة فتلقته حضرت فاطمة علیها السلام على الباب. فقالت فاطمة علیها السلام: یابن الخطاب! أتراک محرقا على بابی ؟! قال: نعم..)

ابوبکر سراغ حضرت امام على (علیه السلام) فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نکرد. عمر با آتش آمد و حضرت فاطمه (علیها السلام) او را بر آستانه درب دید. فاطمه (علیها السلام) فرمود: پسر خطاب! آیا تو درب خانه ام را به آتش میکشی؟ عمر گفت: آری.
 

سند شماره ۵

نقل های تاریخی حاکی از آن است که حضرت زهرا (علیها السلام)، تهدید عمربن خطاب مبنی بر سوزاندن خانه را تهدیدی جدی دانسته و به واقعی بودن آن، تصریح فرموده اند؛ چنانچه در نقل ابن ابی شیبه (متوفای ۲۳۵ هـ) خواندیم:
فقالت: .. وأیم الله لیمضین لما حلف علیه..(5) آن بانو فرمود: … به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل میکند… همچنین در نقل ابن عبد البر (متوفای ۴۶۳ ھ)، مندرج در کتاب الإستیعاب فی معرفة الأصحاب» (ج 3، ص ۱۰۰)، چاپ: بیروت؛ (ج 3، ص ۹۷۵)، چاپ: مصر، می خوانیم: فقال لهم: … و أیم الله لیفین بها..(6) آن بانو به ایشان فرمود: … به خدا سوگند، او به آن (سوگندش) وفا میکند.
 

جمع بندی

توجه به: ۱) الفاظی که عمر در اظهار تهدیدش به استخدام در آورده، ۲) لوازم و امکاناتی که عمر برای ایجاد آتش افروزی فراهم ساخته، و ۳) اطمینانی که حضرت زهرا (علیها السلام) به اقدام عمر جهت سوزاندن خانه داشته؛ در مجموع، ما را به این نتیجه قطعی رهنمون می سازد که: تهدید عمر به سوزاندن خانه، رفتاری کاملا جدی و واقعی (غیر صوری) بوده است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- توپ میان تهی، توپ تو خالی؛ فرهنگ عمید
2- «الإمامة والسیاسه»، ج ۱، ص ۱۲
3- «العقد الفرید»، ج ۵، صص ۱۳ – ۱۴
4- «روضة المناظر»، چاپ در حاشیه کتاب «الکامل» ج ۱۱، ص ۱۱۳
5- «أنساب الأشراف»، ج ۱، ص ۵۶۸، رقم ۱۱۸۴
6- «نهایة الأرب فی فنون الأدب»، ج ۱۹، ص ۴۰؛ «الوافی بالوفیات»، ج ۱۷، ص ۳۱۱
 
منبع: راهنمای یاوران فاطمیه (مجموعه پرسش و پاسخ های پژوهشی)، به اهتمام: علی لباف، چاپ سوم، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، 1390ش، صص 98-91

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد