درس های تأمل برانگیز تربیتی ورود امام حسین به کربلا
چگونه وارد آزمون بزرگ زندگی مان شویم؟
از دیدگاه آزمون نگرانه، درس های فراوانی در دل واقعه عاشورا نهفته است؛ اما درس های قطعه ورود کاروان حسینی به کربلا برای من و شما از جنس فهم دنیا و تحلیل رویدادهای آنهاست و می تواند با ایجاد تحول در نگاه به رویدادها، زندگی مان را متحول کند. یادمان نرود؛ امام، کسی است که جلوتر از امت حرکت می کند و آن ها را به راه مستقیم و سعادت آفرینی که در پیش گرفته فرا می خواند.
ورود کاروان حسینی به کربلا
به نظر بسیاری از مورخین، کاروان امام حسین علیه السلام در روز دوم محرم وارد کربلا شدند. البته ورود ایشان به کربلا با پیشنهادهایی نیز همراه بود مثل این که زهیر بن قین به حضرت پیشنهاد می کند که در روستایی به نام «عقر» که در همان نزدیکی بود مستقر شوند که حضرت نمی پذیرند و می فرمایند: «اللهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنَ العَقر؛ [1] خدایا از نکبت به تو پناه می برم.»
حضرت به محض ورود به کربلا، رو به اصحاب خود، فرمودند: «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛ [2] مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست با دین مدارا مى کنند تا آنجا که معیشت آنان اقتضاء مى کند و هنگامى که دچار بلاء شوند دینداران بسیارى کم هستند.»
این جملات، گویای علت وقوع امام در بزنگاه کربلاست. یعنی، اگر نگاه دنیاپرستانه مردم نبود، چنین سرنوشتی برای امام و حجت الهی رقم نمی خورد. اما به هر حال، امام علیه السلام و یاران و اهل بیت ایشان بنابر تقدیر الهی در شرف ورود به یک آزمون سخت و بزرگ و تعیین کننده قرار دارند. آیا حضرت مثل برخی از ما، گفتند چرا من؟ چرا خانواده من؟ چرا الآن؟ قطعاً چنین نیست و نوع ورود ایشان به صحنه بلا و مصیبت، حامل درس های متعددی برای موفقیت ما در آزمون های الهی پیش رو است.
دوم ماه محرم و آزمون های بزرگ زندگی
به نظر می رسد، مهم ترین درسی که از واقعه ورود کاروان حسینی برای ارادتمندان به آن حضرت وجود دارد، تحلیل چگونگی روبرو شدن با بلایا و آزمون های سخت الهی است. گر چه زندگی انسان مالامال از آزمون های الهی است اما معدود آزمون های الهی در زندگی انسان، بسیار سخت و تعیین کننده هستند که البته فرار از آن ها نیز فایده ای ندارد.
امام حسین علیه السلام در عمر مبارک خود، آزمون های بزرگی را پشت سر گذارده اند ولی بی تردید هیچ کدام از آنها قابل مقایسه با آزمون کربلا نیستند. تحلیل چگونگی ورود به کربلا و روبرو شدن با زمان و مکان این آزمون سخت و مصیبت عظیم، ارزشمندترین توشه ای است که می توان از روز دوم محرم به غنیمت برد. بر این اساس، درس های مهمی از ورود کاروان حسینی به کربلا قابل استفاده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
گوش به زنگ امتحان
قرآن کریم، اصل وجود آزمون هایی برای تعیین معیار ایمان افراد را حقیقتی غیر قابل تردید دانسته و می فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون؛ [3] آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند.»
با توجه به این آیه شریفه، همه ما باید هر لحظه، منتظر آزمون های الهی باشیم و این که، شاید بزرگ ترین آزمون زندگی مان همین یک ساعت بعد باشد. همین منتظر آزمون بودن، تأثیر زیادی بر بقیه ماجرا داشته و غلبه بر سختی های امتحان را آسان می کند.
چرا که بسیاری از افراد، هنگام روبرو شدن با آزمونی که اصلاً انتظارش را نداشتند به ناگاه از خود و خدای خود می پرسند که: چرا من؟ چرا الآن؟
در حالی که اگر از قبل، ذهنشان را آماده کرده باشند به راحتی آن را قبول کرده و به سرعت به استقبال سختی های آن و تلاش برای موفقیت در آن می روند.
با این که امام حسین علیه السلام قرار نبود این گونه مورد استقبال قرار گیرد و خود، خانواده و یاران اندکش را در بیابانی تحت محاصره دشمن ببیند اما آمادگی همیشگی حضرت برای استقبال از آزمون های رنگارنگ الهی باعث شد به راحتی شرایط به وجود آمده را بپذیرد و دستور به استقرار در کربلا بدهد؛ و البته مؤمن باید اینچنین باشد و آمادگی همیشگی برای بندگی کردن را از امامش حسین بن علی علیهما السلام بیاموزد.
باز هم دعا؛ باز هم آرامش
ایشان پس از اطمینان از نام سرزمین، فوراً با مددخواهی از خدای متعال به استقبال این آزمون خطیر رفتند و با زبان دعا، دیگران را نیز از ماجرایی که در حال وقوع است با خبر کردند.
فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ؛ [4] خدایا من از سختی و بلا به تو پناه می برم.» پس، شروع با دعا و کمک خواستن از خدا، درس مهم دیگری هنگام مواجهه با مصیبت هاست. دعا و راز و نیاز با خدای متعال و سخن گفتن از ضعف و ناتوانی خود در پیشگاه الهی، ضربه هولناک و ناگهانی قرار گرفتن انسان در یک امتحان سخت را قابل تحمل کرده و موجب بازیابی روانی انسان جهت اتخاذ تصمیم و عکس العمل صحیح می شود.
دورنمای آزمون
نکته مهم دیگر، مهیا کردن همگان و روشن کردن فضای مسئولیت هر کس و نحوه رویارویی با این بحران است؛ چنان که امام حسین علیه السلام، بلافاصله فرمودند: «هَذَا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اللَّه؛ [5] این جا، محل سختی و بلاست فرود آیید، این جا جاى فرود آمدن مان و ریختن خون هاى ماست؛ و این جا، جایگاه قبور ماست؛ این خبر را جدّم رسول الله صلّی الله علیه و آله به من داده است».
تعیین تکلیف خود و همراهان، راه را روشن کرده و مانع از سردرگمی و از دست رفتن فرصت تصمیم گیری می شود. مشخص کردن این که در این آزمون، چه اتفاقاتی هر چند تلخ و سخت قرار است به وقوع بپیوندد بسیار بهتر از بلاتکلیفی و فریب دادن افراد یا حرکت دادن کاروان در مسیری غبارآلود و مبهم است.
باز هم پای اخلاق در میان است
امتحان، هر اندازه هم که سخت باشد، رعایت اخلاق در آن نقش اساسی در نمره نهایی دارد. سختی آزمون الهی نمی تواند دلیلی برای کم گذاشتن از پیمانه اخلاق و جوانمردی شود؛ چنان که وقتی هنوز جز لشکر حر، لشکری از دشمن به کربلا نرسیده بود، زهیر ضمن اشاره به اضافه شدن بر تعداد لشکریان دشمن در روزهای پیش رو، به امام حسین علیه السلام پیشنهاد داد که تا تعداد افراد دشمن بیشتر از این نشده مبارزه را آغاز کنند ولی حضرت فرمودند: «ما کُنتُ لَأَبدَأَهُم بِالقِتالِ؛ [6] من آغازگر جنگ نخواهم بود.»
همه ما باید هر لحظه، منتظر آزمون های الهی باشیم و این که، شاید بزرگ ترین آزمون زندگی مان همین یک ساعت بعد باشد.این، یعنی هدف حضرت پیروزی در همه عرصه ها ازجمله عرصه اخلاق است.
آخرت محوری با نامه یک خطی
پس از استقرار در کربلا، نامه یک خطی امام حسین علیه السلام به برادرشان محمد بن حنفیه در مدینه، محور اصلی نقشه حسین بن علی علیهما السلام را افشا کرد. حضرت نوشتند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَکَأَنَ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلَامُ؛ [7] به نام خداوند بخشنده مهربان؛ از حسین بن على به محمد بن على و دیگر بنى هاشم . اما بعد، مِثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست؛ والسلام.»
ریشه استقامت بر سختی های همه آزمون های این دنیا، محور قرار دادن آخرت در آنهاست. هر آن چه موجب آبادانی آخرت انسان شود شیرین و قابل تحمل است و آزمون الهی بی تردید، تنها، بستری برای رسیدن انسان به سعادت ابدی و جاوید است. این نوع نگاه عاقبت نگر، انسان را هم چون کوه های عظیم، استوار و تسلیم ناشدنی می کند.
پی نوشت
[1]تاریخ الطبری،ج5،ص:409.
[2] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) – بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج44 ؛ ص383.
[3] سوره عنکبوت، آیه 2.
[4] ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى – تهران، چاپ: اول، 1348ش، ص81.
[5] همان.
[6] تاریخ الطبری،ج5،ص:409.
[7] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات – نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش، ص75.