خانه » همه » مذهبی » همسفر با کشتی نجات

همسفر با کشتی نجات

همسفر با کشتی نجات

بسیاری از دوستی و عاشقی هایی که ما داریم تنها در حد ارادت زبانی و ظاهری است، ولی این دوستی تأثیر چشمگیری بر روح و باطن زندگی ما نداشته است، چرا که اگر این چنین بود، می بایست قطب نمای زندگی ما به سمت و سوی زندگی سلحشوران کربلا می بود.

90 - همسفر با کشتی نجات
بسیاری از مسلمانان با فرا رسیدن ماه محرم، برای اثبات دوستی و محبت خود نسبت به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) که سفارش خدای متعال است،[1]جامه سیاه و ماتم به تن می کنند، و در حد توان در مجالس سوگواری و عزای سرور و سالار شهیدان شرکت می کنند، ولی سؤالی که در خصوص این دوستی و عاشقی مطرح می شود این است که آیا برای دلدادگی و اثبات عاشقی همین بیرق های عزا و برپایی مجالس سوگواری و اشک و ماتم کفایت می کند و یا اینکه باید کار دیگری هم انجام داد؟ پاسخ علمی و دقیق به این پرسش می تواند زمینه تحول و تغییر مسیر و حرکت انسان به سوی سعادت و خوشبختی شود.
 

تغییر قطب نمای زندگی به سمت کربلا

برای پاسخ به سؤالی که در مقدمه مطرح شد، توجه به این مطلب لازم و ضروری است که بسیاری از دوستی و عاشقی هایی که ما داریم  تنها در حد ارادت زبانی و ظاهری است، ولی این دوستی تأثیر چشمگیری بر روح و باطن زندگی ما نداشته است، چرا که اگر این چنین بود، می بایست قطب نمای زندگی ما به سمت و سوی زندگی سلحشوران کربلا می بود، به طوری که نمایانگر جلوه ای از سبک زندگی حسینی  با خدا می بود، کما اینکه خدای متعال در قرآن کریم نیز لزوم همراهی محبت و تبعیت را با هم ذکر کرده است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ؛[2] بگو: اگر خدا را دوست مى‏ دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.» برای تغییر قطب نمای زندگی به سمت کربلا در ابتدا باید آگاهی و آشنایی کافی نسبت به سبک زندگی امام حسین(ع) داشته باشیم و در مرتبه دوم زندگی خود را در حد توان به شکل و شمایل این امام معصوم (علیه السلام) نزدیک نمود.
 

ارزش و الگوهای اخلاقی و دینی در سبک زندگی حسینی

1-بخشش  و گذشت
زندگی به سبک امام حسین(ع) رنگ و بوی قرآنی دارد، به طوری که به خوبی می توان الماس های زیبای قرآنی را در زندگی این ذوات مقدسه مشاهده کرد. یکی از دُرهای درخشانی که در زندگی امام حسین(علیه السلام) بسیار چشم نوازی می کند عنصر بخشش و گذشت است، شاخص طلایی که اگر در هر زندگی نباشد روح آرامش و لذت از آن رخت خواهد بست و زندگی را بسیار تلخ و غیر قابل تحمل خواهد کرد. منابع روایی گزارش های فراوانی در خصوص این سجیه اخلاقی در خصوص امام حسین(علیه السلام) نقل کرده اند: «شعیب بن عبد الرحمن خُزاعی نقل می کند: در روز واقعه عاشورا، اثر چیزی را بر دوش حسین بن علی(علیه السلام) یافتند و[علت] آن را از امام زین العابدین(علیه السلام) جویا شدند فرمود: این، اثر انبانی است که بر دوش خویش می کشید و برای بیوه زنان، یتیمان و بینوایان[آذوغه] می بُرد.[3]یکی از فضائل و سجایای اخلاقی که خدای متعال در قرآن کریم در خصوص عباد الرحمان ذکر کرده نفی کبر، غرور و خودخواهی است، ویژگی بسیار ارزشمندی که در تمام مراحل زندگی می تواند نمود پیدا کند  و اثر بخش باشد.
حکایت دوم: در خصوص بخشش و مهرورزی امام حسین(علیه السلام) در منابع تاریخی حکایتی زیبای وجود دارد که ریشه در معارف قرآنی دارد: انس نقل می کند نزد امام حسین(علیه السلام) بودم که کنیزی با دسته گلی در دست، وارد شد، و امام را با آن تحیت(سلام و درود) گفت. امام هم فرمود: به خاطر خدای متعال، آزادی من گفتم: با یک دسته گل تحیت دادن این قدر نمی ارزد که بدان، آزادش کنی! امام آیه 86 سوره مبارکه نساء را شاهد قرار می دهند که این آزادی و بخشش مطابق آیه قرآن است.[5]
2-رفتار زیبا در برابر بدی دیگران
یکی از جلوه های زیبای قرآنی که به خوبی می توان در زندگی امام حسین(علیه السلام) مشاهده کرد، پاسخ نیک و زیبا به رفتارهای نامناسب دیگران است، خدای متعال در این خصوص بندگان خود را این چنین سفارش کرده است: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ؛[6] هرگز نیکى و بدى یکسان نیست؛ بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است!» در خصوص این سجیه اخلاقی و قرآنی در منابع روایی مطالب حیرت آوری نقل شده است،  از جمله اینکه عصام بن مصطلق می گوید: به کوفه وارد شدم و به مسجد رفتم، دیدم که امام حسین(علیه السلام) در آن جا نشسته است، از شکل و شمایل او خوشم آمد، گفتم تو پسر ابوطالبی؟ فرمود: آری حسدی که در درون به او و پدرش داشتم مرا برانگیخت و به او و پدرش به تندی ناسزا گفتم، امام با عطوفت و مهربانی به من نگریست و فرمود: آیا تو اهل شامی؟ گفتم: آری این خوی بد ماست. چون پشیمانی ام از این افراط کاری آشکار شد به من فرمود: امروز سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را می آمرزد برای برآوردن نیازهایت نزد ما بیا که ما را آن گونه خواهی یافت که دوست داری. مدت زمانی نگذشت که کسی روی زمین محبوب تر از او و پدرش نزدمن نبود و گفتم: خدا داناتر است که رسالتش را در کجا قرار دهد.[7]
3-تواضع و فروتنی
یکی از فضائل و سجایای اخلاقی که خدای متعال در قرآن کریم در خصوص عباد الرحمان ذکر کرده نفی کبر، غرور و خودخواهی است، ویژگی بسیار ارزشمندی که در تمام مراحل زندگی می تواند نمود پیدا کند و اثر بخش باشد. «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً؛[8]بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى ‏تکبّر بر زمین راه مى‏ روند.» در خصوص تواضع و فروتنی امام حسین(علیه السلام) در منابع روایی حکایات ارزشمندی نقل شده است از جمله اینکه مسعده بن صدقه می گوید: روزی حسین بن علی(علیه السلام) بر بینوایانی گذشت که عبایشان را پهن نموده و تکه نانی بر آن گذاشته بودند: گفتند: ای فرزند پیامبر خدا(ص) به سوی ما بیا؛ امام حسین(علیه السلام) خم شد و با آنان هم غذا شد و سپس این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرین‏»[9] سپس حضرت فرمودند: من دعوت شما را پذیرفتم شما نیز بپذیرید؛ آنان گفتند: حتماً و بر روی چشم، ای فرزند پیامبرخدا(ص) سپس برخاستند و با امام آمدند تا به خانه ی حضرت رسیدند امام به رباب فرمود آن چه اندوخته ای [برای آنان] بیاور.[10]  
پی نوشت ها:
[1]. سوره مبارکه شوری، «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏؛ بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏کنم جز دوست‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]»
[2]. آل عمران، آیه 31.
[3]. ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص66.
[4]. وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسیباً؛[] هر گاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لا اقل) به همان گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد.»
[5]. کشف الغمه، ج2، ص243.
[6]. سوره فصلت، آیه 34.
[7]. ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج43، ص224.
[8]. سوره مبارکه فرقان، آیه 63.
[9]. سوره مبارکه نحل، آیه 23.
[10]. تفسیر قرطبی، ج10، ص 95، بحارلانوار، ج44، ص 189.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد