طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ترسناکترین گذرگاههای هستی

ترسناکترین گذرگاههای هستی

ترسناکترین گذرگاههای هستی

از جمله جایگاههای هولناک آخرت، موقف حساب است.خداوند در این باره مى فرماید: اقترب للناس حسابهم و هم فى غفله معرضون.وقت حساب مردم نزدیک شد مردم از اندیشه و تفکر در آن غفلت داشته و از آن رو گردانند.

19bed3f6 d84a 46cc b3cf 7739e987e425 - ترسناکترین گذرگاههای هستی

موقف حساب

خدای تعالی در سوره طلاق فرموده است  : و کاءیّنْ من قریه عتت عن امر ربها و رسله فحاسبناها حسابا شدیدا. و چه بسا از قریه (آبادی) یعنى اهل آبادی که از فرمان پروردگار خود و پیغمبران خدا سرکشى کردند و براى ایشان حساب و عذابى سخت خواهد بود.

پس لازم است در اینجا به چند حدیث بسنده کنیم .
 

پرسش های روز  قیامت از انسان

 شیخ صدوق (ره ) از اهل بیت (علیهم السلام ) روایت کرده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: روز قیامت قدمى برداشته نمى شود تا از او چهار چیز سئوال کنند: الف – از عمر او که در چه چیزى صرف کرده ، ب – و جوانى خود را که در چه چیزى سپرى ساخته ، ج – و از مالش که از کجا پیدا کرده و در چه مواردى خرج نموده ح – و از محبت ما اهل بیت (علیهم السلام).
 

نماز اولین پرسش در قیامت

 شیخ طوسى رحمة الله علیه از حضرت امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: اول چیزى که از بنده حساب مى کشند نماز است ، پس اگر قبول شد چیزهاى دیگر هم قبول خواهد شد.
 

تکلیف مال مردم در قیامت

شیخ صدوق روایت کرده که روز قیامت صاحب قرض مى آید و شکایت مى کند، اگر آنکه قرض گرفته است حسنات دارد از براى صاحب قرض مى گیرند و اگر حسنه ندارد گناهان صاحب قرض را به او مى دهند.
 

ورود فوج فوج مشرکین به جهنم

شیخ کلینى از حضرت على بن الحسین صلى الله علیهما و آلهما روایت کرده که از براى اهل شرک ترازو نصب نمى شود، ایشان را فوج فوج بى حساب به جهنم مى برند زیرا نصب موازین (ترازوها) و نشر دواوین از براى اهل اسلام است .
 
شیخ طوسى رحمة الله علیه از حضرت امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: اول چیزى که از بنده حساب مى کشند نماز است ، پس اگر قبول شد چیزهاى دیگر هم قبول خواهد شد.
 

حساب سخت ثروتمندان در قیامت به عکس فقیران

شیخ صدوق از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که چون روز قیامت شود و دو بنده مؤمن را از براى حساب باز دارند که هر دو از اهل بهشت باشند، یکى فقیر باشد و دیگر غنى در دنیا، فقیر گوید: پروردگارا، از براى چه مرا باز مى دارى به عزت تو سوگند که مى دانى به من ولایت و حکومتى نداده بودى که در آن به عدل یا جور عمل کنم ، و مال زیادى به من نداده بودى که حق تو در آن باشد و من نداده باشم ، و روزى مرا به قدر کفاف مى دادى به قدر آنچه مى دانستى که مرا کافى است.

پس خداوند جلیل فرماید که راست مى گوید بنده مؤمن من ، بگذارید تا داخل بهشت شود. و آن که غنى باشد او را نگه مى دارند تا آنقدر عرق از او جارى شود که اگر چهل شتر بیاشامند آنها را کفایت کند پس از آن داخل بهشت شود. پس فقیر به او گوید که چه چیز تو را نگاه داشت ؟

گوید: طول حساب ؛ پیوسته چیزى بعد از چیزى از تقصیرات ظاهر مى شد و خدا مى بخشید تا آنکه مرا به رحمت خود فرو گرفت و مرا به توبه کاران ، ملحق گردانید پس تو کیستى ؟ گوید: من آن فقیرم که با تو در محشر بودم گوید: نعمتهاى بهشت ، تو را تغییر داده است که من تو را نشناختم.
 

شفاعت اهلبیت در آن روز سخت

شیخ طوسى از آن حضرت روایت کرده است که چون روز قیامت شود حق تعالى ما را بر حساب شیعیان موکل گرداند پس آنچه از خدا است از خدا سؤ ال مى کنیم که از براى ما ببخشد پس آن از ایشان خواهد بود، و آنچه از حق ماست، بر ایشان مى بخشیم ؛ پس حضرت این آیه را خواند: ثم ان الینا ایابهم، ثم ان علینا حسابهم یعنی پس نسوی ماست بازگشت آنان و و بر ماست حساب انان.
 

عقل معیار سنجش در قیامت

شیخ کلینى از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: حق تعالى با بندگان در حساب روز قیامت به قدر آنچه در دنیا از عقل به ایشان داده دقت مى کند.
 

حکایت حساب سخت آخرت

از خط شیخ شهید اول (علیه الرحمه ) نقل شده که احمد بن ابى الحوارى گفت که آرزو کردم ابو سلیمان دارانى را در خواب ببینم تا آنکه بعد از یکسال او را در خواب دیدم به او گفتم اى معلم ! حق تعالى با تو چه کرد؟ گفت : اى احمد! وقتى از باب صغیر آمدم ، دیدم شترى از درمنه (و آن گیاهى است که به عربى آنرا شیح مى گویند) پس من یک چوب از آن کندم ، نمى دانم که با آن خلال کردم یا نه ، الحال مدت یکسال است که من مبتلا به حساب آن هستم .
 
شیخ صدوق روایت کرده که روز قیامت صاحب قرض مى آید و شکایت مى کند، اگر آنکه قرض گرفته است حسنات دارد از براى صاحب قرض مى گیرند و اگر حسنه ندارد گناهان صاحب قرض را به او مى دهند.

پاسخگویی انسان در مسئولیت ها

محدث قمی گوید که استبعاد ندارد این حکایت بلکه تصدیق مى کند آن را، آیه شریفه : یا بنى انها ان تک مثقال حبه من خردل فتکن فى صخره او فى السموات او فى الارض یاءت بها الله  یعنی ای پسرم کردار تو را در هر جا که باشد نزد خدای آورند و فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکى از خطبه هاى خود: الیست النفوس عن مثقال حبه من خردل مسئوله ؟ یعنى آیا چنین نیست که از مردم از یک دانه خردل سؤال خواهد شد؟

و در کاغذى که به محمد بن ابى بکر نوشته فرموده : واعلموا عباد الله ان الله عز و جل سائلکم عن الصغیر من عملکم و الکبیر اى بندگان خدا بدانید که خداوند از هر عمل کوچک و بزرگ شما سئوال خواهد کرد.

و در کاغذى که به ابن عباس مرقوم داشته فرمود: اما تخاف نقاش الحساب آیا نمى ترسى از مناقشه در حساب ؟ و اصل مناقشه از (نقش الشوکه ) است یعنى بیرون کردن خار را؛ یعنى همچنانکه در بیرون آوردن خار از بدن کمال دقت و کاوش و باریک بینى را به عمل مى آورند تا آن را پیدا کرده و بیرون آورند، همین طور در حساب، دقت و باریک بینى به عمل مى آورند. و بدان که بعضى از محققین گفته اند که نجات نمى یابد از خطر میزان و حساب مگر کسى که در دنیا از نفس خود حساب بکشد و با میزان شرع اعمال و اقوال و خطرات و لحظات خود را بسنجد، چنانکه در خبر وارد شده است که فرمودند به حساب نفسهاى خود برسید پیش از آنکه از شما حساب کشند و بسنجید اعمال خود را، پیش از آنکه بسنجند اعمال شما را.
 

حکایت ترس یکی از مومنان از آن روز سخت

شخصى بود به نام توبه بن صمه ، نقل شده که او نفس خود را در بیشتر اوقات شب و روز محاسبه مى کرد پس روزى ایام عمر خود را حساب کرد و متوجه شد که شصت سال از عمرش گذشته است متوجه شد که بیست و یکهزار و پانصد روز مى شود، گفت : واى بر من ، آیا من ملاقات خواهم کرد مالک(خدا) را به بیست و یکهزار و پانصد گناه ، این را گفت و بیهوش افتاد و در همان بیهوشى وفات کرد.
 

حکایت جمع شدن گناهان

محدث قمی گوید : روایت شده که وقتى حضرت رسول صلى الله علیه و آله به زمین بى گیاهى فرود آمد پس به اصحاب خود فرمود که بروید هیزم بیاورید، عرض کردند یا رسول الله ما در زمین بى گیاه هستیم که هیزم در آن یافت نمى شود، فرمود: هر کس هر چه ممکنش مى شود بیاورد پس هیزم آوردند و مقابل آن حضرت روى هم ریختند چون هیزمها جمع شد حضرت فرمود: همین طور گناهان شما جمع مى شود با این کار حضرت ، اصحاب متوجه شدند که در بیابانى که از هیزم خبرى نبود ولى با جستجوى خود مقدار زیادى هیزم جمع شد و روى هم ریخته شد، همین طور گناه به نظر نمى آید، چون جستجو و حساب شود گناهان بسیارى جمع مى شود چنانکه ((توبه بن صمه )) براى هر روز عمر خود یک گناه فرض کرد حساب کرد ((بیست و یکهزار و پانصد)) گناه کرده است.

کاربر گرامی چنانچه بهره ای از این سخنان درر بار گرفتی درگذشتگان خویش را یاد کن و مادر این حقیر را نیز با ذکر فاتحه ای از یاد مبر.

پینوشتها
1- سوره اعراف
2- سوره اعراف
3- سوره یوسف
4-خلاصه شعر آن است که : از جود و شرافت و مهمان نوازى دور باشم اگر بر معاویه هجوم نیاورم و اسبان غول پیکر ورزیده همراه با شمشیرهاى بلند بر او نتازانم . به گونه اى آهن تافته بر لشکرش ببارم که گوئى برق آسمان مى جهد و یا خورشید پرتو افکند.
5- ((بحارالانوار))،
6- سوره غاشیه
7- ابوسلیمان دارانى عبدالرحمن بن عطیه ، زاهد معروف است که در سنه  در داریا که از قراء دمشق است وفات کرد و قبرش در آنجاست .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد