تمتع و متعه
تمتع
در لغت عرب بهره وری را گویند و گاه نیز به معنای لذت بردن هم آمده است، وقتی گفته میشود « تمتع و استمتع بکذا» آن زمانی است که کسی از چیزی لذت برده و بهرهمند شده است.
متعه به ضم میم و یا کسر آن، اسم مصدر همان تمتع است و یا اسمی است برای آنچه که از آن بهره جسته اند و یا لذت برده اند مانند غذا یا غیر آن.
در مجمع البحرین (تمتع در حج) را همان (حج تمتع) دانسته و فرموده است: آن تمتع که همان حج تمتع است «رفتارهای آشنایی است که در جای خودش از آنها یاد شده آن رفتارها همان اعمال مخصوصی است که شاعر خوش قریحه فقهدان در بیتی از آن یاد کرده است.
اطرست للعمره اجعل نهج اوو ار نحط رس طرمر لحج
برخی از اصحاب با این نوع حج، مخالفت نمودند و دلیل این نوع مخالفت نیز استبعاد فاصله در ایام حج و در مکه مکرمه بوده است و یا برای آن صحابی قابل قبول نبوده که زناشویی در اثناء یک عبادت در مکه مکرمه امکانپذیر باشد که البته این مخالفت نشانه قساوت و عدم ایمان آن صحابی است.
اما تمتع در حقیقت همان تلذذ است و تلذذ نیز یعنی گوارا به نوشگاه آمدن، بنابراین، حج تمتع را بدین سبب (تمتع) نام نهادهاند، چرا که زمانی و فترهای میان عمره و حج برای بهره وری از آنچه در حال احرام، حرام بوده ایجاد میگردد که ناسک میتواند از کلیه لذائذ حلال در غیر احرام و حرام در حالت احرام بهره مند شده و لذت ببرد، در عین آنکه این عمره همان عمره مرتبط با حج است که هر دو با هم (حج تمتع) را تشکیل میدهند ، که در حقیقت ، هر دو یک عبادت واحد هستند و گویا به ناسک رخصتی داده اند تا در اثناء حج مجاز به بهرهوری از لذائد باشد.
در هر حال، متعه به ضم میم و سکون تاء، اسم مصدری است از «تمتع بکذا» یعنی انتفع بکذا و از این روست که هر آنچه در آن لذت و یا بهره وری باشد از آن با متعه یاد میکنند مانند متعه النکاح و یا متعه الحج.
بکارگیری کلمه تمتع بدون آنکه اضافه به حج و یا عمره شود و مطلق آورده شود کم است، اما در صورتی که همراه با حج بیاید یعنی «حج التمتع» شود، ظاهر آن است که در اصطلاح شرع و اهل شرع برای مجموع هر دو عمل یعنی عمره تمتع و حج تمتع وضع گردیده است به حیثی که اگر مطلق بیاید ظهور در هر دو دارد، گرچه کاربردش در خصوص حج تمتع در مقابل عمره تمتع بیشتر است و همچنین کاربردش برای مجموع دو عمل که در حکم واحد است بسیار زیاد است در مقابل حج قِران و افراد.
علی اَیّ حالٍ؛ مجموع این دو عبادت از مواردی است که مورد انشاء شارع قرار گرفته که مردم نیز بدان متعبدند.
حج تمتع احکام بسیار، و مباحث زیادی را در فقه به خود اختصاص داده است و گر چه این دو عمل هر دو عبادتی مستقلند اما مجموعاً یک عبادت واحد به شمار میآیند، چرا که هر دوی آن عبادتها در شرط استطاعت ناسک با همدیگر متحدند و هر دو باید در یک سال صورت پذیرند و هر دو به انحاء مختلف به یکدیگر گره خورده اند به حیثی که وجوب هر مشروطی به وجوب مشروط دیگری است و صحت هر شرطی به صحت شرط دیگری بسته است و افزون بر این؛ هر دو عبادت توسط شارع مقدس در حجه الوداع به یکباره تشریع گردیده است.
اما چرا ما میگوییم هر دو عبادت استقلال دارند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت فاصلهای که شارع بین این دو عبادت قرار داده است بینانگر آن است که هر کدام عبادتی مستقلند چرا که «محرم» در احرام عمره تمتع با تقصیر از احرام خارج میشود و همه چیز برای او حلال میشود حتی مسئله زناشوئی، خدای بزرگ فرموده است « فمن تمتع بالعمره الی الحج» یعنی کسی که بهرهمند شده و لذت برده از آن چیزهایی خداوند متعال مباح نموده بسبب اباحهای که بعد از تقصیر در عمره برای او ایجاد گردیده است در حالی که او قصد احرام حج تمتع دارد.
همانگونه که گذشت، معروض گردید که رسول گرامی اسلامی، حج تمتع را در حجه الوداع تشریع فرمودند، برای آن صحابی که قصد حج افراد داشت و به او امر فرمودند حج افراد خود را بدل به حج و عمره تمتع نماید، بله در برخی تصریحات صحیحه آمده است که پیامبر گرامی اسلام، مدت ده سال در مدینه سکنی فرمودند و حج بجای نیاوردند تا آنکه آیه شریفه «واذن فی الناس بالحج» نازل گردید و سپس امر فرمودند که مؤذنها بر منارهها در آیند و بانک برآورند که پیامبر گرامی اسلام اراده حج فرمودهاند و امسال راهی حج خواهند شد.
پس از این اعلان، طوائف، خانواده ها و اهل مدینه حاضر شدند و آماده گردیدند و همه منتظر و گوش به فرمان فرا دادند و پس همان ساختند که بدانها امر شده بود.
چهار روز بیش به ذی الحجه نمانده بود که حضرت رسول گرامی به همراه مسلمانان از مهاجر و انصار به سوی مکه عازم گردیدند و هنگامی که به ذی الحلیفه و مسجد شجره رسیدند ظهر هنگام بود غسل فرمودند و نماز ظهر بهجای آوردند سپس به سوی بیداء و بیایان خارج گردیدند و مردمان نیز به دنبال حضرتش روان گردیدند، آن حضرت برای حج، تلبیه فرمودند و شصت و شش شتر را برای حج فرمان دادند تا به جلو رانده شوند.
پیامبر گرامی اسلام در چهارم ذی الحجة بود، که به مکه مکرمه رسیدند، پس از ورود، طواف فرمودند و دو رکعت نماز به جای آوردند و سپس این آیه شریفه نازل گردید « ان الصفا و المروه من شعائر الله » تا آن زمان مسلمانان گمان میکردند که آیین نیکوی سعی ساخته و پرداخته مشرکان است، بدین سبب یعنی به سبب نزول آیه شریفه به کوه صفا در آمدند و از آنجا به سوی مروه روان گردیدند تا آنکه از سعی فارغ گردیدند.
در این زمان حضرت جبرائیل نازل گردید در حالی که حضرت رسول بر فراز مروه بودند پس ایشان را امر کردند که به مردمان امر نمایند که از احرام در آیند جز آنان که سوقهدی نمودند و به حج قران در آمده اند.
سپس در جمع مردمان حضور پیدا کردند و ابلاغ رسالتی دیگر نمودند و فرمودند این جبرائیل است که فرمان میدهد مرا که دستور دهم کسانی که حج قران انجام نداده و سوقهدی ننمودهاند همه محل شده و از احرام در آیند، از میان جماعت مردی از جای بر خواست و زیاده گفت : هر آینه خارج میشویم در حالی که هنوز حاجی هستیم و موهای ما میریزد کنایه از این است که در میان یک عبادت فاصله ایجاد شده، حضرت در جواب فرمودند اما تو هیچگاه به این حکم فقهی ایمان نخواهی آورد.
باز از میانه جماعت صدای دیگری بلند شد که ای رسول خدا این حکم فقهی مربوط به امسال است؛ حضرت در پاسخ فرمودند بلکه این نوع حج و این حکم فقهی برای ابد است و تا روز قیامت. سپس انگشتان مبارکشان را درهم قرار دادند و فرمودند: در آویختم عمره را در حج تا روز قیامت.
شایان ذکر است این روایت شریفه در کتاب وسایل الشیعه ابواب اقسام حج آمده است.
روی هم رفته آنچه از نصوص و فرمایشهای بجای مانده از ارباب عصمت (صلواتالله علیهم) آشکار است این است.
1- تمتع به عمره و حج در یک سال تشریع گردیده است.
2- در میان عمره و حج فصلی از اباحه و تمتع و بهرهمندی ایجاد گردیده است.
3- آغاز تشریع این نوع حج از تبدیل حج افراد به این نوع حج بوده است.
4- زمان تشریع این نوع حج ، حجة الوداع بوده است.
5- حج قران نمیتواند به حج تمتع تبدیل شود.
6- رسول گرامی اسلام در طول عمر شریفشان حج تمتع انجام ندادند.
7- برخی از اصحاب با این نوع حج، مخالفت نمودند و دلیل این نوع مخالفت نیز استبعاد فاصله در ایام حج و در مکه مکرمه بوده است و یا برای آن صحابی قابل قبول نبوده که زناشویی در اثناء یک عبادت در مکه مکرمه امکانپذیر باشد که البته این مخالفت نشانه قساوت و عدم ایمان آن صحابی است.
8- این نوع حج یکی از دو متعه ای است که مورد تحریم خلیفه ثانی قرار گرفت در حالی که مخالف آیه صریحه قرآن و فرمایش رسول گرامی اسلام است.