فهرستبندی سورههای قرآن کریم
اگر به سوره «الملک» مراجعه نمایید ملاحظه میکنید که قرآن کریم برای اثبات «ربوبیت تامه الهی»، چگونه به موضوعات به ظاهر پراکندهای همچون عذاب منکران، آرامش زمین، پرواز پرندگان، خلقت انسان، سنتهای الهی و روزی رسانی خدا توجه کرده و آنها را در زنجیرهای به هم پیوسته و متقن در کنار یکدیگر جمع کرده است و با تحلیل روانشناختی و انسان شناسانه، ناتوانی معبودهای خیالی را که جای رب العالمین را در ذهن و روح انسان گرفتهاند، آشکار میسازد و با رعایت همه جوانب، ربوبیت تامه و بی رقیب الهی را در همه ابعاد زندگی دنیوی و اخروی به نمایش میگذارد.
اکنون «طرح درس» را با روشهای جاری در طرح «ربوبیت الهی» در کتب درسی مقایسه نمایید تا ببینید تفاوت از کجا تا کجاست. بگذریم اینکه کتب دینی ما بجای تکیه بر بحث «ربوبیت الهی» که مشکل اعتقادی جوانان است؛ بیشتر به اثبات وجود خدا که امری بدیهی است، میپردازند و به سبک کلامی و فلسفی بیش از اسلوب قرآنی در طرح مباحث دینی ارزش و بها میدهند.
یکی از اقدامات شایستهای که برای تسهیل ارتباط نسل جوان با قرآن و مفاهیم آن ضروری بنظر میرسد، تهیه فهرست مطالب برای هر سوره است؛ به گونهای که قاری قرآن قبل از مطالعه هر سوره نمایی کلی از مباحث را دریافته و هدف و غرض اصلی سوره را درک کند. فهرست مطالب با ارائه اجمالی مباحث، خواننده را به خواندن سوره تشویق کرده و در او انگیزه درک نکات بیشتر را به وجود میآورد. به علاوه وجود فهرستی از مطالب سورهها در انتهای قرآن کریم، امکان دستیابی به موضوعات و مطالب مورد نیاز پژوهشگران را فراهم آورده و راهنمایی لازم را به آنان ارائه میدهد.
در سایه نظریه ساختار هندسی سورهها به راحتی میتوان به فهرستی منظم و منطقی از مباحث هر سوره دست یافت. این مهم از آنجا حاصل میگردد که در هر سوره پس از تعیین غرض اصلی سوره، محورهای آن نیز مشخص شده و هر محور بخشی از آیات را به خود اختصاص میدهد. در این صورت با مرتب کردن محورهای هر سوره میتوان فهرستی از مطالب آن را به نمایش گذاشت.
غرض سوره، معیاری برای شناخت اسباب نزولهای جعلی
یکی از فواید و کارکردهای کشف غرض سورهها این است که در بسیاری از موارد میتوان از آن به عنوان معیاری برای تشخیص اسباب نزول صحیح از روایات متناقض یا تبیین صحت و میزان انطباق یک روایت با واقعیت سود جست. شناخت شأن نزول آیات، نقش بسیار مهمی در فهم و درک معانی قرآن و حل مشکلات تفسیری دارد و ما را از حکمتی که باعث تشریع حکم شده آگاه میسازد. به همین جهت است که اولین چیزی که مفسران در تفسیر هر آیه مدنظر قرار میدهند، شأن نزول آن است.
اهمیت این موضوع تا بدان پایه است که «واحدی» در اسباب النزول خود اعلام کرده است که «شناخت تفسیر آیات قرآن بدون آگاهی یافتن از چگونگی نزول آنها امکان ندارد.» وجود روایات متناقض در شأن نزول آیات، موجب چالشی بزرگ در تعیین شأن نزول آیات و سورهها است. این تناقض آشکار و معنادار موجب شده است که مفسر بزرگی همچون علامه طباطبایی به اعتبار روایات اسباب النزول خدشه وارد کرده و حتی روایات صحیح السند را در شأن نزول آیات نپذیرد؛ زیرا صحت سند فقط احتمال کذب رجال سند را از میان میبرد و یا تضعیف مینماید ولی احتمال دس و یا اعمال نظر در جای خود باقی است.
بنابراین تنها راه حلی که میماند آن است که روایات شأن نزول را به قرآن عرضه کنیم و چنانکه در اخبار بسیاری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده است، قرآن را معیار و محک شناخت روایات قرار دهیم. برای سنجش میزان صحت روایات به دو طریق میتوان به آیات مراجعه کرد. اول اینکه روایت مورد بحث را به آیه مربوطه عرضه کنیم و با ملاحظه مضمون آیه و قرائنی که در اطراف آن موجود است به بررسی و نقادی روایت بپردازیم. راه دوم، عرضه نمودن روایت شأن نزول به غرض سوره است. از آنجا که مضمون کلیه آیات موجود در یک سوره با غرض سوره متناسب است بنابراین تنها شأن نزولی را میتوان معتبر شمرد که با غرض سوره هماهنگ باشد و در صورتی که شأن نزولهای متفاوت همگی با غرض سوره متناسب بودند، آنگاه از قرائن و دلائل دیگر برای سنجش صحت شأن نزول میتوان یاری جست.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانقدر المیزان نیز برای نقادی شأن نزولهای نقل شده از همین روش مدد میجوید. وی در تفسیر آیه شریفه « إن الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان» و آیه « ولخلق السماوات و الأرض، أکبر من خلق الناس» به روایاتی را از در المنثور به عنوان شأن نزول نقل میکند و سپس آنها را از آن جهت که با غرض سوره «مؤمن» و مضمون آیات مزبور ناسازگارند، غیرقابل قبول و مردود میشمارد. از آنجا که کلام علامه در این باره از اهمیت خاص برخوردار است و نشان دهنده نحوه استدلال به غرض سوره در ارزیابی روایات شأن نزول است.
متن کامل کلام ایشان را در اینجا میآوریم: در در المنثور است که: «عبد بن حمید» و «ابن ابی حاتم» به سند صحیح از «ابن العالیه»، روایت کردهاند که گفت: یهودیان نزد رسول خدا صلى الله علیه وسلم آمده، عرضه داشتند: و دجال که در آخرالزمان ظهور میکند، از ما است و گفتند که چنین و چنان میکند. خدای تعالی در پاسخ آنان این آیه را فرستاد: (إن الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان أتاهم إن فی صدورهم إلآ کبر ما هم ببالغیه) آنگاه در معنایش گفت: که اینها به آنچه میگویند نمیرسند (فاستعذ بالله) رسول گرامی صلی الله علیه و اله و سلم خود را دستور میدهد از فتنه دجال پناه به خدا ببرد (الخلق السماوات والأرض أکبر من خلق الناس) یعنی از خلقت دجال.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر،صص73-69، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵