بررسی آثار و فواید قناعت در ابعاد وجودی انسان (5)
قناعت موهبتی الهی
در یادداشت قبل مراحل رسیدن به نیکبختی و زندگی گوارا و دلپذیر از راه کسب قناعت بررسی گردید، در این یادداشت به ادامه آثار و فواید قناعت خواهیم پرداخت.
اصلاح نفس
انسان باید با نظاره کردن به درون خود، علائق و تمایلات روحی و جسمش خود را بررسی کند و در راه اصلاح نفس گام برداشته تا دارای فطرتی خدایی گردد. امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «أَعْوَنُ شَیْءٍ عَلَى صَلَاحِ النَّفْسِ الْقَنَاعَةُ؛ بهترین همکار در مسیر اصلاح نفس قناعت است»[1]
یکی از راههای رسیدن به اصلاح نفس، ریشه کن کردن حرص و طمع در زندگی است و بزرگترین سلاح این کار قناعت است. در اهمیت قناعت همین بس که امام علی (علیهالسلام) اصلاح نفس را بدون قناعت ناممکن میدانند و فرمودهاند: «کَیفَ یَستَطیعُ صَلاحَ نفسِهِ مَن لا یَقنَعُ بالقَلیلِ؛ چگونه میتواند نفس خود را تهذیب کند آن کسی که به مقدار کم، قناعت نشان ندهد»[2]
امام علی (علیه السلام) درباره شدیدترین ترسی که برای مردم داشتهاند بیاناتی فرمودند: ای مردم شدیدترین خوف و هراسی که درباره شما دارم، برای دو چیز است پیروی از هوی و درازی آرزو اما پیروی از هوی آدمی را از برخورداری از حق محروم میکند و درازی آرزو، آخرت را به فراموشی میسپارد.[3]
از موانع اصلاح نفس دنیادوستی است چنانچه رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمودند: «حُبُّ الدنیا رَأسُ کلِّ خَطیئةِ؛ حب دنیا منشأ همه خطاها است»[4] البته مسلم است که یکی از راههای اصلی مبارزه با دنیادوستی قناعت است زیرا انسان دیگر در طلب جمعآوری و ذخیره اموال نخواهد بود و بدینوسیله از صفت رذیله حرص و طمع دور خواهد شد. شایانذکر است برخی خیال میکنند شیطان همان هوای نفس یا نفس اماره یا قوه واهمه است ولی اینگونه نیست بلکه موجودی مستقل از انسان و جن است و خداوند آن را از آتش آفریده است.[5]
تخفیف در حسابرسی آخرت
انسان زیرک و باهوش همیشه به عاقبت اعمال و رفتار خویش و به محاسبه روز قیامت میاندیشد. امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «مَنْ أکثَرَ ذَکَرَ الْمَوْتَ رَضِىَ مِنَ الدُّنْیا بِالکفاف؛ آن کس که فراوان از مرگ یاد کند، قطعاً به مقدار ناچیز از دنیا اکتفا میکند و بدان راضی میشود»[6] بنابراین قناعت، تخفیف در حسابرسی را در پیش خواهد داشت زیرا انسان مؤمن با قانع بودن بهآسانی حساب آخرت کمک میکند. چنانچه رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمودهاند: «اِقنَعْ بما اُوتِیتَهُ یَخِفَّ علَیکَ الحِسابُ؛ به آنچه از این دنیا به تو دادهشده است، قانع باش تا حسابت در آخرت بر تو سبک گردد»[7]
شکرگزاری
شکر گذار نعمتهای الهی بودن، چیزی است که در کتب دینی و روایی ما نسبت به آن تأکید بسیاری شده است. تمامی پیامبران و افراد مقدس به ما آموختهاند که باید نسبت به نعمتهای خداوند شکرگزار باشیم. امام علی (علیهالسلام): «اشکُر الناس اَقنَعَهُم و اَکفَرهُم لِلنِعَم اَجشَعهُم؛ شاکرترین مردم، قانعترین آنهاست و ناسپاسترین آنها آزمندترین آنان است»[8]
قناعت به همان اندازه که از الطاف الهی محسوب میشود، نوعی مصداق بارز شکرگزاری بندگان به خداوند است. در روایات متعددی آمده است که شاکرترین مردم به پیشگاه الهی قانعترین آنان نسبت به نعمتهای الهی هستند. در حدیثی دیگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شکرگزاری بنده را از نشانهها و ثمرههای قناعت بیان میدارند و میفرمایند: «کُنْ وَرِعاً تَکُنْ أَعْبَدَالنّاسِ وکُن قَنعا تَکن أشکُر النّاسِ؛ پرهیزکار باش تا از عابدترین مردمان شوی و قناعت کن تا از شاکرترین مردمان شوی»[9]
موهبت الهی
در فرهنگ لغت موهبت یعنی چیزی که بخشیده شود، آنچه که به کسی بخشند.[10]
قناعت از الطاف و مواهب الهی است تا بندگان خوب خدا در سایه آن به سعادت ابدی دست یابند و از معاصی و آلودگیها رهایی یابند. امام علی (علیه السلام) قناعت را ارمغان خدا به بندگان خاص خود دانسته و میفرمایند: «إذا أرادَ اللهُ بِعَبْدٍ خَیْراً ألْهَمَهُ الاِقْتِصادَ وحُسْنَ التَّدْبِیرِ واَلهَمهُ القِناعَه؛ هرگاه خدا خیری برای بنده خویش اراده کند میانهروی، حسن تدبیر در معاش و قناعت را به وی الهام میکند»[11] همچنین امام صادق (علیه السلام) نیز قناعت را ازجمله الطاف الهی توصیف کردهاند که عقل و خرد در تکمیل آنها دخالت دارند و فرمودهاند: «خَمسٍ: الیَقینُ و القُنوعُ و الصَّبرُ و الشُّکرُ و الّذی یَکمُلُ بهِ هذا کُلُّه العَقلُ؛ خداوند در میان بندگان خود کمتر از پنج چیز را فرونهاده است که عبارت از یقین، قناعت، صبر و شکر و نیز عقلی که تمام این موارد را کامل سازد»[12]
نتیجهگیری
ایجاد یک کیفیت خوب و مناسب در امور یعنی در اختیار داشتن امکانات لازم برای رسیدن به رضایت مطلوب. اگر حرص و آز زیاد شود، درخواستها و انتظارات بالا رفته و بدینوسیله فرد مجبور است با فشار فیزیکی بر سلامت جسمی خود آثار مضرت باری را تحمیل کند که در این صورت نیاز او به پزشک و درمان پزشکی زیادتر شده و درنتیجه آن ممکن است همان سرمایههای اولیه را هم از دست بدهد.
قناعت باعث میشود با نگاهی مثبت به وضعیت فعلی و رضایت از داشتهها، جسم آدمی برای رسیدن به اهداف غیرضروری دچار آسیب نگردد، درصورتیکه حرص و طمع میتواند ناخواسته با تحمیل فشارها و انتظارات نابجا، سلامت جسمانی را به خطر بیندازد.
در بعد روانی میتوان گفت که سلامت روانی یعنی عدم وجود بیماریهای روانی و توانمندی در مقابله با انواع تجربهها و مسائل روزمره زندگی؛ وقتی انسان برای رسیدن به خواستهها و انتظارات خود، بدون در نظر گرفتن شرایط زندگی بخواهد گام بردارد، قطعاً دچار برخی مشکلات عدیده روانشناختی خواهد شد. قناعت به افراد میآموزاند از داشتههای موجود خود تمام استفاده را بکنند، تا در این حالت به آرامش روانی رسیده و بااحساس امنیت و تمرکز بیشتر بر توانمندیهای موجود، به بهبود کیفیت زندگی دست یابند.
در بعد اجتماعی، برخی از افراد در روابط شخصی خویش دچار مشکل هستند زیرا از کمیت و کیفیت روابط خود با دیگران ناراضی هستند و در برخی موارد عزتنفس خویش را زیر پا گذاشته تا بتوانند با ایجاد روابط، به خواستههای خود برسند.
قناعت با کمک به واقعگرایی در خصوص روابط اجتماعی فعلی و بسنده کردن به وضع موجود، باعث غلبه بر استرس به وجود آمده به دلیل عدم رضایت از روابط اجتماعی شده که این امر، در جهت توانمندسازی ارتباطات اجتماعی مؤثر است.
در بعد معنوی نیز با توجه به معانی و تفاسیر مختلف این بعد وجودی، میتوان گفت: قناعت مسیر همواری برای کسب تقوا، فطرت پاک، خودسازی و قرب الهی است و با این صفت عالی همراه با تقویت روح، عنانی محکم بر اسب سرکش خواستههای خود، خواهیم گذاشت.
پینوشت
[1] تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1378)، تصنیف غررالحکم و دررالحکم، مترجم هاشم رسولی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی[2]همان
[3] دشتی، محمد (1389)، نهج البلاغه، قم، انتشارات اشکذر.
[4] نوری، میرزا حسین (1360)، مستدرک الوسایل، ج 12، قم، انتشارات موسسه آل البیت.
[5] مصباح، محمدتقی (1377)، اخلاق در قرآن، جلد 1، قم، انتشارات پارسیان.
[6] تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1378)، تصنیف غررالحکم و دررالحکم، مترجم هاشم رسولی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
[7] مجلسی، محمدباقر (1339)، بحارالانوار، جلد 37، قم، انتشارات حکمت
[8] مجلسی، محمدباقر (1339)، بحارالانوار، جلد 74، قم، انتشارات حکمت
[9] پاینده، ابوالقاسم (1378)، نهج الفصاحه، تهران، انتشارات دنیای دانش.
[10] معین، محمد (1388)، فرهنگ فارسی معین، چاپ سوم، تهران، انتشارات گلی.
[11] تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1378)، تصنیف غررالحکم و دررالحکم، مترجم هاشم رسولی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
[12] مجلسی، محمدباقر (1339)، بحارالانوار، جلد 67، قم، انتشارات حکمت