چگونگی استفاده انسان از روزی
اگر کسی به دنبال بینیازی است باید آن را در قناعت بجوید، نه در فراوانی مال. اگر کسی به قناعت دست یابد، به غنا دست یافته است. به همین جهت، شخص قانع، اولا از مردم بی نیاز است و به بینیازی واقعی دست مییابد. از این رو، اگر کسی به حالت بسندگی درونی برسد، کمترین برخورداری بیرونی از دنیا او را کافی است، و اگر کسی از این حالت محروم باشد، هیچ چیز در دنیا برای او کافی نیست. این، یکی از مسائل مهم در این بحث است. امام على (علیه السلام) در این باره میفرماید:« هر کس به آنچه از دنیا که کفایتش میکند، راضی شود، کمترین بهره دنیا برای او بس است؛ و آن کس که به آنچه از دنیا که کفایتش میکند، راضی نشود، هیچ چیز دنیا وی را کفایت نمیکند.» ثانیا شخص قانع، سبک بار زندگی خواهد کرد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید:« در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! کسی که به اندک حلال راضی باشد، بار او سبک خواهد بود.» ثالثا شخص قانع، هرگز نسبت به آنچه ندارد، اندوهگین نمیشود. امام على (علیه السلام) در این باره میفرماید:« کسی که به روزی خدا راضی باشد، به خاطر آنچه ندارد، اندوهگین نمیشود.»
این جاست که آسایش، آرامش و راحتی زندگی تأمین میگردد. به همین جهت، در روایات تصریح شده که راحتی زندگی، در قناعت است و انسان قانع، از آسایش روانی برخوردار است. در حقیقت، کسی که به آنچه برای او بس است، بسنده کند، به سوی راحتی و آسایش، شتاب کرده و آن را به چنگ آورده است و در نتیجه، زندگی، مایه چشم روشنی او میگردد. پس زیبایی زندگی و لذت آن در «قناعت» است. تأمین روزی، نیمی از ماجراست؛ نیمه دیگر آن، چگونگی استفاده انسان از روزی است. اما این، برای خوشبختی و احساس لذت از زندگی، کافی نیست. پس از درآمد و تأمین روزی، نوبت به مصرف میرسد. الگوی مصرف میتواند نقش مهمی در رضامندی یا نارضایتی داشته باشد. از موانع رضامندی، بدمصرف کردن است که در ادبیات دین، از آن به عنوان «سوء تدبیر» یاد میشود. رضامندی، به فراوانی در آمد و انباشت ثروت نیست. مال و امکانات وقتی میتوانند رضایتبخش باشند که به درستی مصرف شوند و نیازها را بر طرف سازند. کسانی که دچار سوء تدبیرند و از هنر درست مصرف کردن برخوردار نیستند، زندگی رضایت بخشی نخواهند داشت، هر چند مال فراوانی به دست آورده باشند. کسی که این مهارت را نداشته باشد، هر اندازه مال و امکانات نیز در اختیار او قرار گیرد، نمیتواند زندگی خوبی را سامان دهد و چه بسا افرادی که با مال و امکانات اندک، زندگی موفق و سامان یافتهای دارند.
برای این که زندگی موفقی داشته باشیم و از آن لذت ببریم، باید از تدبیر یا مهارت استفاده از منابع، برخوردار باشیم. سامان زندگی و قوام آن، در تدبیر است. اگر عنصر تدبیر را از زندگی برگیریم، همانند محصول ارزشمندی است که آفت گرفته باشد. بر اساس روایات، فراوانی دارایی و امکانات، زندگی را نمی چرخاند. این، هنر تدبیر و مدیریت است که به زندگی سامان میدهد. این، یک اصل مهم است که بدتدبیر کردن، کلید فقر است. به همین جهت، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) تهدید نگران کننده برای آینده امت اسلامی را «سوء تدبیر» میداند.کسی که مهارت تدبیر نداشته باشد، مال و ثروتی هم نخواهد داشت؛ چون وجود مال، کافی نیست. آنچه به مال اهمیت میدهد، چگونگی استفاده از آن است. آنچه مال را کارآمد میسازد، هنر تدبیر است. در آمد اندک همراه با محسن تدبیر، بهتر از درآمد زیاد همراه با بی تدبیری است. امام على (علیه السلام) وقتی مهارتهای زندگی را به فرزند خود آموزش میدهد، از اقتصاد زندگی نیز سخن میگوید. ایشان به امام حسن (علیه السلام) میفرماید:« خوب تدبیر کردن همراه با روزی به اندازه، برای تو کارآمدتر از روزی زیاد همراه با اسراف است.» یکی از ویژگیهای مال مؤثر، «پایداری» آن است. هرچه مال، پایدارتر باشد، بهره بیشتری به انسان میرساند و رونق بیشتری به زندگی میبخشد. شرط پایداری مال نیز خوب تدبیر کردن آن است. یک تدبیر خوب، میتواند مایه رشد مال شود و سوء تدبیر، میتواند مال فراوان را نابود سازد. از آنچه گفته شد، میتوان فهمید که همیشه «فقر»، زاییده نداری و محرومیت نیست؛ بلکه زاییده نداشتن مهارت «تدبیر زندگی» است. اگر مهارت تدبیرگری، وجود داشته باشد، فقر، راهی نخواهد داشت.
بنابراین، خداوند، روزی میدهد؛ اما این، نیمی از ماجراست؛ نیمه دیگر آن، مهارت انسان در مصرف کردن آن است. بر همین اساس است که پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) از تدبیر و تقدیر، به عنوان نیمی از زندگی یاد کرده است: «التدبیر نصف العیش» و «التقدیر نصف المعیشة». جالب این که تدبیر و تقدیر معیشت، از نشانههای خردمندی، دینداری و کمال دانسته شده است. هنر تدبیر، نوعی توانمندی است و کسی که از آن برخوردار باشد، در حقیقت، از یک امکان لازم برای زندگی برخوردار است. به همین جهت، امام على (علیه السلام) میانه روی و تدبیرگری را جزو خیرهای زندگی شمرده است. کسانی که اهل تبذیر و اسراف هستند، به دلیل فقدان تدبیرگری، معمولا از عنصر رضامندی، کمتر برخوردارند؛ زیرا این حالت، از یک سو همراه با زیادهخواهی و سیری ناپذیری است و از سوی دیگر، موجب اتلاف منابع روزی میگردد. آنچه مهم است این که بدانیم بد مصرف کردن، مانع مهمی در راه رضامندی است و در مقابل، حسن تدبیر، نقش مهمی در رضامندی خواهد داشت.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص332-328، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394