خانه » همه » مذهبی » روایات نعمت و سعادت از نظر معصومین (علیهم السلام)

روایات نعمت و سعادت از نظر معصومین (علیهم السلام)

روایات نعمت و سعادت از نظر معصومین (علیهم السلام)

در روایات، از خانه وسیعی که شرمگاه فرد و بدی وضع زندگی‌اش را از دید مردم بپوشاند، همسر شایسته‌ای که باور امور دنیوی و اخروی او باشد، دختری که او را با ازدواج از خانه بیرون کرده باشد و مرکب راهوار، به عنوان عوامل مادی آسایش زندگی یاد شده است.

0442 - روایات نعمت و سعادت از نظر معصومین (علیهم السلام)

امام علی (علیه السلام) از زیبایی و ایمنی از زبان مردم، خوشنامی میان مردم، دانش که موجب ارزشمندی در دنیا و آخرت است، تقوا که موجب بزرگواری است، قناعت که موجب بی نیازی است، دوری از مردم که موجب آسایش دو گیتی است، فرمان‌برداری از خدا که موجب سلامتی است، حق پذیری که موجب خضوع و تواضع است، ترک هوس که موجب عیش مثبت است و سخاوت که موجب ستودگی میان مردم است، به عنوان نعمت یاد کرده است. امام زین العابدین (علیه السلام) از تجارت در وطن، دوستان صالح و فرزندان کمک کار و امام باقر (علیه السلام) از فرزندی که در شکل، اخلاق و صفات، شبیه پدر باشد و امام صادق (علیه السلام) از خانه گسترده، مرکبی که برآورنده نیازهای خود و حقوق برادرانش باشد، توان تأمین روزی خانواده، قرار داشتن روزی فرد دست نیکوکاران و دیدن فرزند صالح، و امام رضا (علیه السلام) از سفیدی همسر، بزرگی خانه، فراوانی دوستداران و سازگاری همسر، به عنوان عامل سعادت یاد کرده‌اند.
 
در طرف مقابل، در روایات شقاوت، پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) از همسایه بد، همسر بد، خانه کوچک و مرکب بد، به عنوان عوامل شقاوت دنیا یاد کرده است. در روایت دیگری، ایشان بدی خانه را به بدی همسایه و کوچکی آن، بدی مرکب را به چموشی و پهلو نداشتن برای سواری، و بدی همسر را به نازایی و بداخلاقی تعریف کرده است. در روایت دیگری پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) از زنی که در حضور، همسر آزار و در غیبت، خیانتکار است، و از چارپای کندروی که اگر او را بزنی، خسته‌ات می‌کند و اگر سوارش شوی، تو را به یارانت نمی‌رساند، و از خانه کوچکی که رفاهش کم است، به عنوان سه عامل شقاوت یاد کرده است. امام زین العابدین (علیه السلام) از زنی که شوهرش از او خوشش می‌آید، ولی او به همسرش خیانت می‌کند، به عنوان عوامل تیره بختی یاد کرده است. برخی دیگر از متون این بحث، در روایات «العیش» آمده است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) خطاب به امیرمؤمنان (علیه السلام) زندگی گوارا را در سه چیز معرفی کرده است: خان‌های بزرگ، کنیزی زیبا و مرکبی چابک. امام علی (علیه السلام) رفاه زندگی را در امنیت و سلامتی، و گوارایی عیش را در چند چیز می‌داند: دوستی که اشتباهات روز آشتی را برای روز دشمنی شماره نمی‌کند؛ همسری که در حضور، مایه سرور و در نبود، امین باشد؛ و خادمی که پیش از درخواست، خواسته را برآورده سازد. امام کاظم (علیه السلام) عیش برتر در دنیا را در بزرگی خانه و فراوانی دوستان و داشتن خدمتکار معرفی نموده است. در طرف مقابل، از کوچکی خانه، جا به جایی از خانه‌ای به خانه‌ای، بدی مرکب، فقدان امنیت، جدا شدن دوستان، حاکم ستمگر، همسایه بد، و همسر بدزبان به عنوان عوامل بسدی عیش، یاد شده است.
 
همچنین برخی دیگر از این متون را می‌توان  در روایات «الراحة» دید. در این روایات، از خانه وسیعی که شرمگاه فرد و بدی وضع زندگی‌اش را از دید مردم بپوشاند، همسر شایسته‌ای که باور امور دنیوی و اخروی او باشد، دختری که او را یا با ازدواج یا با مردن از خانه بیرون کرده باشد و مرکب راهوار، به عنوان عوامل مادی آسایش زندگی یاد شده است. بخش دیگری از داشته‌های زندگی را که می‌تواند مایه رضامندی گردد باید در روایات «خیر» جستجو کرد. در این روایات، موارد متعددی نقل شده است. آنچه مهم است این که هر چند بی تردید یکی از مصادیق خیر، برخورداری از مال و ثروت است، با این حال، همه آن و ارزشمندترین آن نیست. وقتی از امام على (علیه السلام) در باره چیستی خیر پرسیدند، فرمود:« خیر، آن است که دانشت افزون گردد؛ بردباری‌ات بزرگ شود؛ با خدا پرستی‌ات بر مردم افتخار کنی؛ اگر نیکی کردی، خدا را سپاس بگویی؛ و اگر بدی کردی، از خداوند آمرزش بطلبی.» در این روایت، از اموری همانند: «علم»، «حلم»، «بندگی خدا»، «ستایش خدا» و «استغفار از خدا» به عنوان مصادیق خیر، یاد شده و نشان می‌دهد که انحصار خیر در امور مادی، نادرست و از عوامل نارضایتی است. بنابراین، یکی از راه‌های مؤثر در رضامندی، شناخت موارد و مصادیق خیر است.
 
در برخی روایات، از اموری به عنوان خیر دنیا و آخرت یاد شده که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: زبان ذکرگو و برخی ذکرهای خاص برای امور خاص؛ قلب شکرگزار و خاشع؛ بدن بردبار بر بلا؛ همسر امین بر ناموس و مال؛ خوش گمانی به خدا؛ امید به خدا؛ خوش اخلاقی؛ خودداری از غیبت؛ راستگویی و خودداری از دروغ؛ امانت داری؛ عفت شکم، ملازمت با مجالس ذکر؛ خدامحوری در دوستی و دشمنی؛ رضایت مندی به تقدیر خدا؛ دعا کردن در آسایش و گرفتاری؛ رفق و مدارا؛ توانمندی بازداری از گناه (تقوا و ورع)؛ حلم در برابر جاهل؛ همسر یاور در امور دنیا و آخرت؛ خوش نیتی؛ رازداری؛ رابطه با نیکوکاران؛ طلب رضای خدا، هر چند موجب ناراحتی مردم شود؛ توکل به خدا. برخی دیگر از این موارد، با تعبیر «جوامع الخیر» وارد شده‌اند و مراد از آن، صفاتی هستند که هر کس بدآن‌ها متصف شود ، به دیگر ارزش‌های اخلاقی و عملی نیز دست خواهد یافت. پرستش خدا؛ پاداش اعمال و اجابت دعا از جانب خدا؛ آنچه را برای خود می‌پسندد، برای دیگران پسندیدن؛ خشیت خدا؛ دوستی برای خدا؛ دشمنی برای خدا؛ محبت داشتن به خاطر خدا؛ کینه ورزیدن به خاطر خدا  شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و داشتن ولایت آن‌ها نیکی کردن؛ اقدام به کارهای ماندگار و پرهیز از امور ناپایدار دوست داشتن اسلام و مسلمانان و تهی‌دستان و همنشینی با آنان؛ ناامید نبودن از افراد بد (شاید انسان خوبی شود)؛ ایمن نبودن از افراد خوب (شاید انسان بدی شود)؛ خودداری از پرداختن به عیب‌های دیگران؛ نگاه عبرت آموز؛ سکوت متفکرانه؛ سخن یادآور خدا؛ مشورت با افراد خیرخواه نعمت رساندن به دیگران؛ عمل به تعهدها؛ صله رحم؛ خودشناسی؛ خویشتنداری؛ قطع امید از مردم و شاد کردن اهل ایمان.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص280-273، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد