مهمترین مبانی جهانشناختی
انسان، موجودی است که از دو بعد مادی و معنوی تشکیل شده و هر کدام، اقتضائات خود را دارند. به همین جهت، حیات وی نیز ویژگی خاص خود را دارد و از سه لایه دنیوی، اخروی و حیات طیبه تشکیل شده که آخرین آن، متعالیترین مرحله حیات است. از سوی دیگر، موجودی است ارزشمند که با هدفی متعالی خلق شده است. این هدف، رسیدن به همان عالیترین مرحله حیات انسانی است.این موجود، به طور مطلق نه مجبور است و نه آزاد؛ بلکه در دایره تقدیر خداوند متعال آزاد است. لذا با توجه به آنچه در مبانی خداشناختی گذشت، او در انتخاب سعادت یا شقاوت تقدیر شده، آزاد بوده و اختیار دارد. از این رو، همه چیز به انتخاب و تلاش او بستگی دارد و وی مسئول شادکامی یا ناشادکامی خود است.
انسان، دارای نظام رضامندی خاصی است که بر اساس آن، هر چه را که خیر ارزیابی کند، نسبت به آن رضایت پیدا میکند و هر چه را شر بیابد، نسبت به آن نارضایتی پیدا خواهد کرد. البته این کار، خود مبتنی بر نظام شناختی و ارزیابی خاصی است که بر اساس آن، پدیده ها را مورد شناسایی قرار میدهد و سپس در باره آنها داوری میکند. این شناخت و داوری، مبنای احساس و رفتار او میگردد. نظام نشاط انسان نیز با توجه به ماهیت او و هدفش تنظیم میشود. نشاط، حاصل لذت بعد مادی و معنوی انسان است که البته باید فراگیر، متوازن و بدون پیامد منفی باشد تا لذتهای حال، شادکامی پایدار را از بین نبرد.مهم ترین مبانی جهانشناختی از مسائل مهم در شادکامی، محیطی است که شادکامی باید در آن تحقق یابد. انسان که موجودی است آفریده خدا و بناست به شادکامی پایدار و اصیل دست یابد، در جهانی زندگی میکند که آن هم آفریده خداست و همه این دو توسط خداوند، تقدیر و تدبیر میشود. از این رو، باید قوانین محیط تحقق شادکامی را نیز شناخت تا بدانیم در این محیط چگونه باید عمل کرد تا شادکامی به دست آید.
در روایات اسلامی، از دنیا به عنوان فرصتی مناسب برای تکامل یاد شده است. پیامبر خدا به دنیا را برای کسی که از آن برای آخرتش توشه بر گیرد تا پروردگارش را خشنود گرداند، بهترین سرا میداند و البته برای کسی که دنیا، او را از آخرتش باز دارد و نگذارد که موجبات خشنودی پروردگارش را فراهم آورد، بد سرایی خواهد بود. از این رو، از دنیا به عنوان مرکبی نیکو برای مؤمن یاد کرده که به وسیله آن به خوبی میرسد و از بدی میرهد.
جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند که: ما در بصره در جنگ جمل با امیرمؤمنان (علیه السلام) بودیم. چون ایشان از جنگ با جنگ افروزان، آسوده شد، در آخر شب به نزد ما آمد و فرمود: «در چه حالید؟». گفتیم: بر سر نکوهش دنیا. فرمود: «دنیا را بر چه نکوهش می کنی، ای جابر؟!». سپس، حمد و ثنای الهی به جای آورد و فرمود: «چه شده است که عدهای دنیا را نکوهش میکنند و دم از بی رغبتی به آن می زنند؟ دنیا، برای کسی که با آن از در راستی در آید، منزلگاه راستی و صداقت است و برای کسی که متوجه منظورش شود، سکونتگاه عافیت است و برای کسی که از آن توشه برگیرد، سرای ثروت است و عبادتگاه پیامبران خداست و فرودگاه وحی او و نمازخانه فرشتگانش و مسکن دوستدارانش و تجارت خانه اولیایش. این افراد در دنیا، رحمت کسب کردند و از آن، بهشت را سود بردند. پس کیست که دنیا را نکوهش کند، ای جابر؟ در حالی که دنیا خود، جدایی خویش را اعلام کرده و رفتنش را جار زده و خبر مرگ و زوال خویش را داده است. با بلاهایش درس عبرت داده و با شادی هایش به شادی تشویق کرده است. در نیم روز، فاجعه آورده و در صبحگاه، نعمت و عافیت؛ بیم میدهد و امید میبخشد. گروهی در هنگام پشیمانی به نکوهش دنیا می پردازند. دنیا به همه آنها خدمت کرد و با صداقت برخورد کرد. یادآوریشان کرد و یادآور شدند. اندرزشان داد و اندرز گرفتند. ترساندشان و ترسیدند. و تشویقشان کرد و به شوق آمدند. به همین جهت است که در فرهنگ اسلامی، زندگی دنیا، مزرعه آخرت دانسته شده است. هر کس خوبی بکارد، شادمانی می درود و هر کس بدی بکارد، پشیمانی و بدبختی درو میکند. دنیا، تجارت خانه ای است که سود یا زیان آن، در آخرت معلوم میشود. پس سعادتمند، کسی است که کالای او در دنیا، کارهای نیک باشد و کسی که دنیا را به چشم دنیا ببیند و به آن در همان حد خویش ارزش نهد.
این، نشان میدهد که هر چند ممکن است دنیا همراه با مشکلات و سختی ها باشد، اما فرصت بزرگ و استثنایی است که توجه به آن، رنج و زحمت آن را تحت تأثیر خود قرار میدهد و توجیه پذیر میسازد. از ویژگی های دنیا، آمیختگی نعمت و نقمت، و رنج و شادی است. برخی فقط دنیا را خانه سرمستی و سرخوشی میخواهند، در حالی که وضع دنیا این گونه نیست.به همین جهت، در روایات اسلامی، از دنیا به عنوان «سرای محنت»، «سرای مصیبت» و «سرای اندوه» یاد شده که «برخورداریهای اندک» دارد و «زودگذر» و «نابود شدنی» است، نه پایدار و پربهره. از این رو، «سرای جدایی» است، نه ماندن و بهره بردن و چون «گذرگاه» است که باید از آن «کوچ» کرد و «رفت». البته این بلاها و سختی ها، در راستای رشد و تکاملاند اگر کسی بداند دنیا جای راحتی نیست، از سختی ها و گرفتاریهای دنیا ناراضی و ناخرسند نمیگردد.
بر اساس روایات اسلامی، دنیا، سرای عمل است که در آن افراد به انجام دادن طاعت و ترک معصیت فراخوانده میشوند. بنابراین، دنیا جایی نیست که فرد در آن آزاد باشد و هر رفتاری که می خواهد انجام دهد؛ بلکه باید تحت برنامهای مشخص حرکت کند تا آینده خود را بسازد. البته همان گونه که در مبانی دین شناختی میآید، این دستورها در راستای تکامل و حیات عالی انسانیاند. اصالت نداشتن دنیا مقطعی از زندگی است که به لحاظ زمانی، بخش ناچیزی از حیات انسانی را تشکیل میدهد. چند سالی در این دنیا زندگی میکنیم؛ ولی حیات جاوید ما در سرای دیگر است. به لحاظ ارزش نیز دنیا و همه تمتعات آن، ناچیزند. دنیا و همه آنچه در آن است، به خاطر انسان و در خدمت انسان آفریده شدهاند و همچون ابزاری برای زندگی واقعی اویند.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص103-99، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394