ضرورت جلوگیری از دروغگویی
دروغ کلید تمام پلیدی ها
دروغ به قدری زشت و زیانبار است که منشا دیگر گناهان و بدی ها می شود. کسی که باکی از دروغگویی ندارد از انجام گناهان دیگر نیز نمی هراسد و از راه این گناه کبیره وارد گناهان و پلیدی های دیگر نیز می شود. حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرمایند: “جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ”، “تمام پلیدی ها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغ (گویی) است”.[1]
دروغگو غافل از سود و زیان خود
انسان معمولاً هر کاری را انجام می دهد با توجه به سود و زیان خود، آن کار را انجام می دهد، قبل از انجام آن کار، نفع و ضرر آن کار را مورد بررسی و محاسبه قرار می دهد، اگر آن کار به نفع او باشد آن را انجام می دهد و اگر به زیان او باشد، از انجام آن صرف نظر می کند.
دروغگویی در دنیا و آخرت به انسان ضرر می زند. شخص دروغگو علاوه بر اینکه از حسابرسی در آخرت و عذاب الهی نمی ترسد، پیامدهای رسوا کننده و زیانبار دنیوی را نیز نادیده گرفته به دروغگویی می پردازد. تنها چیزی که برای او مهم است همان اثری است که فوراً پس از دروغگویی قصد به دست آوردن آن را دارد، و حال آنکه با گذشت زمان و تغییر شرایط هنگامی که دروغ او برملا خواهد شد، علاوه بر عصیان و گناهی که مرتکب شده است، چیزی جز ذلت و رسوایی نزد مردم برای او باقی نمی ماند و چنانچه لذت زودگذری را نیز چشیده باشد، پس از آشکار شدن دروغ او چیزی از آن لذت نیز برای وی باقی نمی ماند و در نظر مردم فردی خوار و ذلیل خواهد بود. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: “الکذبُ فی العاجِلَةِ عارٌ، و فی الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ”، “دروغ (گفتن)، در دنیا ننگ است و در آخرت، عذاب آتش”.[2]
دروغگو در اثر دروغگویی چه چیزهایی را کسب می کند؟ حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: “یَکتَسِبُ الکاذِبُ بکِذبِهِ ثلاثاً: سَخَطَ اللّهِ سُبْحانَه علَیهِ، و استِهانَةَ النّاسِ بهِ، و مَقتَ الملائکةِ لَهُ”، “دروغگو با دروغ خود سه چیز به دست مى آورد: خشم خدا بر او، و نگاه تحقیرآمیز مردم به او، و دشمنى فرشتگان با او”.[3]
دروغ عامل ناآرامی درونی و بیرونی
شخص دروغگو آرامش درونی و بیرونی خود را از دست می دهد. او در درون خود آرامش ندارد زیرا پوچی و بی شخصیتی خود را احساس می کند و می داند که به خاطر ظاهر سازی واقعاً آنگونه که خود را در نظر مردم وانمود می کند، نیست. در بیرون از خود نیز نمی تواند احساس آرامش کند، چون هر لحظه در معرض خطر است چرا که معلوم نیست که وقتی صحبت می کند کدام سخن او بر اثر پراکنده گویی وی برخلاف سخنان قبلی او ثابت شود و دروغ او برملا شود و در نتیجه آبروی او برباد رود، لذا در مواقع مختلف احساس خطر می کند.
پرهیز از دروغ، حتی از دروغ کوچک
هر فردی باید توجه داشته باشد که حتی دروغ کوچک نگوید، زیرا ممکن است همان دروغ کوچک برای او جنجالی را بپا کند. شخص دروغگو یا ناچار است دروغ بعد از دروغ بگوید و همچنان انباری از دروغ ها را با خود حمل کند و روزانه چند دروغ دیگر را نیز به دروغ های قبلی خود بیافزاید و یا برخی از دروغ های او وقتی برای مردم آشکار می شود و او نمی تواند آنها را مخفی کند، آن گاه چیزی جو شرمندگی، ذلت و رسوایی برای او باقی نمی ماند، البته دروغگوهای حرفه ای و متکبر و خودپسند و دشمن خدا بعد از آشکار شدن دروغ خود نیز از دروغگویی باز نمی ایستند و دروغ های جدیدی را در رنگ و شکل نو می تراشند و خیال می کنند که مردم دروغ آنها را به عنوان سخن صحیح خواهند پذیرفت! اما طبیعتاً وقتی انسان چند دروغ را از شخصی بشنود، دیگر به سخن او اعتماد نمی کند، زیرا حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: “مَن عُرِفَ بالکذبِ لَمْ تُقْبَلْ صِدْقُهُ”، “کسى که به دروغ (گویى) شناخته شود راست (گویی) او پذیرفته نمى شود”.[4] لذا حتی اگر او احیاناً سخن راستی هم بگوید، آن را دروغ محسوب می کنند چه رسد به دروغ گویی پس از دروغ های آشکار شده و توجیهات غیرعاقلانه.
از آنجا که خطای کوچک زمینه ای برای خلاف بزرگتر می شود و جرات شخص بر ارتکاب خلاف بزرگتر زیاد می شود، انسان باید از دروغ کوچک نیز بپرهیزد تا مبادا بر گفتن دروغ های بزرگ جرات پیدا کند و همچنین نباید به شوخی دروغ بگوید، زیرا وقتی شخص عادت کرد که گاهی به شوخی دروغ بگوید کم کم دروغ جدی را نیز سهل و آسان می پندارد و به طور جدی دروغ می گوید. حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) می فرمایند: “إتَّقُوا الکَذِبَ الصّغیرَ مِنهَ و الکَبیرَ فِی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ، فَإنَّ الرَّجُلَ إذا کَذِبَ فِی الصَّغیرِ إجتَرَئَ عَلَی الکبیرِ”، ” از دروغ کوچک و بزرگ بپرهیزید، چه جدّی باشد و چه شوخی؛ چرا که آدمی اگر دروغ کوچک بگوید، بر بزرگ هم جرأت پیدا می کند”.[5]
عادت به دروغگویی عامل قبح شکنی دروغ
یکی از اهداف دشمنِ اسلام این است که حرمت مقدسات را بشکند و با روش های مرموز و شیطانی خود قبح کارهای پلید و ناپسند را بشکند. وقتی مردم به یکدیگر در موارد متعدد دروغ می گویند، قبح دروغ و حرمت راستگویی شکسته می شود. شخص در خرید و فروش اجناس به خاطر اندکی تفاوت در سود، دروغ می گوید و حتی گاهی قسم دروغ می خورد. ریشه این دروغگویی و قسم دروغ خوردن در کجاست؟ آیا این شخص ایمان و اعتقادی به دین اسلام دارد؟ آیا او خیال می کند که پس از کسب این سود ناچیز به وسیله دروغگویی به موفقیت رسیده است و کسی او را مورد محاسبه قرار نخواهد داد؟!
به تعبیر شهید مطهری (ره) قسم دروغ، گناه اندر گناه است، ایشان می فرماید: “در دستورهای اسلام رسیده است که قسم دروغ گناه اندر گناه است؛ چون دروغ گناه کبیره است، آنوقت این گناه کبیره را انسان توأم با قسم کند، این دیگر گناه اندر گناه است، یعنی یک امر مقدس را به دروغ آلوده کند. برای اینکه یک دروغی را می خواهد به کرسی بنشاند، یک امر مقدسی را گرو قرار می دهد. وقتی که شما می گویید واللهِ و باللهِ که این جنس را من این قدر خریده ام، یعنی من خدا را در گرو این حرف قرار می دهم [و اگر دروغ باشد] یعنی خدا را در گرو این دروغ قرار می دهم. این شوخی نیست. دروغ گفتن یک مطلب است ، خدا را به گرو دروغ قرار دادن مطلب دیگری است”.[6]