امر به معروف و نهی از منکر
“نکن”بیشتر جواب میدهد
قرار است که مومنان آینهای باشند برای یکدیگر تا خوبیها و بدیهایشان را در آینه ببینند و تصمیم بگیرند که آن رفتار را همانجا زیر گل کنند یا برعکس آن را گسترش دهند. لازمه این آینه بودن آن است که نسبت به همنوع خود بیتفاوت نباشیم و در زندگی اجتماعی خود به آن توجه کنیم.
در روایات آمده است:« کسی که در برابر خوبیها و بدیها بیتفاوت است، مردهای است که در میان زندهها نفس میکشد».(1) زمانیکه یک بلای طبیعی مثل سیل یا زلزله اتفاق میافتد، همه ما آدمها وظیفه خود میدانیم که به آنها کمک کنیم و اگر کسی را هم ببینیم که نسبت به این قضیه بیتفاوت است شروع میکنیم به توضیح وتفسیر و آوردن دلیل تا او را متقاعد کنیم کارش اشتباه است. پس چرا وقتی میبینیم یک نفر دارد به خودش و هم نوعانش آسیب میرساند باید بگوییم: «عیسی به دین خود، موسی به دین خود؟»
وقتی صحبت از امر به معروف و نهی از منکر پیش میآید، یعنی اینکه نسبت به هم بیتفاوت نباشیم. حالا بعضیها فکر میکنند منکر فقط بدحجابی است و در مقابل آن باید ایستاد، منکر هر گناهی، مثل دروغ غیبت، ربا و… را شامل میشود. در ضمن وقتی میگوییم منکر، یعنی نقص، پس نباید این نقصها را چماق کنیم و بر سر دیگران بزنیم، هر آدمی در زندگیاش دچار نقصان میشود مهم این است که با تذکرات دیگران کاستیها جبران شود. حالا این تذکر دادن میتواند چهره در هم کشیدن و رو ترش کردن باشد(2)، میتواند یک تذکر زبانی باشد. تذکر زبانی هم باید با زبان خوش باشد نه اینکه نفرت ایجاد کند.(3)
محبت و صمیمیت از ارزشهای پذیرفته شده همه انسانها است و هر کس با این ادبیات سخن بگوید، سخنش مورد استقبال دیگران قرار میگیرد بویژه اگرمخاطب دلسوزی او را احساس کند.(4) بعضیها فکر میکنند اینطور مواقع باید سخنرانی طولانی بکنند تا طرف مقابل را متوجه اشتباهش بکنند در حالیکه گفتن اینکه « این کار خلاف است، نکنید»(5) کافی است. اگر همه بگویند این گناه میخشکد، چون تکرار«نکن» شکننده است. در ادامه چند مورد از امر و نهی زبانی معصومین را میخوانیم:
– 1- شیوه گفتوگوی دو جانبه: یکی از شیوههای برخورد با خلافکاران، گفت گوی طرفین و استدلال منطقی است. پیامبر (ص) و امامان معصوم – به ویژه امیرالمومنین علیه السّلام– از این شیوه استفاده میکردند وقتی پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفت و امیرمومنان علیه السّلام مشغول غسل و دفن ایشان بود، گروهی از مردم در سقیفه گرد ﺁمدند و با زیر پا گذاشتن بیعتهای مکرر با علی علیه السّلام به فکر تعیین خلیفه پس از رسول خدا (ص) افتادند و پس از بحثهای مفصلی، با ابوبکر بیعت کردند و به مسجد ﺁمده، مردم را به بیعت با وی مجبور کردند و از علی علیه السّلام نیز خواستند که با او بیعت کند. آن حضرت برای بازداشتن ﺁنان از منکر بزرگ تغییر رهبری الهی امت و دعوت ﺁنان به راه صحیح، یعنی امامت و ولایت، شروع به استدلال کرد و حقانیت خویش و ویژگیهای خود و بیعت غدیر را به یادشان ﺁورد.
2- شیوه تحریک عواطف: امام حسین علیهالسلام پس از شهادت یاران با وفایش و در لحظههای حساس عصر عاشورا قنداقه کودک شش ماهه خویش را بر روی دست گرفت و خطاب به کوفیان فرمود: ای مردم آیا جویای حقی است که ما را یاری کند؟ آیا خداترسی است که از ما دفاع کند؟ آیا به این کودک آب میدهد؟
3- شیوه هنرمندانه: برخی از امر به معروفها ابتکاری هستند و از ظرافت روحی و فکری تذکر دهنده سرچشمه میگیرند و چه بسا تحول چشمگیری در گنهکار ایجاد میکنند و این چیزی است که به فرد تذکر دهنده و مخاطب او و شرایط و زمینهها و نوع گناه بستگی دارد. مردی نزد پیامبر سخن میگفت و بیش از حد صحبت کرد. حضرت به او فرمود: دهان تو چند درب دارد؟ عرض کرد دو درب؛ یکی لبها و دیگری دندانهایم. رسول خدا(ص) فرمود: آیا این دو درب نمیتوانند جلوی پرحرفی تو را بگیرند؟
4- شیوه تعلیلی: روحیه برخی گنهکاران به گونهای است که اگر فلسفه و علت معروف و منکری را بشنوند، پذیرش بیشتری خواهند داشت. روزی صفوان بن مهران میگوید: روزی امام هفتم را زیارت کردم، امام به من فرمود: صفوان تمام کارها و رفتارهای تو مورد پسند ماست جز یک عمل. عرضه داشتم فدایت شوم کدام عمل؟ فرمود: شترانت را به هارون کرایه دادهای. عرض کردم به خدا سوگند من آن را برای فسق و فجور کرایه ندادهام بلکه برای زیارت خانه خدا اجاره دادهام. امام فرمود: ای صفوان آیا دوست داری که هارون و یارانش تا زمانیکه کرایهات را نپرداختهاند زنده بمانند؟ گفتم بلی، امام کاظم فرمودند: هر کس بقای ستمگران را دوست داشته باشد، از آنان محسوب میشود و هر کس از آنان محسوب شود، داخل آتش جهنم میشود.
5- شیوه تدبری: در این شیوه گنهکار را به تدبر درباره گناه خود وامیدارد و با این تدبر و اندیشه است که به گناه خود پی میبرد. مردی نزد امام حسین علیهالسلام آمد و گفت: من مردی گتهکارم و توان خودداری از معصیت را ندارم؛ مرا موعظه کن. امام فرمودند: پنج کار را انجام ده و هر چه میخواهی گناه کن؛ 1-روزی خدا را نخور و آنچه میخواهی گناه کن.2-از حاکمیت خدا بیرون رو و آنچه میخواهی گناه کن.3-جایی را انتخاب کن که خدا نبیند و آنچه میخواهی گناه کن.4-وقتی فرشته مرگ آمد تا جان تو را بگیرد او را از خود دور گردان وآنچه میخواهی گناه کن. 5-وقتی فرشته تو را وارد جهنم میکند، داخل نشوو آنچه میخواهی گناه کن. ( 5)
بعد از تذکرات زبانی، نوبت به تذکرات عملی است و این مرحله توسط دستگاه حکومتی اعمال میشود، نه عامه مردم. ولی سلاح زبان از مشت پولادین هم کارگرتر است.(6 )اگر یک نفر بدکار است باید افکار عمومی روی وجود و ذهن او سنگینی کند. این شکنندهترین چیزهاست. امر به معروف و نهی از منکر واجبی است که رودربایستی و خجالت برنمیدارد. اگر یکی دچار ضعف نفس بشود، یکی خجالت بکشد و یکی بترسد، این نهی از منکر نخواهد شد.(7) البته قبل از همه این حرفها باید منکر ها را بشناسیم، ممکن است کاری زشت به نظر برسد ولی در حقیقت منکر نباشد.
منابع
(1) تهذیبالاحکام، ج 6، ص57
(2) شیوههای امر به معروف و نهی از منکر در مکتب معصومین،ص 57، مهدیه خسروی، انتشارات نورالسجاد، قم، 1390
(3) واجب فراموش شده،ص 16، حسین خادمی، حمیدرضا محمودخانی، انتشارات خیزش نو، تهران، 1392
(4) شیوه های امر به معروف و نهی از منکردر مکتب معصومین، ص 68
(5)و (6) واجب فراموش شده، ص 17
(7) واجب فراموش شده، ص 18