خانه » همه » مذهبی » انتخاب شیوه تربیت دینی

انتخاب شیوه تربیت دینی

انتخاب شیوه تربیت دینی

اگر بپذیریم دین به عنوان مجموعه‌ای از معارف و احکام از طرف خداوند نازل شده و امکان ندارد که خداوند در یک زمان، بیش از یک دین را قبول داشته باشد، بسیاری از مسائل و اختلافات حل می شود.

z0036 compressed - انتخاب شیوه تربیت دینی

در تاریخ علم، نظریات مختلف علمی هر یک در برهه‌ای از زمان غلبه داشته اند. در هر زمان برای آشنا کردن ذهن کودکان و نوجوانان و کلا مبتدیان – با مسائل علمی از همان دیدگاه غالب آغاز می کنند که شواهد و قرائن از برتری اش حکایت می کنند و طرح دیدگاههای مخالف را در دوره های تکمیلی آموزش می گنجانند.
 
بر این اساس، ادیان الهی هم – که از نظر زمان ظهور و بروز، تقدم و تأخر دارند و خداوند هر یک را در زمان خاصی برای مردم نازل فرموده است باید مشمول همین قانون باشند و در هر زمان، فقط به یکی بها بدهیم. منتها در علوم تجربی، ملاک انتخاب این است که ببینیم کدام نظریه تبین عقل پسندتری ارائه می کند و ملاک انتخاب دین آن است که ببینیم خدا در زمان حال، در قالب کدام دین انسان را مخاطب قرار داده است. به عبارت دیگر، این بحث ریشه در کلام دارد. از دید ما، فقط همان دین واحد، مقبول درگاه حق است و بس. پس بر هر انسان موحدی لازم است که با فحص و جستوجو، «دین حق» را بیابد و به دفاع از آن بپردازد. تربیت دینی نیز باید در همین راستا حرکت کند.
 
به بیان دیگر، همچون بسیاری از پدیده های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، انتخاب شیوه تربیت دینی نیز بازتاب نوع معرفت شناسی است که مربیان جامعه دارند. اگر بپذیریم دین به عنوان مجموعه ای از معارف و احکام از طرف خداوند نازل شده و امکان ندارد که خداوند در یک زمان، بیش از یک دین را قبول داشته باشد، بسیاری از مسائل و اختلافات حل می شود. با این پیش فرض ها، به راحتی می توان دریافت که دین اسلام همان دین حقی است که اکنون مقبول درگاه پروردگار است: ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه. چراکه وقتی نبوت یک پیامبر ثابت شد، تمام آموزه های وی حق است، حتی این آموزه که خداوند فرموده ادیان سابق با همه احترامی که در جای خود دارند، در این زمان پذیرفته نمی شوند. پس این برای ما مسئله ای تاریخی است و هر کس باید با مراجعه به اخبار صدق، چنین دین مطلوبی را بطلبد. اگر مربی در تحلیل خود، به این نتیجه برسد که مسیر نیک بختی و نگون بختی کدام است، بی گمان می کوشد زیر دستان خود را به سمت خیر راهنمایی کند، وگرنه دست کم نزد وجدان خود محکوم است. مدعای این مقاله آن است که محکوم کردن آموزش یک دین خاص به بهانه تلقین» فقط با شکاکیت سازگار است؛ کسی که خود به یقین رسیده حاضر نمی شود بدون هیچ گونه اظهار نظری، فلسفه های ضد دین و حتی سایر ادیان را فقط مطرح و عرضه کند، به ویژه اگر مخاطبان و شاگردان به حدی از درک و شناخت نرسیده اند که قوه تحلیل و استدلال را دارا باشند. برای مثال، نیل، که صادقانه به بی دینی خود اعتراف می کرد، به این نوع آموزش پایبند بود و در مدرسه سامرهیل آن را اجرا کرد.
 
نباید شک داشت که تربیت دینی از نوع مقایسه‌ای در واقع «تربیت بی دینی» است. اگر بنا بود استدلال و مشی تربیتی کسانی مثل نیل در عمل مفید و مثبت باشد، نمی بایست در مواردی مانند مدرسه سامرهیل به سرعت شکست می خورد. تعجب از کسانی است که تجربه های دیگران را به کار نمی گیرند. ظاهرا برای متصدیان این برنامه‌ها و شیوه‌های تربیتی، بی دینی و دین داری شاگردان فرقی ندارد، وگرنه هم عقل و هم تجربه نشان میدهد که برای شکوفا کردن استعدادها و تربیت نوآموز، باید به او کمک کرد.

مواجه کردن کودک نوآموز با انبوهی از مطالب و نظریات ضد و نقیض، به واقع، سبب حیرت و سرگشتگی او می شود و در نهایت، شرایط انتخاب را برای او فراهم که نمی آورد هیچ، بلکه وی را درباره اساس حقانیتی به نام «دین» مردد می نماید. مگر عامل شک سوفسطاییان درباره وجود حقیقت، چیزی غیر از این بود؟ آنان می دیدند که کسانی یک واقعیت خارجی را به شکل های گوناگون می پردازند و می آرایند و به بیانهای ضد و نقیضی از آن سخن می گویند. سرانجام به این نتیجه رسیدند که ممکن است. اساس واقعیتی وجود نداشته باشد، بلکه هر چه هست، داستان پردازی و سفسطه بازی باشد!
 
این نکته را در جهان امروز اطلاعات نیز تا حدی شاهدیم؛ انسانها بر اثر بمباران اخبار ضد و نقیض، به وجود حقیقت شک می کنند و با حالتی حاکی از نومیدی و بی اعتنایی، عمر را می گذرانند. اخیرا در رسانه های گروهی خبر دادند که طبق یک نظرسنجی از مردم دنیا، نوع افراد به واقعی بودن دستاوردهای علم پزشکی شک دارند. این گزارش حاکی از آن است که مردم از شنیدن خبر مربوط به دستاوردهای ضد و نقیض در این علم سرخورده شدهاند.
 
اینها و جز اینها یک نکته تربیتی را بازتاب می دهد و آن اینکه صرف انباشتن اطلاعات گوناگون درباره یک واقعیت در ذهن مخاطب، به جای آنکه به رشد او یاری رساند و به پختگی فکری او بینجامد، ذهن او را می سوزاند و دست تحلیل او را از مسائل کوچک نیز می برد. به نظر می رسد که شیوه صحیح در آموزش مطالب به افراد کم اطلاع، به ویژه کودکان، آن است که از آخرین دستاوردهای تحقیقات آغاز کنیم و وقتی ذهن فرد درباره چارچوب اصلی بحث و اساس واقعیت شکل گرفت، در این زمینه ابعاد و جزئیات و از جمله دیدگاههای مخالف و بعضا تاریخی را هم در اختیار وی بگذاریم. این شیوه همان است که در نظام های علمی – آموزشی اجرا می شود. با این مقدمات، فلسفه هدایت و معنای آن در رسالت انبیا بهتر درک میشود. پیامبران الهی به راهی ارشاد می کردند که حق و آن هم فقط یکی بود. مفسران در معنای هدایت گفته اند که حقیقت آن، نشان دادن راه رسیدن به مقصد و به عبارتی، رساندن به مطلوب است: وبالجملة فالهدایة هی الدلالة وارائة الغایة بارائة الطریق وهی نحو ایصال الى المطلوب. پس حاصل هدایت، روشنی مسیر است؛ چنان که ضلالت همان انحراف و گم کردن راه است، که فرقی نمی کند شخص بیراهه برود یا نداند از کدام راه برود.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد