تأثیر فقه در روشهای تربیت
به طور کلی، روشها با نحوه و کیفیت تحقق و تجلی فعالیت ها سروکار دارد و دستورالعملها و تدابیری هستند که مربی در فرایند تربیت از آنها استفاده می کند. حال ببینیم آیا از مجموعه مباحث و احکام فقهی می توان شیوههای تربیتی ویژه ای دریافت یا خیر؟ فقه از مجموعه بایدها و نبایدهای شرعی تشکیل شده و ارائه روشهای تربیتی بخشی از رسالت آن نیست، اما با بررسی باب ها و مسائل فقهی می توان روشهایی را برداشت کرد. در ذیل به بررسی این شیوهها می پردازیم:
الف- تنبیه
تنبیه از روشهای تربیتی است که در شرایط ویژهای می تواند در تربیت متربیان مؤثر افتد. در فقه اسلامی بابهای متعددی وجود دارد که این شیوه را می توان از آنها استخراج کرد. از جمله آنها می توان به حدود، تعزیرات، دیات، کفارهها و… اشاره کرد.
ب- فریضه سازی و الزام بخشی به مسائل
انسان تا حدودی راحت طلب و در پی آسایش و دوری از سختی هاست. از این رو، چنانچه در برخی موارد به حال خود رها شود و تکلیف و الزامی در کار نباشد، به فعالیت تن نمی دهد و راحتی خود را بر تن دادن به تکالیف و فعالیتها ترجیح می دهد. از این رو، در چنین اوضاعی نیازمند نوعی الزام بخشی و حتمیت دادن به فعالیت هاست و روش فریضه سازی ابزاری برای تحقق این امر است. مفاد این روش آن است که محتواهای تربیتی و مسائل مورد نظر را به مثابه فریضه و امر الزامی تلقی کنیم و به آنها جنبه ضرورت ببخشیم. الزام بخشی به مسائل و فعالیت ها، به دو صورت ممکن است: یکی از جهت بیرونی که به مدد متصدیان تعلیم و تربیت صورت می گیرد؛ به این گونه که والدین و مربیان در مورد فعالیتهای مهم و ضروری با وضع و اعلام برخی مقررات و آیین نامه ها و نیز تأکید بر آنها، جنبه الزامی و حتمیت به آنها ببخشند. شکل دیگر که مهم تر هم به نظر می آید، از جهت درونی است؛ یعنی مربیان و والدین از جهت ذهنی و روانی این آمادگی را در متربیان ایجاد کنند، به طوری که آنان نیز این الزام و حتمیت فعالیت ها را در خود احساس نمایند و با این نگرش به فعالیت ها و مسائل تربیتی بنگرند.
ج- همراهی بایدها و نبایدهای شرعی
یکی از روشهای تربیتی برگرفته از فقه، همراهی اوامر و نواهی با بایدها و نبایدهای شرعی است؛ به این بیان که درباره هر تکلیف شرعی یک سلسله بایدها و نبایدها در کنار هم طرح می شود. به عبارت دیگر، ادای هر تکلیف شرعی به گونه طبیعی شرایط و موانعی دارد که بدون فراهم آوردن شرایط و برطرف ساختن موانع، تکلیف به طور صحیح صورت نمی گیرد. ویژگی فقه آن است که بایدها و نبایدهای هر تکلیف شرعی را بیان کرده و مکلف با آگاهی یافتن از آنها می تواند به نحو شایسته و کامل به تکالیف خود عمل کند.
مفاد تربیتی این روش آن است که عوامل انسانی مؤثر در تربیت، برای ایفای درست رسالت تربیتی خویش ضروری است دو جنبه بایدها و نبایدهای تربیتی را با هم در نظر بگیرند و صرفا به این مقدار که متربیان چه نوع فعالیتهایی باید انجام دهند بسنده نکنند، بلکه به اینکه چه نوع فعالیتهایی را باید ترک کنند نیز توجه کنند. به عبارت دیگر، در تربیت اسلامی همچنان که انجام دادن واجبات و مستحبات و به طور کلی فعالیتهای مثبت، مهم و مورد توصیه است، دوری از محرمات و مکروهات و به گونه کلی فعالیتهای منفی نیز مهم و مورد تأکید است و باید به طور متعادل متربی را به هر دو جنبه آگاه و اهتمام او را به هر دو تقویت کرد.
از آنجا که شخصیت انسان دارای ابعاد و جنبه های گوناگون است، تربیت او نیز ابعاد گوناگون دارد که از مهم ترین آنها می توان به ابعاد جسمی، اخلاقی، اجتماعی و عقلی او اشاره کرد. حال این پرسش مطرح است که آیا فقه می تواند در این ابعاد نقش داشته باشد یا خیر؟ از بررسی فقه مشخص می شود که پاسخ این پرسش مثبت است و در فقه به نحو مطلوبی به این موضوع توجه شده است. در اینجا چگونگی اثرگذاری فقه در ابعاد تربیت را بررسی می کنیم:
الف- تربیت جسمی
در فقه به پرورش بعد جسمی انسان توجه ویژه ای شده و بابها و مسائل متعددی به این امر اختصاص یافته است. دو باب خوردنی ها و آشامیدنی ها به طور مستقیم به پرورش بعد جسمی انسان مربوط است و در آنها احکام متعددی درباره خوردنیها و آشامیدنیهای مجاز و غیر مجاز ذکر شده و به مستحبات و مکروهات آنها پرداخته شده است. نیز بابهایی چون طهارت و نجاست، شکار کردن و سر بریدن حیوانات با این امر در ارتباط است. افزون بر اینها، یکی از قواعد مسلم فقهی، نفی ضرر است که بر اساس آن، همه ضررهای قابل توجه – از جمله ضررهای جسمی که از بارزترین مصادیق ضرر است – نفی شده و در سراسر فقه هرگاه حکمی از احکام شرعی مستلزم چنین ضرری باشد، مشروعیت نخواهد داشت. آنچه اشاره شد احکام فقهی مربوط به افراد مکلف و بالغ بود.
جالب توجه اینکه در فقه با توجه به اهمیت و نقش پرورش جسمی در دوره جنینی و کودکی و آسیب پذیری بیشتر در این دوره، به پرورش جسمی انسان در این دوره توجه خاصی شده و احکام ویژه ای برای تأمین این هدف وضع شده است. واجب نبودن روزه بر زن باردار، تأخیر حد از زن بارداری که مرتکب زنا شده، تأکید بر دادن شیر آغوز به نوزاد، و به طور کلی تأکید بر استفاده از شیر مادر، نمونه هایی از این احکام است.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸