صبر و حوصله عامل توسعه در تعاملات اجتماعی
رابطه صبر و ایمان
حضرت در این حدیث از تشبیه استفاده کرده اند. تشبیه، منظور گوینده را برای شنونده ملموس و آسان تر می گرداند، در این حدیث تشبیه از باب تشبیه معقول به محسوس و تشبیه امور معنوی به امور مادی است ، یعنی صبر و ایمان که به وسیله حواس پنجگانه قابل حسّ و لمس نیستند و دو امر معنوی اند، چون حضرت می خواهند نسبت بین صبر و ایمان را بیان کنند از تشبیه محسوس استفاده کرده اند که قابل مشاهده با چشم است. این تشبیه به این صورت است که صبر مانند سر است و ایمان مانند بدن.
توضیح آن این است که سر جزیی از بدن است و این عضو با اعضای دیگر تفاوت اساسی دارد، زیرا بیشتر حواس پنجگانه در سر قرار دارند و چندین اعضای مهم بدن از جمله اعضایی که به وسیله آنها انسان با دیگران ارتباط برقرار می کند مانند زبان، چشم، گوش و مهم تر از همه اعضا مغز که فرمانده تمام اعضای بدن است، در سر قرار دارند. اهمیت سر نسبت به بدن این است که اعضای دیگر بدن ممکن است از بین بروند و انسان زنده بماند، اما امکان ندارد سر از بین برود و انسان زنده بماند زیرا حیات و بقای بدن وابسته به سر است. در امور معنوی نسبت سر به ایمان این گونه است، یعنی همانطور که بخاطر از بین رفتن سر، بدن نیز از بین می رود، بخاطر از بین رفتن صبر، ایمان نیز از بین می رود، پس ایمان وابسته به صبر است. بنابراین انسان مومن اگر بخواهد ایمان خود را حفظ کند باید در موارد مختلف صبر کند.
خداوند متعال به مومنان دستور به صبر و نماز داده است و همراهی خود را با صابران بیان فرموده است: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِینَ”، “ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است”.[2]
حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) می فرمایند: “آنچه میزان سعادت است این است که انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند و حق بگوید و دیگران را به حق وادار مىکنید شما سعادتمندید. آنهائى که همه چیز دنیا دارند، هم سلامت بدن دارند، هم مادیاتشان تامین است لکنایمان ندارند، اینها غرق در خسارات هستند، معنوى و بلکه خسارات مادى هستند”.[3]
صبر و حوصله در محیط خانواده
صبر در برخوردهای اجتماعی
مثلاً وقتی کمی ترافیک شود و شخص معطل شود، بوق می زند تا ماشین جلویی هرچه سریع تر حرکت کند و این شخص عبور کند، درحالیکه او می بیند که ماشین جلویی در حال پیاده کردن مسافر است و نمی تواند زودتر کنار رود، لذا راهی جز صبر کردن نیست. در این گونه از اوضاع افراد ناصبور و بی حوصله داد و فریاد بر می آورند و بی تابی می کنند و سخنان ناسزا و خلاف مروت می گویند. حال اگر مانع زودتر رفع شود و شخص به حرکت خود ادامه دهد، مگر به کجا می رسد؟! مشکل فقط این است که عادت به صبر نکرده، اگر شخص در مواردی مانند موارد فوق الذکر صبر کند و با این گونه موارد با حوصله و تحمل برخورد کند، آرامشی را در خود احساس خواهد کرد که هرگز در داد و فریاد زدن نیست.
انسان باید ناملایمات را تحمل کند و باید قدرت تحمل ناملایمات را در خود پرورش دهد، ناملایمات می تواند بر دو گونه باشد: آنچه واقعاً ناملایم است و آنچه انسان آن را ناملایم احساس می کند. آنچه واقعاً ناملایم است انسان باید در مقابل آن باید صبر و حوصله کند چه رسد به آنچه واقعاً ناملایم نیست و انسان به خاطر شتابزدگی، ناصبوری و بی حوصلگی خود آن را ناملایم می پندارد.
چه بسیار اختلافات و درگیری های اجتماعی که به خاطر بی صبری و شتابزدگی رخ می دهد. کسی که بی دلیل با سرعت زیاد رانندگی می کند، این شتابزدگی او نشانه بی صبری اوست. اگر شخص، صبر و تحمل و آرامش را تمرین کند، دیگر با سرعت غیرمجاز حرکت نمی کند، البته گاهی سرعت غیرمجاز عوامل دیگری دارد.
بنابراین در صورت تمرین، وقتی انسان در محیط خانه و در سطح جامعه با انواع ناملایمات و ناگواری ها روبرو می شود، صبر و حوصله می کند. اگر همه افراد جامعه از این ویژگی برخوردار باشند، چنین جامعه ای می تواند توسعه و پیشرفت پیدا کند، اما اگر به خاطر بی صبری افراد متعدد با یکدیگر درگیر شوند و بین آنها اختلاف و نزاع پیش آید، چنین جامعه ای به توسعه و پیشرفت مطلوب نمی تواند دست یابد، و نیز یکی از پیشرفت های جامعه پیشرفت اخلاقی است، وقتی افراد جامعه ناملایمات را از یکدیگر تحمل کنند و بر آن صبر کنند، خود ایجاد چنین ظرفیت معنوی، پیشرفت است.