غارتگری مرموز مادی و معنوی توسط چپاولگران جهانی
چپاولگران بینالمللی در پشت صحنه
“… کسانی که در سطح بینالمللی از هرچه تروریست حرفهای است – که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفهای هستند – از هرچه غارتگر بینالمللی است – که امروز پشت صحنه قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بینالمللی هستند – از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملاً حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردمسالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند”.[1]
چرا مردم متوجه سرقت مرموز دشمن نمی شوند؟
چون دشمن در قبال سرقت هایی که می کند، خدمات پوچ، غفلت آور و سرگرم کننده را ارائه می دهد که کاملاً طبق خواهشات و هوس های نفسانی شخص است. در این صورت دشمن از چند جهت ضربه شدید را به مردم وارد می کند بدون اینکه مردم متوجه شوند:
۱. گامهای شیطان
دشمن با روش های فریبنده خود مردم را به گونه ای سرگرم می کند که گام به گام آنها را به سمت خود جلب می کند و دستور به فحشا و منکر می دهد. قرآن کریم از پیروی گام های شیطان نهی می کند: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ”، “ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد”.[2]
۲. پوچ گرایی
با پوچ گرایی و بی هدف مشغول شدن به چیزی، انسان احساس خستگی می کند و سپس احساس نیاز به استراحت پیدا می کند، درحالیکه این خستگی، خستگی کاذب است چون ناشی از تلاش و کوشش نیست و او واقعاً کار مفیدی انجام نداده تا با استراحت کردن تجدید قوا کند. او وقت خود را در فضای مجازی آن قدر بدون هدفِ معقول و مفید صرف کرده که قوای او هدر رفته است و فایده مالی، علمی یا عملی صحیح و مشروع نیز کسب نکرده است، بلکه زمانی از عمر گرانبهای خود را در راهی گذرانده است که دقیقاً هدف دشمن همین بود، پس او مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفته و مصدوم شده است.
مصدومیت در جنگ نرم با مصدومیت در جنگ سخت کاملاً تفاوت دارد، کسی که در جنگ سخت زخمی می شود واقعاً درد خود را احساس می کند لذا به درمان خود می پردازد، اما کسی که در جنگ نرم مصدوم می شود، دردی را احساس نمی کند که به درمان آن بپردازد، بلکه لذت کاذبی را هم می چشد و همان راه را ادامه می دهد تا وقتی که کاملاً در دام دشمن گرفتار می شود و دچار کوری و کری باطنی می گردد که دیگر از سخن حق هیچ تاثیری نمی پذیرد، چون در جنگ نرم اسیر دشمن و گمراه شده است.
۳. بروزرسانی ابزارها
دشمن با بروزرسانی سخت افزارها و نرم افزارها پیوسته مشغول به دام انداختن انسان هاست. کسی که از هوای نفس خود پیروی می کند و به یادگیری آموزه های وحیانی نمی پردازد در تیررس دشمن قرار می گیرد و به دنبال لهو و لعب می رود، زیرا انسان زیبایی را می پسندد اما نفس برای فریب دادن او زشتی ها را زیبا جلوه می دهد و او را به دام می اندازد “وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی”[3] و شیطان نیز برای گمراه کردن انسان ها نعمت های مادی را برای آنها زینت می دهد “لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ”[4].
۴. مدگرایی و اسراف
به خاطر دنبال کردن زیبایی های ظاهری، انسان اسراف کننده، مصرف گرا و مدگرا می شود. مدلی که امروز در بازار است، شخص آن را خرید می کند، پس از مدت کوتاهی وقتی مدل جدید وارد بازار شد، مدل قبلی را کنار می گذارد در حالیکه کاملاً قابل استفاده است و هیچ گونه کمبودی ندارد اما مدل جدید را خرید می کند. قرآن کریم می فرماید: “وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ”، “و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد”.[5]
این خوی اسراف و مدگرایی پایانی ندارد، زیرا دشمن اشیای مختلف را به گونه ای طراحی می کند که جلوه و زیبایی ظاهری آن انسان را به خود جذب کند و با فاصله زمانی کوتاهی مدل جدید را به بازار عرضه می کند و افکار مدگرا را به خود جلب می کند، در این میان افراد مدگرا نه تنها مد جدید را دنبال می کنند بلکه خلق و خوی آنها تغییر پیدا می کند و اموال و عمر خود را صرف انتخاب و استفاده از مدهای جدید می کنند که این به نحوی کمک به تولیدات ضد ارزشی و ضد انسانی غربی است، زیرا اگر مردم در مصرف تولید خارجی و تولید داخلی که براساس فکر غربی است، از هوای نفس خود پیروی نکنند و در این موارد نیز با هوای نفس خود مبارزه کنند، دشمن در طراحی مدل های جدید دچار شکست اقتصادی و فرهنگی خواهد شد.
۵. جلوگیری از فراگیری آموزه های دینی
دشمن مردم را از فراگیری و عمل کردن به آموزه های دینی و ارزش های انسانی باز می دارد. انسان باید نفس خود را بر اساس آموزه های دینی به قدری تزکیه کند که همیشه عقل او فرمانده باشد و به فرمان نفس هرگز عمل نکند، زیرا نفس حق فرماندهی ندارد ، بلکه باید همیشه در خدمت عقل قرار گیرد و در مقابل عقل تسلیم محض باشد، اما اگر گاهی عقل فرمانروایی کند و گاهی نفس فرمانروایی کند، در این صورت نفس در مقابل عقل تسلیم نیست، چون ممکن است در مواردی که عقل فرمانروایی می کند، نفس نفع خود را در آن می یابد لذا فعلاً تسلیم عقل شده است، اما اگر در موردی حکم عقل به ضرر نفس باشد در آنجا از دستور عقل سرپیچی می کند و خواهش خود را بر کرسی می نشاند.
خداوند متعال فجور و تقوا را به نفس الهام کرده است. نفس هم این قدرت را دارد که راه فجور و شر را انتخاب کند و هم می تواند راه تقوا و خیر را برگزیند. اگر انسان به تزکیه نفس بپردازد و آن را پاک گرداند رستگار می شود اما اگر نفس خود را به گناه و معصیت آلوده سازد نومید و محروم خواهد شد. خداوند سبحان در سوره شمس می فرماید: “وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا . فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا . قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا . وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا”.[6]
اگر انسان خواسته های نفسانی خود را تامین کند، نفس او را زمین گیر خواهد کرد، زیرا نفس می خواهد انسان در مرتبه حیوانیت بماند و استعدادهای او شکوفا نشود و رشد نکند، لذا به وسیله خواسته های پست مادی او را در زندان مادی محبوس می کند، مگر این که انسان به مبارزه با هوای نفس بپردازد و تزکیه نفس کند، اما اگر تزکیه نفس نکند به دام خواهش های نفسانی می افتد و اگر تزکیه نفس کند به مراتب بالای انسانی می رسد.