آداب مهمان داری در روایات
از سنتهای حسنه اسلام، مهمان داری و مهمان نوازی است که علاوه بر آثار فردی دنیوی و اخروی، از نظر اجتماعی نیز برکاتی فراوان دارد، در ایجاد انس و الفت مؤثر است، مودّت و محبت افراد را به یکدیگر افزون می کند و کدورتها را از بین می برد. رسول اکرم (ص) می فرماید:
هر خانه ای که مهمان به آن نیاید، فرشتگان به آن وارد نمی گردند.[1]
روزی همان حضرت فرمود: هرگاه خداوند خیر و سعادت گروهی را بخواهد هدیه ای برای آنها می فرستد. پرسیدند: آن هدیه چیست؟ پیامبر (ص) فرمود:
مهمان است که روزی اش را با خود می آورد و گناهان خانواده میزبان را می برد.[2]
همان حضرت می فرماید:
همنشینی با دوستان ایجاد محبت می کند.[3]
امام رضا (ع) می فرماید:
سخاوتمند از غذای مردم می خورد تا از غذای او بخورند؛ اما بخیل از غذای آنان نمی خورد مبادا از غذایش بخورند.[4]
مهمان داری، آدابی دارد که اگر کدبانوی خانه از آن آگاه باشد و کاردانی و تدبیر خود را در آن به کار گیرد، می تواند به خوبی و آسانی، بهترین مجلس را برگزار کند و نزد شوهر و مهمانها سربلند گردد.
برخی از این آداب عبارت اند از:
1- آسان گیری
از آفتهای بزرگی که باعث کم شدن مهمانیها و رفت و آمدهای دوستانه می شود، تکلّف است.
وقتی کاری را می توان به آسانی انجام داد، چرا باید آن را با سختی و مشقت همراه کرد؟
سفارش اسلام به خانواده ها و به ویژه خانمهای خانه دار این است که مهمانیها را ساده و آسان برگزار کنند و خود را به سختی نیفکنند. امام صادق (ع) درباره رسول خدا (ص) می فرماید:
نَهی عَنِ التَّکلُّفِ لِلضَّیفِ بِما لا یقْدِرُ عَلَیهِ الّا بِمَشَقَّةٍ.[5]
[آن حضرت] از زحمت انداختن خود برای مهمان به اموری که بر آن توانایی ندارد مگر با مشقت و سختی، نهی کرده است.
تکلّف در مهمان داری این است که کدبانوی خانه برای مهمان متحمل زحمت و خرج سنگین شود، انواع غذاها و خورشها را تهیه کند و سفره رنگین در حد غیر متعارف و زاید بر نیاز و شأن خانوادگی اش پهن کند؛ به گونه ای که کار را بر مهمانان نیز مشکل سازد.
2- همراهی با مهمان
ادب اقتضا می کند که میزبان در جمع مهمانان حضور یابد و همراه مهمانها دست به سفره شود و آنان را همراهی کنند تا علاوه بر خوردن غذاهای لذیذ و مطبوع از نعمت انس و الفت نیز برخوردار شوند. رسول خدا (ص) می فرماید:
هر کس دوست دارد که خدا و رسولش او را دوست بدارند باید همراه مهمانش غذا بخورد.[6]
3- پذیرایی شایسته
سزاوار است که میزبان با چهره ای بشّاش و برخوردی محبت آمیز و با صفا و گرمی از مهمانها پذیرایی کند، برای آنها غذا بکشد، با کمال خوشرویی و مهربانی با آنان رو به رو شود، از میزبانی و دست به سفره شدن آنان با او و نیز از غذا خوردن آنان شادمان باشد و مجلس مهمانی را به گونه ای برگزار کند و به پایان برساند که خاطره خوش آن از ذهن و فکر مهمانان بیرون نرود. امام علی (ع) می فرماید:
هیچ مؤمنی نیست که صدای جویدن غذا را از مهمانش بشنود و شادمان گردد، مگر اینکه گناهانش آمرزیده می شود.[7]
4- ناچیز نشمردن نعمت خدا
میزبان نباید نعمت خدا را تحقیر کند و غذاهایی را که آماده کرده و نزد مهمان می گزارد، بی ارزش و ناقابل شمارد و از این قبیل تعارف «ببخشید ناچیز است؛ قابل شما را ندارد؛ ناقابل است و…» دوری کند. رسول خدا (ص) می فرماید:
برای گناهکاری انسان همین بس که غذای تهیه شده برای برادران دینی را اندک و ناچیز بشمارد.[8]
5- به خدمت نگرفتن مهمان
از آداب مهمان داری این است که میزبان، شخصیت مهمانها را گرامی بدارد و در انجام کارهای مربوط به مهمانی و غیر آن، آنان را به خدمت نگیرد. روزی در مجلس مهمانی امام صادق (ع) یکی از مهمانها خواست کاری انجام دهد، امام (ع) اجازه نداد و خود آن کار را انجام داد و فرمود:
نَهی رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَنْ انْ یسْتَخْدَمَ الضَّیفُ.[9]
رسول خدا (ص) از به خدمت گرفتن مهمان، نهی کرد.
6- انس گیری با مهمان
برقراری انس و الفت با مهمان نیز از دیگر آداب مهمان داری است. از این رو، پس از صرف غذا شایسته است که میزبان در جمع مهمانان بنشیند، با آنها انس بگیرد، از حضور آنان در این مهمانی ابراز علاقه و خوشحالی کند، با گشاده رویی و لبخند با آنان سخن بگوید و مجلس مهمانی را شیرین و خاطره برانگیز سازد.
مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا به من سفارشی کن، حضرت به او توصیه هایی کرد، از جمله فرمود:
با برادر دینی ات با روی گشاده برخورد کن.[10]
همان حضرت می فرماید:
کسی که نه خود با دیگران انس می گیرد و نه دیگران با او انس می گیرند، خیری در او نیست.[11]
7- بدرقه
شایسته است که میزبان پس از پایان یافتن مجلس مهمانی، مهمانان را چند قدمی بدرقه کند.
امام علی (ع) به نقل از رسول خدا (ص) می فرماید:
از حقوق مهمان بر تو این است که همراه او شوی و تا کنار در خانه او را بدرقه نمایی.[12]
پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار، ج 75، ص 461
[2] همان، ص 460
[3] همان، ج 74، ص 355
[4] وسائل الشیعه، ج 16، ص 520
[5] بحارالانوار، ج 75، ص 459
[6] همان، ص 457
[7] همان، ص 460
[8] همان، ص 453
[9] همان، ص 47، ص 41
[10] کافى، ج 2، ص 103
[11] بحارالانوار، ج 67، ص 298
[12] همان، ج 75، ص 451
منبع: حوزه نت