درس های عاشورا به وزارت خارجه و دیپلمات های ایرانی
اگر مبنا و اساس مدیریت و حکومت داری ما بر اساس مکتب سکولار و لیبرالیسم نباشد و خود را شاگرد دانشگاه عاشورا بدانیم، این دانشگاه ارزشمند درس ها و پیام های فراوانی به متولیان امور سیاسی و دولت مردان و دیپلمات های وزارت خارجه می دهد؛ درس های طلایی و ماندگاری که زمینه استقلال، عزت و سربلندی را برای جامعه اسلامی به دنبال دارد.
عاشورا دانشگاهی به وسعت و بزرگی تاریخ است، نزدیک به 1400 سال از واقعه تلخ عاشورا می گذرد، ولی همچنان انسان های آزاده ی فراوانی حیات انسانی خود را مدیون درس ها و پیام های عاشورا می دانند. عاشورا دانشگاهی است که درس های فراوانی در حوزه های مختلف اخلاق، فرهنگ، سیاست و اعتقادات، به جامعه بشریت ارائه داده است، در این نوشتار به گوشه ای از درس ها و پیام های سیاسی عاشورای سال 61 هجری اشاره خواهیم کرد. درس هایی که پیام های فراوانی برای دیپلمات ها و دولت مردان به دنبال دارد.
درس های عاشورا به وزارت خارجه و دیپلمات های ایرانی
اگر مبنا و اساس مدیریت و حکومت داری ما بر اساس مکتب سکولار و لیبرالیسم نباشد و خود را شاگرد دانشگاه عاشورا بدانیم، این دانشگاه ارزشمند درس ها و پیام های فراوانی به متولیان امور سیاسی و دولت مردان و دیپلمات های وزارت خارجه می دهد؛ درس های طلایی و ماندگاری که زمینه استقلال، عزت و سربلندی را برای جامعه اسلامی به دنبال دارد.
1-اطاعت پذیری و ولایت مداری
یکی از مهمترین درس هایی که می توان از واقعه عاشورا در تمام ابعاد زندگی بخصوص در روابط بین الملل و امورخارجه آموخت ولایت مداری و اطاعت پذیری است.[1] ولایت مداری که یاران امام حسین(علیه السلام) در سال 61 هجری به نمایش گذاشتند در هیچ کجای تاریخ قابل مشاهده نیست، اطاعت پذیری و ولایت مداری جناب هانی بن عروه و مسلم بن عقیل که پیشگام در روابط خارجی و سفیر امام حسین(ع) به حساب می آمدند، نمونه بارز ولایت مداری و اطاعت پذیری است. در زمان کنونی متولیان روابط خارجی و امور بین الملل می بایست به طور کامل مطیع ولی امر مسلمین باشند و از منویات ایشان عبور نکنند، وقتی که رهبری بیان می دارد که با سران استکبار از جمله آمریکا مذاکره نمی کنیم، دلیلی ندارد که مسئولان روابط خارجی به مستکبران چراغ سبز نشان داده و بعد از صدها جلسه مذاکره نافرجام دوباره با طناب پوسیده سران استکباری به قهر چاه مذاکره می روند.
2-عدم دوستی و تکیه بر ظالمان و مستکبران
یکی دیگر از پیام های سیاسی و اجتماعی که مکتب عاشورا در سال 61 هجری به همگان بخصوص دیپلمات های خارجی، عدم دوستی و تکیه بر ظالمان و مستکبران عالم است. سفیر امام حسین(علیه السلام) جناب مسلم بن عقیل، کسی که توفیق شاگردی و فارق التحصیلی از دانشگاه عاشورا را داشت، با اثبات دوستی و تعهد به امام حسین(ع) در ارتباط با ظالمان و مستکبران هیچ گونه گرایش و تمایلی را به آنان از خود بروز نداد، چرا که این شاگرد نمونه مکتب عاشورا به خوبی آیات قرآن کریم را به یاد داشت که خدای متعال می فرماید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ؛[2] و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب مىشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ و یارى نمىشوید.» در زمان کنونی نیز سفرا و دیپلمات های خارجی و سیاست مداران می بایست با الگو برداری از شاگردان نمونه مکتب عاشورا، و با اطاعت پذیری کامل از فرامین الهی از هرگونه تمایل، اعتماد و تکیه بر وعده های ظالمان و مستکبران عالم برحذر باشند و دل خوش به طناب های پوسیده آنها برای رسیدن به جامعه آرمانی نباشند.در فضاهای سیاسی و اجتماعی و در موضع گیری های بین المللی جایگاه بصیرت و آگاهی بسیار روشن است، چرا که بدون بصیرت و آگاهی هر گونه تصمیم گیری و اظهار نظری می تواند کورکورانه بوده و حتی گاهی در مسیر و جهت باطل رقم بخورد،
3- دشمن شناسی و عدم بازی در زمین آنها
یاران واقعی امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا با شناخت و بصیرتی کامل دوست را از دشمن باز شناختند، و علیرغم دعوت های مختلفی که از سوی سپاه امویان به آنها شد ذره ای تمایل و جهت گیری به سوی استکبار و جور زمان از خود نشان ندادند. بر اساس مدارک تاریخی دو نفر برای حضرت عباس(علیه السلام) و برادر ایشان نامه امان آوردند،[3] این در حالی است که این یاران باوفای امام حسین(علیه السلام) با دیدن امان نامه ها برافروخته شده و با شدیدترین حالت با پیام آورها برخورد کردند. در منابع تاریخی نقل شده است: حضرت عباس، او و اماننامهاش را لعنت کرد و گفت: «ای دشمن خدا مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(ع) فرا میخوانی.»[4] این درس و پیام بزرگ روز عاشورا به همه آزاد مردان و سربازان ولایت در عرصه روابط بین الملل می آموزد که در کشورهای خارجی فریب تطمیع و فریب دشمن را نخورند و از آرمان های مقدس خود ذره ای عقب ننشینند.
4-آگاهی و بصیرت کامل دینی و سیاسی
در فضای فتنه انگیز و شبهه آلود سال 61 هجری که بسیاری از افراد پوسته های ظاهری ایمانی را انداخته و باطن منافق گونه خود را ظاهر ساختند، یاران اباعبد الله الحسین(علیه السلام) در اوج سختی و مصیبت و مشکلات پای رهبر و امام خود ایستادند و جان خود را نثار آرمان های الهی و مقدس کردند. قدم گذاشتن در مسیر هدایت راهی بود که آنها با بصیرت و آگاهی کامل انتخاب کرده بودند و خود را مصداق روشن این آیه مبارک کردند که باری تعالی می فرماید: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ؛[5]بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
در فضاهای سیاسی و اجتماعی و در موضع گیری های بین المللی جایگاه بصیرت و آگاهی بسیار روشن است، چرا که بدون بصیرت و آگاهی هر گونه تصمیم گیری و اظهار نظری می تواند کورکورانه بوده و حتی گاهی در مسیر و جهت باطل رقم بخورد، حماسه سازان کربلا بی هدف و بدون بصیرت به کربلا نیامدند آنها اهل بصیرت بودند، هم نسبت به درستی و حقانیت راه و رهبرشان و هم نسبت به اینکه وظیفه شان جهاد و یاری امام است. در جامعه کنونی نیز هر گونه اقدام صحیح و درست بدون بصیرت و آگاهی ممکن نیست.[6]
پی نوشت ها:
[1]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص458 .«فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ ، وذلکَ لا یکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم؛اما هر فقیهى که خویشتندار و نگاهبان دین خود باشد و با هواى نفْسش بستیزد و مطیع فرمان مولایش باشد ، بر عوام است که از او تقلید کنند و البته این ویژگیها را تنها برخى فقهاى شیعه دارا هستند ، نه همه آنها.»
[2]. سوره مبارکه هود، آیه 113.
[3]. ر.ک: لخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۳.
[4]. ر.ک: ابن اثیر، الکامل، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ۱۶۲؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۴.
[5]. سوره مبارک،یوسف، آیه 108.
[6]. جواد محدثی، پیام های عاشورا، ص 207.