خانه » همه » مذهبی » آثار و پیامدهای مجالس روضه و عزاداری در خودسازی و جامعه سازی

آثار و پیامدهای مجالس روضه و عزاداری در خودسازی و جامعه سازی

آثار و پیامدهای مجالس روضه و عزاداری در خودسازی و جامعه سازی

حرکت نورانی و حیات بخش سید الشهداء (ع) نه تنها کاخ سیاه و آلوده یزید را به ویرانی کشید، بلکه بساط یزیدیان را در طول تاریخ به هم ریخته و بسان چراغ راهی هدایت بخش، هدایتگر حرکت های اصلاحی بسیاری در طول تاریخ شد.

4107bdc7 ffb1 43f4 be14 d3552c95f19a - آثار و پیامدهای مجالس روضه و عزاداری در خودسازی و جامعه سازی
فرهنگ، یکی از پیچیده ترین اموری است که برای آن تعاریف متعددی ارائه شده است. از میان همه تعاریف ارائه شده، به زعم نگارنده، تعریف ذیل، کامل تر از دیگر تعاریف بوده و فرهنگ را چنین تعریف می کند: «اعتقادات و باورها، ارزش ها و گرایش ها و رفتارها و کردارهای مجموعه ای از افراد یا یک جامعه».  برخی از محققین این سه مؤلفه را از ارکان و مقوّمات فرهنگ دانسته اند.[1] یقیناً بنیادی ترین لایه فرهنگ، عبارت است از «اعتقادات و باورها»، که ارزش و گرایش های یک جامعه به شدت متاثر از آن بوده و بسیاری از رفتارها و کردارهای جامعه، تبلور ضعف و قوت اعتقادات و باورها است.

قیام خونین و پربرکت سیدالشهداء (ع)، واقعه ای بزرگ و اثر گذار در تاریخ بوده که فرهنگ شیعی را کاملا  متاثر کرده است. در دوره ای که غاصبان خلافت نبی اکرم (ص)، سرمست از قدرت و ثروت بادآورده، در کاخ سبز اموی مشغول عیش و نوش و نابود کردن فرهنگ نورانی اسلام ناب ـ یعنی  میراث بزرگ نبی خاتم (ص) بودند ـ سومین پیشوای شیعیان جهان و سبط نبی اکرم (ص)، علم قیام در دست گرفته و اصلاح در مسیرِ به انحراف رفته را خواستار شد. ایشان در وصیت نامه خویش که به برادرش محمد حنفیه سپردند، چنین می نویسند: «و انی لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی (ص) ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی ابن ابی طالب (ع)؛ خروج و قیـام من از روى سرکشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نیست، تنها براى اصلاح در امت جدم(ص) قیام کردم و می خواهم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره جدم(ص) و پدرم على بن ابیطالب عمـل کنم.»[2]

حرکت نورانی و حیات بخش سید الشهداء (ع) نه تنها کاخ سیاه و آلوده یزید را به ویرانی کشید، بلکه بساط یزیدیان را در طول تاریخ به هم ریخته و بسان چراغ راهی هدایت بخش، هدایتگر حرکت های اصلاحی بسیاری در طول تاریخ شد. امام خمینی (ره) در این باره می گوید: ««اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرسای نبی اکرم (ص) را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند و لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانی چون فرزندان وحی، احیا و پشتیبانی فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن علی آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و ره آوردهای آن پاسداری نماید.»[3]
 

عاشورا و خودسازی

همانگونه که قرآن کریم بیان کرده است یک درگیری تاریخی در عالم برپا است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ  أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‌برند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.» این درگیری در تمام لایه های عالم در جریان است.
 
کشاکش حالات روحی، افکار ذهنی و رفتارهای عینی هر یک از انسان ها دقیقا در همین بستر رقم می خورد. در یک سو مسیری نورانی قرار دارد که انبیاء عظام ترسیم کرده اند و گام نهادن در آن موجب آرامش، رشد و نیل به سوی قله های سعادت است. در سوی دیگر فضایی ظلمانی قرار دارد که شیاطین جنی و انسی آن را راهبری می کنند و افتادن در ورطۀ آن، چیزی جز اضطراب و تنزّل و هلاکت به دنبال ندارد.
 
یاد و خاطره قیام عظیم سید الشهداء نمایانگر صف آرایی تامّ حق و باطل در مقابل یکدیگر است و مجالس روضه و عزاداری و یادبود عاشورای حسینی، یادآور شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است. نکته مهم این است که «غفلت»، زمینه ساز انحرافات روحی، فکری و رفتاری است و خود را در صف یاری سید الشهداء و مقابله با اشقیاء عالم دیدن، تذکاری مؤثر و غفلت زدا است. همانگونه که اصحاب امام حسین در روز عاشورا به عالی ترین مقامات عرفانی رسیده و قله های عبودیت را فتح کردند، سایر محبّین و شیعیان نیز با زنده نگه داشتن یاد قیام کربلا و تداعی در گیری تاریخی حق و باطل در تمام عرصه های زندگی، در پرتو همراهی و معیّت با سید الشهداء، امکان رشد و تعالی را خواهند داشت.
 

عاشورا و جامعه سازی

علاوه بر ابعاد فردیِ تاثیر گذاری قیام حسینی، فرهنگ جامعۀ شیعی به شدت متاثر از واقعه عاشورا بوده، به گونه ای که حتی دشمنان به این حقیقت پی برده و در گفتار  و نوشتار خود بدان اذعان کرده اند. از جمله فوکویاما، فیلسوف  و تاریخ نگار ژاپنی الاصل و تبعۀ آمریکا در کنفرانسی در اورشلیم، به تحلیل و بازشناسی هویت شیعی پرداخته می گوید: «شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ … بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد … بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است.»
 
جایگاه بی بدیل مجالس روضه و عزاداری در زنده نگهداشتن یاد و خاطره قیام خونین کربلا و سید الشهداء (ع) بر هیچ کس پوشیده نیست. در طول قرون گذشته، همواره مجالس روضه و عزاداری، محلی برای اجتماع عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) و به نوعی، تجدید بیعت با آن امام هُمام  بوده است، به گونه ای که حتی می توان گفت استمرار اسلام ناب مدیون و مرهون قیام کربلا و الگو گرفتن از آن است. امام خمینی (ره) با اشاره به همین مطلب در فرازی از بیانات خود می فرمایند: «محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا – سلام الله علیه – است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.»[4] اجتماع شیعیان در طول تاریخ متاثر از فرهنگ نورانی و متعالی عاشورا است. قیام های بسیاری با سرمشق گرفتن از قیام کربلا بر پا شده و نهضت های فراوانی با تأسّی به حرکت حیات آفرین سید الشهداء سامان یافته است. به عنوان نمونه می توان به قیام بزرگ مردم ایران در مقابل رژیم ستمشاهی اشاره کرد. یقینا نهضت ایرانیان، متاثر از قیام کربلا است. روحیه شهادت طلبی در میان ملت ایران، شعار های شور آفرینِ بر خاسته از شعور عاشورایی همچون هیهات من الذله، وجود بیرق های یا حسین، یا ابوالفضل العباس و … در دست مردم در راهپیمایی ها و اجتماعات نشان از عمق این تاثیر دارد. رهبر کبیر انقلاب اسلامی در این رابطه می گوید: «انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»[5]
 
معمار انقلاب اسلامی نه تنها اصل قیام بلکه حتی شیوه های مبارزاتی قیام را متاثر از قیام عاشورا می داند: «حضرت سیدالشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع چه جور باید باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه کنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد چطور باشد، کیفیت اینکه قیام درمقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عده معدود باید چطور باشد. اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالی مقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد چه باید کرد؟ باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ …»[6]
 
از نگاه امام خمینی (ره) قیام سید الشهداء مردم را برای حفظ اسلام آماده کرده و خون ملت ها را به جوش می آورد: «این خون سیدالشهدا است که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان می آورد برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند …»[7]
 

جمع بندی:

با توجه به مطالب گذشته می توان گفت قیام نورانی و پر برکت سید الشهداء (ع) زمینه ساز رشد آحاد جامعه و همچنین کل جامعه اسلامی است. تک تک مردم با یاد اباعبدالله الحسین (ع)، برای دوری از تن دادن به ولایت شیاطین جنی و انسی و افتادن در ورطۀ گناه و تباهی انگیزه‌مند شده و با توسل به سید الشهداء (ع) در مسیر رشد و تعالی گام می نهند؛ علاوه بر این، جامعه بزرگ شیعی نیز با تأسی به نهضت حیات بخش کربلا، هیچ گاه از تکاپو نایستاده و علی رغم فراز و فرود ها، سعی خود را برای ادامه و استمرار قیام حسینی (ع) بکار گرفته است و همان گونه امام امت (ره) فرمودند: «دستور عمل امام حسین(سلام الله علیه)، دستور است برای همه، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید.»[8] مجالس عزاداری و روضه امام حسین (ع)، فرصتی مناسب برای زنده داشت یاد قیام حسینی (ع) و تجدید بیعت با سید و سالار شهیدان و پیشوای آزادی خواهان جهان است.
پی نوشت:
[1] . محمدتقی مصباح یزدی، تهاجم فرهنگی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ص 71.
[2] . ابن شهر آشوب، المناقب, ج 4, ص 88.
[3] . ر.ک: صحیفۀ امام، ج14، ص406-407
[4] . همان، ج‏15، ص: 330
[5] .  همان، ج 17، ص 481
[6] . همان، ج 17، ص 55- 56
[7] . همان، ج 15، ص 330- 332.
[8] . همان، ج 10، ص 314- 315.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد