خانه » همه » مذهبی » فواید بعثت انبیاء از دیدگاه نهج البلاغه (بخش دوم)

فواید بعثت انبیاء از دیدگاه نهج البلاغه (بخش دوم)

فواید بعثت انبیاء از دیدگاه نهج البلاغه (بخش دوم)

شکوفا کردن فطرت خدا جویی انسان یکی از فواید بعثت انبیاء است. همچنین رفع اختلاف و تکمیل فضایل اخلاقی موارد دیگری از فواید بعثت انبیاء می باشد. حضرت امیر فرمودند: خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، تا وفا داری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند.

takamole ensan compressed - فواید بعثت انبیاء از دیدگاه نهج البلاغه (بخش دوم)

در قسمت اول این مقاله، به پنج مورد از فواید بعثت انبیاء از دیدگاه نهج البلاغه (نشان دادن راه سعادت، اقامه قسط و عدل، برطرف کردن غفلت ها، یادآوری نعمت های الهی و دعوت به حیات و زندگانی) اشاره نمودیم و در ادامه به موارد دیگر می‌پردازیم.

6. شکوفا کردن فطرت خدا جویی انسان

حضرت امیر می فرماید: فبعث فیهم رسله… لیستادوهم میثاق فطرته. (1) خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، تا وفا داری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند.

همه انسانها همواره از فطرت خدا جویی برخوردارند و این امر فطری مثل تمام فطریات دیگر از آغاز آفرینش همراه آنها است. آیة الله جعفر سبحانی در این باره می فرماید: «فطرت انسان را به سوی خدا رهبری می کند، حس خدا جویی بسان سایر احساسات درونی انسان، بدون تعلیم و رهبری در درون انسان پیدا می شود و همان طوریکه افراد انسان در مواقع مخصوص از عمر به یک سلسله از امور مانند منصب و مقام، ثروت و پول متوجه می گردند. و توجه به این امور نا خود آگاه بدون تعلیم کسی  در داشته باشد. پیدائش میل به مذهب و توجه به خدا در انسان بدون تعلیم، نشانة فطری آن است.» (2)

البته اینجوری نیست که امور فطری در تقویت و رشد نیاز به مربی و معلم نداشته باشد بلکه استاد مصباح یزدی در بحث ویژگیهای امور فطری این طوری می فرماید: «امور فطری از آن حیثیت که فطری و مقتضای آفرینش موجودی است نیازی به تعلیم و تعلم ندارد هر چند تقویت یا جهت دادن به آنها نیازمند به آموزش باشد.» (3)

وگرنه اگر این جوری نبود (یعنی امور فطری نیازی به آموزش نداشتند) انسانی از خداوند منحرف نمی شد. و بخاطر همین است که خداوند انبیاء (ع) را فرستاد تا این امور فطری را  تقویت و درست تربیت کنند و از راه انحراف دور کنند.
 

7. رفع اختلاف

همیشه انسان ها از اختلافات رنج برده و جامع بشری در اختلاف می سوزند و نیروهای عظیم و امکانات فراوان به خاطر آن برباد می رود و اگر اختلاف در بین انسان ها از بین برود نیرو و امکانات بجا بکار گرفته می شود و با مصرف به جای امکانات و نیروهای جهان به سوی ترقی و تکامل گام برمی­ دارد.

از این رو قرآن کریم نیز یکی از فواید بعثت انبیاء را رفع اختلاف معرفی کرده است از آنجا که فرمود: کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ. (بقره/213) مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند.
 

8. تکمیل فضائل اخلاقی 

وقتی در مورد اخلاق، یعنی رفتار و برخورد انسان با اطرافیانش، صحبت به میان می آید. صفاتی مثل عدالت، صداقت، خوشرویی و… به ذهن انسان می آید. اخلاق هم خوب است و هم بد، به طور خلاصه برائ اخلاق خوب می توانیم بگوییم که هر رفتار و برخوردی که موجب رنج و آزردگی دیگران شود در اخلاق بد و هر رفتار و سلوکی که این طور نباشد در اخلاق خوب و نیک جای دارد. انسان دارائ اخلاق نیک کسی است که کاری جز نیکی نکند و از زشتی ها پرهیز نماید، که همین خواسته خداوند منان است. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: فانه لا یأمرک إلا بحسن، و لم ینهک إلا عن قبیح. (4) خدای متعال تو را جز به نیکوکاری فرمان نداده، و جز از زشتی ها نهی نفرموده است.

رسول گرامی اسلام درباره بدخلقی می فرماید: سوء الخلق یفسد العمل کما یفسد الخل العسل. (5) بدخلقی اعمال خوب را محو می کند همان طوری که سرکه عسل را فاسد می کند. نیز می فرماید: أبی الله عز و جل لصاحب الخلق السوء بالتوبة. (6) خداوند إبا دارد که توبه بنده بدخلق را بپذیرد.

هر چند انسان با به کار گیری قوه تعقل و تفکر به طور مستقل می تواند بعضی از اصول و قواعد اخلاقی را درک کند (مانند نیکو بودن اصل عدالت و زشت بودن ظلم) ولی به طور مطلق نیاز به معلم دارد که جزئیات و مصادیق این اصول اخلاقی را تبیین کند و بر تمام قواعد ارزشمند اخلاقی آگاه و احاطه کامل داشته باشد. کسی از عهده این کار بر می آید که انسان را آفریده و از ویژگیهای او آگاه است و می داند چه رفتاری انسان را به سعادت یا شقاوت می رساند.

بر این اساس، خداوند اسوه های کامل اخلاقی را برائ انسان مبعوث فرموده تا او را از رذائل تذکیه و پاک کند و از کتاب و حکمت آگاه سازند. لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ… (آل عمران / ۱۶۴) خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که درمیان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت، که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد.

انبیاء بشر را به سود و زیان رفتارهای خوب و بد آشنا می کنند، آنان را از دوزخ می ترسانند و به بهشت مژده می دهند، و از این راه انسان را به رفتار خوب و پسندیده دعوت می کنند. که امام علی (ع) می فرماید: والمعتام لشرح حقائقه، و المختص بعقائل کراماته، و المصطفی لکرائم (لمکارم) رسالاته، و الموضحة به أشراط الهدی والمجلو به غربیب العمی. (7) پیامبر برای تشریح حقائق آیین الهی، و به ارزش های ویژه اخلاقی گرامی داشته شد. او را برای رساندن رسالت های کریمانه اش برگزید، نشانه های هدایت به وسیله او آشکار و تاریکی های جهل و گمراهی با نور هدایت او از میان رفت.

اخلاق خوب می تواند سرنوشت یک انسان را عوض و موجب هدایت آن شود. چنانچه در سیرت پیامبر گرامی اسلام آمده است که بخاطر اخلاق خوب پیامبر یک پیر زن که همیشه بر آنحضرت زباله می انداخت ایمان آورد.
امام علی درباره اخلاق خوب می فرماید: حسن الخلق رأس کل بر.(8) اخلاق نیک سر منشأ همه خوبی­ها است.

و خود پیامبر اسلام یکی از فوائد و هدفهای اصلی بعثت را تکمیل فضائل و مکارم اخلاقی بیان فرموده اند: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. (9) من برای تکمیل و تتمیم اصول و کرامت های اخلاقی مبعوث شدم.

خداوند متعال درباره اخلاق پیامبر می فرماید: وَ إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ‌. (قلم /۴)و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری.

بنابراین، یک فائده مهم بعثت انبیاء، تکمیل فضائل اخلاقی بوده است.
 

پی نوشت ها:

(1) نهج البلاغه، خطبه اول، ص۲۰.
(2) سبحانی جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص ۳۰.
(3) مصباح یزدی محمد تقی، آموزش عقاید، ج ۱، ص ۶۲.
(4) نهج البلاغه، مکتوب ۳۱، ش ۴۸، ص۳۷۴.
(5) مجلسی، محمد باقر،بحاالانوار، ج ۶۸، ص۳۹۳.
(6) پیشین، ج۷۰، ص۲۹۹.
(7) نهج البلاغه، خطبه ۱۷۸، ش۵، ص۲۴۲.
(8) ری شهری محمد محمدی، میزان الحکمه، ج۲، ص۷۹۹.
(9) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۰.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد