خانه » همه » مذهبی » گفتار انسان جزء عمل اوست

گفتار انسان جزء عمل اوست

گفتار انسان جزء عمل اوست

سخنان انسان جزء عمل اوست، زیرا سخنان انسان تاثیر زیادی در سرنوشت او دارد و بسیاری از گناهان بزرگی که انسان مرتکب آنها می شود، بوسیله زبان است. پس زبان هم می تواند باعث خوشبختی انسان شود و هم عامل هلاکت او.

porharfi - گفتار انسان جزء عمل اوست

جلوگیری از پرحرفی

خداوند متعال یکی از نعمت هایی که به انسان ارزانی فرموده، نعمت “بیان و سخن گفتن” است. در سوره رحمن می فرماید: “خَلَقَ الْإِنسَانَ . عَلَّمَهُ الْبَیَانَ”، “انسان را آفرید . به او بیان آموخت. (۱) انسان گاهی از این نعمت استفاده ی ناصحیح می کند و به زیاده گویی می پردازد، از یک مطلب، مطلب دوم و از مطلب دوم، مطلب سوم را تولید می کند و بدون اینکه به آثار و مضرات پرگویی توجه کند، به صحبت های خود ادامه می دهد و اساساً سخن گفتن را از عمل خود نمی داند، درحالیکه سخن او نیز عمل اوست، زیرا حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: “مَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا یَعْنِیهِ”، “آن‌کس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مى‌شود سخن کم مى‌گوید مگر در آن‌جا که به او مربوط است”. (۲)

سخنان انسان تاثیر زیادی در سرنوشت او دارد و بسیاری از گناهان بزرگی که انسان مرتکب آنها می شود، بوسیله زبان است. پس زبان که هم می تواند باعث خوشبختی انسان شود و هم عامل هلاکت او، چگونه ممکن است انسان سخنانش را جزء اعمال خود محسوب نکند؟!

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرمایند: “إِنَّ اللَّهَ عِنْدَ لِسَانِ کُلِّ قَائِلٍ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ امرءٌ وَ لْیَعْلَمْ مَا یَقُول”، “همانا خداوند نزد زبان هر گوینده‌اى است، پس آدمی باید از خدا پروا کند و بداند که چه می گوید”. (۳)

قرآن کریم می فرماید: “مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ”، “انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!”.

کسی که به حرف های خود توجه نکند و گفتار خود را جزء اعمال خود به حساب نیاورد کم کم به پرحرفی عادت می کند و کسی که به پرحرفی عادت کند به محض اینکه در جمعی بین افراد صحبتی آغاز می شود، او سعی می کند سخنگوی جمع فقط او باشد و در هر بحثی دخالت کند و برایش اهمیتی ندارد که دیگران نیز مجالی برای صحبت کردن می یابند یا نه! بیشترین حرف ها را در هر جمعی او می زند و دیگران فرصتی برای گفتگو پیدا نمی کنند، گاهی تذکر دادن به او ممکن است یا خلاف احترام او باشد یا موجب ناراحتی او گردد، لذا او چگونه باید متوجه شود که باید کمتر سخن بگوید؟!
 

پرحرفی عامل قساوت قلب

گاهی به افرادی ممکن است تذکر داده شود که به اندازه ضرورت صحبت کنند، اما آنها وقتی حرف زدن را آغاز می کنند دوباره طبق عادت خود زیاده گویی می کنند و اصلاً رعایت حال دیگران را نمی کنند، حتی در حضور علماء و بزرگان نیز برایشان تفاوتی نمی کند! درحالیکه نزد علماء و بزرگان دین باید کوتاه سخن گفت و حداکثرِ بهره علمی و عملی را باید کسب کرد.

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) فرمودند: “لا تَکْثِرُو الکلامَ بِغَیْرِ ذِکرِ اللّهِ فِانَّ کَثرَة الکَلامِ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللّهِ تَقْسُو الْقَلْبَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِی”، “در غیر از ذکر خدا، زیاده گویى نکنید؛ زیرا زیاده گویى در غیر ذکر خدا، موجب سخت دلى مى شود و دورترین مردم از خدا، سخت دل است”. (۴)

وقتی شخص زیاد سخن می گوید قلب او قساوت و سنگینی پیدا می کند و سخن دیگران برای او خوشایند نیست، به همین جهت اگر در حضور علماء باشد، تلاش برای فهم مطلب نمی کند، چون قلبش قساوت دارد و سخن حکمت آمیز و پند آموز بر قلبش تاثیری نمی گذارد. وقتی انسان در حضور علماء قرار می گیرد، دل او نرم می شود و مواعظ در حال نرمی دل تاثیرگذار است، اما کسی که بر اثر پرگویی دچار سخت دلی شده است، قلبش در معرض چند آسیب قرار می گیرد: اولاً به خاطر قساوت قلب از ذکر خدا و نصیحت پذیری محروم می شود، ثانیاً: در اثر عادت به پرحرفی، دل و زبان او در هر جای ممکن، مشغول این عادت ناپسند است، ثالثاً: او به خاطر پرگویی دچار قساوت قلب شده و کسی که قساوت قلب پیدا کند دورترین مردم از خداست. بنابراین اثر سخن زیاد که غیر از ذکر خدا باشد، دوری از خداست.
 

زبان تابع اراده انسان

انسان باید مواظب سخنان خود باشد که سخنان او جزء اعمال اوست. کنترل بر زبان برای انسان دشوار نیست، چون زبان تحت اختیار انسان است، انسان کلماتی که بر زبان خود جاری می کند، از نظم خاصی تشکیل شده است که حاکی از حاکمیت اراده انسان بر زبانش است، پس همان طور که انسان آنچه را اراده کند همان را بر زبان می آورد، به همین صورت اگر او اراده نکند اصلاً سخنی بر زبان خودبخود نمی آید، بنابراین زبان تحت اراده انسان است و انسان می تواند در غیر موارد ضروری هیچ حرفی نزند.

“البته در جایى که وظیفه ایجاب مى‌کند انسان سخن بگوید، باید سخن گفت و سکوت در مواردى ستوده است که فایده و ثمره‌اى بر سخن گفتن مترتب نمى‌گردد”. (۵)

کسی که پر حرفی می کند و هر چه به ذهنش بیاید بر زبانش می راند، گویا اراده او بر زبان او حاکم نیست و هوای نفس او بر عقل او حکمرانی می کند. او در طول روز با اطرافیان خود زمان زیادی را صرف صحبت های لغو و بی فایده می کند و برایش اصلاً مهم نیست که چه مقدار از عمرش را با سخنان بیهوده هدر داد.

اگر انسان کمی دقت کند خواهد فهمید که سخنان او از اعمال او محسوب می شود و آنچه می گوید فرشتگان آن را ثبت می کنند. چه بسیار مشکلاتی که برای انسان ها پیش می آید، از زبان سرچشمه می گیرد، و چه بسیار پشیمانی هایی که انسان بعد از گفتن سخنی دچار آن می شود و آن گاه درک می کند و تاسف می خورد که کاش این سخن را در حضور دوستش نمی گفت، این حرف اضافه را نمی زد، آن مطلب را در این موقعیت بر زبان نمی آورد. پس سخن گفتن عمل انسان است که گاهی دارای آثار زیادی در همین دنیاست.

بنابراین انسان باید توجه کند که چه سخنی می گوید و چه مقدار سخن می گوید و با چه قصدی سخن می گوید چرا که گفتار او از عمل او محسوب می شود و باید در محاسبه نفس که هر روز باید آن را انجام دهد، سخنان خود را نیز مورد محاسبه قرار دهد تا از آسیب های پرحرفی و زیاده گویی محفوظ بماند.
 

پی نوشت ها:
(۱) سوره الرحمن، آیات ۳ و ۴۔
(۲) نهج البلاغه، حکمت ۳۴۷۔
(۳) إرشاد القلوب، دیلمی، ج۱، ص۲۰۵۔
(۴) بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۶۴۔
(۵) راهیان کوى دوست، آیت الله مصباح یزدی، ص۱۹۹۔

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد