خانه » همه » مذهبی » مبانی نظری علم رجال

مبانی نظری علم رجال

مبانی نظری علم رجال

علم رجال یکی از شاخه‌های علوم حدیث است که ناظر به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن است.

2221111111111111111111111111111 - مبانی نظری علم رجال
علم رجال یکی از شاخه‌های علوم حدیث است که ناظر به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن است
 
چکیده
علم رجال یکی از شاخه‌های علوم حدیث است که ناظر به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن است. ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث پیامبر اکرم و ائمه(علیهم‌السلام) اهتمام داشته و از آن به مثابه دانشی کمکی برای علم‌الحدیث و در نتیجه فقه بهره برده‌اند. این علم، همچون دیگر علوم، دارای مبانی‌ای است. در این نوشتار به برخی از مبانی نظری علم رجال می پردازیم.

تعداد کلمات 1603/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه

%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%84 - مبانی نظری علم رجال
نویسنده: راضیه مرزانی (کارشناسی ارشد مطالعات زنان)

مهم‌ترین مشکل

حال که دانستیم بررسی سند حدیث، یکی از راه‌های پی بردن به کلام از معصومین(علیهم‌السلام) است، این مشکل پیش می‌آید که به علّت دور شدن و فاصله گرفتن از زمان معصومین(علیهم‌السلام) و عدم توان شناخت راویان آن زمان، چگونه می‌توانیم به عادل و راستگو بودن ایشان پی برده و شخصیت حدیثی ایشان را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
در کنار این سؤال، مسئلة دیگری مطرح می‌شود و آن این است که در برخورد با یک راوی، نیاز به بررسی چه بُعدی از ابعاد زندگی او داریم و یا به بیانی دیگر، اگر راوی چه صفاتی داشت، ‌احادیث او برای ما حجّت و قابل اعتماد بوده و اگر چه صفاتی داشت،‌ احادیث او ضعیف شمرده می‌شود.
 

راه‌های شناخت یک راوی

شناخت راویان حدیث به سه گونه قابل تصور است:
1) شناخت واقعی: این شناخت در صورتی ممکن است که شخصیت او از نزدیک و به صورت مستقیم مورد بررسی قرار گیرد و ما با مشاهدة او بتوانیم با معیارهایی که علم رجال به ما می‌دهد، او را بشناسیم.
2) شناخت ظاهری: این شناخت، از طریق توصیفاتی که شاهدان امر برای ما گزارش می‌دهند، به دست می‌آید. این شاهدان باید خود، به طور مستقیم با راویان ارتباط داشته و ایشان را بشناسند.
آنچه مسلّم است، شناخت راویان احادیث معصومین از راه اول و دوم برای کسانی که در این عصر زندگی می‌کنند و از زمان حضور معصومین فاصله گرفته‌اند، میسر نمی‌باشد و تنها راهی که برای شناخت راویان ممکن است، راه علمی است.
3) شناخت علمی: این نوع شناخت، از طریق روش‌ها و اسنادهای علمی و با مراجعه به کتاب‌های رجالی[1] که در این زمینه نوشته شده‌اند، حاصل می‌شود.
به همین خاطر، شناخت منابع رجالی که بتوان راویان احادیث را شناخت، امری بسیار مهم است.

صفات لازم برای یک راوی

حال باید به پاسخ این پرسش بپردازیم، که برای بررسی شخصیت حدیثی یک راوی، لازم است به چه صفاتی توجه نماییم.
در بررسی شخصیت یک راوی باید سه ویژگی، در سه حوزة متفاوت، مورد توجه قرار بگیرد:
1) ویژگی شخصیتی راوی: این ویژگی بدین معناست که او باید توان درک حدیث و به خاطر سپردن آن را داشته باشد.
2) ویژگی اخلاقی راوی: راوی باید منتسب به صفت عدل بوده و کسی او را به فسق و دروغ متّهم نکرده باشد.
3) ویژگی عقیدتی: شخص راوی باید شیعة دوازده امامی باشد، به گونه‌ای که کسی او را منتسب به فرقه‌های انحرافی در اسلام همچون: غالیان، ناصبیان و… نکرده باشد و یا در مورد او، لفظ فاسدالعقیده را به کار نبرده باشند.

صحیح، حَسَن، مُوَثَّق و ضعیف

به اعتبار راوی، اگر شخصی به عنوان راوی، تمامی صفات ذکر شده را داشت، او را فردی موثق و حدیثی را که نقل کرده است، حدیث «صحیح» می‌نامند، ولی اگر راویِ حدیثی، صفت عدالت را نداشت؛ ولیکن دو صفت دیگر را دارا بود، حدیثی را که او نقل کرده است، به عنوان حدیث «حَسَن» می‌شمارند.
در مقابل، اگر از میان آن سه ویژگی، فقط ویژگی عقیدتی را نداشت، روایت نقل‌شده از او را، روایتی «موثق» می‌شمارند و اگر هیچ‌کدام از صفات را نداشت و یا فردی مجهول در کتاب‌های رجالی برشمرده شده بود، حدیث او را حدیث «ضعیف» می‌دانند.
 

راه‌های شناخت علمی

همان‌طور که در مطالب گذشته ذکر شد، از میان راه‌های شناخت یک راوی، تنها راهی که برای ما میسّر و امکان‌پذیر است، شناخت علمی راویان است که از راه مراجعه به کتاب‌های رجالی – که به معرفی راویان ثقه و قابل اعتماد و جدا کردن این دسته از راویان از دیگر راویان که در حدیث ضعیف شمرده می‌شوند – است.
در این نوع از کتاب‌ها، راویان ثقه، از دو راه قابل اعتماد شده‌اند:
اولین راه از طریق «توثیق خاص» می‌باشد (مقصود از توثیق خاص آن است که در خصوص یک راویِ مشخص‌شده از سوی ائمة‌ معصومین(علیهم‌السلام) یا علمای رجال، الفاظی بر وثاقت و عدالت ایشان وارد شده است).
دومین راه که علمای این علم برای نشان دادن وثاقت راویان به کار می‌برند، استفاده از «توثیقات عام» است (منظور از توثیق آن است که توثیق نسبت به جمع و گروهی خاص رسیده که آن راوی، یکی از ایشان است).

 

بیشتر بخوانید: علم رجال، علم راوی‌شناسی

 

انواع توثیق خاص

راه‌های توثیق خاص عبارتند از:
1) تایید یکی از معصومین
این نوع از توثیق بدین معناست که از سوی معصومین بر وثاقت شخص مورد نظر، روایتی وارد شده است.
به عنوان نمونه در توثیق زکریا‌بن‌آدم قمی این‌گونه آمده است:
علی‌بن‌مُسَیِّب می‌گوید: «خدمت امام رضا(علیه‌السلام) شرف‌یاب شدم و به ایشان عرض کردم: وطن من دور است و نمی‌توانم در هر زمان خدمت شما برسم، پاسخ سؤالات خویش را از چه کسی دریافت نمایم؟
امام(علیه السلام) در پاسخ من فرمودند: «از زکریّا‌بن‌آدم قمی که پناهگاهی برای دین و دنیای شماست.»[2] تعبیر امان بودن بر دین و دنیا، بالاترین تعبیری است که برای بیان وثاقت یک شخص و قابل اعتماد بودن او می‌توان ذکر کرد و از آن‌جا که این روایت، صحیح است می‌توان این نتیجه را گرفت که او یک راوی قابل اعتماد است.
یکی از شرایط مهم که باید در تنصیص معصوم(علیه‌السلام) در نظر گرفته شود، این است که آن حدیث مدح خود راوی نباشد،‌ چرا که ممکن است خود راوی آن حدیث را در مورد خویش ساخته و به معصوم(علیه السلام) نسبت داده باشد.
2) تأیید یکی از علمای قبل از شیخ طوسی (م 460 ه.ق) همچون: برقی، ابن قولویه قمی، کَشّی، صدوق، مفید، نجاشی و… .
3) تأیید یکی از علمای بعد از شیخ طوسی (م 460 ه.ق) همچون: ابن‌شهر‌آشوب، شیخ مُنتَجَب‌الدّین، میرزا استرآبادی، سیّد تَفرشی، محقق اردبیلی، قَهپائی، علامة مجلسی و آیت‌الله خویی.[3]4) ادعای اجماع بر وثاقت راوی از سوی علمای رجالی
 برای آموختن مطالب بیشتر در این مورد،‌ لازم است به کتاب‌هایی که به بیان این موارد و تفصیل این مطالب پرداخته‌اند، مراجعه شود.
 

توثیقات عام، راه دوم

توثیق عام به عنوان دومین راه برای پی بردن به وثاقت یک راوی، خود به پنج گونه ممکن است:
1) اصحاب اجماع: نخستین‌بار ابوعمرکشّی (م 329 ه.ق) بود که این ادعا را در کتاب رجالی خویش مطرح نمود و 22 نفر از یاران ائمة معصومین(علیهم‌السلام) را به عنوان کسانی اسم برد که علمای رجال بر وثاقت ایشان، اتفاق نظر دارند و این لفظ را برای این گروه قرار داد.
این نوع از توثیق عام، گسترده‌ترین و مهم‌ترین شیوه در میان توثیقات عام است.
در برخی از کتاب‌های رجالی، به جای ابابصیر اسدی، ابابصیر مرادی و به جای حسن‌بن‌محبوب از فضالة‌بن‌ایوب و حسن‌بن‌علی‌بن‌فضال و به جای فضاله‌بن‌ایوب از عثمان‌بن‌عیسی نام برده‌اند.
حال اگر نام این چهار تن را به مجموعة 18 نفری اضافه نماییم، مجموعة اصحاب اجماع به 22 تن خواهد رسید که همگی ثقه و قابل اعتماد در حدیث می‌باشند.
2) مشایخ ثقات: منظور از مشایخ ثقات: محمد‌ابن‌ابی‌عمیر، صفوان‌بن‌یحیی بَیاع سابری، احمد‌بن‌محمد‌بن‌عیسی قمی و بن‌فضال می‌باشند.
3) راویانی که احادیث ایشان در کتاب «کامل الزیارات»[4] آمده است.
4) راویان احادیث کتاب «تفسیر قمی» نوشتة علی بن ابراهیم قمی.
5) مشایخ اجازه: منظور از مشایخ اجازه کسانی هستند که یک کتاب را خود جمع‌آوری نموده بودند و کتاب خویش و یا روایتی خاص را به دیگری برای روایت اجازه می‌دادند.
الفاظ توثیق و تضعیف
عالمان رجالی برای نشان دادن وثاقت یک راوی، در کتاب‌های خویش از سه دسته الفاظ استفاده نموده‌اند:
دسته اول) الفاظی که همگی این عالمان، آن را دلالت بر ثقه بودن شخص می‌دانند؛ همچون: عدل، ثقة، حجة و… .
دسته دوم) الفاظی که تنها بر عدالت شخص دلالت می‌کند و در مورد دو ویژگی دیگر سکوت دارد؛ همچون: صحیح الحدیث، وجه، عین، شیخ، جلیل‌القدر، عظیم‌المنزلة، صدوق، مرضی، شکور، زاهد و… .
دسته سوم) الفاظی که صرفاً نوعی مدح و ستایش برای راوی است و در مورد سه صفت مورد نظر، حرفی را بیان نمی‌دارد؛ همچون: فاضل، دیّن، سلیم‌الجنة، مُحدِّث، حافظ، خاصی، صاحب‌الامام، معتمد‌الکتاب و… .
    • در مقابل این دسته از الفاظ که بر وثاقت راوی دلالت دارند، دسته‌ای دیگر از الفاظ نیز به ضعیف بودن راوی اشاره دارد.
این الفاظ عبارتند از: لیس بعادل، لیس بِصادقٍ، لیس بمرضی، لیس بمشکور، ضعیف، ضعیف الحدیث، ساقط، متروک، لیس بشی ءٍ، متهم بالکذب، متهم بالغلو، متعصب، متهم، مخلّط، غال، مختلط، کذّاب، وضّاع، ملعون، خبیث.[5]

برخورد با نظرات مختلف

در هنگام مراجعه به کتاب‌های رجالی، گاهی دیده شده است برخی از عالمان، راوی را ثقه و قابل اعتماد دانسته‌اند، ولی عالم دیگری، همان شخص را ضغیف و یا غیر عادل دانسته است.
در این میان دیدگاه‌های مختلفی ارائه شده است که از جملة این نظریات، سه نظریه می‌باشد:
دیدگاه اول) این دسته از صاحب‌نظران قائل هستند که اگر در کتابی در ضعف راوی مطالب آمده بود، همان ضعف مورد قبول است، ‌چرا که به هر حال متخصصی او را ضعیف در حدیث دانسته است.
دیدگاه دوم) این گروه قائل هستند که در صورت تعارض بین دو نظریه، آن نظری که دلالت بر ثقه بودن راوی است، همان معتبر است.
دیدگاه سوم) این گروه نیز قائلند که در صورت امکان در جمع میان این دو نظر باشد، باید این دو نظر را با هم جمع کرد و اگر جمع ممکن نبود و دلیلی هم بر قبولی یکی از دو طرف نداشتیم، دربارة آن راوی سکوت می‌کنیم.
دیدگاه چهارم) نظر نجاشی به علّت اینکه از دیگران در امر راوی‌شناسی متبحّرتر است، بر نظرات دیگر ترجیح و برتری دارد.

 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. در درس چهارم با دسته‌ای از این کتاب‌ها آشنا خواهید شد.
[2]. رجال کشی، ص 595
[3]. فرق طریق دوم و سوم این است که در طریق دوم این دسته از علما، تاییداتشان از روی حس است، ولی علمای طریق سوم از روی حدس این تایید را انجام می‌دهند.
[4]. نویسندة این کتاب جعفر‌بن‌محمد‌بن‌جعفر‌بن‌موسی‌بن قولویه قمی است که در مقدمة کتاب مدعی می‌شود، در کتاب خویش به جز از افراد ثقه، روایت نقل نکرده است.
[5]. هر کدام از این الفاظ در نشان دادن شدت ضعف یک راوی، متفاوت بوده و یکسان نیستند.
برای آموختن مطالب بیشتر در مورد این الفاظ، لازم است به کتاب‌هایی که به مباحث نظری علم رجال پرداخته‌اند، مراجعه فرمایید.

منابع:

    – قرآن کریم.
    – احمد‌بن فارس‌بن‌زکریّا، معجم مقاییس اللغه، قم، نشر اعلام اسلامی، 1362.
    – بهایی، محمد‌بن‌حسین، قم، مکتبه الاسلامیه، 1396 ه.ق.
    – حجّت، هادی، جوامع حدیثی شیعه، تهران، سمت، 1386.
    – ربّانی، محمد حسن، اصول و قواعد فقه الحدیثی، قم، بوستان کتاب، 1383.
    – ربّانی، محمد حسن، سبک شناسی دانش رجال الحدیث، قم، مرکز فقهی ائمة اطهار، 1385.
    – رحمان ستایش، محمد کاظم، آشنایی با کتب رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1385.
    – رحمان ستایش، محمد کاظم، بازشناسی منبع رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1384.
    – سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، نشر اسلامی، 1426 ه.ق.
    – سبحانی، جعفر، کلیات فی علم‌الرجال، قم، امام صادق، 1427 ه.ق.
    – سیوطی، جلال‌الدین، تدریب الراوی، بیروت، درالکتب العربی، 1414 ه.ق.
    – صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحات آن، ترجمة عادل نادر علی، تهران، اسوه، 1376.
    – صالح، صبحی،‌علوم الحدیث و مصطلحه، قم، ذوی القربی، 1428 ه.ق.
    – صدوق، ‌محمد‌بن‌علی، ‌عیون اخبار الرضا، تهران، ‌منشورات جهان، 1383.
    – طباطبایی، سید محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه (1)، تهران، سمت، 1388.
    – طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین،‌ تهران، ‌مؤسسة البعثت، 1372.
    – طوسی، محمد‌بن‌حسن، رجال طوسی، قم، نشر اسلامی، ‌1428 ه.ق.
    – عابدی، احمد، آشنایی با بحارالانوار، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1378.
    – عاملی، شیخ حرّ، وسائل‌الشیعه، قم، آل‌البیت، 1409 ه.ق.
    – فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، مکتبه امیرالمؤمنین علی، 1365.
‌‌    – کلینی، محمد‌بن‌یعقوب، اصول کافی، ‌سید جواد مصطفوی، تهران، وفاء، 1382.
‌‌    – مؤدب، سید رضا، درس‌نامة درایت الحدیث، قم، ‌مرکز جهانی علوم اسلامی، 1383.
    – مدیر شانه‌چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، ‌1385.
‌‌    – مسعودی، عبدالهادی، روش فهم حدیث، تهران، ‌سمت، 1384.
    – معارف، مجید، ‌تاریخ عمومی حدیث، تهران،‌کویر،‌1387.
    – مهریزی، مهدی، ‌آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.
‌‌    – نجاشی، احمد‌بن‌علی، الفهرست، قم، ‌مؤسسة نشر اسلامی، 1429 ه.ق.
‌‌    – نصیری، علی، ‌آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، ‌1382.
    – نصیری، علی، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل‌سنّت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد