نبود نصب امامت حضرت علی(ع) در قرآن
یکی از شبهات قدیمی و معروف اهلسنت، ادعای نبود نصب امامت حضرت علی(ع) در قرآن کریم است که مدعیاند اگر امامت آن حضرت، به فرمان خداوند بود، لازم میآمد که در آیات نیز مورد تاکید قرار گیرد. برخی نیز به صورت کلی مدعیاند که اصل نصب، مجعول متکلمان در قرن دوم و سوم است که لازمه این ادعا نیز فقدان نص در قرآن و روایات است. در این مقاله به نقد این شبهه خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 1997/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
وجود آیات ظاهر در نصب
قرآن کریم با آیات متعددی بر انتصابی بودن امامت حضرت علی(ع) دلالت میکند که به برخی اشاره میشود:
1. آیه تطهیر
یکی از آیات معروف درباره اهلبیت، آیه «تطهیر» است که در آن خداوند اهلبیت نبوت را از هرگونه رجس و آلودگی مبرا و تطهیر نموده است.
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.»[1]
آیه شریفه عصمت اهلبیت پیامبر(ص) – علی، فاطمه، حسن و حسین – را ثابت میکند. نزول آیه در این خصوص را تعدادی از صحابه نقل و به صورت متواتر در منابع سنی و شیعی ثبت و ضبط شده است؛ مثلاً ترمذی در صحیح خود گزارش میکند که آیه تطهیر در خانه امسلمه نازل شد و پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین را دعوت و سپس عبایی را بر روی آنها کشید و فرمود: «خدایا اینان اهلبیت من هستند.»[2]
امام علی(ع) به آیه شریفه فوق بارها برای اثبات مقام شامخ خود در برابر مخالفان خود، مانند اهل سقیفه استناد میفرمود.[3]
بهصورت متعدد در منابع اهلسنت نقل شده است که امام حسن(ع) بعد از شهادت حضرت علی(ع) در خطبهای آیه تطهیر را بر خودشان «نحن» (اهلالبیت) تطبیق و تفسیر نموده است.[4]
لازمه تطهیر و طهارت اهلبیت از هرگونه رجس و آلودگی، عصمت آنان از هرگونه گناه و خطا است و آن نیز حجیت و لزوم اطاعت مطلق از آنان را ثابت میکند؛ چرا که در گفتار و فعل آن بزرگوار خطا و معصیت مطابق آیه شریفه نفی شده است. از این آیه مرجعیت علمی و دینی امامان ثابت میشود.
۲. آیه أنذار
در وصف منذر «بیم دهنده» و هادی هدایتکننده از اوصاف پیامبران است که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است:
«إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍهادٍ.»[5]
در روایات متعدد فریقین از پیامبر(ص) گزارش شده است که آن حضرت خود را «منذر» و حضرت علی(ع) را «هادی» امت بعد از خود توصیف میکرد:
«انت الهادی یا علی بک یهتدی من بعدی.»[6]
وصف «هادی» در آیات قرآن و از جمله در این آیه شریفه در مقام بلند مانند پیامبران استعمال شده است. اما از آنجا که اسلام آیین خاتم است، حضرت علی(ع) هرچند پیامبر و دریافتکننده وحی نیست، اما مطابق صریح آیه و تفسیر و تطبیق پیامبر(ص)، حضرت(ع) مقام «هادی» بعد از پیامبر(ص) را داراست.
٣. آیه ولایت
«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ.»[7]
در استدلال به این آیه، نکات ذیل قابل توجه است:
الف. معنای «ولی» هرچند مختلف مانند دوستی، نزدیکی است، اما با توجه با اینکه در آیه شریفه از ادات حصر «اما» استفاده شده و معنایش این است که آیه در صدد حصرِ «ولی» مؤمنان به تعداد محصور و محدود (الله، پیامبر و زکاتدهنده در حال رکوع) بوده است، لازمه آن اراده معنای سرپرستی و حاکم از معنای «ولی» است؛ چرا که حصر معنی «ولی» به موارد فوق معنا ندارد، مثلاً اینکه شما فقط خدا، پیامبر و زکاتدهنده در حال رکوع را دوست دارید یا با آنها رابطه برقرار کنید یا فقط آنها را یاری کنید. یکی از آیات معروف درباره اهلبیت، آیه «تطهیر» است که در آن خداوند اهلبیت نبوت را از هرگونه رجس و آلودگی مبرا و تطهیر نموده است.
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.»
آیه شریفه عصمت اهلبیت پیامبر(ص) – علی، فاطمه، حسن و حسین – را ثابت میکند.
پس معنای حاکم و سرپرستی با حصر کاملاً منطبق و سازگار است، چرا که آیه شریفه در صدد بیان سرپرست مسلمانان است که نخست خداوند و رسولش بعد فرد زکاتدهنده در حال رکوع است که خواهیم گفت تنها حضرت علی(ع) است.
ب. نکته دیگر اینکه از آنجا که ولی بودن الله و رسولش به معنای زعامت و صاحبامر و اختیار بودن است، چون ولایت علی(ع) در آیه مزبور به ولایت الله و رسولش عطف شده، سیاق ادبی آیه مقتضی است که ولایت در هر سه مورد یکی باشد.
ج. اگر معنای غیر امامت و حکومت برای «ولی» در آیه لحاظ شود، تفسیر و ترجمه آیه در فراز «وهم راکعون» مشکل خواهد شد، مثلاً گفته شود همانا دوست یا کمککننده شما، خدا و رسولش و نیز آن دسته از مؤمنان است که در حال رکوع زکات میدهند. پرسش این است که مگر مؤمنان در غیر حالت رکوع دوست و یاور مسلمانان نیستند، اصلا آیه چرا «ولی» را به حالت خاص رکوع تقیید و تهدید کرده است.[8]
د. در روایات متعدد فریقین وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی(ع) نازل شده است. آنگاه که سائلی وارد مسجد شد، حاضران به حاجت پاسخ ندادند، حضرت علی(ع) که در حال رکوع بود به انگشترش اشاره کرد و آن را به سائل بخشید؛ آیه بعد از این جریان نازل شد.[9]
اما شاید برخی درباره نکات پیشگفته تردید کنند. برای تکمیل استدلال خود به روایت نبوی ناظر به مورد بحث اشاره میشود تا هر نوع تردید در استفاده امامت و حکومت از آیه شریفه از بین برود.
در منابع اهلسنت آمده است بعد از بخشش انگشتری توسط حضرت علی(ع) در حال رکوع، پیامبر(ص) رو به آسمان از خداوند خواست مانند موسی – که برادرش هارون را وزیر و پشتیبان وی قرار داد – برای وی علی(ع) را وزیر تعیین کند.
«اللهم …و اجعل لی وزیرا من اهلی علیا اشدد به أزری او قال ظهری.»[10]
ابوذر که گزارشگر حدیث است میگوید که بلافاصله آیه فوق نازل شد.
روایات مشابه روایت فوق در منابع شیعی وارد شده است که اینجا مجال طرح آنها نیست.[11]
بیشتر بخوانید: آیا دلیلی بر نصب ائمه (ع) در قرآن هست؟
4. آیه تبلیغ
«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.»[12]
این آیه شریفه در روز غدیرخم یا نهایت چند روز پیش از آن بر پیامبر(ص) نازل شد که از مأموریت اساسی و کلیدی پیامبر در آخرین روزهای حیات آن بزرگوار خبر میدهد. این امر مهم، همان ابلاغ امامت حضرت علی(ع) است که نکات ذیل نیز آن را روشن میکند.
الف. آنچه تاریخ از تعالیم و آموزههای دینی پیامبر اسلام(ص) در آخرین ایام حیات شریفش ثبت و ضبط کرده است، امری مهمتر و اساسیتر از جریان غدیرخم یافت نمیشود. بر این اساس، یا پیامبر(ص) – العیاذ بالله – ابلاغ امر مهم را ترک کرده یا آن همان پیام غدیر است. فرض اول با توجه به مقام والا و عصمت پیامبر(ص) معنا ندارد، افزون بر اینکه آیه به اکمال دین – که توضیح آن خواهد آمد – از ابلاغ پیام مهم آسمانی توسط پیامبر خبر میدهد. پس فرض دوم یعنی توصیه خداوند به پیامبر درباره امامت حضرت علی(ع) در روز غدیر، تنها فرضیه موجود میباشد.
ب. این امر مهم و اساسی نمیتواند صرف توصیه به دوستی حضرت علی(ع) یا معرفی حضرت علی(ع) به عنوان صرف ناصر و یاور پیامبر(ص) باشد، چرا که بین آن دو و محتوای آیه که عدم ابلاغ آن به منزله ترک رسالت الاهی معرفی شده، تناسب و سنخیت ندارد.
ج. صریح آیه شریفه فوق دلالت دارد که پیامبر(ص) از ابلاغ پیام آیه خوف و واهمه داشت و گویا در ابلاغ آن نیز نوعی تأخیر داشت. پیام آیه چنان بااهمیت و خطیر و مسئلهساز برای گروهی بود که حضرت خطر و نوعی ناامنی برای دین یا جامعه اسلامی را حس میکرد. روشن است چنین پیامی با صرف معرفی حضرت علی(ع) به عنوان یاور یا توصیه به دوستی حضرت تناسب و سنخیت نمیتواند داشته باشد و با این فرض برای خوف پیامبر(ص) نیز مجالی باقی نمیماند؛ اما با تفسیر پیام آیه به امامت حضرت علی(ع) فرضیههای فوق عینیت پیدا میکنند.
معنا ندارد در یک روز گرم پیامبر حدود یکصد هزار حجگزار را در یک بیابان سوزان نگه دارد و تنها به آنان توصیه کند که علی(ع) را دوست دارند یا حضرت یاریدهنده خود را در طول بیست و سه سال معرفی کند؛ چنانکه اهلسنت چنین قرائتی از غدیرخم ارائه میدهند.
د. از متن پیام غدیر که توسط پیامبر(ص) قرائت شد، میتوان استدلال کرد که مسئله به امامت حضرت علی(ع) ناظر بود. آنجا که پیامبر(ص) از اولویت خودش بر مردم و تقدم خود بر نفوس مردم سخن میگوید: «ألست اولی …». توضیح آن در صفحات آینده در ذیل حدیث غدیر خواهد آمد.
ه. اکثر عالمان اهلسنت نزول آیه فوق در جریان غدیرخم را پذیرفتند. منابع آن و نیز قراین دیگر درباره دلالت آیه و حدیث غدیر بر امامت حضرت علی(ع) در ذیل حدیث غدیر در بخش روایات صفحات آینده خواهد آمد.
5. آیه اکمال دین
«یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا.»[13]
این آیه شریفه نیز در تکمیل آیه پیشین به امامت حضرت علی(ع) در جریان غدیرخم ناظر است که ظاهر آیه مؤید آن است؛ با این وجود در تقریر استدلال به نکاتی نیز اشاره میشود:
الف. جمع زیادی از عالمان اهلسنت، آیه فوق را بر جریان غدیرخم ناظر میدانند.[14]
ب. توصیف آیه از پیام ابلاغی به یأس کفار، اکمال دین و اتمام نعمت با حمل پیام غدیر به دوستی یا یاور بودن علی(ع) تناسب و سنخیت ندارد؛ بلکه این صفات باید بر امر اساسی و کلیدی مترتب باشد که تنها فرضیه موجود در روزهای آخر عمر پیامبر(ص) همان مسئله امامت حضرت علی(ع) است.
قرائن و شواهد دیگری در تأیید نظریه شیعه وجود دارد که تفصیل آن در ذیل حدیث غدیرخم در صفحات آینده خواهد آمد.
6. آیه أولى الأمر
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ.»[15]
آیه شریفه فوق از مؤمنان خواسته از الله، پیامبر و صاحبان امر «حاکمان» اطاعت کنند. شیعه معتقد است، «أولى الأمر» بر عصمت و امامت حضرت علی(ع) دلالت میکند که آن را با توجه به نکات ذیل میتوان استنتاج کرد:
الف. اینکه «أولى الأمر» بر «الرسول» عطف شده، از آن برمیآید که اطاعت أولى الأمر مانند اطاعت رسول خداست. از این نکته میتوان استفاده کرد «أولى الأمر» باید مانند پیامبر(ص) معصوم بوده باشد تا خداوند به صورت مطلق به اطاعت از وی در آیه امر کرده باشد. فخر رازی در تفسیرش به این نکته اذعان میکند، لکن معصوم را نه اشخاص خاص بلکه امت تفسیر میکند، در این باره باید گفت پیشتر روایت عصمت گزارش شد که بر حسب آنها چنین شخصی در عصر پیامبر(ص) جز علی(ع) شخص دیگری نبوده است.
ب. از آنجا که اهلسنت به نصب هیچ فردی معتقد نیستند، یا باید بپذیرند مصداق «اولى الأمر» علی(ع) و یازده امام از نسل وی میباشد و یا اینکه به عدم مصداق آیه در اولى الأمر قائل باشند و این -العیاذ بالله- لغویت آیه و امر الاهی به اطاعت از اولى الأمر را میرساند.«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ.»
آیه شریفه فوق از مؤمنان خواسته از الله، پیامبر و صاحبان امر «حاکمان» اطاعت کنند. شیعه معتقد است، «أولى الأمر» بر عصمت و امامت حضرت علی(ع) دلالت میکند.
ج. درباره تطبیق عصمت بر امت – که فخر رازی مدعی بود – باید گفت:
اولاً، «أولی الأمر» حسب نص آیه، نه امت بلکه جزء امت «منکم» است. ثانیاً، معنای اولی الأمر (صاحبان امر و حکومت) بر امت تناسبت ندارد تا بر آن تطبیق شود. ثالثاً،آیه میخواهد از «اولى الأمر» اطاعت مطلق شود؛ درحالی که امت باید مطیع و اولى الأمر مطاع گردد، اما در توجیه رازی جای مطیع و مطاع عوض میشود.
د. علاوه بر تحلیل مفهومی آیه، روایات نبوی نیز مصادیق «اولى الأمر» را علی(ع) و یازده امام از نسل علی(ع) را روشن میکند؛ مثلاً پیامبر(ص) شرکای خود را کسانی ذکر میکند که عنوانشان در آیه فوق در کنار اسم پیامبر و خدا ذکر شده است: «شرکائی الذین قرنهم الله بنفسه و بی و انزل فیهم فیهم: «یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله …»
حضرت علی(ع) آنگاه درباره این شرکاء سؤال کرد، پیامبر فرمود: «أنت اولهم.»[16]
علی(ع) در دوره خلافت عثمان در حضور جمعی از آنان میخواهد که واقعاً بگویند که آیات «اولى الأمر»، «ولایت» و «تبلیغ» در حق چه کسى نازل شده است، آیا مگر در حق غیر علی(ع) نازل شده است؟ آیا مگر ابوبکر و عمر نبودند که بعد از نزول آیات فوق از پیامبر(ص) پرسیدند: آیا این آیات تنها به على اختصاص دارد؟
«فقام ابوبکر و عمر فقالا: یا رسول الله هؤلاء الآیات خاصة فی على؟»[17]
پیامبر در جواب فرمود: «بلى فیه و فی اوصیائی الی یوم القیامة.»[18]
حسکانی از امام باقر(ع) نقل میکند که از آن حضرت درباره آیه فوق سؤال شد که در جواب فرمود: «در حق علی بن ابی طالب نازل شده است.»[19]
مشابه همین روایت از امام صادق(ع) نیز گزارش شده است.[20]
نمایش پی نوشت ها:
[1] احزاب: ۳۳.[2] صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۷؛ تفسیر الدر المنثور، ذیل آیه؛ امام شناسی، ج ۳، صص.۱۷۲ – ۱6۲
[3] خوارزمی، المناقب، ص ۱۲۹.
[4] شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۳، ص ۲6۹؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱6، ص ۲۲. برای توضیح بیشتر ر.ک: علامه حسینی طهرانی، امام شناسی، ج ۳، ص ۱4۱ به بعد.
[5] رعد: 7.
[6] تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰۳؛ تفسیر طبری، ج ۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر ثعلبی، ج 5، ص ۲۷۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۲، ص ۳۵۹.
[7] مائده: 55.
[8] ر.ک: فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ج ۲، ص ۱۸.
[9] ر.ک: تاریخ دمشق، ج 42، ص ۸۹۵۰ ج 45، ص ۹۸۸۵؛ البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳5۸؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۱۰۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲6؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۲۹. جای تعجب است که با وجود این منابع متعدد اهلسنت برخی مدعیاند شأن نزول فوق در آثار اهلسنت یافت نمیشود. (تئوری امامت در ترازوی نقد، ص ۵۳).
[10] تذکرة الخواص، ص ۱۵، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۰؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۹۲.
[11] ر.ک: موسوعة الامام علی (ع)، ج ۲، ص 202 و نیز: تفاسیر مختلف، ذیل آیه ۵ مائده.
[12] مائده: 67. برای توضیح بیشتر از این آیه و آیه بعدی (اکمال) ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج 4، صص ۸۸ – ۹۰۷.
[13] مائده: 3؛ مطهری، مجموعه آثار، ج 4، ص ۸۸۷
[14] ر.ک: تفسیر الدر المنثور، ج ۱، ص ۲۰۰؛ فرائد السمطین، ج 1، ب ۲۲، ج ۳۹ و ب ۸۲ ج4۰؛ البدایه و النهایه، ج 5، ص ۲۱۳. برخی از اهلسنت آیه را نازل در روز عرفه تفسیر و بر آن نیز روایاتی را گزارش کردند که به همین مضمون نیز روایات شیعی وارد شده است. (کافی، ج ۱، ص ۲۹۰؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۳۳). در این باره باید گفت دو فرض زمان مختلف برای آیه قابل جمع است، به این صورت که چنانکه از ظاهر آیه تبلیغ برمیآمد، اصل پیام غدیر قبلا بر پیامبر نازل شده بود؛ اما حضرت از ابلاغ آن واهمه داشت. روایاتی که مبدأ نزول آیه فوق را روز عرفه (نهم ذیحجه) یعنی هشت روز جلوتر از غدیر خم توصیف کردند به اصل صدور و روایاتی که مبدأ آیه را غدیر وصف کردند، به روز ابلاغ آن ناظر است. (تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۱۹6؛ امام شناسی، ج ۸ ص ۵۳).
[15] نساء: 59.
[16] شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۸۹.
[17] تفسیر کبیر، ج ۱۰، ص 144، ذیل آیه.
[18] فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲؛ الغدیر، ج ۱، ص 165.
[19] تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۱۲؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۱۹۰؛ نقل از: موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة، ج 4، ص ۲۱.
[20] ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳4۱
منبع: کتاب پاسخ به شبهات کلامی، دفتر چهارم: امامت؛ محمد حسن قدردان قراملکی؛پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.