تمثیلهای قرآن برای زندگی دنیا
قرآن کریم، پس از بیان ناپایداری دنیا و لذّتهای آن، مردم را به یک مسابقۀ بزرگ روحانی و سرنوشتساز دعوت میکند. میدان این مسابقه، همین دنیای فریبنده است که باید آن را وسیله رسیدن به سعادت آخرت قرار داد.
تمثیلهای قرآن و بزرگان برای درست زیستن در دنیا
چکیده
قرآن کریم، پس از بیان ناپایداری دنیا و لذّتهای آن، مردم را به یک مسابقۀ بزرگ روحانی و سرنوشتساز دعوت میکند. میدان این مسابقه، همین دنیای فریبنده است که باید آن را وسیله رسیدن به سعادت آخرت قرار داد. هدف این است که به ما بفهماند، به جای مسابقه گذاشتن بر روی جمعآوری متاع دنیا و تجملگرایی و افزونطلبی و فخرفروشی به یکدیگر، صحنه مسابقه را عوض کنید و مسابقه را ببرید روی اموری که نه فانی میشوند و نه با این متاع قلیل دنیا، قابل مقایسه است.
قرآن کریم، پس از بیان ناپایداری دنیا و لذّتهای آن، مردم را به یک مسابقۀ بزرگ روحانی و سرنوشتساز دعوت میکند. میدان این مسابقه، همین دنیای فریبنده است که باید آن را وسیله رسیدن به سعادت آخرت قرار داد. هدف این است که به ما بفهماند، به جای مسابقه گذاشتن بر روی جمعآوری متاع دنیا و تجملگرایی و افزونطلبی و فخرفروشی به یکدیگر، صحنه مسابقه را عوض کنید و مسابقه را ببرید روی اموری که نه فانی میشوند و نه با این متاع قلیل دنیا، قابل مقایسه است.
تعداد کلمات 2616/ تخمین زمان مطالعه 13 دقیقه
آیاتی که تمثیلهای قرآن برای زندگی دنیا در آن آمده عبارتند از:
آیه اوّل: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»؛ آگاه باشید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و تجملگرایی و فخرفروشیِ شما به یکدیگر و افزونطلبی در اموال و فرزندان است. در این آیه، تمثیل گویایی از وضع زندگی دنیا و انگیزههای انسانها در هر مرحله را بیان میفرماید. بر این اساس، «غفلت»، «سرگرمی»، «تجمّل»، «فخرفروشی» و «تکاثر»، دورانهای پنجگانه عمر آدمیرا تشکیل میدهند. نخست، دوران کودکی است که زندگی در هالهای از بیخبری و بازی فرو میرود. سپس مرحلۀ «نوجوانی» فرا میرسد و سرگرمی جای بازی را میگیرد. بعد مرحلۀ جوانی و شور و عشق و تجملپرستی است. در مرحلۀ چهارم، احساسات کسب «مقام و فخرفروشی» در انسان زنده میشود و سرانجام، مرحلۀ پنجم فرا میرسد و آدمی به فکر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت میافتد.مراحلی را که انسان در طی هفتاد یا هشتاد سال عمر خویش طی میکند، در چند ماه، در گیاهان ظاهر میشود و آدمیمیتواند بر لب کشتزار بنشیند و مراحل گذر عمر و آغاز و پایان آن را بنگرد و دربارۀ عاقبت خویش تصمیم بگیرد. آنگاه خدای تعالی به ثمره و نتیجۀ عمر انسان اشاره میکند و میفرماید: «وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»؛ و در سرای آخرت، (سرنوشت انسان) از دو حال خارج نیست؛ یا عذاب شدید است و یا رضوان و خشنودی پروردگار و (بدانید که) زندگی دنیا، جز کالای غرور و فریب، چیزی نیست.
مراحل نخستین، تقریباً برحسب سنین عمر مشخص است، ولی مراحل بعد در افراد، کاملاً فرق دارد. بعضی از آنها مانند مرحلۀ تکاثر اموال تا پایان عمر ادامه دارد. البته این امر نیز ممکن است که برخی افراد، شخصیتشان در همان مرحله اوّل و دوم متوقف گردد و تا دوران پیری، در فکر بازی و سرگرمی باشند و یا در دوران تجمّلپرستی متوقف شوند و تا لحظۀ مرگ، در اندیشه فراهم کردن خانه و ماشین و تجملات باشند. از اینرو، خداوند به انسانها هشدار میدهد و با ذکر مثال، آغاز و پایان زندگی دنیا را در برابر دیدگان آنان مجسم میسازد و میفرماید: «کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً»؛ مَثَل آنها، چون مَثَل بارانی است که محصولش کشاورزان را به شگفتی اندازد. سپس آن کِشت، خشک شود و آن را زرد میبینی، آنگاه به کاه و خاشاک تبدیل میشود. «حطام» از واژۀ «حطم»، به معنای شکستن و خرد کردن است و به اجزای پراکنده کاه، حطام گفته میشود که همراه تندباد، به هر سو پراکنده میگردند.
آری، مراحلی را که انسان در طی هفتاد یا هشتاد سال عمر خویش طی میکند، در چند ماه، در گیاهان ظاهر میشود و آدمیمیتواند بر لب کشتزار بنشیند و مراحل گذر عمر و آغاز و پایان آن را بنگرد و دربارۀ عاقبت خویش تصمیم بگیرد. آنگاه خدای تعالی به ثمره و نتیجۀ عمر انسان اشاره میکند و میفرماید: «وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»؛ و در سرای آخرت، (سرنوشت انسان) از دو حال خارج نیست؛ یا عذاب شدید است و یا رضوان و خشنودی پروردگار و (بدانید که) زندگی دنیا، جز کالای غرور و فریب، چیزی نیست. معنای جملۀ: «دنیا متاع غرور است»، این است که دنیا وسیلهای برای فریبکاری و فریب دادن دیگران است. البته این در مورد کسانی است که دنیا را هدف نهایی خود قرار میدهند و به آن دل میبندند. امّا اگر مواهب این جهان مادی، وسیلهای برای رسیدن به رضایت خدا و سعادت جاودانه باشد، هرگز دنیا نیست، بلکه مزرعۀ آخرت است و پلی است برای دستیابی به آن هدف بزرگ.
آیه اوّل: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»؛ آگاه باشید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و تجملگرایی و فخرفروشیِ شما به یکدیگر و افزونطلبی در اموال و فرزندان است. در این آیه، تمثیل گویایی از وضع زندگی دنیا و انگیزههای انسانها در هر مرحله را بیان میفرماید. بر این اساس، «غفلت»، «سرگرمی»، «تجمّل»، «فخرفروشی» و «تکاثر»، دورانهای پنجگانه عمر آدمیرا تشکیل میدهند. نخست، دوران کودکی است که زندگی در هالهای از بیخبری و بازی فرو میرود. سپس مرحلۀ «نوجوانی» فرا میرسد و سرگرمی جای بازی را میگیرد. بعد مرحلۀ جوانی و شور و عشق و تجملپرستی است. در مرحلۀ چهارم، احساسات کسب «مقام و فخرفروشی» در انسان زنده میشود و سرانجام، مرحلۀ پنجم فرا میرسد و آدمی به فکر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت میافتد.مراحلی را که انسان در طی هفتاد یا هشتاد سال عمر خویش طی میکند، در چند ماه، در گیاهان ظاهر میشود و آدمیمیتواند بر لب کشتزار بنشیند و مراحل گذر عمر و آغاز و پایان آن را بنگرد و دربارۀ عاقبت خویش تصمیم بگیرد. آنگاه خدای تعالی به ثمره و نتیجۀ عمر انسان اشاره میکند و میفرماید: «وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»؛ و در سرای آخرت، (سرنوشت انسان) از دو حال خارج نیست؛ یا عذاب شدید است و یا رضوان و خشنودی پروردگار و (بدانید که) زندگی دنیا، جز کالای غرور و فریب، چیزی نیست.
مراحل نخستین، تقریباً برحسب سنین عمر مشخص است، ولی مراحل بعد در افراد، کاملاً فرق دارد. بعضی از آنها مانند مرحلۀ تکاثر اموال تا پایان عمر ادامه دارد. البته این امر نیز ممکن است که برخی افراد، شخصیتشان در همان مرحله اوّل و دوم متوقف گردد و تا دوران پیری، در فکر بازی و سرگرمی باشند و یا در دوران تجمّلپرستی متوقف شوند و تا لحظۀ مرگ، در اندیشه فراهم کردن خانه و ماشین و تجملات باشند. از اینرو، خداوند به انسانها هشدار میدهد و با ذکر مثال، آغاز و پایان زندگی دنیا را در برابر دیدگان آنان مجسم میسازد و میفرماید: «کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً»؛ مَثَل آنها، چون مَثَل بارانی است که محصولش کشاورزان را به شگفتی اندازد. سپس آن کِشت، خشک شود و آن را زرد میبینی، آنگاه به کاه و خاشاک تبدیل میشود. «حطام» از واژۀ «حطم»، به معنای شکستن و خرد کردن است و به اجزای پراکنده کاه، حطام گفته میشود که همراه تندباد، به هر سو پراکنده میگردند.
آری، مراحلی را که انسان در طی هفتاد یا هشتاد سال عمر خویش طی میکند، در چند ماه، در گیاهان ظاهر میشود و آدمیمیتواند بر لب کشتزار بنشیند و مراحل گذر عمر و آغاز و پایان آن را بنگرد و دربارۀ عاقبت خویش تصمیم بگیرد. آنگاه خدای تعالی به ثمره و نتیجۀ عمر انسان اشاره میکند و میفرماید: «وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»؛ و در سرای آخرت، (سرنوشت انسان) از دو حال خارج نیست؛ یا عذاب شدید است و یا رضوان و خشنودی پروردگار و (بدانید که) زندگی دنیا، جز کالای غرور و فریب، چیزی نیست. معنای جملۀ: «دنیا متاع غرور است»، این است که دنیا وسیلهای برای فریبکاری و فریب دادن دیگران است. البته این در مورد کسانی است که دنیا را هدف نهایی خود قرار میدهند و به آن دل میبندند. امّا اگر مواهب این جهان مادی، وسیلهای برای رسیدن به رضایت خدا و سعادت جاودانه باشد، هرگز دنیا نیست، بلکه مزرعۀ آخرت است و پلی است برای دستیابی به آن هدف بزرگ.
یک مسابقۀ بزرگ معنوی
خالق هستی، پس از بیان ناپایداری جهان و لذّتهای آن، مردم را به یک مسابقۀ بزرگ روحانی و سرنوشتساز دعوت میکند. میدان این مسابقه، همین دنیای فریبنده است که باید آن را وسیله رسیدن به سعادت آخرت قرار داد. هدف این است که به ما بفهماند، به جای مسابقه گذاشتن بر روی جمعآوری متاع دنیا و تجملگرایی و افزونطلبی و فخرفروشی به یکدیگر، صحنه مسابقه را عوض کنید و مسابقه را ببرید روی اموری که نه فانی میشوند و نه با این متاع قلیل دنیا، قابل مقایسه است. لذا میفرماید: «و سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»؛ برای رسیدن به آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی که پهنایش چون پهنای آسمان و زمین است، بر یکدیگر سبقت بگیرید. درواقع، آمرزش پروردگار، کلید بهشت است. بهشتی که هماکنون برای پذیرایی از مؤمنان آماده شده است؛ یعنی به جای مسابقه در کارهای فریبنده دنیای فانی، به مسابقه کسب رضایت الهی روی آورید و از این دنیا به عنوان وسیلهای برای سعادت ابدی بهره ببرید؛ چرا که تکیه کردن بر متاع دنیا و مسابقه برای جمعآوری ثروت و تجملات آن، مانند همان گیاه سرسبزی است که به زودی به صورت خاروخاشاک در میآید و انسان را گرفتار حسرت و ندامت مینماید. خلاصه اگر میخواهید سرمایهگذاری کنید، روی چیزی که دائمیو همیشگی است، سرمایهگذاری نمایید و آن، بهشتی است که خداوند برای پرهیزکاران آماده ساخته است. لذا میفرماید: «أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ»؛ این بهشت برای کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند، آماده شده است. شایان توجه است که پیشی گرفتن برای جلب آمرزش پروردگار، از طریق فراهم کردن اسباب و وسایل آن ممکن است؛ مانند توبه کردن و انجام واجبات و ترک محرّمات؛ و در پایان آیه میفرماید: «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»؛ این فضل خداست که به هرکس بخواهد، میدهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. در حقیقت، بهشتی با آن گستردگی و عظمت، چیزی نیست که انسان با این اعمال ناچیز، لایق آن باشد. این، تنها فضل و رحمت پروردگار است که آن پاداش عظیم را در مقابل این اعمال قلیل ما قرار داده است و از خداوند کریم، جز این انتظار نمیرود. بههرحال، این تعبیر به خوبی نشان میدهد که ثواب و جزا، مزد عمل نیست، بلکه نوعی تفضل و رحمت است.
آیه دوّم: مثالی دیگر برای زندگی دنیا
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً»؛ زندگی دنیا را برای آنها، به آبی مَثَل بزن که آن را از آسمان فرو میفرستیم و بهوسیلۀ آن، گیاهان زمین، سرسبز و در هم فرو میروند، امّا پس از مدتی چنان خشک میشوند که بادها، آنها را به هر سو پراکنده میکنند و خداوند همواره بر هر چیزی تواناست. در این آیه نیز، قرآن کریم حقایق عمیق عقلی را ـ که شاید فهم آن برای بسیاری از مردم به آسانی ممکن نیست ـ با ذکر مثال زنده و روشن، در آستانۀ حس آنان قرار میدهد و میگوید: آغاز و پایان زندگی شما، هر سال در برابر چشمانتان تکرار میشود. در بهار هر سال، گامی به صحرا بگذارید و آن صحنۀ زیبا و دلانگیز را بنگرید. در پاییز نیز به همان صحرای سرسبز بهاران بروید و ببینید چگونه آثار مرگ از هر گوشهای نمایان است. شما نیز، چنین سرنوشتی دارید؛ بنابراین، مواظب باشید زندگی زودگذر و جاذبههای فریبندۀ دنیا، شما را از رسیدن به خانۀ آخرت غافل نسازد.
بیشتر بخوانید: دنیــــا در قـرآن
آیه سوّم: مثالی دیگر برای زندگی دنیا
«إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ در حقیقت، مَثَل زندگی دنیا، بسان آبی است که آن را از آسمان فرو ریختهایم که بر اثر آن، گیاهان گوناگون که مردم و دامها از آن میخورند، میروید تا آنگاه که زمین زیبایی خود را از آن برمیگیرد و آراسته میگردد و اهل آن میپندارند که میتوانند از آن بهرهمند شوند. ناگهان شبی یا روزی فرمان ما برای نابودی آن فرا میرسد و آن را چنان درو میکنیم که گویی هرگز نبوده است. ما، اینگونه نشانههای خود را برای مردمیکه میاندیشند، به روشنی بیان میکنیم. در این آیه نیز، برای شناختن چهرۀ باطنی دنیا و ناپایداری آن، مثالی زنده از طبیعت پیرامون ما آورده شده است. چرا که بررسی تاریخ پرماجرای عمر آدمی که گاهی صد سال طول میکشد، برای افراد عادی کار آسانی نیست. امّا هنگامیکه صحنهای عینی همانند زندگی بسیاری از گیاهانی که در چند ماه خلاصه میشود، در برابر ما قرار گیرد، به خوبی میتوانیم چگونگی زندگی خود را در این مثال مشاهده نماییم. آری، چنین است ماجرای زندگی انسانها در این دنیای ناپایدار که گاه با یک طوفان و سیل و زلزله، در چند دقیقه، منطقهای آباد را چنان درهم میکوبد که چیزی جز ویرانهای با یک مُشت اجساد قطعه قطعه شده، باقی نمیگذارد؛ و چگونه غافلند مردمیکه به چنین زندگی ناپایداری، دلخوش میکنند!
آیه چهارم: مثالی دیگر از زندگی دنیا
«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»؛ و این زندگی دنیا، جز سرگرمیو بازیچه نیست و زندگی حقیقی، همانا در سرای آخرت است، ای کاش میدانستند. در این آیه نیز، خدای مهربان برای این که اندیشه انسانها را از این زندگی محدود دنیا فراتر ببرد و جهان گستردهتری را در برابر دیدگان عقل آنان بگشاید، زندگی دنیا را با زندگی جاودان آخرت مقایسه میکند و در عبارتی کوتاه میفرماید: زندگی دنیا، چیزی جز لهو و بازیچه نیست و حیات واقعی، همان حیات آخرت است! بدیهی است قرآن هرگز نمیخواهد با این تعبیر، ارزش مواهب و نعمتهای این جهان را نفی کند، بلکه میخواهد با یک مقایسه صریح و روشن، ارزش این زندگی را در برابر آن زندگی مجسم سازد، همچنین هشدار دهد که انسان نباید «اسیر» نعمتها و امکانات دنیا باشد، بلکه باید بر آنها «امیر» گردد و وسیلهای برای رسیدن به حیات واقعی آخرت قرار دهد.
آیه پنجم: زندگی دنیا، متاع غرور و فریب
«وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»؛ و زندگی دنیا، چیزی جز مایه فریب نیست. این آیه نیز میگوید: زندگی دنیا، یک بهرهمندی غرورآمیز است. چرا که این زندگی به خاطر عوامل و جاذبههای سرگرم کنندهاش، از دور فریبندگی خاصی دارد، امّا همین که انسان به آن دست مییابد و از نزدیک آن را لمس میکند، معمولاً چیزی توخالی و پوچ به نظر میرسد؛ و معنای «متاع غرور» همین است. افزون بر این، لذّتهای زودگذر دنیوی از دور خالص به نظر میرسند، امّا هنگامیکه به آن نزدیک میشویم، میبینیم با انواع ناراحتیها و مشکلات همراه است؛ و این، یکی دیگر از فریبندگیهای دنیاست. همچنین انسان غالباً به ناپایدار بودن لذّتهای دنیا توجه ندارد، امّا به زودی میفهمد که چقدر زودگذر و فناپذیرند. البته همانگونه که یادآور شدیم، هدف قرآن کریم از تکرار اینگونه مثالها و تعبیرات دربارۀ زندگی دنیا، آن است که انسان این دنیای فانی را هدف نهایی خویش قرار ندهد؛ لذا استفاده از جهان طبیعت و نعمتهای آن به عنوان یک وسیله برای رسیدن به تکامل نهایی و رضایت پروردگار، امری لازم و ضروری است.
جلوهای دیگر از زندگی دنیا
«زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا»؛ زندگی دنیا در چشم کافران زینت داده شده است و (لذا) مؤمنان را مسخره میکنند. در این آیه، جلوهای دیگر از حیات دنیا ذکر شده و فرموده: زندگی مادی این جهان در نظر کافران که افق دیدشان از جهان طبیعت فراتر نرفته است، بسیار زیبا و دلپذیر است و معیار ارزش در نظر ایشان، مال و ثروت دنیاست. از اینرو، اینان مؤمنانی را که دستشان از ثروت و امکانات دنیا خالی است، مسخره میکنند، امّا باید بدانند که مؤمنان در آخرت از مقامات و درجات والایی برخوردارند، چرا که اینها در اعماق زمین سیر میکنند و آنان، بر فراز آسمانها.خدا در سوره توبه می فرماید: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ در حقیقت، ما آنچه را که بر روی زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان، نیکوکارترند. در این آیه، جلوهای دیگر از زندگی دنیا را بیان کرده و میفرماید: ما این جهان را پُر زرقوبرق ساختیم که هر گوشهای از آن دل را میرباید و دیدگان را به خود سرگرم میکند و انگیزههای گوناگون را در درون آدمی بیدار مینماید تا در کشاکش این انگیزهها و درخشش این زیورها و ثروتها و چهرههای دلربا، انسان بر کرسی آزمایش قرار گیرد و میزان اراده، ایمان، معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد.
در آیه دیگر میفرماید: «فَمَا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، متاعی ناچیز است. در این آیه، به مؤمنانی که در رفتن به میدان جهاد، سستی میکردند، میفرماید: آیا به این زندگی پَست و زودگذر و ناپایدار دنیا، به جای زندگی وسیع و جاویدان آخرت، راضی شدهاید؟ امّا بدانید که متاع و نعمتهای زندگی دنیا در مقایسه با زندگی آخرت، بسیار ناچیز و اندک است. یک انسان عاقل چگونه میتواند به چنین معاملۀ زیانباری راضی شود و کالایی ناچیز به دست آورد؛ امّا در مقابل، کالایی بسیار گرانبها را از کف بدهد!
خدا در سوره توبه می فرماید: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ در حقیقت، ما آنچه را که بر روی زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان، نیکوکارترند. در این آیه، جلوهای دیگر از زندگی دنیا را بیان کرده و میفرماید: ما این جهان را پُر زرقوبرق ساختیم که هر گوشهای از آن دل را میرباید و دیدگان را به خود سرگرم میکند و انگیزههای گوناگون را در درون آدمی بیدار مینماید تا در کشاکش این انگیزهها و درخشش این زیورها و ثروتها و چهرههای دلربا، انسان بر کرسی آزمایش قرار گیرد و میزان اراده، ایمان، معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد. سپس میافزاید: زینتها و زیباییهای این جهان، پایدار نیست و ما آنچه را بر روی زمین است، از میان خواهیم برد و روزی فرا میرسد که این کاخهای سر به آسمان کشیده، این لباسهای رنگارنگ، این نعمتهای گوناگون و این پُستها و مقامهای دنیوی، همه و همه نابود میشوند و جز یک قبرستان سرد و خاموش، از آنان چیزی بر جای نمیماند. تنها کسانی که بهترین عمل را در کارنامۀ عمر خویش دارند، برندۀ این آزمایش بزرگ هستند. آری زندگی دنیا و نعمتهایش، وسیلهای برای آزمایش و رسیدن به رضوان الهی و بهشت پر نعمت پروردگارند.
در آیه دیگر میفرماید: «فَمَا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، متاعی ناچیز است. در این آیه، به مؤمنانی که در رفتن به میدان جهاد، سستی میکردند، میفرماید: آیا به این زندگی پَست و زودگذر و ناپایدار دنیا، به جای زندگی وسیع و جاویدان آخرت، راضی شدهاید؟ امّا بدانید که متاع و نعمتهای زندگی دنیا در مقایسه با زندگی آخرت، بسیار ناچیز و اندک است. یک انسان عاقل چگونه میتواند به چنین معاملۀ زیانباری راضی شود و کالایی ناچیز به دست آورد؛ امّا در مقابل، کالایی بسیار گرانبها را از کف بدهد!
خدا در سوره توبه می فرماید: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ در حقیقت، ما آنچه را که بر روی زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان، نیکوکارترند. در این آیه، جلوهای دیگر از زندگی دنیا را بیان کرده و میفرماید: ما این جهان را پُر زرقوبرق ساختیم که هر گوشهای از آن دل را میرباید و دیدگان را به خود سرگرم میکند و انگیزههای گوناگون را در درون آدمی بیدار مینماید تا در کشاکش این انگیزهها و درخشش این زیورها و ثروتها و چهرههای دلربا، انسان بر کرسی آزمایش قرار گیرد و میزان اراده، ایمان، معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد. سپس میافزاید: زینتها و زیباییهای این جهان، پایدار نیست و ما آنچه را بر روی زمین است، از میان خواهیم برد و روزی فرا میرسد که این کاخهای سر به آسمان کشیده، این لباسهای رنگارنگ، این نعمتهای گوناگون و این پُستها و مقامهای دنیوی، همه و همه نابود میشوند و جز یک قبرستان سرد و خاموش، از آنان چیزی بر جای نمیماند. تنها کسانی که بهترین عمل را در کارنامۀ عمر خویش دارند، برندۀ این آزمایش بزرگ هستند. آری زندگی دنیا و نعمتهایش، وسیلهای برای آزمایش و رسیدن به رضوان الهی و بهشت پر نعمت پروردگارند.
نصیحت لقمان به فرزند خود
افزون بر هشدارهایی که قرآن دربارۀ حیات دنیا به مؤمنان میدهد، پیشوایان اسلام نیز دراینباره، نصایح آموزندهای ارائه کردهاند. از جمله، امام کاظم(علیهالسّلام) در روایتی به هشام میفرماید: «یَا هِشَامُ! إنَّ لُقْمَانَ قَالَ لِابْنِهِ: یَا بُنَیَّ! الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیرٌ»؛ ای هشام! همانا لقمان به فرزندش نصیحت کرد و گفت: فرزندم! دنیا، دریایی است ژرف و عمیق که گروهی بیشمار از مردمان در آن غرق شدهاند. چه بسیار انسانهایی که به خاطر جهل و نادانی، سرگرم زینتها و لذّتهای دنیا شدهاند و از تلاش برای رسیدن به ساحل نجات باز ماندند و ناگهان دست اَجَل، گریبان آنان را گرفت و در دریای ندامت و حسرت غرقشان نمود. آری، حُب دنیا و سرگرم شدن به لذّتهای زودگذر آن، مهمترین عامل خسران و زیانکاری است.
هشدار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به مسلمانان
جابر بن عبدالله انصاری گوید: روزی که رسول خدا(صلی الله علیه و اله) از سفر حَجّة الوداع به شهر مدینه داخل شد، ما در کوچه ایستاده بودیم که آن حضرت بر ما گذشت. ایستاد و سلام کرد. ما نیز پاسخ دادیم. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و اله) به ما فرمود: «مَا لِی أری حُبَّ الدُّنیَا قَدْ غَلَبَ عَلی کَثِیرٍ مِنَ النَّاسِ حَتّی کَأَنَّ الْمَوْتَ فِی الدُّنْیَا عَلی غَیْرِهِمْ کُتِبَ»؛ چرا عشق و محبّت به دنیا بر دلهای بسیاری از مردم چیره شده است. گویا اینان خیال میکنند، مرگ در این دنیا برای دیگران است و آنها برای همیشه در این جهان ماندگارند! «وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِی هذِهِ الدُّنْیَا عَلی غَیْرِهِمْ وَجَبَ»؛ گویا اینان فکر میکنند واجبات و تکالیف الهی برای دیگران مقرر شده و آنان هیچ وظیفهای ندارند. گویا میپندارند کسانی که از اقوام و بستگانشان مُردهاند، مسافرانی هستند که به سفر کوتاهی رفته و به زودی به سوی آنان باز میگردند و یا این که مرگ فقط برای دیگران حتمی شده و خودشان هرگز نمیمیرند …؟!
نمایش پی نوشت ها:
. سورۀ حدید: 20.
. تفسیر نمونه، ج 23/354.
. سوره حدید: 21.
. تفسیر نمونه، ج 23/361.
. سورۀ کهف: 45.
. سوره یونس: 24.
. سورۀ عنکبوت: 64.
. سوره آل عمران: 185.
. سورۀ بقره: 212.
. سورۀ توبه: 38.
. سورۀ کهف: 7.
. کافی، ج 1/16.
. همان، ج 8/168.
منبع: رضوانی دهاقانی، اصغر، کتاب اعتدال در اسلام و اندازه نگه داشتن در زندگی فردی و اجتماعی، ایران، قم، چاپخانه زم زم، چاپ اول، 1393ش.