راه کار هایی برای تصمیم گیری سریع اما هوشمندانه
ما همواره در حال تصمیمگیری هستیم؛ اینکه چه لباسی بپوشیم، کجا برویم و خیلی چیزهای دیگر. تمامی این تصمیمها ساده به نظر میرسند؛ اما همین تصمیمات ساده و کوچک، روی هم جمع میشوند و حجم زیادشان به ما فشار میآورد. با گذشت زمان، حتی دیگر نمیتوانیم در مورد موضوعی که واقعا برای ما سرنوشتساز است، تصمیمات هوشمندانه بگیریم.
هنگامی که قدرت تصمیم گیری در زمان مناسب را نداریم، یا تصمیم گرفتن را رها میکنیم یا با آشفتگی تصمیم میگیریم و بعد از کرده خود پشیمان میشویم. اما چگونه میتوان از شر آشفتگی ذهن و اضطراب خلاص شد و تصمیمات هوشمندانه گرفت؟
با ما در این مقاله همراه باشید تا با استفاده از نکاتی که مطرح می کنیم ، بتوانید تصمیمات هوشمندانه و سریع بگیرید.
به مأموریت و هدف خود پایبند باشید
هنگام شروع کسب و کار جدید، هر تصمیم بزرگی که میگیرید باید در محدوده مأموریت و هدف شما باشد. چون شما منابع مالی، انسانی و ذهنی زیادی ندارید تا به کمک آنها بتوانید از بین گزینههای انتخابی مختلف، گزینش درستی نجام دهید و موفق شوید. بنابراین همیشه از خود بپرسید که کدام گزینه، بهتر میتواند شما را به سمت هدف سوق دهد. با این روش، انتخاب و تصمیمات هوشمندانه هم برای شما سادهتر خواهد بود.
محدوده زمانی تنظیم کنید
در ذهن خود، یک زمانسنج با بازه زمانی محدود تنظیم کنید تا بتوانید به کمک آن، روی تصمیمهای خود متمرکز شوید و ذهنتان را از آشفتگی و سرگردانی نجات دهید. شما با قرار گرفتن در فشار حاصل از محدودیت زمانی، باید هرچه سریعتر معایب و مزایای مسئله را جمعآوری کرده و تصمیمگیری کنید. چون در غیر این صورت ممکن است هیچگاه نمیتوانید تصمیمات هوشمندانه و درستی را در زمان مناسب بگیرید.
از خستگی ناشی از تصمیمگیریهای کوچک دوری کنید
خستگی ناشی از تصمیمهای جزئی، انرژی ذهن را کاهش میدهد و تمرکز را از بین میبرد. صدها تصمیم کوچکی که در طول روز میگیریم، تمرکز ما را کاهش میدهند. باید سعی کنیم از راهحلهای منظم برای تصمیمات هوشمندانه و جزئی، استفاده کنیم تا به خاطر حل مسائل کوچک، انرژی زیادی صرف نکنیم. فهرستی از فعالیتهای خود تهیه کنید
تمرکز خود را روی آنچه میتوانید کنترل کنید، قرار دهید
به عنوان رهبر یک مجموعه، قبل از اینکه گروه کاری شما به طور کامل شکل بگیرد؛ باید در لحظه برای چند موضوع مختلف، تصمیمات جداگانه بگیرید. پس این مهم است که بر روی آنچه در کنترل مستقیم شما است، تمرکز کنید. نگرانی در مورد چیزهای خارج از کنترل شما، باعث تأخیر در انجام پروژهها خواهد شد. هر چه بیشتر روی آنچه کنترل دارید، تمرکز کنید؛ در تصمیمگیریهای بزرگ، سریعتر عمل خواهید کرد و تصمیمات هوشمندانه خواهید گرفت.
الگوهای موجود در تجارب گذشته را تشخیص دهید
بیشتر اتفاقاتی که ما در روز با آن مواجه میشویم، مشابه سناریوهایی است که قبلا تجربه کردیم. با درک این موضوع، میتوان به سرعت، تجارب قبلی و نتایج آنها را در ذهن تصور کرد و از آنها برای رسیدن به تصمیمات هوشمندانه استفاده کرد. با گذشت زمان و ادامه روند تصمیمگیری، سرعت و کیفیت تصمیمها بهبود خواهد یافت.1
میان تصمیمهای کوچک و بزرگ تفاوت قائل شوید
تصمیمهای کوچک و بزرگ یکسان نیستند؛ پس براساس اهمیتِ هر تصمیم، بهاندازهای که لازم است، به آن توجه کنید و برایش وقت بگذارید.
فلج تحلیلی (analysis paralysis) بیشتر از این موضوع ناشی میشود که ما طوری با تمام تصمیمهای خود برخورد میکنیم که گویی همگی بسیار مهم و تأثیرگذارند؛ درحالیکه چنین نیست. البته دقت و وسواس در تصمیمهای مهمی مانند انتخاب همسر یا پیداکردن مسیر زندگی بسیار مفید است؛ ولی درباره سایر تصمیمها بیهوده است؛ چون زمان و انرژی زیادی را صرف چیزهایی میکنیم که ارزش این زمان و انرژی را ندارند.
اهداف اصلی و مهم خود را شناسایی کنید
پیش از ورود به فرایند تصمیمگیری ابتدا اهداف اصلی خود در آن تصمیمگیری را شناسایی کنید. سپس از آن اهداف بهعنوان راهنمایی در فرایند تصمیمگیری استفاده کنید. این کار موجب میشود که سریعتر بتوانید به تصمیم درستی برسید.
برای نمونه، وبسایتی را در نظر بگیرید که مطالب ارسالی کاربران را منتشر میکند. در اینجا معیارِ صاحب وبسایت در تصمیمگیری درباره انتشاردادن یا انتشارندادن این مطالب میتواند آمار بازدیدکنندگان و درنتیجه میزان کسب درآمد وبسایت باشد؛ بنابراین وقتی درباره انتشار مطلبی تصمیمگیری میکند، از خود میپرسد آیا با انتشار این مطلب، بازدیدکنندگان بیشتری به وبسایت جلب میشوند یا خیر. اگر پاسخ این پرسش منفی باشد، دلیلی وجود ندارد که مطلب موردنظر را منتشر کند.
دانستن هدف نهایی به ما کمک میکند که در تصمیم گیری سریع و قاطع باشیم؛ زیرا بهسرعت میتوانیم ارزیابی کنیم که کدام گزینه به ما کمک میکند به هدف نهایی خود برسیم.
برای تصمیم گیری سریع و درست، گزینههای بد را حذف کنید
در مرحله بعدی باید گزینههای بد را حذف کنید. وجود تعداد زیادی از گزینههای مختلف موجب آشفتگی و شلوغی فرایند تصمیمگیری میشود؛ بنابراین فورا گزینههای بد را حذف کنید تا ارزیابی گزینهها راحتتر شود. برای اینکه تشخیص دهید کدام گزینهها را باید حذف کنید، به اهداف خود برای این تصمیمگیری رجوع کنید (نکته دوم) و گزینههایی را که اطمینان دارید کمکی به برآوردهشدن اهداف شما نمیکنند، شناسایی و حذف کنید.
گزینههای باقیمانده باید گزینههای بسیار خوبی باشند و این به شما امکان میدهد که گزینهها را دقیقتر ارزیابی کنید.
یکی از گزینهها را انتخاب کنید و دیگر به عقب نگاه نکنید
اگر در انتخاب گزینهها گیج و سردرگم شدهاید و نمیدانید کدام را انتخاب کنید، فقط یکی را انتخاب کنید و براساس آن عمل کنید. پس از انتخاب آن گزینه، دیگر به عقب نگاه نکنید و سایر گزینهها را مرور نکنید.
شاید این کار بهنظرتان بیپروایی و بیملاحظگی باشد؛ ولی اینطور نیست. دلیل نگهداشتن این گزینهها و حذفنشدن آنها در مرحله قبل این است که گزینههای منطقی و خوبیاند. اگر گزینهای که انتخاب میکنید، واقعا بد باشد، میبایست آن را در مرحله قبل حذف میکردید! اکنون نیز هر گزینهای که انتخاب کنید، مزیتهای مختص گزینههای دیگر را از دست میدهید؛ چون احتمالا هر گزینه مزایا و معایب خاص خودش را دارد.
بنابراین بهجای اینکه فکرتان را درگیر این مسئله کنید که کدامیک بهتر است، بهسرعت یکی را انتخاب کنید و تلاش کنید بهترین نتیجه را از آن بگیرید. با این کار به نتیجه مطلوب و عالی خود دست خواهید یافت؛ چون متعهد شدهاید که از انتخاب خود بهترین نتیجه را بگیرید.
آموختههای کودکی درباره تصمیمگیری را فراموش کنید
گاهی فلج تحلیلی ما تاحدی از این ناشی میشود که پدر و مادرمان در دوران کودکی همیشه به ما میگفتند محتاط باشیم و فقط چیزهایی را بخریم که واقعا به آنها نیاز داریم؛ چون «درآوردن پول سخت است و نباید آن را با بیدقتی خرج کنیم». همین مسئله موجب میشود که بهطور غیرمنطقی دربرابر انتخابهای بد مقاومت کنیم و از خودمان بپرسیم آیا این بهترین گزینه است؟ آیا گزینه بهتری هم وجود دارد؟ اگر بعدا از چیزی که خریدم، خوشم نیامد، چطور؟ اگر چیزی که میخرم، عیبهای پنهانی داشته باشد که در زمان خرید متوجه آنها نشدم، چطور؟ اگر بعدا گزینه بهتری پیدا شود، چه؟ این یعنی تصمیم اشتباهی گرفتهام!
ولی هر تصمیمی مزایا و معایب خود را دارد و این غیرمنطقی است که وقتی یک یا دو چیز را درباره تصمیم خود دوست نداریم، فکر کنیم تصمیم اشتباهی گرفتهایم. حتی اگر واقعا تصمیم اشتباهی هم گرفته باشیم، نباید خودمان را بهخاطر آن سرزنش کنیم؛ چون همه گاهی تصمیمهای اشتباهی میگیرند. فقط باید از اشتباههای خود درس بگیریم و روی جنبه مثبت هر چیز تمرکز کنیم، نه اینکه فقط جنبه منفی آن را ببینیم.
اگر همیشه در تصمیمگیریها منفعل هستید و احساس میکنید که فلج تحلیلیِ شما همواره وجود دارد، شاید ماجرایی در کودکی موجب شده است که اینگونه عمل کنید.2
اطلاعات زیاده از حد می تواند حقایق مهم را کمرنگ کند
اینکه فرد برای گرفتن تصمیمی به ویژه تصمیمات مهم در مورد موضوع مورد نظر اطلاعات کسب کند، دست به تحقیق بزند و بررسی های لازم را انجام دهد، بسیار خوب است. اما مراقب باشید این اطلاعات آنقدر زیاد نباشد که بخش های مهم را تحت تاثیر خود قرار دهد و شما را از آن بخش ها غافل کند.
همیشه مد نظر قرار دادن خطرات احتمالی توان ما را برای مقابله با خطرات بیشتر می کند
توجه به خطرات احتمالی و پیش بینی آنها ابدا به معنای ترس از تصمیم گیری نیست، بلکه برعکس شجاعت و تیزهوشی شما در گرفتن تصمیم های بهتر را بیشتر می کند و آگاهی تان را نیز نسبت به آنچه قرار است اتفاق بیفتد، افزایش می دهد.
ترس از شکست مانع گرفتن تصمیم های درست می شود
اجازه ندهید کلمات و عباراتی چون “پیروزی” یا “شکست” به غول بی شاخ و دمی تبدیل شوند که فقط تصمیم گیری نهایی را برای شما سخت تر کنند. توجه بی حد و حصر به نتیجه کار که یا پیروزی و یا شکست است، ترس شما را در مرحله مهم تصمیم گیری افزایش می دهد.
گرفتن تصمیمات غیرمعمول اصولا نتایج بهتری دارد
سیاه و سفید یا خوب و بد دیدن مطلق مسائل مختلف در زندگی برای تصمیم گیری مثل سم است و به سادگی می تواند تصمیم را مسموم کند. گاهی باید حصارها را شکست و تصمیم هایی گرفت که بر پایه سیاه و سفید مطلق نیست.3
پی نوشت:
1.www.startupet.com
2.www.idat.ir
3.www.asriran.com