انتقام در قرآن
مترجم: حسین خندق آبادی
مجازاتی که در ازای خسارت یا جنایت صورت میگیرد و ارتباط نزدیکی با مفهوم قصاص، یعنی «چیزی را به مثل همان چیز عوض دادن»، دارد. تقریباً در دوازده آیهی قرآن هشت صیغهی فعل از ریشهی ن ق م برای وصف خداوند به عنوان «انتقام گیرنده» از مجرمان (روم: 47؛ سجده:22)، کسانی که بار دیگر از قوانین مربوط به حج و عمره سرپیچی کنند (مائده: 95) و کسانی که آیات الهی را انکار کنند (یعنی فرعون و اصحاب او، نک. اعراف: 136) آمده است. افزون بر اینکه انتقام از جملهی صفات الهی است (نک. آل عمران: 4؛ مائده: 95؛ ابراهیم: 47؛ زمر: 37)، خاستگاه انسانی نیز دارد، هرچند از لغات گوناگونی برای افادهی این معنی استفاده شده است.
نخستین قتل عمد و ترس از انتقامجویی در تاریخ بشر اندکی پس از آفرینش نوع بشر رخ داد. به گفتهی عهد عتیق، پس از آنکه قابیل به سبب قتل برادرش هابیل عقوبت شد، گفت: «عقوبتم فوق تحمل من است… هر آنکه یابدم مرا خواهد کشت» (پیدایش، 4: 13-4). فرمان دوم از ده فرمان این است که «قتل مکن» (خروج 20: 13). همچنین جوازی برای قتل وجود دارد: «هر که انسانی را بزند و او بمیرد، باید کشته شود» (خروج، 12: 21) و «… حیات به عوض حیات» (همانجا، 23). در ادامهی این فقره انواع گوناگون از میان بردنها آمده است، از جمله «چشم به عوض چشم»، «دندان به عوض دندان» و غیره. وانگهی در عهد عتیق تمایزی هست میان قتل و کشتار عمد و نیز اشارهای است به شهرهایی که پناهگاه قاتلان غیرعمد بوده است (اعداد، 35: 10-35). این فقرات عهد عتیق [دربارهی قصاص] را با آیهی 45 مائده میتوان مقایسه کرد: «و [در تورات] بر آنان مقررّ کردیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بینی در مقابل بینی و گوش در مقابل گوش…». دربارهی چگونگی عقوبت کسی [مردی] که زنی را کشته است، اختلاف هست. بعضی میگویند باید اعدام شود. دیگران میگویند، عوض آن باید دیه بپردازد. رویکرد دیگری هست که تأکید میکند، اگرچه حق قاتل کیفر مرگ است، اما خانوادهی زن باید به خانوادهی قاتل دیهی «مابه التفاوت» بپردازد، چرا که مرد «ارزشمندتر» از زن محسوب میشود در عصر جاهلیت، شعر عرب سرشار بود از تحقیر رحمت و میانهروی و سازش. در اشعار کهن قدرت، حتی قدرت کشتن، و نیز جنگجویی و انتقامکشی تحسین میشد. در شعری از عمروبن کلثوم، از قبیلهی تَغِلب، که از جملهی معلّقات است، آمده است: «کینه پس از کینه آشکار گردد» (بیت 32)؛ «خون ما را ریختند، پس خونشان باید جاری گردد» (بیت 42)؛ «هر که تو را لطمه زند دو بار به سختی گزند خواهد دید» (بیت 51). حتی پس از ظهور اسلام نیز متنبّی (د. 354) چنین میسراید: «مرا کشتی، خدای میکشدت. بر دشمنان حمله برید و بکشید». هرچند او میگوید: «خدای میکشدت»، اما در واقع مرگ به دست انسانها رخ میدهد (Ancient Arabic poetry, 17; cf. Pellat, al-Hakam b. Goren, Abdal 30-34؛ نیز نک. فاخوری، تاریخ، 602-650).
اما قرآن، برعکس در هشت نوبت به قتل و کشتار اشاره میکند (نساء: 29، 92، 93؛ مائده: 32؛ انعام: 151؛ اسراء» 33؛ فرقان: 68؛ ق: 74) و در اینجا دستور کلی به ترک قتل و کشتار است. چهار نوبت به قصاص اشاره شده است (بقره: 178، 179، 194؛ مائده: 45). در تفسیر این آیات، مفهوم قصاص و استفاده از دیه عوض قصاص و نیز شیوهی پرداخت آن تبیین شده است. مثالی برای تفسیر فقهی این آیات سخنان ابنقیّم جوزیه (د. 751؛ اعلام، 78/2-79) است، که مدعی است بدون وجود نظام مجازات داشتن جامعهای با کارآمدی مناسب ناممکن است. به نظر وی، این مجازاتها اثر بازدارنده خواهند داشت.
بیشتر بخوانید: چرا قصاص احترام به جان انسان هاست؟
رسم و راه قصاص قتل نیز محل بحث است. ابنقیّم جوزیه میگوید قاتل را با شمشیر باید کشت، چه محتملاً درد کمتری خواهد کشید، حال آنکه دیگران تأکید دارند که قاتل را به همان شیوهای که مرتکب جنایت شده است باید اعدام کرد. ابنقاسم (د. 191)، فقیه مالکی، نحوهی کیفر را بسته به اینکه قاتل با چوب، سنگ، آتش یا از طریق خفه کردن مرتکب جنایت شده باشد، تعیین میکند. ابنقیّم جوزیه (إعلام، 195/2 و196) به مراجعی اشاره میکند که به آیهی 194 بقره استشهاد میکنند: «پس هر کس بر شما تعدّی کرد همانگونه که بر شما تعدّی کرده، بر او تعدّی کنید» و به آیهی 126 نحل: «و اگر عقوبت کردید، همانگونه که مورد عقوبت قرار گرفتهاید [متجاوز را] به عقوبت رسانید». وانگهی، آیهی 178 بقره قصاص قتل انسان آزاد را قتل یک انسان آزاد مقرّر میدارد و قصاص بنده را یک بنده و به همین سان قصاص زن را یک زن.
البته دربارهی چگونگی عقوبت کسی [مردی] که زنی را کشته است، اختلاف هست. بعضی میگویند باید اعدام شود. دیگران میگویند، عوض آن باید دیه بپردازد. رویکرد دیگری هست که تأکید میکند، اگرچه حق قاتل کیفر مرگ است، اما خانوادهی زن باید به خانوادهی قاتل دیهی «مابه التفاوت» بپردازد، چرا که مرد «ارزشمندتر» از زن محسوب میشود (احمدبن حنبل (د. 241) و عثمانبن سلیمان بتّی (د. 143، نک. van Ess, TG, ii, 156 f)، فقیه بصری و نیز عطا [د. حدود 114] در شنقیطی، أضواء، 49). اما دیدگاه دیگری تأکید دارد که تنها خلیفه یا امام، که مرجع دینی در اسلاماند، میتوانند در موارد مشخص تصمیم بگیرند که قاتل باید اعدم شود یا اینکه دیه بپردازد (سرخسی، مبسوط، 219/5؛ همین رویکرد را نزد شنقیطی، أضواء، 375/3 نیز میتوان یافت). همهی علمای اسلامی در این نکته توافق دارند که هنگامی که عوض اعدام، به عنوان قصاص دیه پرداخت شود، لازم است مراسم مصالحه (صلح) انجام گیرد (شنقیطی، أضواء، 3/3). مراسم صلح پس از دریافت دیه اجرا میشود، که بر مبنای آیهی 178 بقره: «و هر کس که از جانب برادر [دینی]اش [یعنی ولّی مقتول] چیزی [از حق قصاص] به او گذشت شود، [باید از گذشت ولّی مقتول] به طور پسندیدهای پیروی کند و با [رعایت] احسان، [خونبها را] به او بپردازد. این [حکم] تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست».
دربارهی مجازات کسی که در حال خواب کسی را کشته است و نیز دربارهی صغیر یا مجنون ممنوعیتی هست. برای ارزیابی که بندهی خود را کشته یا پدری که فرزندش را کشته است مجازات مرگ در کار نیست (ابن قدامه، مغنی، 349/9). اما مجازات قتل یکی از اهل کتاب، یعنی یک یهودی یا مسیحی، نیز مرگ است (همانجا)؛ پیامبر اسلام مسلمانی را که یکی از اهل کتاب را کشته بود، اعدام کرد و گفت: «من نخستین کسی هستم که وظایف خویش نسبت به اهل کتاب را کاملاً بجا میآورد. اگر یک نفر مسلمان یا اهل کتاب کافری را بکشد، نه مجازات خواهد شد و نه مجبور خواهد شد که دیه بپردازد». (همان، 341)
شُریح خُزاعی شِنقیطی (د. 1331)، از فقهای عصر جدید، نظرات فقهی سنتی دربارهی مجازات قتل را در سه مورد خلاصه کرده است: قصاص اعدام، دریافت دیه و بخشایش بدن دریافت وجه (ابن قدامه، مغنی، 381/9).
هنجارهای رفتاری جوامع عرب بادیه و نیمه روستایی همواره با دستورات قرآن منطبق نیست. مجازات اعدام به عنوان قصاص را با کشتن هر فرد بالغی از «خَمس»، یک واحد مسئول جمعی متشکل از پنج نسل، میتوان اجرا کرد (نک. Marx, Bedouin، که اصطلاح «گروه هم تعهد» را برای تعریف این واحد مسئول جمعی متشکل از پنج نسل پیشنهاد کرده است). مسئولیت جمعی به این معنی است که هر یک از اعضای گروه هم تعهد میداند که اگر مرتکب قتل کسی شود یا حتی اگر به طور غیرعمد و بدون انگیزهی قبلی کسی را بکشد، آتش نزاع را با گروه هم تعهد صدمه دیده افروخته است که ممکن است به انتقام خون مقتول، نفی بلد گروه هم تعهد خود یا دست کم، پرداخت دیه انجامد. این خونخواهی فروکش نخواهد کرد مگر آنکه مجلس صلحی برقرار گردد یا انتقام مقتول گرفته شود. البته همواره اینطور نیست که از فردی که مرتکب قتل شده است، انتقام گرفته شود. ممکن است انتقام مقتول را از هر عضو قبیلهی هم تعهد قاتل بگیرند و کسی را که کاملاً بیتقصیر است و در مشاجرهی اصلی شرکت نداشته است به مستمسک مسئولیت جمعی بکشند. هرچند انتقام مقتول را از هر عضوی از گروه مقابل میتوان گرفت، معمولاً اعضای گروه صدمه دیده میکوشند یکی از بستگان نزدیک قاتل را بکشند (نک. Giant, Blood revenge, 26-30؛ برای دیه، نک. عارف، قضاء؛ عبّادی، مِن القیَم).
برخلاف دستورات قرآن و حدیث، در جوامع عرب بادیهی امروزی اگر مردی زنی را بکشد، قتل آن یک زن را با قتل چهار مرد انتقام میگیرند. در اغلب این موارد میکوشند آتش نزاع را با پرداخت دیهای برابر دیهی چهار مرد بخوابانند.
گروهی که معیشتشان بر کار دستمزدی استوار است، در مقایسه با چادرنشینانی که معیشتشان بر رمهچرانی استوار است، همواره دلنگران آنند که مبادا نتوانند نزاع برای خونخواهی را به سرعت فرو نشانند. اکنون بیشتر عربهای بادیه وارد بازار کار دستمزدی بر یک مبنای ثابت شدهاند. عرب بادیه در انجام چنین کاری متعهد میشود که به طور منظم سر کار حاضر شود. اگر، به سبب یک خونخواهی، روزی فکر کند که حضورش در آنجا با خطر مواجه است [و غایب شود]، کاملاً محتمل است زمانی که در پی برقراری امنیت تصمیم به بازگشت بگیرد دیگر شغل و مزایای درآمد ثابت برای فرد قویترین ادلهای است که اطمینان میدهد خونخواهیها به زودی فروکش خواهد کرد. مهمترین عامل مؤثر در انتقام یا مصالحه، «موقعیت» سیاسی گروه انتقام گیرنده است. رهبر گروه که نگران حفظ انسجام درون گروه است بر انتقام تأکید میکند. مسئولیت متقابل وظیفهی نهایی هر کدام از اعضای یک گروه هم تعهد را شکل میدهد. رهبر گروه از رهگذر افزودن سنجیدهی تنش میتواند گروه خود را متوجه مسئولیت جمعیشان کند و بدین طریق انسجام گروه را حفظ کند (نک. Marx, Organization). حتی اگر رهبر گروه از انتقام دفاع نکند، از طریق جایز نشمردن توافق صلح میتواند در برقراری پیوند میان گروه توفیق یابد. گاه نیز شرایط سیاسی اقتضا میکند که گروه صدمه دیده با نوعی مصالحه موافقت کند (نک. Giant, Blood revenge, 25-26).
هرچند دستورات قرآن و حدیث قوانین اصلی حاکم در تعیین مجازات برای قتل است، اما ارزشها، هنجارها و عرف در طول نسلها شکافِ میان قوانین اصلی و واقعیت موجود را بیشتر کرده است.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.