خانه » همه » مذهبی » مهم‌ترین وظیفه‌ی مترجم

مهم‌ترین وظیفه‌ی مترجم

مهم‌ترین وظیفه‌ی مترجم

مهم‌ترین وظیفه مترجم در فرآیند کار خود، یافتن هم ارزها میان زبان مبدأ و زبان مقصد است؛ در این خصوص بیشتر به هنگام سخن از هم ارزها، واژه‌های هم ارز میان دو زبان به ذهن خطور می‌کند که همواره برابر

Vazifeh - مهم‌ترین وظیفه‌ی مترجم
Vazifeh - مهم‌ترین وظیفه‌ی مترجم
نویسنده: احمد پاکتچی
مهم‌ترین وظیفه مترجم در فرآیند کار خود، یافتن هم ارزها میان زبان مبدأ و زبان مقصد است؛ در این خصوص بیشتر به هنگام سخن از هم ارزها، واژه‌های هم ارز میان دو زبان به ذهن خطور می‌کند که همواره برابر نهادهای مرسوم در فرهنگ لغت‌های دو زبانه را به یاد می‌آورد، ولی این هم ارزها ممکن است در جزئی از واژگان، یا حتی آن سوی واژه، در سطح ساخت‌های دستوری و ساخت‌های سبکی باشد.
تا آنجا که به دانش زبان‌شناسی بازمی‌گردد، مسئله هم ارزها ارتباط استواری با مسئله معنا و فرآیند معناسازی دارد و بر این پایه، مباحث ترجمه – دست کم آن اندازه که به موضوع هم ارزی بازمی‌گردد – فرعی بر نظریه‌های معناشناسی است و می‌توان انتظار داشت به همان اندازه تنوع داشته باشد.
در اواسط سده بیستم، یکی از چهره‌های شاخص در مطالعات میان رشته‌ای زبان‌شناسی و کتاب مقدس، اوجن نایدا (1) (1914- 2011 م)، زبان‌شناس امریکایی است که به عنوان ارائه کننده نظریه هم ارزی پویا (2) یا هم ارزی نقشی (3) در دانش ترجمه به طور عام و در حوزه ترجمه کتاب مقدس به طور خاص بوده است. مهم‌ترین ویژگی در این نظریه نایدا، آن بود که تحقق معنا را از روی کاغذ و روابط بین واژه‌های مکتوب فراتر می‌برد و برای رسیدن به هم ارزی، معنا را نه به صورت از پیش موجود در متن، که از طریق یک معناکاوی پویا دنبال می‌کرد. تبیین اصلی این نظریه را وی در مقاله‌ای با عنوان “اصول هم ارزی” در 1964 م ارائه کرد. (4) وی در این نظریه، چنین مبنایی را پی گرفت که هیچ دو زبانی وجود ندارد که معانی یکسانی داده شده به دال‌های یکسان داشته باشند، یا از نظر روشی که دال‌ها در عبارت‌ها و جمله‌ها سازماندهی می‌شوند، راه یکسانی را بروند و بر این پایه اساساً هم ارزی مطلق میان واژه‌ها و دیگر واحدهای زبانی بین دو زبان نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ اگر هم ارزی هست در پویش و ایفای نقش واحدهای زبانی است. (5)
در بازگشت به هم ارزی پویا، باید گفت در فقدان هم ارزهای کامل، نایدا وظیفه مترجمه را یافتن هم ارزهای متقارب (6) یا هم ارزهایی دانسته است که در ماهیت خود، به یکدیگر نزدیک‌ترین‌اند و این هم ارزهای متفاوت می‌تواند از دو خاستگاه برآیند: آنچه نایدا هم ارزی شکلی (7) می‌نامد، متمرکز بر خود پیام شامل شکل و محتوای آن است. هم‌زمان با نایدا و بسیار اثرگذارتر از او، از جمله کسانی که به طور مشترک هم در حوزه معناشناسی و هم ترجمه کاوش کرده‌اند، رومان یاکوبسون است که پیشتر به دیدگاه خاص او در باب چالشی بودن هم ارزی داشت اشاره شد، دیدگاهی که اکنون در مقایسه با نایدا معنایی واضح‌تر می‌یابد. شکلی بودن هم ارزی در این نافی توجه به محتوای پیام نیست، ناظر به پیام محور بودن هم ارزی است. در این گونه ترجمه‌ها، شعر به شعر، جمله به جمله و مفهوم به مفهوم برگردانده می‌شود و در فرآیند آنها مترجم کوشش دارد تا حد ممکن شکل‌های ادبی و محتوای معنایی متن اصلی را در زبان مقصد به نزدیک‌ترین حالت بازتولید کند. اصول حاکم بر این گونه ترجمه نزد او عبارتند از: بازتولید واحدهای دستوری، انسجام در کاربرد واژگان و توجه به معناها در بافت متن اصلی. (8)
اما آنچه او هم ارزی پویا (9) می‌خواند کامل‌ترین شکل از طبیعی بودن عبارت را مقصود دارد. یک ترجمه از این نوع، بیشتر ناظر به هم ارزی در پاسخ مخاطب است تا هم ارزی در شکل پیام. اصول حاکم بر این نوع ترجمه نزد وی عبارتند از: انطباق حداکثری تجربه با زبان و فرهنگ دریافت کننده، و اینکه ترجمه چه از نظر سبک و چه ترکیب‌بندی عناصر تشکیل دهنده پیام بیشترین سازگاری را با بافت پیام داشته باشند. (10)
دیگر دستاورد نایدا که به آن اندازه شهرت نیافت و حاصل بهره‌گیری مستقیم از تحولات معناشناسی بود، روش او در تحلیل مؤلفه‌ای (11) در ترجمه بود، بدین معنا که واژه‎‌ها را نخست به مؤلفه‌های معنایی‌شان تحلیل می‌کرد تا بتوان هم ارزهای مناسب در زبان مقصد را برای آنها بیابد. (12) وی در راستای تحلیل معنایی واژگان، افزون بر مؤلفه‌های درونی که از آن به معنای ارجاعی (13) یاد کرده، به مؤلفه‌های التزامی با تعبیر معنای ضمنی (14) نیز توجه کرده است که بر ارزش نظریه و روش او به شدت می‌افزاید. (15)

بیشتر بخوانید: تعادل واژگانی در ترجمه متون دینی: چالش‌ها و راهکارها

هم‌زمان با نایدا و بسیار اثرگذارتر از او، از جمله کسانی که به طور مشترک هم در حوزه معناشناسی و هم ترجمه کاوش کرده‌اند، رومان یاکوبسون است که پیشتر به دیدگاه خاص او در باب چالشی بودن هم ارزی داشت اشاره شد، دیدگاهی که اکنون در مقایسه با نایدا معنایی واضح‌تر می‌یابد. در اینجا تنها لازم است این نکته افزوده شود که توجه یاکوبسون به مسئله هم ارزی تا حدی حاصل زندگی شخصی خود او بوده است؛ وی به عنوان فردی با زبان مادری روسی، زمانی که به دنبال انقلاب اکتبر از روسیه گریخت و به پراگ پناه آورد، با مردمی زندگی کرد که زبان آنان خویشاوند روسی بود، ولی بسیاری از روابط هم ارزی آن گونه که انتظار می‌رفت، تحقق نمی‌یافت؛ واژه‌هایی که میان دو زبان مشترک بودند، ولی تفاوت معنایی بارزی با هم داشتند، بیشتر تصورها درباره هم ارزی را فرو می‌پاشیدند.
از جمله وی یادآور می‌شود که خواهر من زندگی، عنوان کتابی متضمن اشعار از باریس پاسترناک، (16) در روسی کاملاً طبیعی است، جایی که زندگی مؤنث است؛ اما این نام شاعر چک یوزف هورا که کوشش داشت این اشعار را به چکی ترجمه کند، ناامید کرد، زیرا این نام در زبان چکی مذکر است. (17) دیدگاه‌‎های نایدا و یاکوبسون در خصوص هم ارزی، زمینه کاوش‌های بیشتر در خصوص ماهیت معنا و نقش آن در ترجمه را فراهم آورد و مباحثی گسترده‌تر از گذشته، از حوزه معناشناسی و کاربردشناختی وارد مباحث ترجمه‌شناسی کرد. دوره اخیر از زندگی یاکوبسون در امریکا دوره‌ای بود که وی در معرض مواجهه بیشتر از هم ارزی‌های خام میان زبان‌های روسی و انگلیسی به عنوان دو زبان نسبتاً دور از هم قرار گرفت؛ یکی از مثال‌هایی که وی بررسی کرده است به همان مثال معنای پنیر بازمی‌گردد که مقاله‌اش را با نقل سخنی از راسل درباره آن آغاز کرده است؛ یاکوبسون تذکر می‌دهد که واژه انگلیسی cheese نمی‌تواند به طور کامل با واژه مشترک لفظی (18) syr در روسی معیار تعریف شود، زیرا پنیر دلمه (19) گونه cheese است، اما Syr نیست. روس‌ها می‌گویند: Prinesi syru i tvorogu، (20) یعنی “پنیر و پنیر دلمه را بیاور.” در روسی معیار، غذای ساخته شده از دلمه‌های فشرده syr نامیده می‌شود، تنها وقتی که مخمر استفاده شده باشد و در انگلیسی ابداً چنین نیست. (21)
برآورد نظریه یاکوبسون این است که در سطح ترجمه بینازبانی، به طور معمول هیچ معدل کامل بین رمز – واحدها یافت نمی‌شود، در حالی که پیام‌ها می‌توانند به عنوان تفسیرهای متناسب برای رمز – واحدها یا پیام‌های بیگانه به کار روند. به طور معمول، به هر حال ترجمه از یک زبان به زبان دیگر تنها جانشینی رمز – واحدهایی از یک زبان به زبان دیگر نیست، بلکه تمام پیام در زبان دیگر معادل‌یابی می‌شود. چنین ترجمه‌ای، یک سخن گزارش شده است: مترجم یک پیام دریافت شده از منشأ دیگر را رمزگردانی می‌کند و انتقال می‌دهد. بر این پایه، ترجمه درگیر دو پیام معادل در دو رمزگان مختلف است؛ و در مجموع این که “هم ارز بودن در عین متفاوت بودن مسئله عظیم زبان و موضوع محوری در زبان‌شناسی است.” (22)
دیدگاه‌‎های نایدا و یاکوبسون در خصوص هم ارزی، زمینه کاوش‌های بیشتر در خصوص ماهیت معنا و نقش آن در ترجمه را فراهم آورد و مباحثی گسترده‌تر از گذشته، از حوزه معناشناسی و کاربردشناختی (23) وارد مباحث ترجمه‌شناسی کرد. همچنین مباحثی که به عنوان چالشی بودن هم ارزی نزد یاکوبسون، و به عنوان هم ارزی پویایی نزد نایدا مطرح شده بود، به تدریج مباحث هم ارزی را به سمت نوعی سطح‌بندی راند و در این باره به خصوص دیدگاه‌های چامسکی، (24) ارائه کننده نظریه زایشی – گشتاری در زبان‌شناسی امریکایی، به ویژه در الگوهای مربوط به ژرف ساخت و روساخت، و نیز جمله‌های پایه‌ای (25) بسیار اثرگذار بود. (26)
از دیگر نظریات مهم در خصوص هم ارزی می‌توان به نظریه معناشناسی متن از کارل هورالک، محقق دیگر چک؛ (27) نظریه ترجمه هنرمندانه از گیوی گاچچیلادزه، (28) محقق گرجی، (29) الگوی ارتباط ترجمانی از یرزی سوییخ ادبیات‌شناس لهستانی، (30) پراکسئولوژیِ ترجمه از دارینا پالووا، ادبیات شناس اسلواک، (31) ترجمه معناشناختی – ارتباطی (32) از پیتر نیومارک (33) انگلیسی (34) و نظریه کنش مترجمانه بر پایه یک الگوی ارتباطی (35) ترجمه از هولتس – منتری محقق فنلاندی (36) اشاره کرد که به خصوص نظریات شرقی‌تر، کمتر در اروپای غربی شناخته شده‌اند.
در واقع این باور که ترجمه کامل وجود ندارد، از اوایل سده بیستم به عنوان دیدگاهی بدبینانه و سلبی، زمینه‌ای از مطالعات در حوزه ترجمه را بازگشود که در اواخر سده، به موضعی خوش‌بینانه و ایجابی انجامید؛ تفکر کسانی مانند نایدا و یاکوبسون در نگاهی سطح‌بندی شده و قابل تجزیه به هم ارزی از یک سو و اندیشه آنان در جایگزین ساختن هم ارزی نسبی با هم ارزی مطلق، زمینه نوعی واقع‌گرایی را در مطالعات ترجمه فراهم آورده و امکان سخن گفتن از نوعی ترجمه کامل، ولی نسبی را فراهم آورده است. آن ترجمه کامل که یاکوبسون اسطوره‌اش می‌دانست، (37) در واقع انتظار کمال مطلق بود که در ترجمه دست نیافتنی است و این ترجمه کامل که در اواخر سده از آن سخن گفته می‌شد، (38) انتظار کمال نسبی بود که می‌توان از طریق تدابیر راهبردی و روش شناختی بدان دست یافت و دیگر از جنس اسطوره نیست. شاید شاخص‌ترین کسی که چنین تدابیری را ساماندهی کرده و در کتابی با همین عنوان ترجمه کامل مدون ساخته، پتر توروپ نشانه‌شناس استونیایی است، کتابی که در 1995 م به روسی منتشر شد. (39) و بی‌درنگ ترجمه ایتالیایی آن نیز انتشار یافت. (40) در طی چند سال، این نظریه آثار مشهودی بر فضای ترجمه‌شناسی در غرب، حتی در محافل آنگلوساکسون نهاده است. (41) به عنوان برآیندی از این اندیشه‌ها در خصوص ترجمه کامل، در سال‌های اخیر در محافل ترجمه‌شناسی ترجمه کامل دیگر نه آن امر اسطوره‌ای، که ترجمه‌ای چند جانبه، دارای راهبرد و روش‌شناسی مشخص است که گونه‌های مختلف از ارتباط‌های متنی، ورامتنی، (42) درون متنی، بینامتنی و برون متنی در ترجمه لحاظ شده باشد. (43)

نمایش پی نوشت ها:
1. Eugene A. Nida.
2. Dynamic – equivalence.
3. Functional – equivalence.
4. Nida, pp. 126-140.
5. Nida, 1964, pp. 126ff.
6. closest natural equivalent.
7. Formal Equivalence.
8. Nida, 1964, pp.134ff.
9. Dynamic Equivalence.
10. Nida, 1964. pp. 136ff.
11. Componential – analysis.
12. Nida & Taber, 1982, pp. 63 ff.
13. Referential meaning.
14. Connotative meaning.
15. Nida & Taber, 1982, pp. 91ff.
16. Boris Pasternak.
17. Jakobson, 1958, p. 265.
18. Clip.
19. Cottage cheese,
20. Принесисыруитворогу
21. Jakobson, 1958, p. 261.
22. op. cit, pp. 261-262.
23. pragmatics.
24. Noam Chomsky.
25. Kernel sentences.
26. Nunday, 2001, pp. 39-41.
27. Horálek, Karel, “Sémantika textu z hlediska překladatelského”, Slovo i slovesnost, 2, 1967..
28. GiviGachechiladze.
29. Świech, ‘Modelkomunilscji …’, 1975.
30. Pallová, Darina, “Kvymedzeniupraxeológieprekladu”, in: SlavicaSlovaca, Rosz, 11, part 2, 1976, pp. 166-169.
31. semanticandcommunicativetranslation.
32. Peter Newmark.
33. Munday, 2001, pp. 44-54.
34. Holz – Mänttäri, Translatorisches Haneln: Theorie und Methode, Helsinki: Suomalainen Tiedeakatemia, 1984.
35. Munday, 2001, p. 77.
36. Jakobson, 1958, pp. 260- 266; Das, 2005, p. 30.
37. Rothenberg, ” Total Translation…”, 1981.
38. Torop, Toma @1955.
39. La traduzione totale, Tipi di Processo traduttivo nella cultura, Milano: Hoepli, 1995.
40. Bellinzona, la ricezione di strumenti, 2008.
41. Metatextual.
42. Petrilli, 2003, p. 271.

منبع مقاله :
پاکتچی، احمد، (1392)، ترجمه‌شناسی قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد