ثنویت در قرآن و حدیث
از دیدگاه مفسران، در قرآن علاوه بر آیات بسیاری که به طور مطلق به اثبات توحید و رد شرک میپردازد، آیاتی هم هست که به انکار وجود دو خدا یا دو فاعل و مؤثر اختصاص دارد. البته مفسران در شرح برخی از آنها گفتهاند که مراد صرفاً نفی وجود دو خدا نیست بلکه مراد نفی وجود بیش از یک خداست. از جملهی این آیات، آیهی 22 سورهی انبیاء و آیهی 91 سورهی مؤمنون است که برخی مفسران این دو آیه را در رد ثنویون و برخی آنها را تقریری از برهانِ تمانع (1) تلقی کردهاند. (2)
در آیهی 78 سورهی نساء مردم از این که امور خیر را از جانب خداوند و امور شر را از جانب غیر او (در اینجا پیامبر اسلام صلیاللهعلیه و آلهوسلم) بدانند، منع شدهاند. براین اساس میتوان آن را رد معنای خاصتری از ثنویت دانست. این آیه دربارهی افرادی نازل شده که پیروزی در جنگها و کسب غنایم جنگی را از جانب خدا، و کشته و مجروح و اسیر شدن در جنگها را از جانب پیامبر اکرم میدانستند. (3) در ادامهی آیه با تأکید بر اینکه همهی اینها از جانب خداست «… قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ… »، توحید و نفی اِسناد امور شر به غیر خدا، به مخاطبان یادآوری شده است.
در آیهی نخست سورهی انعام که در رد سه گروه دهریه، ثنویه و مشرکان عرب نازل شده، عبارت دوم آیه «… وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ… » را ناظر به دیدگاه ثنویون و رد آن دانستهاند. (4) در احادیث نیز این نکته از قول علی علیهالسلام به نقل از امام صادق علیهالسلام) ذکر شده است. (5)
مفسران در تفسیر آیهی 100 سورهی انعام «وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء الْجِنَّ… »، مخاطب آیه را مجوس و ثنویانی دانستهاند که معتقد به دو خدا، یزدان و اهریمن، بودهاند. از دیدگاه مفسران مقصود از جن در این آیه، شیطان (اهریمن) است که به عقیدهی ثنویون، آنها خالق شُرور و موجودات آسیبرسان و شر هستند. در ادامهی آیه «… سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَصِفُونَ» خداوند از هرگونه شریکی منزّه دانسته شده است. (6)
آیهی 16 سورهی رعد «… أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاءَ… قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیْءٍ… » با تأکید بر اینکه خداوند خالق همه چیز است، باورهای غیرتوحیدی، از جمله نظر ثنویون را نفی میکند. (7) در آیهی 51 سورهی نحل نیز خداوند اعتقاد به دو اِله (خدای خالق و خدای مدبر) را نادرست میخواند. (8)
در شرح آیهی 84 سورهی زخرف «وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاء إِلَهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَهٌ»، که در سدهی نخست هجری بر سر آن بسیار بحث و مناقشه بوده، آمده است که ابوشاکر دَیصانی، از ثنویون مشهور زمان امام صادق (علیهالسلام)، نزد هشامبن حکم (متوفی 179، از اصحاب امام صادق) ادعا کرد این آیه در تأیید نظر ثنویون است. هشام این مطلب را به امام عرضه داشت و امام با بیانی جدلی سخن ابوشاکر را نفی کرد و فرمود خدای تعالی هم در آسمان هم در زمین، هم در دریاها هم در بیابانها و در همهی مکانها اِله است. (9)
در منابع حدیثی و روایی دربارهی معتقدان به ثنویت نکاتی آمده که از آن جمله است: بعضی گزارشهای مختصر از آرای ثنویون با ذکر نام برخی از آنها (10) و در مواردی بیان استدلالهای کلامی در نقدآرای ثنویان، خصوصاً صورتهای مختلف برهان تمانع (11) یا ردیاتی در قالب مناظرات پیامبر اکرم و ائمهی معصومین (علیهمالسلام) با ثنوی مذهبان یا با کسانی که شبهات ثنویون را مطرح میکردند. (12)
پیامبر اکرم در مناظرهای خطاب به ثنویون به تفاوت و تضاد میان طبیعت و جهت نور و ظلمت، از دیدگاه آنها، اشاره کرده و ترکیب دو امر متضاد را که هر یک در جهت مخالف دیگری در حرکت باشد، غیرممکن دانسته است. (13) حضرت همچنین بر مبنای عقیدهی امتناعِ صدورِ افعال متضاد از فاعلِ واحد، ثنویه را به پذیرش بینهایت صانع قدیم، که البته بطلان آن روشن است، ملزم نمود. (14)
در حدیثی امام صادق (علیهالسلام) به رد نظر ثنویون دربارهی نحوهی پیدایش عالم پرداخته است. به نظر ثنویون، در ازل طینت خشنی بوده که سبب رنجش و آزار نور میشده (در روایت این نور «الله» خوانده شده) و نور برای رهایی از این شر چارهای جز درآمیختن و ترکیب با آن نداشته است. بنابر سخن امام صادق ساحت قدس الاهی از این امر به دور است. همچنین حضرت، الوهیت موجودی را که توانایی رها شدن از طینت خشن را ندارد مردود دانسته است. از نظر امام صادق وجود طینت، در هر دو فرض زنده یا مرده بودن طینت، ممتنع است. (15) در این حدیث، عقیدهی ثنویه دربارهی ظلمانی بودن جسد و بدن انسان و ناتوانی انسان بر ترک شرور به سبب داشتن بدنِ مادّی، نیز نقد شده زیرا بر این اساس ملامت و سرزنش فردی که کار ناشایستی انجام داده جایز نیست و این برخلاف عقل است. (16) همچنین با استناد به رأی ثنویون مبنی بر اسارت نور در چنگ ظلمت و دیگر بحثهای تبعی این اعتقادات، گزارشهای متعددی در احادیث آمده است. (17)
پینوشتها:
1. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «برهان تمانع».
2. ر. ک. قمی. ذیل انبیاء: 22؛ مؤمنون: 91؛ زمخشری، ذیل مؤمنون: 91؛ فخررازی، ذیل انبیاء: 22؛ محمودبن عبدالله آلوسی، ج 18، ص 59 – 60.
3. ر. ک. فضلبن حسن طَبرسی، طباطبائی، ذیل آیه.
4. ر. ک. رسّی، ص 104؛ مجلسی، ج 9، ص 266.
5. برای نمونه. ر. ک. احمدبن علی طبرسی، ج1، ص 24 – 25.
6. برای نمونه ر. ک. طوسی، التبیان؛ فضلبن حسن طبرسی؛ طباطبائی، ذیل آیه.
7. ر. ک. قاضی عبدالجباربن احمد، 1971، ص 214.
8. ر. ک. شوکانی؛ طباطبائی، ذیل آیه.
9. ر. ک. کلینی، ج 1، ص 128 – 129؛ ابنبابویه، ص 133؛ مجلسی، ج 3، ص 323؛ طباطبائی، ذیل آیه.
10. برای نمونه ر. ک. مازندرانی، ج 3، ص 6؛ مجلسی، ج 3، ص 209 – 219.
11. برای نمونه ر. ک. مجلسی، ج 3، ص 219 – 220.
12. برای نمونه ر. ک. ابنبابویه، ص 243 – 244، 250؛ احمدبن علی طبرسی، ج 2، ص 71 – 76.
13. ر. ک. احمدبن علی طبرسی، ج 1، ص 16 – 22؛ مجلسی، ج 9، ص 262 – 263، 268 – 269.
14. ر. ک. همان جاها.
15. ر. ک. مجلسی، ج 3، ص 209 – 210.
16. همانجا.
17. برای آگاهی بیشتر ر. ک. ابنبابویه، ص 270؛ احمدبن علی طبرسی، ج 1، ص 24 – 25؛ حرّ عاملی، ج 1، ص 137؛ مجلسی، ج 3، ص 210 – 228، ج 9، ص 266.
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
طارمیراد، حسن؛ [و … دیگران] (1389)، توحید، ثنویت، تثلیث، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.