ميراث بانان حديث در اروميه
شهرها و ميراث اسلامي
در طول تاريخ اسلام، شهرهاي بزرگي در نگهداري، انتشار و ترويج ميراث اسلامي سهيم بودهاند كه ميتوان به شهرهايي چون: مكه، مدينه، بغداد، سمرقند، نيشابور، حلقه،قم، ري و بصره اشاره كرد.
اين شهرها پايگاههايي بزرگ براي محدثان و عالمان به شمار ميرفتهاند و هريك، برحسب شرايط اجتماعي و فرهنگي، سالها، محور فعاليتهاي مكاتب حديثي بودهاند. اين شهرها، از آن رو كه مركز رفت و آمدهاي علمي بودهاند، مورد توجه مورخان و تاريخ نويسان قرار گرفتهاند و فعاليتهاي علمي آنها به ثبت رسيده است.
ليكن در كنار اين پايگاههاي بزرگ، ديگر شهرهاي جهان اسلام نيز به فراخور شرايط فرهنگي- اجتماعي شان، در اين ماندگاري، بي تاثير نبودهاند. جستجو در مصادر و منابع و يافتن اين گونه تلاشها، مايهي دل گرمي، تشويق و احساس ريشه دار بودن ساكنان اين سرزمينها ميگردد. اگر مردمان يك منطقه، احساس كنند كه در باروري فرهنگ و تمدن ملي و ديني خود، هر چنداندك، سهيماند، در كنار احساس غرور، اميدوار به آينده، به تكاپو و تلاش خواهند پرداخت.
اين نوشتار، براساس مقدمهي پيش گفتهي، به يكي از شهرهاي به ظاهر كم آوازه در نگهداري و نشر ميراث حديث، اشارهاي كوتاه دارد. شهر «اروميه» دراستان آذربايجان غربي- كه در مجاورت شهرهاي عالم خيزي چون خوي و تبريز قرار دارد-، عالمان بلند آوازه و سختكوشي در خدمت حديث، در خود پرورانده است. گفتني است كه مقصود اين نوشتار، برشمردن عالمان ارموي در تمام عرصههاي علم و فرهنگ نيست؛ بلكه تنها ميراث بانان حديثي، منظور نظرند.
اينك، گزارشي اجمالي از اين خادمان حديث و ميراث ديني، برحسب جستجو در فهرست نامهها و كتب مرجع، ارائه ميگردد:
خادمان حديث در اروميه
1-صفي الذاكرين، علي بن عبدالحسين ارموي (متخلص به «واله»، م 1330ق). وي صحيفهي المحبة را كه حاوي چهل حديث در فضايل حضرت علي (عليه السلام) و اهل بيت (عليه السلام) است، به نظم درآورده و نام توان روان، بر آن نهاده است. وي در جمادي الاول 1316ق، اين اثر را به پايان برده و در 1322ق، در آن، تجديدنظر نموده است. (1)
2-يوسف بن عبدالله حسني ارموي شافعي (م 958ق). وي اثري حديثي به نام الاربعون به زبان عربي نگاشته است كه تاريخ كتابت برخي نسخههاي آن به 195ق، ميرسد. (2)
3- محمد شفيع ارموي. وي شرح خطبه طتنجيه، اثر محمد كريم خان بن ابراهيم كرماني (م 1288ق) را در سال 1399ق، كتابت كرده است. (3)
4- محمد حسين ارموي. وي در سالهاي 1335 تا 1352ق، در نجف حضور داشته و تعداد زيادي از آثار حديث شيعه را كتابت كرده است كه از آن ميان، اكنون تعداد 39 نسخه در كتاب خانهي بزرگ آستان قدس رضوي موجود است. (4)
5- عبدالكريم بن ابي طالب ارموي (م 1358ق). وي كتاب ثواب الاعمال شيخ صدوق را با نام گلزار قدسي، ترجمه كرده است. (5) همچنين شرحي بر «دعاي صباح» نوشته است. (6)
6- دكتر سيد جلال الدين محدث ارموي (1283-1358ش). وي عالمي سختكوش و پرتلاش بود كه بسياري از آثار برجستهي شيعي، به همت او تصحيح شد و به چاپ رسيد. از وي، حدود پنجاه اثر در تاليف، ترجمه و تصحيح، به جاي مانده است كه شانزده اثر آن به حديث و دانشهاي حديثي مربوط است. (7)
محدث ارموي، از جهت دقت وسرعت در تحقيق آثار كهن شيعي، با وجود دور بودن از حمايتهاي اجتماعي، سياست و جمعي، در دوران خويش و بلكه تا امروز، سرآمد است.
وي داراي كتاب خانهاي عظيم بود كه نسخههاي خطي ارزندهاي در آن نگهداري ميشد و اينك به مركز احياي ميراث اسلامي (وابسته به دفتر حضرت آية الله سيستاني) در قم منتقل شده است.
تاكنون دو مراسم بزرگداشت براي وي در تهران (17 بهمن 1375/26 رمضان 1417) و اروميه (27 و 28 مرداد 1378) برگزار شده است. (8) همچنين، دفتر دوازدهم ميراث حديث شيعه، به پاس خدمات محدث اُرموي به ميراث حديثي شيعه، به وي تقديم شده و مشتمل بر آثاري از او يا دربارهي اوست.
7- سيد حسين اُرموي عرب باغي (1294-1361ق/1254-1329ش). وي عالمي زاهد و پرتلاش بود. در فهرست كتب چاپي، 78 اثر و در الذريعة، 35 اثر از او معرفي شده است؛ ولي در تابلوي نصب شده بر سر مزارش در شهر اروميه، 82 اثر از وي معرفي شده است. وي مسلك اخباري داشت و آثارش مشحون از روايت و حديث است. (9)
وي معاصر محدث نوري بوده و در نجف،كتاب خانهي وي را ديده است. (10) آرامگاه او در شهر اروميه، مورد توجه و اعتقاد است.
8- ملامحمد حسن بن محمد ولي اروميهاي، وي، جلد سيزدهم بحارالانوار علامه مجلسي را به فارسي ترجمه كرده كه از سال 1302ق، تا به حال، هفت نوبت به چاپ رسيده است. (11)
9- فخر الاسلام، شيخ محمد صادق ارموي كليسا كندي (م 1330ق). وي نخست از عالمان مسيحي بود و سپس اسلام آورد و مذهب شيعه را اختيار كرد و كتب بسياري در دفاع از اسلام نوشت (12) كه ميتوان به اين آثار، اشاره كرد: أنيس الاعلام في نصرة الاسلام، كشف الاثر في إثبات شق القمر،(13) و وجوب نقاب و حرمت شراب. (14)
پينوشتها:
* اين مقاله، پيش از اين، در ميراث حديث شيعه، (دفتر دوازدهم) منتشر شده است
1-الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج4، ص 475؛ فهرست نسخههاي خطي مجلس شوراي اسلامي، ج37، ص 451.
2- فهرست نسخههاي كتاب خانهي ملي، ج10، ص 145.
3- فهرست كتاب خانهي سپه سالار، ج5، ص 45.
4- ر.ك: مجلهي علوم حديث، ش 12، ص 184-191.
5- الذريعه، ج18، ص 218.
6- همان، ج13، ص 254.
7- ر.ك: «دكتر سيد جلال الدين محدث ارموي»، علي صدرايي خويي، مجلهي علوم حديث، ش 13، ص 127-142؛ معجم مولفي الشيعة، ص 12؛ مجلهي آينهي پژوهش، ش 42، ص 94.
8- مجله علوم حديث، ش 13، ص 140-142.
9-معجم مولفي الشيعة، ص 21-22.
10- الصراط، ص 69-70.
11- فهرست كتابهاي چاپي فارسي، ج1، ص 853.
12- دائرة المعارف الشيعية، ج2، ص 82.
13- فهرست كتابهاي چاپي فارسي، ج4، ص 4072.
14- همان، ج5، ص 5393.
منابع تحقيق :
مهريزي، مهدي؛ (1390)، حديث پژوهي، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.