نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
تَجَری
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
تجری (1) یعنی تمرد و بیاعتنایی به قانون و بیپروا بودن در انجام دادن جرم و گناه. شخصی با علم به اینكه كاری جرم و گناه بوده، و آن را مرتكب شود، سپس معلوم گردد كه آن كار گناه نبوده به چنین شخصی «متجری» گویند.
سؤال:
آیا تصمیم بر گناه و قصد مخالفت با مؤلی تجری است، یا به آن عمل خارجی تجری گویند؟ هر یك از دو قول طرفدارانی دارد.
سؤال:
آیا تجری از نظر عقل قبیح، و از نظر شرع حرام و موجب مجازات و عقاب است؟ برخی(2) از علمای اصول معتقدند، تجری بر اراده منطبق بوده، و قبح عقلی و حرمت شرعی ندارد. زیرا قبح عقلی و حرمت شرعی، دنبال امر اختیاری است و اراده امری است غیراختیاری. (گرچه استحقاق عقاب هست) به بیان دیگر «ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع». شیخ انصاری (3) تجری را به شش صورت به شرح زیر تصویر میكند: 1.عزم به معصیت؛ 2.عزم همراه با انجام دادن بعضی از مقدمات؛ 3.عزم همراه با انجام دادن بعضی از اموری كه اعتقاد به معصیت بودن آنها دارد؛ 4.انجام دادن اموری كه احتمال میدهد كه آنها معصیت باشند با امید به اینكه معصیت در ضمن آن محقق خواهد شد؛ 5.انجام دادن اموری و بیاعتنا به حرام بودن یا نبودن آن عمل و بیمبالات بودن در این امر؛ 6.انجام دادن اموری به امید اینكه معصیت و گناه نباشد و ترس از گناه بودن آن عمل.
سپس شیخ میگوید: تمام شش قسمی كه ذكر شد در بیمبالاتی یا كممبالاتی نسبت به معصیت مشترك هستند، لذا همگی دارای قبح عقلی بوده، اما از نظر حرمت شرعی و عقاب جای تأمل دارد. آقاضیاء عراقی (4) عقیده دارد: تجری بر عمل خارجی منطبق بوده، و دارای قبح عقلی و موجب استحقاق كیفر است. گرچه حرمت شرعی ندارد. زیرا درست است كه متجری تفویت مصلحت نكرده و یا در مفسدهای واقع نشده، و مخالفت امر و نهیی را نكرده، اما هتك حرمت مولی كرده، و طغیان بر مولی نموده، در نتیجه كیفر و عقاب به عنوان طغیان مترتب است.
امام خمینی (5) میگوید: عملی كه مبغوضیت ذاتی نداشته، و در واقع حرام نباشد، بدون شك با تجری قبح عقلی و حرمت شرعی پیدا نخواهد كرد. زیرا آن عمل از عنوان واقعی خود به وسیلهی قطع و یقین خلاف واقعی كه متجری پیدا كرده، منسلخنمیگردد.
سؤال:
آیا تجری از مباحث اصولی است؟ در كتاب (6) انوارالهدایة آمده گرچه اصولیین این بحث را در كتاب اصولی خود آوردهاند، اما حق این است كه تجری یا مسئله فقهی است، و یا كلامی (به دو تقریب).
پینوشتها:
1.كفایة الاصول، ج2، ص 10 و 17؛ انوارالهدایه، ج1، ص 46؛ نهایة الافكار، ج3، ص 30؛ تهذیب الاصول، ج1، ص 85؛ فرائد الاصول، ص8؛ فوائد الاصول، ج3، ص 37؛ نهایة الاصول، ص409.
2.كفایة الاصول، ج2، ص 10 و17.
3.فرائد الاصول، ص8.
4.نهایة الافكار، ج3، ص30.
5.انوارالهدایه، ج1، ص 54 و 46.
6.مأخذ پیشین، همان جا.
منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم