خانه » همه » مذهبی » دیدگاه پدیدار شناسانه‌ی مستشرقین درباره‌ی شیعه

دیدگاه پدیدار شناسانه‌ی مستشرقین درباره‌ی شیعه

دیدگاه پدیدار شناسانه‌ی مستشرقین درباره‌ی شیعه

خانم کارن آرمسترانگ اسلام‌شناس معاصر آمریکایی می‌نویسد اکثر امریکائیها معتقدند ما غربی‌ها باید بتوانیم در یک راه درست و عقلانی با مسلمانان زندگی کنیم. آینده‌ی اسلام فقط تحت تأثیر یک اقلیت مصلحان مسلمان نیست بلکه امریکا و

Mostashraghin - دیدگاه پدیدار شناسانه‌ی مستشرقین درباره‌ی شیعه
Mostashraghin - دیدگاه پدیدار شناسانه‌ی مستشرقین درباره‌ی شیعه

 

نویسنده: مریم صانع‌پور

 


خانم کارن آرمسترانگ اسلام‌شناس معاصر آمریکایی می‌نویسد اکثر امریکائیها معتقدند ما غربی‌ها باید بتوانیم در یک راه درست و عقلانی با مسلمانان زندگی کنیم. آینده‌ی اسلام فقط تحت تأثیر یک اقلیت مصلحان مسلمان نیست بلکه امریکا و اروپا نیز نقش مهمی در تعامل میان مسلمانان و غرب دارند به عبارت دیگر اگر روشهای غربی ناشی از کوته نظری باشد و به گونه‌ای تعصب‌آمیز در این تعامل، تأثیرات سلبی داشته باشند آینده‌ی این تقابل به دست افراطیون خواهد افتاد در حالی که در یک نگاه غیرجانبدارانه، غرب باید بپذیرد که خداوند در قرآن زنان و مردان را به وحدت و برابری نژاد انسانی توجه می‌دهد (1) یکی از وظایف اکثر ما غربی‌ها آنست که بتوانیم در جهت شکل‌گیری جامعه‌ی جهانی حرکت کنیم؛ جامعه‌ای که مردم بتوانند در آن با عقاید دینی متنوع در کمال هماهنگی و احترام متقابل زندگی کنند (2) در حالی که استعمار آمریکا در پی ترسیم نقشه خاورمیانه براساس علایق سیاسی و اقتصادی خود می‌باشد و در این راستا با بی‌حرمتی به قرآن، بدنام کردن اسلام و شکنجه‌ی زندانیان در ابوغریب و گوانتانامو مسلمانان را مورد آزار قرار می‌دهد؛ باید توجه داشت اسلام فقط یک مجموعه اعتقادات فردی نیست که حاوی دستوراتی برای سعادت این جهان و جهان دیگر باشد بلکه یک ایدئولوژی و جهان‌بینی است که سیاست و جامعه‌ی مسلمانان را شکل می‌دهد؛ برخورد اسلام با امور خارجی و ارتباطات بین‌المللی موجب شده تا اسلام سیاسی نیز مورد علاقه سیاستمداران، تحلیل‌گران و مفسران سیاسی قرار گیرد از طرف دیگر افراط‌گرایی سیاسی – اجتماعیِ اسلامی یک معضل جاری است که ملازم با تفسیرهای ستیزه‌گرانه و نزاع کننده از اسلام است بنابراین مسلمانان به دو گروه معارض و مؤید تقسیم می‌شوند؛ گروه معارض معتقدند که همه‌ی معتقدان به اصول اسلامی باید در حال خصومت و دشمنی با غرب باشند در حالی که پیروان نظریه‌ی مؤید، با اندیشه‌ی متعادل و مسالمت‌آمیز که مبتنی بر جریان اصلی اسلام است عمل می‌کنند.
اسپوزیتو اسلام‌شناس آمریکایی در کتاب خود با عنوان “آینده‌ی اسلام” می‌نویسد آینده اسلام تقریباً آینده‌ی همه‌ی ما غربیها نیز هست زیرا اسلام و مسلمانان امروزه نقشی یکپارچه در تاریخ جهانی ایفا می‌کنند ایشان قسمتی از جوامع متنوع امریکا و اروپا هستند. ما بنابراین با تعالی جستن از تفاوت‌ها (نه انکار تفاوت‌ها) می‌توانیم انسانیت مشترکمان را مورد تأکید قرار دهیم و بپذیریم که ایشان نیز باید به عنوان اعضاء جامعه‌ی جهانی و دست‌اندرکاران خلق جوامع آینده به رسمیت شناخته شوند. غالباً ما غربیها به علت مقایسه‌ی آرمان خودمان با واقعیت‌های دیگران و قضاوت در مورد دیگران با ملاک‌های غربی دچار اشتباه و سردرگمی در شناسایی دیگران از جمله مسلمانان شده‌ایم و در این رویکرد، آرمان‌ها و عقاید دیگران را با تأکید بر باورهای خودمان به گونه‌ای سلبی مورد بررسی قرار داده‌ایم در حالی که طبق فرهنگ یهودی – مسیحی باید دیگران را مورد احترام قرار داد براین اساس باید توجه کرد که مسلمانان جوانترین فرزندان ادیان ابراهیمی هستند که در چشم ما باید محترم باشند.
سئوالاتی که در مورد آینده اسلام مطرح هستند عبارت هستند از:
1.آینده‌ی اسلام تحقق بخش اصلاح است یا انقلاب؟
2. اسلام و مدرنیته قابل مطابقت هستند؟
3. بنیادگرایی اسلامی تا چه حد می‌تواند گسترده شود؟
4. جوامع مسلمان و جوامع غربی در تضاد و مخاصمه با یکدیگر قرار خواهند داشت؟
5. اسلام با مفاهیم جدید دموکراسی، حاکمیت قانون، برابری جنسی و حقوق بشر سازگار است؟
6. اقلیت‌های مسلمان در امریکا و اروپا می‌توانند شهروندان وفاداری باشند؟
7. تلقی مشترک میان جوامع غربی در سالهای اخیر آنست که اسلام و غرب در نزاع همیشگی و اجتناب‌ناپذیری هستند که از اختلاف غیرقابل حل در اصول و ارزشها ناشی می‌شود بنابراین آیا اسلام یک منبع تروریسم است مسلمانان امروزی در این مورد چه می‌اندیشند و چه می‌خواهند؟
8. علائق، ترس‌ها و امیدهای مسلمانان چیست؟
9. امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی جهانی، آیا به نظریات اصلی مسلمانان واقعی نیز در یک چشم‌انداز وسیع مباحثات و گفتگوها می‌توان دسترسی داشت؟
10. حوادثی که سیاست‌های مسلمانان و دریافت‌های ما را از اسلام و جهان مسلمان شکل داده‌اند چه حوادثی هستند؟
11. چرا و چگونه دین در سیاست مسلمانان ظهور یافت؟
12. جنبش‌های سیاسی و اجتماعی در جهان امروز و در جهان آینده متحد و یکپارچه هستند؟
13. علل ریشه‌‌ای تروریسم جهانی چه بوده و چه هست و آیا دین چه نقشی را در تروریسم جهانی بازی می‌کند؟
14. چرا و چگونه مخالفت ملی شکل گرفت و چگونه جنبش‌های افراطی، نظریه‌ی جهاد جهانی را مطرح کرده‌اند؟
15. ایدئولوگ‌ها و رهبران جنبش‌های افراطی چه کسانی بوده‌اند؟
16. چه حوادثی براسامه بن لادن و القاعده تأثیر گذاشت و نقش جریان مزبور در گسترش تروریسم جهانی چیست؟
17. تأثیر و تأثر اسلام سلفی – وهابی و نیز نقش حکومت‌های اقتدارگری مسلمان و برخورد فرقه‌ی گرایانه‌ی سنی – شیعه چگونه است و همه اینها چه تأثیراتی بر سیاست‌گذاری خارجی آمریکا گذارده‌اند؟
18. اگر اسلام نیاز به یک اصلاح گرایی دارد چه کسانی مصلحان، متفکران دینی و چهره‌های رسانه‌ای اصلی آن هستند؟ ایشان درباره‌ی جریانات کلیدی در اسلام و ارتباط با مسلمانان و غرب در جهان اسلام چه می‌گویند؟
19. چه بررسی‌هایی باید در مورد موضوعات زیر انجام گیرد؟
امروزه مصلحان اسلامی باورهای غربیان را نسبت به اینکه اسلام دینی قرون وسطایی، ایستا و ناتوان از تغییر است و نیز باورهایی که اسلام را دین خشن معرفی می‌کرد و معتقد بود اسلام زنان را تحقیر کرده است مردود شمرده‌اند. اصلاح‌گران مسلمان هم‌چنین با این تصورات غرب که اسلام و دموکراسی را غیرقابل تطبیق معرفی کرده است مخالفت کرده‌اند و نیز برخی باورهای غربی‌ها را نفی کرده‌اند از این قبیل که: مسلمانان موافق افراط‌گرایی دینی و تروریسم هستند و تکثرگرایی دینی را انکار می‌کنند، حاضر به گفتگوی برون دینی نیستند و نمی‌توانند شهروندان متعهد و وفاداری برای کشورهای غیرمسلمان باشند.
در فضای رسانه‌ای کنونی برخی از اصلاح‌گران مسلمان به عنوان چهره‌های محبوب رسانه‌ای مطرح شده‌اند که اسلام را دینی زنده و مرکب از عقیده و عمل معرفی می‌کنند این چهره‌های رسانه‌ای جایگزین روحانیان سنتیِ مساجد و مفتی‌ها شده‌اند که می‌توانند مسلمانان را به طرف یک عدم تمرکز اقتدار دینی سوق دهند. (3)
اسپوزیتو می‌نویسد دین در آینده به یک قدرت معنادار سیاسی – اجتماعی برای اصلاح جوامع جهانی تبدیل خواهد شد زیرا اکثر مسلمانان امروزی بر نقش دین در پیشرفت جوامع تأکید می‌کنند؛ مسلمانان جهان با ارزشهای اسلامی‌شان در مورد حقوق بشر، احترام متقابل، و نیز ضرورت همکاری میان جوامع، دارای اهداف مشترکی هستند.
بنابراین ما غربی‌ها باید به خود یادآوری کنیم که جهان کنونی دارای مدل‌های متکثر تجددگرایی است و دموکراسی لیبرال – سکولار غربی تنها یکی از پارادایم‌های متکثر ممکن است و تنها راه به سمت تجدد و توسعه‌ی سیاسی نیست از این‌رو می‌توان گفت فقط جهان مسلمانان نیازمند تغییر نیست بلکه غرب نیز به تغییر نیازمند است؛ یکی از مشکلات تاریخی ما غربیها اینست که غالباً به رغم ادعای توسعه و عقلانی‌سازی، خود را در شناختی غیرواقع‌بینانه محصور کرده‌ایم و ارزشهای دموکراتیک و تکثرگرایی خودمان را توسط نظریه‌ی جهانی‌سازی در یک پارادایم متکثرغربی آزمایش می‌کنیم در حالی که پلورالیسم و مدارا امروزه نیازمند درک و احترام متقابل میان غیرمسلمانان و مسلمانان است. ما اگر معتقد به نظریه‌ی آزادی دین هستیم بنابراین نه تنها بی‌دین‌ها بلکه دینداران نیز نیازمند حمایت و آزادی هستند. (4)
جان اسپوزیتو معتقد است جوهره‌ی دین نیکوکاری و حقیقت‌خواهی است و ادیان هرگز انسانها را به ستیز و منازعه دعوت نکرده‌اند علاوه بر این نیز میان اسلام و سنت دینی یهودی – مسیحی ضدیت جوهری وجود ندارد زیرا یهودیان، مسیحیان و مسلمانان همگی فرزندان ابراهیم و قسمتی از یک سنت ابراهیمی یعنی یهودی – مسیحی – اسلامی می‌باشند سنتی که می‌تواند معرف یک گفتمان جهانی باشد هم‌چنین باید توجه داشت مراکز اسلام فقط قاهره، دمشق، مکه، اورشلیم، استانبول، اسلام‌آباد و کوالالامپور نیستند بلکه هم‌چنین تعداد مسلمانان در لندن، پاریس، بن، دیدروید و واشنگتن نیز روزافزون است پس آینده‌ی مشترک ما غربی‌ها و مسلمانان نیازمند ساختار جامع‌تر تکثرگرایی و مدارا در فهم و احترام متقابل است. زیرا اسلام دومین دین بزرگ جهان پس از مسیحیت است که به زودی دومین دین بزرگ در امریکا خواهد شد. (5)
جان وول استاد دانشگاه جورج تاون در مورد نقش اسلام در جهان کنونی می‌نویسد «جامعه‌ی پسامدرن جهانی» در حال شکل‌گیری است و به نظر می‌رسد در این شکل‌گیری، هویت‌های مربوط به سنت‌های دینیِ اصلیِ جهان، نقش مهمی در نظم جدید جهانی داشته باشند. تحلیل‌گران گاه کوشش می‌کنند میان تجربه اسلامی با مدلی که مبتنی بر تجربه‌ی جامعه‌ی غرب است هماهنگی و تناسب برقرار کنند؛ پیش از آنکه این مدل مبتنی بر جامعه‌ی اسلامی باشد. (6)
بررسی دقیق و غیرجانبدارانه‌ی اسلام ضروری است زیرا به نظر می‌رسد تجدید حیات اسلامی با حوزه‌ی مدرنیته غربی همخوانی نداشته باشد. بنابراین گروههای اسلامی عمل‌گرا همانطور که در زمینه‌ی تجددگرایانه‌شان مورد مطالعه قرار می‌گیرند باید در زمینه‌ی تاریخی – اسلامیشان نیز مطالعه شوند؛ تجربه‌ی اسلامی ناظر به استمراری است که بر روی شکاف میان ماقبل دوره‌ی جدید و دوره‌ی جدید پل می‌زند؛ از این‌رو پژوهشگر غربی با شناخت ملاک‌ها و مدل‌های اسلامی به عنوان مبنای تحلیل به جای مدل مدرنیته‌ی غربی می‌تواند توفیق بیشتری در کشف واقعیت کسب کند. (7)
«کول» و «کودی» در کتاب «شیعه و اعتراض اجتماعی» می‌نویسند مسلمانان شیعه که 15% جمعیت مسلمانان را تشکیل داده‌اند پس از انقلاب ایران در 79 – 1978 در سیاست جهانی سهم زیاد و روبه گسترشی داشته‌اند چنانکه عملکردهای اخیر لبنان تأیید کننده این ادعاست حال باید پرسید چرا شیعه‌ی دوازده امامی از سکوت عرفانی به درگیری فعال سیاسی روی آورد؟ و چگونه شدت عمل سیاسی شیعه بر نزاع در لبنان، جنگ ایران و عراق، گرایش‌های شوروی نسبت به افغانستان و عراق و نیز سیاست‌های امریکا نسبت به خاورمیانه اثر خواهد گذارد؟ هویت‌های ملی غالباً برای مسلمانان شیعه بیش از همبستگی مذهبی فراملیتی اهمیت داشته‌اند. شیعه در اکثر کشورها به مشارکت زیاد در منابع ملی و حیات سیاسی پرداخته است. شایان ذکر است شیعه یک نظریه‌ی نهایی در تلاش‌های سیاسی ندارد بلکه آینده‌ی سیاسی شیعیان به طور مهمی وابسته به نیاز ایشان به گروههای محلی و ملاقات آنان با یکدیگر است. (8)
جان اسپوزیتو معتقد است قرائت افراطی از اسلام موجب شده شیعه و سنی در عراق، پاکستان، لبنان، افغانستان، یمن، کویت، بحرین و عربستان سعودی در حال نزاع باشند. برخی تفاوت‌ها میان نگرش شیعه و سنی وجود دارد به عنوان مثال اهل تسنن معتقدند جانشینی پیامبر از طریق انتخاب شیوخِ نظام قبیله‌ای صورت گرفته است امّا شیعه به عنوان اقلیتی که حقوقشان توسط اکثریت اهل تسنن پایمال شده معتقدند جانشین پیامبر توسط خداوند و از طریق پیامبر مشخص شده است. مظلومیت شیعه به عنوان اقلیت ستمدیده‌ی تحت حاکمیت اهل تسنن و خاطره‌ی نمادین شهادت حسین‌بن‌علی در کربلا بیانگر بی‌عدالتی حاکمیت‌های جوامع اسلامی است و موجب حمایت از شیعه در مقابل آن ستمگریها شده است به این ترتیب تحقق یک نظم اجتماعی عادلانه، آرزویی دور از دسترس برای شیعه می‌نماید که ایشان قرن‌های متمادی در جهت کسب آن تلاش کرده‌اند؛ این آرزو همچنین محرک فعالیت‌های سیاسی جامعه‌ی شیعه در قرن بیستم شده است.
امام معصوم در تعالیم شیعه فقط یک رهبر سیاسی نیست بلکه رهبر دینی جامعه نیز هست زیرا او هر چند پیامبر نیست اما مورد الهام خداوند، معصوم از گناه و خطا، مفسر قرآن، و تحقق بخش اراده‌ی خداوند است. سنی و شیعه هم‌چنین تفسیرهای متفاوتی از تاریخ دارند؛ در نظر اهل تسنن موفقیت و قدرتِ خلفای سنی در تاریخ اسلام نشانه‌ی هدایت خداوند و پاداش ایمانشان است امّا شیعه در نقطه‌ی مقابل، این حوادث را به عنوان غصب نامشروع قدرت توسط حاکمان سنی محکوم می‌کند. به رغم مخالفت و شورش شیعه امّا، حاکمان سنی مدت مدیدی از تاریخ اسلام را بر جامعه‌ی اسلامی حکومت کردند از این‌رو در نظر شیعه تاریخ، یک نمایش سراسر نزاع ستمدیدگان در مقابل ستمکاران است بنابراین جامعه‌ی اقلیت سرانجام تحت حاکمیت امام منصوب خداوند یعنی امام غایب با منحرفین از قانون خدا در زمین نزاع خواهد کرد تا حق و عدالت اجتماعی در جهان محقق گردد. (9)

پی‌نوشت‌ها

1. «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ». (49/13)
2. Armstrong karen (2000) Islam: A Short History, Sufi Books: Introduction.
3. Esposito, John, L. (2010), the future of Islam, foreword by karen Armstrong, oxford university press: 4-8.
4. Ibid: 187-199
5. Esposito, (2002), what Evryone Needs to know about Islam, Oxford university press: 1
6. Voll, John, (1994), Islam continuity in the Modem world, Cyracase university press, 3-5
7. Ibid: 189
8. Shi’ism and social protest, (1986), Edited by Juan R. I. cole & Nikki R. keddie, New Haven, London: Introduction.
9. Esposito, (2010): 53.

منبع مقاله :
صانع‌پور، مریم؛ (1393)، شیعه‌شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد