خانه » همه » مذهبی » بازخوانی انتقادی ره یافت‌های تبیین گر تروریسم مطالعه‌ی موردی: داعش

بازخوانی انتقادی ره یافت‌های تبیین گر تروریسم مطالعه‌ی موردی: داعش

بازخوانی انتقادی ره یافت‌های تبیین گر تروریسم مطالعه‌ی موردی: داعش

تروریسم پدیده‌ای تودرتو و پیچیده است، حجم متراکمی از خشونت مرگ بار که آثار ویران گر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن بسیاری از کشورها را در نوردیده است. تروریسم افزون بر ماهیت پیچیده گونه‌های متنوعی دارد و

20283 - بازخوانی انتقادی ره یافت‌های تبیین گر تروریسم مطالعه‌ی موردی: داعش
20283 - بازخوانی انتقادی ره یافت‌های تبیین گر تروریسم مطالعه‌ی موردی: داعش

 

نویسندگان: سلمان احمدوند (1)
مریم مختاری (2)
 

چکیده

تروریسم پدیده‌ای تودرتو و پیچیده است، حجم متراکمی از خشونت مرگ بار که آثار ویران گر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن بسیاری از کشورها را در نوردیده است. تروریسم افزون بر ماهیت پیچیده گونه‌های متنوعی دارد و هر بار شکلی به خود می‌گیرد؛ از کشتار دسته جمعی گرفته تا گروگان گیری، هواپیما ربایی، انفجار بمب و جز آن. این که پدیده‌ی تروریسم، محرک تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … جای گزین پدیده‌های سیاسی شناخته شده‌ای مثل انقلاب، جنگ، کودتا و شورش و … تلقی شده است، سخنی درنگ انگیز است. در این مقاله پس از ارائه‌ی تعاریفی از ترور و تروریسم و خوانش انتقادی ره یافت‌های تبین گر آن اعمال تروریستی گروه داعش (دولت اسلامی عراق و شام)، بررسی می‌شود. یافته‌های پژوهش حاکی از آنند که داعش با حرکت در شکاف فرقه‌ای و عقیدتی عظیمی که برخی دولت‌های منطقه و بعضی کشورهای اروپایی بدان دامن می‌زنند، با پافشاری بر مواضع جهادی – سلفی – تکفیری – تروریستی خود در پی بر هم زدن معادلات قدرت در عراق و سوریه و احیای خلافت اسلامی است؛ مسئله‌ای که ره یافت‌های مذهبی و سیاسی پژوهش حاضر، متکفل تبیین آنند.
کلید واژه : ترور، تروریسم، رهیافت، داعش.

1-1. مقدمه

ترور، از پایدارترین اَشکال خشونت و در شمار کهن‌ترین پدیده‌های تاریخ بشر است و تبیین آن همچون دیگر پدیده‌های اجتماعی فقط با قرار دادن و نشاندن آن در کنار دیگر پدیده‌ها و تحلیل و تعیین نسبت آن با مؤلّفه‌های کلانی چون شکل حکومت، قدرت، مذهب و ساختار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی میسور و ممکن است. پایایی تاریخی این پدیده، گواه پایایی تاریخی عواملی است که به تولید و بازتولید آن کمک کرده‌اند. عواملی از قبیل حکومت استبدادی؛ شکاف طبقاتی که عمدتاً به شکل اختلاف میان فقیر و غنی بازتاب می‌یابد، سرکوب اقلیت‌های قومی، نژادی و مذهبی، نهادینگی فرهنگ خشونت و توانش فرهنگی جامعه در پروردن خشونت به مثابه‌ی بنیان شکل گیری ترور و رَوایی اقدامات تروریستی را در شمار عواملی می‌توان دانست که به محقق در تبیین این پدیده یاری می‌رسانند.
پیوستار تاریخی ترور، نشان گر تحولات عدیده‌ای است که این پدیده از سرگذرانده است. در یک سوی طیف قدیمی‌ترین اشکال و در سوی دیگر مدرن‌ترین نمونه‌ها. روزگاری سازمان تروریستی فداییان اسماعیلی و امروز سازمان‌های تروریستی مختلف با خاستگاه‌ها و زمینه‌های اجتماعی متنوع. آن چه بی تغییر مانده، «بر جا ماندن قربانیان انسانی» است و بیان این موضوع که در گونه‌های قدیم ترور و از جمله اقدامات فداییان اسماعیلی، شمار قربانیان معدود و محدود بود و منحصر به دشمنان ذی نفوذ. اما در نمونه‌های مدرن، ازدیاد شمار جان باختگان، خود بخشی از طرح تروریسم است.

1-2. بیان مسئله

ترور، دیگر چون گذشته منحصر به گروه، فرقه یا جریانی محدود در درون مرزهای یک کشور نیست، بلکه همراه دیگر پدیده‌ها و به موازات تحقق دهکده‌ی جهانی توسعه یافته، پا از مرزهای مألوفِ گذشته فرانهاده و به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های جهان معاصر، بدل گشته است. ترور، یکی از قدیمی‌ترین و شناخته شده‌ترین روش‌های ابراز خشونت سیاسی و ایدئولوژیک در طول تاریخ است، در اغلب موارد یک اقلیت برای اکثریت تصمیم می‌گیرد و به این شیوه متوسل می‌شود.
نیکفر، تبدیل خشونت به موضوع ‌اندیشه را از مصادیق حقانیت عصر جدید بر می‌شمرد و بر این باور است که درک رابطه‌ی دیکتاتوری و جنگ طلبی و پیوند خوردن مبارزه برای آزادی با مبارزه برای صلح در عصر جدید میسر شده است. خشونت در عصر جدید نظام یافته می‌شود، تکنیک در آن به کمال می‌رسد، از امکان‌های تکنیکی مدرن بهره می‌بَرد. خشونت، صنعتی می‌شود.
اردوگاه‌های مرگِ نازی‌ها، نمادِ خشونت نظام یافته‌ی صنعتی شده در عصر اراده‌ی سیستماتیک به قدرت است. عصر جدید، عصری خشن است. عصر خشونت صنعتی است؛ هم هنگام عصری است که در آن خشونت به عنوان خشونت موضوع اندیشه قرار گرفته و زمینه‌ی طرد اخلاقی انواع خشونت فراهم گشته است. (3)
هشت کشور نخست جهان از لحاظ تعداد حملات تروریستی 2004-2008: عراق، هند، گامبیا، افغانستان، تایلند، نپال، پاکستان و روسیه. (4) هند، یکی از بزرگ‌ترین کانون‌های وقوع حوادث تروریستی است، تنها در یکی از این حوادث که در 1993 و در جریان یک بمب گذاری که در بمبئی و از سوی تندروها صورت گرفت، بیش از 250 تن کشته شدند. در 13 دسامبر، به پارلمان هند حمله شد. در 2002 بیش از دو هزار مسلمان در ایالت گجرات به خاک و خون کشیده شدند. این کشتار جمعی در پی طرح این اتهام، که گروهی از مسلمانان در کشتار فعّالان هندو دست داشته‌اند رخ داد. بیش از 50 تن نیز در سال 2003 بر اثر دو خودروی بمب گذاری شده از جمله یک بمب گذاری در برابر هتل تاج محل (از جاذبه‌های تروریستی این کشور در بمبئی) کشته شدند. در 29 اکتبر 2005 در دهلی 61 تن بر اثر انفجار سه بمب نیرومند در مراکز خرید آن شهر، جان باختند و 200 نفر زخمی شدند، در 11 ژوئیه 2006 انفجار هفت بمب در بمبئی 200 تن را به کام مرگ کشاند. این حمله‌های تروریستی در نوامبر 2008 در بمبئی که سه روز به درازا کشید، به کشته شدن 195 تن و زخمی شدن 300 تن دیگر انجامید که در میان کشته شدگان 22 تن خارجی بودند. (5)
ایران نیز هم چون دیگر کشورها، از گذشته تا امروز و به انحای مختلف با تروریسم رویارو بوده و از این رهگذر آسیب فراوان دیده است. صرف نظر از نمونه‌های تاریخی، می‌توان از ترورهای روی داده در دهه‌ی نخست شکل گیری انقلاب اسلامی یاد کرد که در آن جریان‌ها و گروه‌های مخالف نظام، به ترور چهره‌های نام دار و مؤثّری چون: آیت الله مطهری، بهشتی، باهنر و محمدعلی رجایی پرداختند. امروز سه دهه پس از آن حوادث که به واقع خساراتی جبران ناپذیر قلمداد می‌شوند، ترور دانشمندان هسته‌ای از آغازِ موجِ تازه‌ای از تروریسم در این گوشه از جهان خبر می‌دهد.

2-1. تعریف مفاهیم

2-1-1. ترور

ترور، اصطلاحاً به حالت وحشت فوق العاده‌ای اطلاق می‌شود که ناشی از دست زدن به خشونت و قتل و خون ریزی از سوی یک گروه، حزب یا دولت برای نیل به هدف‌های سیاسی، کسب و یا حفظ قدرت است… ترور شخصیت یا ترورِ روانی یعنی ترساندن و تهدید افراد با هدف قرار دادن روحیه، حسّ شهامت و اعتبار آن‌ها. رژیم ترور به رژیمی گفته می‌شود که با ایجاد وحشت، تهدید، حبس و کشتار مخالفان خود حکومت می‌کنند. (6)
در زبان فارسی برای ترور و تروریسم، برابر نهاده‌های به چشم نمی‌خورد. در لغت نامه‌ی دهخدا آمده است:
«ترور، برگرفته از فرانسه (7) و به معنای قتل سیاسی به وسیله‌ی سلاح است و در فارسی متداول شده است. تازیانِ معاصر، «ارهاب» را به جای ترور به کار می‌برند، که به معنای خوف، خشونت و سخت گیری است. کلمه‌ی «رهب» و مشتقات آن بارها در قرآن، از جمله: بقره، آیه‌ی 4؛ انفال، آیه‌ی 60؛ حشر، آیه‌ی 13 به معنای خوف و ترس به کار رفته است. ترور کردن نیز به معنای کشتار سیاسی با سلاح است و تروریست، یعنی کسی که طرف دار اصول تشدد، حامی شدّت عمل و ایجاد رعب و ترس است. این واژه در زبان فارسی به شخصی اطلاق می‌شود که با سلاح مرتکب قتل سیاسی شود». (8)
شاخص‌های ترور بر پایه‌ی تعاریف عبارتند از:
1. هر اقدامی که به ایجاد ترس، وحشت، هراس، خوف و رعب در میان مردم یا مخالفان بینجامد، و این اقدام خشونت آمیز، زورمدارانه، غیرقانونی و هراس انگیز باشد.
2. این اقدام، با هدف برانداختن حکومت، یا به منظور در دست گرفتن امور، یا به جهت تضعیف حاکمیت و یا برای تأثیر بر رفتار مخالفان صورت می‌گیرد.
3. اقدام مزبور با قتل پنهانی، ناگهانی و غافل گیرانه همراه است. در مجموع و به طور خلاصه می‌توان گفت: ترور در لغت به معنای ترس، هراس، خوف و وحشت است و در اصطلاح سیاسی به معنای کشتن و از بین بردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت میان مردم. تروریست، به عامل ترور، آدم کشی، و به طور کلی به کسی اطلاق می‌گردد که برای رسیدن به هدف خود کسی را غافل گیرانه بکشد یا ایجاد وحشت و هراس کند، (9) هستند.

2-1-2. تروریسم

واژه‌ی تروریسم (Terrorism) در فرهنگ لغات فرانسه، نظام یا رژیم وحشت تعریف شده است، پس از انقلاب فرانسه این واژه با نوشتاری از «ادموند برک» در سال 1795 وارد انگلستان گردید و از آن به عنوان دشمن مردم و سنّت یاد شد. گرچه این واژه در دوران انقلاب فرانسه به مرور زمان معنای گسترده تری یافت و در فرهنگ لغات در ردیف نظام وحشت و ترور تعریف شد. (10) مشکل ارائه‌ی تعریف مشترکی برای تروریسم همواره وجود داشته و این ناشی از آن بوده است که کسی که از نظر یک شخص، تروریست محسوب می‌شود، از نظر دیگری مبارز راه آزادی است. (11)
واقعیت این است که تروریسم، به مثابه یک پدیده‌ی اجتماعی، همواره وجود داشته و در هر اجتماعی با آن به عنوان یک انحراف یا آسیب مبارزه شده است. در هر حال نکته‌ی قابل توجه این است که پدیده‌ی تروریسم، چه از نظر کمّی و کیفی، در سالیان اخیر رشدی چشم گیر داشته است. بهره گیری از وسایل و شیوه‌های نوین به وسیله‌ی گروه‌ها و جریان‌های تبهکار فراملّیتی، که عوارض و آثار تخریبی آن در کشورهای مختلف جهان، وسعت شگفتی داشته است، احساس عدم شدید امنیت را دست کم در بخش گسترده‌ای از جهان ایجاد کرده است. (12)
در لغت نامه‌ی روابط بین الملل ذیل کلمه‌ی تروریسم آمده است: وزارت امور خارجه‌ی امریکا از سال 1983 تعریف مندرج در سند 22 از قانون ایالات متحده، ماده 2656، بند «د» را به کار می‌برد واژه‌ی تروریسم به معنای خشونت عمدی و با انگیزه‌ی سیاسی است که بر ضدّ اهداف عمومی نظامی، سیاسی و اقتصادی توسط گروه‌های فراملّی (13) یا فروملّی (14) یا عوامل پنهانی و معمولاً با قصد نفوذ در مخاطبان صورت می‌گیرد. (15)
از یک سو گستره‌ی معنای تروریسم، که طیف وسیعی از درگیری‌های جزئی بین فردی و اعتصاب‌های کارگری گرفته تا نگرانی و ترس ناشی از موازنه‌ی وحشت را شامل گردیده است، این واژه را از انبوه معنا تقریباً بی معنا نموده است، به طوری که تقریباً هر نوع عمل خشونت آمیز و نه الزاماً خشونت سیاسی را القا می‌کند. از سوی دیگر تروریسم یک معنای منفی است که هر گروه، فرد یا دولتی از آن دوری می‌جوید و در همان حال، دیگران و خصوصاً دشمنان خود را تروریست یا حامی تروریست خطاب می‌کنند. تشتّت آرا در زمینه‌ی چیستی و کیستیِ تروریست به حدی است که بسیاری صاحب نظران پس از تلاش فراوان برای تعیین حدود و ثغور این مفهوم، در نهایت اعتراف می‌کنند که هر کس برداشت خاصّ خود را از تروریسم دارد. بر این اساس باید گفت برای تعیین این که یک اقدام مشخص، ترویسم است یا نه، نیاز به داوری ارزشی درباره‌ی عاملان، شرایط و ادله انجام آن دارد. (16)
پرسش‌های پژوهش حاضر از این قرار است:

سؤال اصلی

رهیافت‌های تبیین گر پدیده‌ی تروریسم کدامند و ویژگی هر یک چیست؟
کدام رهیافت یا رهیافت‌ها در تبیین اقدامات تروریستی داعش، کاراتر است؟

سؤال‌های فرعی

1. فعالیت‌های تروریستی چه ویژگی‌هایی دارد؟
2. از بین رهیافت‌های مؤثّر در تبیین پدیده‌ی تروریسم، کدام در توضیح ابعاد و ماهیت آن تواناتر است؟
3. چه نسبتی میان خوانش گروه داعش از آموزه‌های اسلامی و گرایش آنان به تروریسم است؟

3. رهیافت‌ها

بدیهی است که شناخت دقیق پدیده‌ها بدون توجه به ریشه‌ها و ادله‌ای که منجر به شکل گیری آن‌ها گردیده است امکان پذیر نیست. بنابر نظر کارشناسان، تروریسم نیز همانند دیگر پدیده‌ها دارای مبانی و ریشه‌های طبیعی، روانی، فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و سیاسی و یا ترکیبی از همه‌ی این عوامل است.
تروریسم، حاصل جمع تعارض و تقابل مدعیان قدرت است که برای کسب یا حفظ قدرت از این روش خشونت بار بر ضدّ رقیب بهره می‌گیرند. اگرچه جدال میان صاحبان قدرت و مدعیان آن ضرورتاً و صرفاً بر سر قدرت سیاسی نیست، که دولت متولی آن است. جدال بر سر مسائل اقتصادی، جدال برای اثبات حقانیت و مشروعیت فرقه‌های دینی و حساسیت بر سرِ برتری قومی و نژادی، همه مواردی هستند که تروریسم را به وجود می‌آورند. در سایه روشن توضیح و تعریف تروریسم دو نکته‌ی مهم پنهان است؛ نخست این که: هر دولتی از دیدگاه منافع، سلیقه و ایدئولوژی خود به تروریسم می‌نگرد و تعریفی خاص از آن به دست می‌دهد. از همین روش گاه از تروریسم به دفاع مشروع تعبیر می‌شود. دوم اینکه: سازمان ملل متحد و دیوان بین المللی کیفری طی سه دهه‌ی گذشته به دلیل اختلاف دیدگاه نتوانسته‌اند تعریف واحدی از این پدیده ارائه دهند.
خوانش انتقادی رهیافت‌های موجود در تبیین تروریسم، افزون بر تعمیق شناخت، از پیچیدگی‌ها و سویه‌های ناپیدای این پدیده پرده بر می‌گیرد. مقوله‌ای که در بحث‌ها و پژوهش‌های جاری، چندان محل توجه نبوده است.

3-1. رهیافت طبیعی: خشونت گرایی

بر اساس این ره یافت، میل به خشونت همچون دیگر امیال آدمی انگیزه‌ای اساساً زیست شناختی و غریزی است، و انسان‌ها از آن به عنوان مکانیسمی در جهت نیل به خواسته‌های عمدتاً غریزی شان بهره می‌یگرند، بی آن که به عواقب وخیم و غیراخلاقی آن بیندیشند؛ خشونتی که خشونت دیگر را بر می‌انگیزد و انسان، گرگ انسان می‌شود.
جهان، خشن است، نه تنها برای سختی و بُرندگی و کوبندگی و توفندگی و زهرآگینی مادی آن، بلکه به این دلیل که ما در آن تنها نیستیم. خشونت، عنصری نسبتاً پایدار در موقعیت‌های انسانی است. هر موقعیتی می‌تواند خشن شود. کافی است موقعیت به صورت تنگنایی تصور شود که برون رفت از آن مستلزم پس زدن کسی یا کسانی شود، آن گاه بعید نیست که هر ملاحظه‌ای کنار گذاشته شود، جز خواست خویش. ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم، یعنی به هم می‌چسبیم. با مورچه و زنبور و دیگر جاندارن اجتماعی فرق داریم. آحاد آن‌ها جایگاه و کارکردی مشخص دارند. ما در مقابل نامشخصیم، اما همه برای تشخص می‌کوشیم. ما در جهان جای یکدیگر را تنگ می‌کنیم. کمبود، مشکل همیشگی جهان ما بوده است. انسان موجودی است همواره گرفتار کمبود. تاریخ انسان، تاریخ کمبودهاست. کمبود، خود تاریخ دارد و ثابت نمانده است.
به عقیده‌ی «نیکفر» ما هنوز در دوره‌ی کمبودهای اساسی هستیم. اکثریت آدمیان هنوز درگیر مشکل بقا، در شکل فیزیکی محض آن هستند؛ یعنی غذا و سرپناه مناسب ندارند. مشکل انسانی با رفع نیازهای اساسی اش برای بقا حل نمی‌شود. همه‌ی موجودات کامل هستند، جز انسان که ناقص است. خشونت انسان با رفع کمبودهای زیستی اش رفع نمی‌شود، از این رو خشونتش طبیعی نیست، بلکه او به شکلی غیرطبیعی خشن است. جانوران درنده، خشن نیستند. آنها غذای خود را می‌خورند. در جهان، تنها انسان خشن است. (17)
هر چند واژه‌ی خشونت (18) برگرفته از ریشه‌ی لاتینی زور (19) است، برخی کوشیده‌اند خشونت را از زور متمایز کنند، به باورِ این گروه، مگر نه این که خشونت اغلب از تلاش برای جبران حس فرودست بودن، زدودن سرخوردگی، رهایی از درماندگی سرچشمه می‌گیرد؟ ژان پل سارتر، خشونت فرد غضبناکی را مثال می‌زند که با داد و بیدادهای خود می‌کوشد به گونه ای سحرآمیز کسی را که به او اهانت کرده و خوار شمرده و تحقیر کرده است، نفی کند. تمام فلسفه‌ی اسپینوزا هم می‌تواند از همین اندیشه‌ی تمایز سرچشمه گرفته باشد، زیرا می‌نویسد: «انسان آزاد و قوی نیروی خود را نخست از درک دنیا می‌گیرد و پس از آن دیگر احساس نمی‌کند بازیچه‌ای منفعل است و بدین سان دشواری‌ها و رنج‌هایی را که شالوده بر غم دارند کنار می‌گذارد و نفرت از دیگران، ترس از مرگ و میل به انتقام جویی و اِعمال خشونت را پس می‌زند». وقتی از فردی خشن سخن می‌گوییم، منظورمان این است که وی به استفاده و سوء استفاده از نیرومندی و زور گرایش دارد. ما همواره بادی را شدید می‌نامیم که با حدّت و شدّت بسیار بوزد، میلی را شدید و خشن می‌نامیم که نتوان در برابر نیروی آن ایستادگی کرد؛ زبان رایج، ما را بر آن می‌دارد تا میان زور و خشونت، گونه‌ای رابطه برقرار کنیم. (20)
“در جریان آنچه با عنوان سیاست «انفال» در فاصله‌ی 1365- 696- 1365 توسط صدّام در مناطق کردنشین عراق صورت گرفت بیش از 150 هزار کرد یا در اردوگاه‌های کردها در بغداد و سایر شهرهای عراق یا در جریان اعدام‌های دسته جمعی یا بمباران‌های تعمدی شهرها و روستاهای کردنشین کشته شدند تا کردها مجبور به ترک مناطق کردنشین شوند و بالاخره به کار گرفتن سلاح شیمیایی از جمله در حلبچه قریب به 163 هزار کرد از بین رفتند. فی الواقع از بُعد تاریخی هر چه عقب تر می‌رویم، کارنامه‌ی ما انسان‌ها در نسل کشی و کشتار گروهی هولناک تر می‌شود. شیعیانی که در موصل، کرکوک، تکریت و شمال سامرا به دست شبه نظامیان «داعش» قتل عام شدند، همان گناهی را دارند که کردها در زمان صدام داشتند». (21)
این واقعیت که خشونت ورزی تروریستی مرز و محدوده‌ای نمی‌شناسد و دامنه اش حتی به تماشای یک مسابقه‌ی ورزشی نیز کشیده می‌شود، از واقعیت دهشتناک دیگری پرده می‌گیرد و آن این که تروریست‌ها با هر موضوعی که بر سر راه همه گیر شدن خشونت و ترور و پراکنش وحشت و ارعاب قرار گیرد، با قساوت تمام مقابله می‌کنند.
“در خبرها بود که هنگام پخش مسابقه‌ی فوتبال تیم‌های ملی ایران و نیجریه، گروه تکفیری به نام به «بوکوحرام» به یکی از مکان‌های عمومی در آن کشور که این مسابقه روی نمایشگرهای بزرگ برای مردم پخش می‌شد حمله کردند و چندین نفر را کشتند. هم چنین گروه تروریستی به نام به «داعش» که اخیراً موصل و برخی مناطق مجاور آن را در عراق به اشغال خود درآورده، طی حکمی عمومی تماشای مسابقات جام جهانی فوتبال را حرام اعلام کرده و خاطیان را با شلاق مجازات کرده است». (22)

3-4. رهیافت فرهنگی

بر قرار این رهیافت، گرایش به خشونت و توابع آن از جمله اقدام‌های تروریستی یک توانش تمدنی است، می‌تواند در جریان انتقال فرهنگ و دست آوردهای آن، از نسلی به نسل دیگر مهار، کنترل، و یا تقویت شود. فرهنگ‌های مختلف از این حیث دارای توانایی‌های مختلف هستند. می‌توان فرهنگ‌هایی را یافت که در آن‌ها به کمک آموزه‌های عرفانی و دینی که معمولاً در ادبیات و مناسک آیینی آنها سرریز می‌کند، خشونت گرایی به میزان زیادی کاهش یافته باشد و آثار لطیف عرفانی و مناجات‌های دینی عمیق و انسان نوازی که به رواداری و نوع دوستی فرا می‌خوانند، جایگزین تعالیم خشونت روا شده باشد. (23)
«داعش، فقط محصول جهل، عقب ماندگی، محرومیت، فقر و توسعه نیافتگی سیاسی و اجتماعی نیست. «داعش» در عین حال محصول خشونت سیاسی حاکم در خاورمیانه هم هست. و می‌رسیم به سطح سوم خشونت سیاسی حاکم در خاورمیانه هم هست. و می‌رسیم به سطح سوم خشونت و نسل کشی «داعش» در عراق. رفتار «داعش» در عراق از یک منظر تاریخی چندان هم بی سابقه نیست. نسل کشی «داعش» در عراق یادآور نسل کشی توتسی‌ها و رواندایی‌ها در آفریقا، تامیل‌ها و سنگالی‌ها در سریلانکا، صرب‌ها بر ضدّ مسلمانان در بوسنی، اعدام‌های دسته جمعی در کامبوج توسط پل پت و خمرهای سرخ و جنایات و نسل کشی صدّام و حزب بعث علیه کردهای عراقی است». (24)
در این راه یافت، این فرد آدمی است که می‌بایست با تطهیر جهان درون خویش از رذایل و آفات اخلاقی همچون: خودشیفتگی، خرافه پرستی، پیشداوری، جزم و جُمود، تعصب و بی مدارایی، اخلاقی زیستن را تمرین کند و با بازخوانی مکرر آموخته‌ها و عقاید، از ابتلا به آفت خشونت زای تحجّر که راه را بر پذیرش هر پدیده‌ی تازه ای از جمله افکار و اندیشه‌های نو می‌بندد، مصون بماند.
بر این اساس، شرط بهبود اوضاع بیرونی و آفاقی، بهبود اوضاع درونی و انفُسی است، هویت مشوش خاسته از ذهن مشوّش است و تا فرد و ملتی در تغییر وضع درونی خود نکوشد، هیچ بهبودی در وضع بیرونی او حاصل نخواهد شد. (25)
در نقد این ره یافت نظریاتی نیز ارائه شده است، از جمله این که: جهان را متوسطان پر کرده‌اند – نه نخبگان علمی و اخلاقی که در زمره‌ی افراد «استثنایی»‌اند – کسانی که از میزان متوسطی هوش، توان جسمانی و قدرت تصمیم گیری برخوردارند، و زندگی شان را بر مبنای حسابگری و اصل عقلانی هزینه – فایده مدیریت می‌کنند، اصلی که تبعیت از آن لزوماً به عدول از موازین اخلاقی نمی‌انجامد. از این نظرگاه، اخلاق فایده گرا به دلیل توقف در قواعد و چشم پوشی از استثنائات و هم چنین همه گیر بودن، بر اخلاق فضیلت گرا ترجیح دارد. (26)
این ره یافت به دلیل آن که نقطه‌ی عزیمت خود را فرد قرار داده است و بر پالایش درون از آفات اخلاقی مترتب بر شخصیت انسان که در نتیجه‌ی قرن‌ها حیات تاریخی و فرهنگی تا اعماق جان او ریشه دوانیده‌اند، اصرار می‌ورزد و خودسازی پیش گیرانه‌ی «فردی» را شرط سالم سازی جامعه و به تَبَع جهان قلمداد می‌کند، ره یافتی کاربردی و درمان گرانه است، از آن رو که پیش از تلاش برای ایجاد «نهادهایی» به منظور مهار، کنترل و مقابله با خشونت از شکل گیری «نهان‌های» خشونت پرهیز سخن به میان می‌آورد، و نیک می‌داند که تحقق این هدف به دلیل سرشت فرهنگی اش، در گرو تلاش «دراز آهنگ» و «مستمر» فرد فرد آحاد جامعه‌ی جهانی است؛ تلاشی از سرِ «جدّیت و صداقت».

3-5. ره یافت اقتصادی

در یهیافت اقتصادی بر توسعه‌ی فقر و ناداری (ملی و بین المللی) که با گسترش شکافت بین فقیر و غنی و افزایش و انباشت تبعیض و نابرابری توأم است، به عنوان عامل اصلی رشد تروریسم تأکید می‌رود. و تروریسم را تا هنگامی که نظام اقتصادی جهان بر مدار نابرابری و سرازیر شدن بخش اعظم ثروت جهان به جیب اندک شماری از کشورها می‌گردد، پایدار و رو به تزاید می‌داند.
به باور برخی صاحب نظران، فقر عامل اساسی شکل گیری فعالیت‌ها و عملیات خشونت آمیز و تروریستی است. رابرت گار (27) (2005)، لاکوئر، میگوئل (28) و ساتیانا (29) (2004)، از جمله صاحب نظرانی هستند که معتقدند فقر همراه با دیگر عوامل اقتصادی، منجر به شکل گیری عملیات تروریستی می‌گردد. بنا بر نظرِ گار، فقر به تنهایی نمی‌تواند عامل تروریسم باشد. او معتقد است تروریسم در هر کجا می‌تواند بروز کند، ولی احتمال بروز آن در جوامع در حال توسعه بیشتر از کشورهای غنی یا فقیر است. بر این اساس می‌توان گفت کشورهایی که مدرنیزاسیون شتابنده ای را تجربه می‌کنند بیشتر شاهد تروریسم هستند. (30)
میگوئل و سانتیا (2004) معتقدند که میان فقر و شرایط نامساعد اقتصادی و شکل گیری عملیات خشونت آمیز رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. آنان معتقدند شرایط اقتصادی می‌تواند منجر به شکل گیری عملیات خشونت آمیز تروریستی گردد. بدین صورت که پایین آمدن ظرفیت اقتصادی دولت که بر اثر فشارهای اقتصادی صورت می‌گیرد باعث می‌شود قشر جوان جامعه که در فقر اقتصادی به سر می‌برند و امکان فعالیت اقتصادی در بخش‌های کشاورزی و بازار و … نیز برای شان فراهم نیست، سعی در برآوردن خواسته‌های خود به وسیله مشارکت در فعالیت‌های خشونت آمیز می‌نمایند. از نظر لاکوئر، از عوامل اقتصادی مهمّ شکل گیری تروریسم در جهان، یکی عدم تناسب میان رشد جمعیت و اشتغال و دیگر: توزیع نامناسب ثروت میان کشورهای مختلف جهان است، لاکوئر اعتقاد دارد توزیع نامتناسب ثروت به ویژه در کشورهای خاورمیانه و جهان سوم باعث شکل گیری رکود اقتصادی و اجتماعی در این جوامع گشته است. لذا وجود این شکاف و عدم رسیدگی به حلّ چنین معضلاتی باعث سرخوردگی و روی آوردن قشرهای این جوامع به تروریسم می‌گردد. (31)
هم منابع مالی قدرتمند در کشورهای عرب خلیج فارس از داعش پشتیبانی می‌کنند، هم وضع عوارض گمرکی در مرز عراق و سوریه این گروه را به مال و منالی رسانده است، و هم فروش سیاه نفت شرق سوریه و نیز باج گیرها در شهرهای مختلف عراق برای آن منبع درآمدی فراهم کرده است.

3-6. رهیافت مذهبی

رهیافت مذهبی، یکی دیگر از رهیافت‌های موجود در تحلیل پدیده‌ی تروریسم است. بر این اساس آبشخور هر ترور و پدیده‌ی تروریستی ای که در نقطه ای از جهان رخ می‌دهد، مذهب است. اعتقاد بر این است که ریشه‌ی هر خشونتی که غالباً به شکل اقدامی تروریستی بروز می‌یابد، در تعصبات مذهبی نهفته است. در این رهیافت بر نقش تاریخی دین در مهار و دست کم کنترل خشونت هیچ تأکیدی نمی‌رود و تئوری برخورد تمدن‌های ساموئل‌هانتیگتون که مبتنی بر دو الگوی جمعیت شناختی و فرهنگی و ارائه تعریف و تصویری بسیار منفی و بدبینانه از دین اسلام و ملت‌های مسلمان است مهم ترین ابزار و ملاک تبیین نسبت دین (دین اسلام)، خشونت و تروریسم است.
درباره‌ی ریشه‌ها و علل دینی و مذهبی تروریسم، مطالعات بسیاری انجام شده است و بخش مهمی از تروریسم در حال حاضر متکی بر دین و مذهب می‌باشد، این مسئله مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. هم چنین بعد از حوادث تروریستی 11 سپتامبر و خسارات ناشی از آن توسط افراط گرایان اسلامی، مذهب به عنوان یک عامل نیرومند در تبیین تروریسم مورد توجه قرار گرفت.
لاکوئر، معتقد است که شخصیت رهبران و مبارزان می‌تواند در مقبولیت یا مشروعیت یک حرکت یا عکس آن با وجود آن که با خشن ترین شیوه‌ها انجام می‌شود تأثیرگذار باشد. اسموک (32) (2006)، از دیگر نظریه پردازان این عرصه معتقد است مذهب نه تنها عامل اصلی ترویسم نیست بلکه همواره نقش صلح سازی داشته است. او می‌گوید:
«گرچه جهان بعد از 11 سپتامبر با خطر افراط گرایی مذهبی رو به رو بوده است، از طرفی ادیان مختلف مسیحی، اسلامی، یهودی همواره در فرآیند صلح سازی نقش مهمی داشته‌اند و شواهد بسیاری دال بر میانجی گری ادیان در چارچوب سازمان‌هایی که به همین منظور ایجاد شده‌اند، موجود است». (33)
هر چند تروریسم پدیده ای جدید است و ریشه در فرایند سکولار دارد، شکی نیست که برخی مذاهب جهانی نوعی تروریسم را در دامان خود پرورده‌اند. این انواع مذهبی تروریسم، خود از اصول و باورهای این ادیان سود جُسته، اهداف و وسایل نیل به آنها را توجیه کرده‌اند. و حال سؤال این است که: کدام عناصر دینی مورد سوء استفاده‌ی تفکر تروریستی قرار گرفته‌اند؟ مارگ نمایر و ریچارد کیمیال، برخی از این عناصر را یادآور می‌شوند: نخست؛ باور همه‌ی ادیان به نبردی ابدی میان خیر و شر است. همه‌ی مذاهب، به گونه ای نبرد میان نیروهای اهورایی اهریمنی معتقدند. باور دیگر: نقش تعیین کننده‌ی انسان‌ها در این نبرد حق و باطل است که در آن خوبان از بدان جدا می‌شوند. باور سوم: اعتقاد به دوران حساسی در تاریخ است که صحنه‌ی آخِرین نبرد بین نور و ظلمت خواه بود و از آن در ادیان ابراهیمی به آخرالزمان تعبیر شده است. در عین حال که هیچ یک از این باورها فی نفسه، صبغه‌ی تروریستی ندارند، تروریست‌ها با ادعای دروغین فرا رسیدن زمانی که در آن نبرد کیهانی حق و باطل شکل زمینی می‌گیرد و ایثار بی محابا می‌طلبد، سفّاکی خود را توجیه می‌کنند. (34)
با مروری اجمالی در آموزه‌های دینی می‌توان دریافت که بر خلاف عقیده‌ی کسانی که دین را مسبّب و مشوّق ترویسم می‌دانند، اسلام کشتن را در معنای عام و ترور را به نحو خاص، نکوهیده و مسلمانان را از ارتکاب به آن برحذر داشته است.
وقوع نخستین عمل خشونت آمیز و قتل نفس در میان انسان‌ها سبب شد خداوند به صراحت ریختن خون انسان‌ها اعلام موضع و تأکید کند که ارزش جان یک انسان برابر جانِ همه‌ی انسان‌هاست. (35) علاوه بر آن دین اسلام بر دفاع از ارزش‌ها تأکید دارد؛ به گونه ای که مقابله با رفتارهای غیرانسانی، غاصب گرانه و تجاوزکارانه را واجب و اقدام به ترور در برابر عاملان این رفتارها را جهاد و عملیات شهادت طلبانه معرفی می‌کند. فقه شیعه، دست کم برای تبیین رفتار سیاسی – دفاعی جوامع اهمیت فراوانی دارد.
این دستگاه فقهی – حقوقی هر چند مفهوم ترور و انتحار را تحریم کرده است، عملیات شهادت طلبانه را ذیل مفهوم عمومی جهاد دفاعی قرار داده و ضمن پذیرش آن حدود و شرایط اقدامات دفاعی مشروع را توضیح می‌دهد. فقه شیعه غیر از وضعیت دفاعی، اعم از شخصی و خوف نفس یا دفاع از کیان اسلام و موجودیت جامعه‌ی اسلامی، هر گونه تعرّض به غیر مسلمانان را تحریم می‌کند. منظور از وضعیت دفاعی کاملاً روشن است. فقه شیعه دفاع شخص از نفس و جان را ذیل کتاب‌های حدود قرار داده، اما دفاع از کیان اسلام و هویت جامعه‌ی اسلامی را در قالب جهاد دفاعی، توضیح داده است. جهاد دفاعی خصایص ویژه ای دارد؛ اولاً: از لحاظ جغرافیایی در درون دارالاسلام (36) و در شرایط حضور مهاجمان در جامعه‌ی اسلامی شکل می‌گیرد. ثانیاً: منحصراً محدود به موقعیتی است که غیر مسلمانان قصد تعطیل اسلام و مسخ هویت اسلامی از حیث تعطیل شریعت و شعائر دینی مسلمانان را دارند. با وجود این، هر چند جهاد دفاعی مستلزم هر اقدامی برای واکنش به تجاوز است، تفکر شیعی توسل به ترور را تحریم می‌کند. می‌توان گفت که هیچ یک از منابع شیعه از مفهوم ترور به طور ایجابی سخن نگفته است. بدین سان، ترور / فتک از جمله‌ی اقدام‌های ممنوعی است که فرهنگ دفاعی شیعه و ادبیات فقه دفاعی با آن رویارویی سلبی دارد. (37)
هم چنین فقه شیعه در دو راهبردِ دفاعی خود، دو قید ممنوع دارد: تحریم فتک و غَدر (قتل و فریب کاری)، منع ترور و حرمت نقض عهد و میثاق. بدین سان، استناد تروریست‌ها و ادبیات تروریستی در حمایت شیعیان از تروریسم، یک خطای حقوقی آشکار است. فقه شیعه، ترور و پیمان شکنی را مطلقاً تحریم می‌کند. (38)
هر چند سازمان‌های تروریستی اسلام گرایی از قبیل القاعده و داعش می‌کوشند تا از نصوص اسلام گزاره‌هایی استخراج کنند که خشونت ورزی و تروریسم را تأیید کند یا در بسیاری موارد دیگر، نصوص دینی را تفسیر به رأی کنند و در نهایت به نحوی دین اسلام را حامی تروریسم معرفی کنند، این رهیافت در توضیح و شناخت پدیده‌ی تروریسم چندان کارآمد نیست و نمی‌تواند پدیده‌ی تروریسم را به حدّ کافی توضیح دهد. زیرا به لحاظ نظری ریشه‌ی تروریسم را در نصوص و آموزه‌های دینی می‌بیند در حالی که لزوماً تعالیم هر دین یا مذهبی، علی الخصوص دین اسلام، امر به ترور نمی‌کند و چنان که اشاره شد بر توانایی تاریخی ادیان در مهار و کنترل خشونت و یا حتی ضابطه مند ساختن اعمال خشونت، با انحصار آن تحت حاکمیت حکومت دینی، و نقش بسیار مؤثر سکولاریسم و به ویژه قرائت ستیزه گر – در برابر سکولاریسم مداراگر – آن در دامن زدن به خشونت و پیدایی تروریسم، هیچ اعتنایی نشده است.

3-6-1. دولت اسلامی عراق و شام

این جریان که از گروه‌های افراطی و رادیکال سنّی مذهب تشکیل شده است، دائر مدار ایدئولوژی جهانی جهادگرایان استقرار یافته است. از مؤلّفه‌های ساختاری داعش می‌توان به تفسیری افراطی و بنیادگرایانه اشاره کرد که در آن اسلام دینی غرب ستیز، خشونت گرا، و مرتد و کافر نامیدن مخالفانش معرفی شده است. موفقیت گروه داعش در تصرف چند شهر عمده‌ی عراق غافل گیرانه بود. گروهی که نام اش مخفف «دولت اسلامی شام و عراق»، و هدفش ایجاد خلافت اسلامی در جغرافیایی است که نه فقط سوریه و عراق امروزی بلکه ایران را تا مرزهای خراسان با افغانستان شامل می‌شود. داعش یکی از مرگ بارترین و فعال ترین سازمان‌های تروریستی جهان است و تا کنون هزارها شهروند بی گناه که غالباً در مناطق پر جمعیت و مراسم مذهبی حضور داشته‌اند، قربانی حمله‌های تروریستی آن شده‌اند. داعش چندان تندرو و سخت گیر است که با دیگر گروه‌های اسلام گرای سلفی از جمله جبه‌ی النّصره، شاخه‌ی رسمی القاعده در سوریه نیز، درگیر جنگ شده و در فوریه‌ی 2014 ایمن
الظّواهری، رهبر القاعده به طور رسمی هر گونه انتساب این گروه به القاعده را رد کرده است. داعش در سوریه متحمل شکست‌هایی در مقابل جبه‌ی النُّصره شده است اما در ژوئن 2014 موصل، دومین شهر بزرگ عراق را به تصرف خود درآورد. (ویکی پدیا)

3-6-1-1. نوستالوژی خلافت اسلامی

داعش نقشه ای را در اینترنت منتشر کرده که نشان دهنده سرزمین‌هایی است که این گروه اسلام گرای تروریستی درصدد تسخیر آن‌ها در طول پنج سال آینده است. روزنامه‌ی پرشمارگان بریتانیایی «دیلی میل» نقشه ای را که در شبکه‌ی اینترنت در گردش است، بازنشر کرده است.
خاورمیانه، شمال آفریقا، بخش‌های وسیعی از آسیا، از جمله ایران و افغانستان، و بخش‌هایی از اروپا در این نقشه به رنگ سیاه نشان داده شده‌اند که به معنای سرزمین‌های مورد نظر «خلافت دولت اسلامی» است.
طبق این نقشه داعش می‌خواهد اسپانیا که به مدت هفت صد سال در سده‌های میانه (تا سال 1492 میلادی) جزو سرزمین‌های تحت خلافت اسلامی بود، و نیز کشورهای حوزه‌ی بالکان (شامل یونان، رومانی و بلغارستان) و شرق اروپا و اتریش را تصرف کند. روز گذشته (سه شنبه، اول ژوئن / 10 تیر) رهبر داعش، ابوبکر بغدادی که خود را «خلیفه» می‌نامد، برای نخستین بار در یک پیام صوتی، با خطاب به مسلمانان جهان از آنان خواست برای «جهاد مقدس» و برقراری «دولت اسلامی» به او یاری رسانند و عازم عراق و سوریه شوند! پیام صوتی بغدادی دو روز پس از اعلام «خلافت» داعش در عراق و سوریه انتشار یافت. بغدادی که خود را «خلیفه‌ی دولت اسلامی» می‌نامد، اعلام کرد که از آن چه بر مسلمانان مظلوم رفته است، انتقام خواهد گرفت و گفت: «حتی اگر مدتی هم طول بکشد، ما انتقام خود را خواهیم گرفت».
رهبر داعش هم زمان صلح، آزادی، دموکراسی و سکولاریسم را «شعارهای گمراه کننده ی» بی دینان خواند. گروه داعش مدام در تبلیغات خود خواستار بازگشت مرزهای جغرافیایی به دوره‌ی پیش از جنگ جهانی اول می‌شود. این گروه تقسیم امپراتوری عثمانی به وسیله‌ی نیروهای متحدین و طیّ قرارداد «سایکس – پیکو» را توطئه کشورهای غربی برای جدایی افکندن میان مسلمانان می‌داند. (39)

3-7. رهیافت سیاسی

رهیافت سیاسی می‌کوشد تا با تعریف ترور به عنوان کنش یا واکنشی سیاسی به تحلیل این پدیده‌ی ذو ابعاد بپردازد. صاحب نظران این ره یافت ترور را پی آیند وقوع بحران در سپهر قدرت سیاسی و منطق حاکم بر روابط نیروها در این عرصه می‌دانند و آن را راهبرد و شگردی می‌انگارند که گروه‌های سیاسی مختلف برای کسب قدرت و جلب منافع از آن بهره می‌گیرند.
در زد و خوردهای سیاسی میان احزاب و گروه‌ها اغلب مشاهده شده است بعضی گروه‌ها که بعضاً از حمایت مردمی نیز برخوردارند، از تروریسم استفاده می‌کنند؛ به عبارتی، تروریسم برای این گروه‌ها حکم یک راهبرد و ترفند را دارد. در مقابل این گروه‌ها، احزابی هستند که هیچ نوع حمایت مردمی ندارند و یا منزوی شده‌اند، لذا این دسته نیز از تروریسم نه به عنوان یک شیوه بلکه به عنوان تنها گزینه‌ی پیشِ رو استفاده می‌کنند و چون گزینه‌ی دیگری ندارند، بعد از مدتی این عمل جزئی از هویت آن‌ها می‌شود. به عبارت دیگر، در شرایطی خاص که مثلاً امکان دست یابی به قدرت توسط حاکمیت از بین رفته باشد، تروریسم می‌تواند مشروعیت یابد و اهداف و حتی روش‌های آن مورد حمایت مردم نیز قرار گیرد از نظر لاکوئر، دست یابی به قدرت و برنامه‌های گسترده‌ی آینده، یکی از ادله‌ی پیوستن جنبش‌های اجتماعی و ملی به تروریسم است و تغییر سیاست حکومت‌های حاکم برای جلوگیری از یک خیانت ملی نیز می‌تواند در زمره‌ی علل بروز پدیده‌ی تروریسم جای گیرد. از نظر لاکوئر (2003)، دست یابی به قدرت و برنامه‌های گسترده‌ی آینده، یکی از دلیل‌های پیوستن جنبش‌های اجتماعی نو ملی به تروریسم است و تغییر سیاست حکومت‌های حاکم برای جلوگیری از یک خیانت ملی نیز می‌تواند در زمره‌ی علل بروز پدیده‌ی تروریسم جای گیرد. (40)
اساساً خشونت سیاسی ریشه در حیات جمعی انسان دارد و به طور مشخص می‌توان به نظریات سه گانه‌ی تأسیس دولت – یا تولد جامعه‌ی مدنی – اشاره کرد که تماماً دلالت بر ضرورت وجود خشونت دارد؛ 1. نظریه ای که علت تأسیس دولت اولیه را در لزوم ایجاد شبکه‌های آبیاری در مناطق کم آب می‌داند؛ 2. نظریه ای که دولت را مرجع قانونی و یگانه عامل به کار گیرنده‌ی خشونت و تنظیم کننده‌ی روابط بین افراد جامعه می‌داند؛ و سرانجام 3. نظریه ای که تأسیس دولت را ناشی از تأمین نیازهای تجاری می‌داند، هر سه بر پذیرش خشونت دلالت دارند. (41)
تروریسم را به هر نوع خشونت سیاسی اطلاق می‌کنند که فاقد توجیهات صحیح اخلاقی و قانونی باشد؛ صرف نظر از آن که بازیگر، یک جنبش انقلابی یا دولت باشد. (42)
دولت اسلامی عراق و شام – به عربی: «الدوله‌ی الاسلامیه‌ی فی العراق و الشام» – با نام اختصاری داعش، یک گروه شورشی فعال در عراق و سوریه است که خود را کشوری مستقل دانسته و بخش‌هایی از شمال سوریه و عراق را در تصرف خود دارد. این گروه به رهبری ابوبکر البغدادی از جنگجویان سلفیِ جدا شده از شبکه‌ی القاعده تأسیس شده و بر ضدّ دولت‌های عراق و سوریه وارد جنگ شده است. داعش گروهی مسلح است که به دلیل داشتن اندیشه‌های سلفی و جهادی، گروهی تروریستی نامیده می‌شود. هدف از تشکیل آن احیای خلافت اسلامی و اجرای شریعت و محمل تحقق این ایده، عراق و شام است. حملات روزانه‌ی داعش، عمدتاً در مرکز عراق و شامل و استان‌های شمال و غرب پایتخت و اُستان‌های شمالی است، که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می‌دهند، جامعه‌ی هدف این حملات نیروهای امنیتی، غیر نظامیان شیعه در مکان‌های عمومی، از جمله کافه‌ها، مساجد و بازار است. داعش امیدوار است با از بین بردن اعتماد عمومی به نیروهای امنیتی و تحریک به شورش بر ضدّ دولت به بحران و ناامنی عمومی دامن بزند.

3-7-1-1. ساختار سازمانی

رهبر فعلی داعش، ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری است که اگرچه نام‌های مستعار بسیاری دارد، معمولاً با نام ابوبکر البغدادی و «ابودعا» شناخته شده است. البغدادی پس از مه 2010 مرگ سلف خود، ابوحمزه‌ی المهاجر به رهبری داعش رسید. او در حال حاضر در سوریه قرار دارد. البغدادی، ابومحمد عدنانی الشّامی را اِمارت سوریه منصوب کرد. داعش هم چنین یک ساختار بسیار سلسله مراتبی دارد که شامل شورای رهبری کلی و استانی در دو دولت عراق و سوریه است. این شوراها استقلالِ نسبی دارند و مدیریت آن‌ها با فرماندهان ارشد است.

3-7-1-2. میراث خوار القاعده

مرام دولت شام و عراق روی هم رفته مرام القاعده است و شیوه‌ی جنگ پاریتزانی و نامنظم آن‌ها نیز برگرفته از الگوی القاعده است. آن‌ها همچون القاعده تفکر سلفی دارند و در مناطق تحت سیطره‌ی خود قوانین بحث برانگیزی از سر بریدن مخالفان، شکنجه و شلاق در ملاء عام تا ممنوعیت پوشیدن شلوار جین برای زنان، ممنوعیت پوشیدن شلوار جین توسط مردان کمرباریک، ممنوعیت کوتاه کردن مو، ممنوعیت نمایش لباس‌های زنانه در ویترین و ممنوعیت کار کردن مردان در فروشگاه‌های لباس زنانه، ممنوعیت ورود مردان به مغازه‌های لباس خیاطی زنانه، ممنوعیت تبلیغ آرایشگاه‌های زنانه، ممنوعیت استفاده از کلمه‌ی داعش، ممنوعیت مراجعه‌ی زنان به دکتر زنان و زایمان، ممنوعیت شانه کردن موی سر و صورت (برای مردان)، ممنوعیت کشیدن سیگار و قلیان و ممنوعیت نشستن زنان بر صندلی را به اجرا گذاشته اند. قوانینی که به خوبی تعلق معنوی داعش به القاعده را نشان می‌دهد؛ هر چند که موضوع به همین سر راستی هم نیست. ابوبکر البغدادی رهبر گروه داعش از جنگجویان سلفی جدا شده از شبکه‌ی القاعده است و ایمن الظواهری رهبر القاعده نیز به طور رسمی هر گونه انتساب داعش به القاعده را رد کرده است. (43)
پیش روی‌های داعش را رهبر آن، ابوبکر بغدادی فرمان دهی می‌کند؛ مردی پر رمز و راز که نام اصلی اش را «ابودعا» ذکر می‌کنند. بغدادی قدرت و اقتدار خود را در عرصه‌ی «جهاد» و ترور به دست آورده است. روزنامه‌ی «واشنگتن پست» او را «استراتژیستی زیرک، قاتلی بی رحم» معرفی می‌کند.

3-8. رهیافت منطقی – عقلانی

رهیافت منطقی – عقلانی کارآمدترین رهیافت در تحلیل پدیده‌ی تروریسم است. مدعای این ره یافت آن است که تروریسم از منطقی راهبردی پیروی می‌کند. بدین معنا که نه تنها اقدامی تصادفی و غیر معقول نیست بلکه هدف مند است و برای رسیدن به هدف معیّن و مشخص سیاسی به کار گرفته می‌شود. در این نگره، تروریسم عبارت است از کاربرد تهدید برای مجبور ساختن دولت مورد نظر به منظور عقب نشینی از مواضع و تغییر سیاست گذاری‌های خود. از نظرِ پیپ، تروریسم در فرآیند نیل به هدف خود تلاش می‌کند تا با تحمل کمترین هزینه، بیشترین خسارت را برطرف مقابل وارد کند و به همین دلیل تروریسم از جمله حملات تروریستی انتحاری برای تروریست‌ها کارآمد بوده است (Page, 2003). بر اساس این منطق راهبردی و عقلانیت ابزاری نهفته در آن، اقدامات سازمان‌هایی همچون القاعده، حماس و ببرهای تامیل در به کارگیری محاسبه گرانه‌ی حملات انتحاری، نه غیرعاقلانه بوده و نه از سرِ جنون و دیوانگی.
یافته‌های پیپ در پایان از این قرار است:
1. تروریسم انتحاری در پی دست یابی به اهداف خاصّ سیاسی است و بسته به میزان رسیدن به اهداف خود، شدّت حملات تروریستی را کم و زیاد می‌کند.
2. این نوع از تروریسم درصدد فشار بر دموکراسی‌های مدرن به منظور گرفتن امتیازهای سرزمینی که از آن به خودمختاری سرزمینی تعبیر می‌شود، است.
3. تروریست‌ها، تروریسم انتحاری را مؤثّر و کارآمد ارزیابی می‌کنند.
4. تروریسم انتحاری به منظور دست یافتن به امتیازهای بیشتر، با به کارگیری تدریجی تنبیهات تروریستی خود بر ضدّ دولت‌های هدف، و هم چنین تهدید غیر نظامیان، آن‌ها را به تسلیم بیشتر و پرداخت هزینه‌های امنیتی سنگین تر وا می‌دارد.
5. در نهایت نتیجه بخش ترین روش جهت مهار تروریسم انتحاری، کاستن از اطمینان تروریست‌ها به توانایی خود برای انجام این حملات است (Ibid).

3-8-1. تروریسم در دنیای آنلاین

این فقط پیش روی‌های غافل گیر کننده‌ی «داعش» در خاک عراق و سوریه نیست که چشم‌ها را خیره کرده؛ حضور هدف مند، منظم و برنامه ریزی شده‌ی این گروه تروریستی در دنیای آنلاین و بهره گیری از ظرفیت‌هایِ وب برای ارعاب و ترویج دیدگاه‌های افراطی این گروه هم حیرت ناظران را برانگیخته است.
اگر در دنیای پیشا اینترنت صدای طبل‌های جنگ، ورود مهاجمان را ندا می‌داد، حال سیل توبیت‌هاست خبر از پیش روی‌های جدید مهاجمان می‌دهد. تروریست‌های اسلام گرای داعش که در هفته‌های اخیر با تصرف برخی شهرهای کلیدیِ عراق، در صدر خبرهای نگران کننده‌ی جهان نشسته‌اند، فنون نوی برای جنگ روانی بهره می‌گیرند و رسانه‌های اجتماعی را هوش مندانه برای تبلیغات تروریستی به خدمت گرفته‌اند.
تصاویر کشتار بی رحمانه‌ی سربازان عراقی در فضای آنلاین توجه زیادی جلب کرد. منبع این تصاویر اکانت‌های گوناگون وابسته به داعش و حامیان آن‌هاست که آشکارا با پیروی از راهبردی مشخص در زمینه‌ی شبکه‌های اجتماعی، پیام مورد نظر آن‌ها را به جهان می‌رساند. افراط گرایان و تروریست‌ها در سراسر جهان سال‌هاست که از دنیای آنلاین برای ترویج ایده‌های ویران گر و به خدمت گرفتن نیروهای بالقوّه و جذب کمک‌های مالی بهره می‌گیرند و داعش یکی از ماهرانه ترین رویکردها را در این عرصه به کار گرفته است.

3-8-1-1. ارقام دیجیتال در خدمت تروریسم

مجله‌ی آتلانتیک در گزارشی که درباره فعالیت‌های آنلاین گروه داعش منتشر کرده، از انتشار اپلیکیشن ویژه ای برای توییتر توسط این گروه خبر داده که تا کنون صدها کاربر برای استفاده از آن روی گوشی‌های اندروید اطلاعات خصوصی شان را هم در اختیار طراحان آن قرار داده‌اند.
این اپلیکیشن که “فجر البشائر (Dawn app)” نام دارد، به صورت خودکار توییت‌ها را از طریق اکانت شما منتشر می‌کند؛ توبیت‌هایی که توسط نیروهای زبردست داعش در امور شبکه‌های اجتماعی آماده‌ی انتشار می‌شوند. آن‌ها با این شیوه از گزند الگوریتم‌های کشف اسپم‌های توییتر هم ایمن می‌مانند، چون کاربران داوطلب به صورت معمول توییت‌ها را روی صفحه‌هایشان ارسال می‌کنند و راه ساده ای برای مسدود کردن آن‌ها وجود ندارد.

3-8-1-2. بهره گیری از شبکه‌های آنلاین

پس از حرکت پیکارجویان داعش به سوی بغداد، توییتر پر ازتوییت‌ها و عکس‌هایی شد که این گروه با مضمون “بغداد، ما داریم می‌آییم” منتشر می‌کرد و هر جست و جویی در توییتر، کاربران را به توییت‌های این جهادگران افراطی می‌رساند. عملیات ارعابی که تا کنون به این شکل و با این میزان از موفقیت در دنیای آنلاین اجرا نشده بود.
این فقط یکی از ترفندهای داعشی‌هاست. مهم این است که با بهره گیری از این راهبرد آن‌ها در مواقع ضروری می‌توانند هشتگ‌هایی (44) را که می‌خواهند، تبدیل به ترند (نرم افزار امنیت رایانه) کنند و پیام خود را با صدایی رساتر به مخاطبان خودش در سراسر جهان برسانند. تروریست‌های داعش که با کشتار جمعی بی رحمانه در حال پیش روی‌اند، نیروهای زبده ای هم در اختیار دارند که حضور آنلاین آن‌ها را از اتاق فرمانی نامعلوم در جایی در این کُره خاکی، برنامه ریزی و هدایت می‌کنند و این هدایت چندان حساب شده است که روشی برای مقابله با آن نمی‌توان یافت.
حتی هکتیویست‌های، که بنابر عقایدشان با حملات اینترنتی خود از جنبش‌های مردمی در دنیا حمایت می‌کنند)، ناشناس که از قصد خود برای مقابله با حامیان داعش در دنیای وب خبر داده‌اند، اعلام کرده‌اند در عملیات موسوم به NO2ISIS به وب سایت‌ها و سرویس‌های آنلاین سه دوره حامی داعش (ترکیه، قَطر و عربستان سعودی) حمله می‌کنند. در این میان پیوستن مختصصان و علاقه مندان رایانه (گیک‌ها) به تروریست‌ها خبری نگران کننده است که تهدیدی جدی برای صلح جهانی محسوب می‌شود.
اگرچه تأمّل درباره اهمیت مؤلّفه‌های عقلانی – منطقی و نقش آن‌ها در شکل گیری و پیشبرد اقدامات جریان‌های تروریستی موضوع بسیار مهمی است و تشریح ماهیت پیچیده و ابعاد توبرتوی آن پژوهش گر را به نتایج بس درخشانی رهنمون می‌شود، با وجود این به نظر نمی‌رسد که تنها به کمک آن بتوان بر پیچیدگی‌های ساختاری و کارکردی این پدیده پرتو افکند. موضع کانونی این رهیافت عبارت است از مطلوب و مفید بودن ابزار ترور در نگاه عاملان آن به مثابه‌ی راهبردی ره گشا و کارآمد که با کمترین هزینه و بیشترین فایده و بیشترین و سنگین ترین هزینه برای جامعه‌ی هدف، دست یابی به اهداف را امکان پذیر می‌سازد.
رهیافت عقلانی – منطقی با فروکاستن ترور و اقدام‌های تروریستی به ابزاری برای نیل به مقاصد سیاسی – اجتماعی از تحلیل نقش سرنوشت ساز باورهای مذهبی و آموزه‌های سیاسی در گروشِ افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها به اقدام‌های تروریستی فرو می‌ماند و انجام اقدامات تروریستی را صرفاً به کمک قاعده‌ی فایده – هزینه و بهره وری سازمان مند و حساب گرانه تروریست‌ها از تازه ترین دست آوردها بر می‌رسد، حال آن که برای بسیاری از گروه‌های تروریستی و در نمونه‌ی مورد بحث «داعش»، این عامل در قیاس با دغدغه‌ها، تعلقات و آرمان‌های عقیدتی – سیاسی در مراتب نازل تری قرار دارد.

نتیجه گیری

اگر خشونت و توابع آن از قبیل تروریسم، دارای مبانی فلسفی و تئوریک است، گفتمان خشونت پرهیز نیز از مؤیّدات نظری ویژه ای سیراب می‌شود. گفتمانی که به راحتی می‌توان از آن همچون رقیبی جدی، توانا و بهره مند از میراث عظیم تاریخی در مکتب‌های فکری و فلسفی و رهبران دینی و بانیان سیاسی خشونت پرهیز در برابرِ خشونت نام برد.
اندیشه‌ی خشونت پرهیز، دارای پنداری نوظهور نیست بلکه می‌توان صورت‌های تاریخی ریشه دارِ این اندیشه را در طول تاریخ مشاهده کرد. دیدگاهی وسیع که نمی‌توان آن را محدود به چارچوب ساده‌ی فرهنگ غرب کرد و در ساختارهای فلسفی، مذهبی و سیاسی فرهنگ‌های انسانی مختلف جای می‌گیرد و کم و بیش در اعصار مختلف و هم پای زیست تاریخی اندیشه‌های خشونت روا، موجودیت خود را حفظ کرده است. اندیشه‌ی خشونت پرهیز در عصر حاضر به میزان فراوانی با مبانی فلسفی و نظری دموکراسی در آمیخته است و در آینده نیز همچون یک جنبش استثنایی در کل تاریخ به حیات خود ادامه خواهد داد.
داعش هم چنان به اشکال گونه گون سرگرم آماده سازی، برنامه ریزی و کمک به انجام اقدام‌های تروریستی است و تکاپوی طرف داران آن طیف وسیعی از این اقدامات را در بر می‌یگرد از ارعاب شهروندان تا آسیب زدن و نابود کردن اموال آنان، کشتار بی رحمانه و قساوت آمیز مردم عادی و انتشار آن در شبکه‌های اجتماعی با هدف ارعاب عمومی و جلب توجه نهادهای بین المللی.
پرپیداست که در مسیر دست یابی به صلح پایدار و برون رفت از وضعیت بحرانی عراق هیچ راه میان بُری وجود ندارد. یگانه راه پیش گیری از پیدایی و مقابله با جریان‌ها و گروه‌های جنگ طلب و خشونت ورزی از قبیل داعش و القاعده تلاش برای تأسیس و استقرار دولتی فراگیر در بستر نظام سیاسی دموکراتیک است، آن هم نه از موضع قدرت و یا با دخالت نیروهای بیگانه، بلکه با ایجاد نهادهای مدنی که با گسترش فرهنگ روادار و خشونت پرهیز امکان زندگی مسالمت آمیز فرقه‌ها و گروه‌های متکثر قومی، مذهبی و سیاسی را فراهم آورند.
تلاش برای ترسیم چهره ای مدنی و صلح آمیز از اسلام به مثابه‌ی بدیل قرائت خشونت روا، دیگر ستیز و تروریسم محور داعش، القاعده و بوکوحرام و بسط و توسعه‌ی این چهره ساز اسلام در سایه نظام سیاسی مردم سالار گم شده‌ی جغرافیای متشنج و بحران زده ای است که از یک سو تا لیبی و از سوی دیگر تا عراق و یمن امتداد یافته است.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی.
2. عضو هیئت علمی جامعه شناسی دانشگا یاسوج.
3. ر.ک: محمدرضا نیک فر، خشونت، حقوق بشر، جامعه مدنی.
4. مجتبی مقصودی، «دگرگونی مفهوم تروریسم»، ماهنامه سیاسی – اقتصادی، ش 22، ص 37-38.
5. همان، ص 49.
6. موسی نجفی، هویت ملی ایرانیان و انقلاب اسلامی، ص 59.
7. پنج سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت سقوط می‌کند و ژروندن‌ها، از 31 می‌1793 تا 1974، قدرت را به دست می‌گیرند که مبنا را بر آدم کشی برای حذف مخالفا می‌گذارد. این قتل‌های سیاسی، جوّی از ترس و وحشت را در جامعه آن روز فرانسه ایجاد می‌کند که به آن دوران ترور گفته‌اند. با توسعه معنی به آدم کشی و قتل سیاسی ترور گفته شده و این مفهوم در زبان فارسی نیز به کار رفته است. (سید مصطفی میرسلیم، از واژه بیگانه تا واژه فارسی، ص 91).
8. لغت نامه دهخدا، ج 5، دانشگاه تهران.
9. شیرودی، 1382: 159.
10. مرتضی شریفیان، «تروریسم؛ تداوم و تغییر»، ماه نامة زمانه، شمارة 51، سال 1385، ص 11.
11. صادقی، 1380: 199.
12. محمد رضا تاجیک، بررسی ساختار و تشکیلات گروه‌های تروریستی، ص 16.
13. Trans nationa.
14. Subnational.
15. علی بیگدلی، «ترور در ایران و جهان»، ماهنامه زمانه، سال پنجم، ش 51، ص 20-28.
16. سمیعی اصفهانی، «تروریسم دولتی»، فصل نامه راهبرد، ص 7.
17. محمد رضا نیکفر، همان، ص 12.
18. Violence.
19. Vi.
20. استیرن، خشونت و قدرت، ص 15.
21. صادق زیباکلام، «جامعه شناسی خشونت»، روزنامه شرق، ش 2041، ص 1.
22. حسین پاینده، «فوتبال، فرصتی برای اندیشیدن به صلح»، روزنامه شرق، ش 2055، سال 1393.
23. نیکفر، همان.
24. زیباکلام، همان، ص 1.
25. مصطفی ملکیان، «جنبش‌های اجتماعی، نشانة سلامت یا بیماری جامعه»، ماهنامه زنان، ش 14، ص 58.
26. سروش دباغ، ترنّم موزون خزن، ص 38.
27. Robert Gurr.
28. Miguel.
29. Satyanath.
30. سمیعی اصفهانی، همان، ص 4.
31. همان، ص 4.
32. Smock.
33. همان، ص 5.
34. محمود صدری، «مبنا و معنای تروریسم»، ماهنامه بازتاب اندیشه، ش 106.
35. حبیب الله پیمان، «واکنش جمعی ایرانیان به تجاوز و خشونت»، ماهنامه چیستا، ش 12، ص 78.
36. در سرزمین‌هایی که مسلمانان در آن‌ها غالب و در امنیت هستند و با روش‌ها و نظام اسلامی حکم می‌کنند.
37. داود فیرحی، «تروریسم»، فصل نامه سیاست، ش .3، ص 145-165.
38. همان، ص 122.
39. همان.
40. سمیعی اصفهانی، همان، ص 4.
41. ناصر فکوهی، خشونت سیاسی، ص 45.
42. زاهد‌هاشمیان فر، «خشونت سیاسی»، ماهنامه نگرش راهبردی، ش 82، ص 221.
43. نادر مرزبان، «نفوذ داعش در عراق»، ماهنامه گزارش، ش 127.
44. برچسبی که برای دسته بندی و به اشتراک گذاری پست‌ها و نظرها درباره موضوعی خاص در سطح جهانی و فراتر از حلقه و فهرست دوستان به کار می‌رود.

منابع تحقیق :
استیرن، فرانسوا، خشونت و قدرت، ترجمه بهنام جعفری، وزارت امور خارجه، تهران 1381.
برن، رندی، روانشناسی تروریسم، دانشکده و پژوهشکده‌ی اطلاعات و امنیت، تهران 1388.
بیگدلی، علی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران، سروش، تهران 1377.
ــــــــــــــــــ ، «ترور در ایران و جهان»، ماهنامه‌ی زمانه، سال پنجم، شماره‌ی 51، سال 1385.
پاینده، حسین، «فوتبال، فرصتی برای اندیشیدن به صلح؛ خوانشی نشانه شناختی از یک تصویر»، روزنامه شرق، شماره 2055، تیرماه 93.
پیمان، حبیب الله «واکنشی جمعی ایرانیان به تجاوز و خشونت»، ماهنامه‌ی چیستا، شمارة 13، سال 1374.
تاجیک، محمدرضا، بررسی ساختار و تشکیلات گروه‌های تروریستی، مرکز تحقیقات استراتژیک، تهران 1388.
جی بدی، توماس، تعریف تروریسم بین الملل، ترجمه‌ی سید رضا میرطاهر، فصل نامة مطالعات راهبردی، شماره‌ی 5 و 6، سال 1378.
حاجیانی، ابراهیم، ضمیری، عبدالحسین، پژوهش‌ها و مطالعات تروریسم، تهران: پژوهشکده‌ی تحقیقات راهبردی.
دباغ، سروش، ترنّم موزون حزن، نشر نی، تهران 1389.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه‌ی دهخدا، دانشگاه تهران، تهران 1377.
زاهد زاهدانی، سیّد سعید «نظریه ای ترکیبی در مورد جنبش‌های اجتماعی»، فصل نامة فرهنگ، شمارة 27-28، سال 1377.
زیبا کلام، صادق، «جامعه شناسی خشونت»، روزنامه شرق، شماره 2041، خرداد ماه، سال 1393.
سروش، عبدالکریم، فربه تر از ایدئولوژی، صراط، تهران 1378.
ـــــــــــــــــــــ ، از شریعتی، صراط، تهران 1384.
سعیدی رضوانی،‌هادی، «جامعه شناسی تاریخی قیام عاشورا»، فصل نامة مشکات، شمارة 79، سال 109.
سمیعی اصفهانی، علیرضا، «تروریسم دولتی»، فصل نامه‌ی راهبرد، زیر چاپ.
شریفیان، مرتضی، «تروریسم؛ تداوم و تغییر»، ماه نامه‌ی زمانه، شماره‌ی 51، سال 1385.
صدری، محمود، «مبنا و معنای تروریسم از منظر جامعه شناختی»، ماه نامة بازتاب اندیشه، شماره‌ی 106، سال 1387.
طلوعی، محمود، هفت پادشاه، نشر علم، تهران، 1377.
طیّب، علیرضا، تروریسم؛ تاریخ، جامعه شناسی، گفتمان، حقوق، نشر نی، تهران 1382.
فرهادپور، مراد، «تفکر و خشونت»، ماه نامه کیان، شماره 45.
فکوهی، ناصر، خشونت سیاسی: نظریات، مباحث، اشکال، راهکارها، قطره، تهران 1378.
فولادوند، عزت الله، «از شکستن سنگ مزار شاملو تا آهنگ ویرانی مقبره‌ی حافظ»، ماهنامه‌ی حافظ، شماره‌ی 76.
فولادوند، حامد، «عفونت تاریخ و بازگشت گودزیلا»، ماهنامه‌ی گزارش، شماره‌ی 127.
فیرحی، داود، «دفاع مشروع ترور و عملیات استشهادطلبانه در مذهب شیعه»، فصل نامه‌ی شیعه شناسی، شماره‌ی 6.
فیرحی، داود، ظهیری، صمد، «تروریسم؛ تعریف، تاریخچه و رهیافت‌های موجود در تحلیل پدیده‌ی تروریسم»، فصل نامه‌ی سیاست، شماره 3، سال 1387.
مرزبان، نادر، «نفوذ داعش در عراق»، ماهنامه‌ی گزارش، شماره‌ی 127، سال 1393.
مقصودی، مجتبی، «دگرگونی مفهوم تروریسم؛ بررسی موردی تروریسم در هند»، ماه نامه‌ی سیاسی – اقتصادی، شمارة 22، سال 1388.
ملکیان، مصطفی، «جنبش اجتماعی؛ نشانه‌ی سلامت یا بیماری جامعه»، ماه نامه‌ی زنان، شماره‌ی 14، سال 1385.
نجفی، موسی، هویت ملّی ایرانیان و انقلاب اسلامی، زمان نو، تهران 1389.
نعمتی وروجنی، یعقوب، ترور از دیدگاه اسلام و امام خمینی، امیرکبیر، تهران 1388.
نیک فر، محمدرضا، خشونت، حقوق بشر، جامعه‌ی مدنی، طرح نو، تهران 1378.
ویکی پدیا
هاشمیان فر، زاهد، «خشونت سیاسی دسته جمعی»، ماه نامه‌ی نگرش راهبردی، شماره‌ی 81 و 82، سال 1386.
“Political Seience Review”, vol.92.No.3,
Henry Austin, Islamci State of Iraq and the Levant organization (ISIL), by Syrian network for human rights, 2014.

منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» جلد هشتم، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اول

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد