نقش هجرت امام رضا (ع) در تعمیق و گسترش تشیع ایرانیان
چکیده
در میان صداها حادثه، هجرت تاریخی امام رضا (علیه السلام)، در اذهان ایرانیان و شیعیان جایگاه خاصی دارد. در واقع حضور سه ساله امام (علیه السلام) در ایران برای ایرانیان بسیار پر ثمر بود و تأثیرات زیادی بر گرایشها و نگرشهای اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایرانیان داشته است. لذا دوره حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران به فصل مهمی در تاریخ شیعه و ایران تبدیل شده که در تاریخ تشیع نظیر ندارد وتا به امروز نیز آثار این حضور پر برکت، قابل مشاهده است.
امام رضا (علیه السلام) از لحظه حرکت از مدینه تا مرو، پیوسته از روشهای گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد، تا جایی که میتوان حضور ایشان را در ایران سبب تقویت، تعمیق و گسترش باورهای شیعی دانست. روش انجام این تحقیق از نوع کتابخانهای است. در این مقاله سعی شده است با بررسی مقالات و کتب معتبر، به نقش هجرت امام رضا (علیه السلام) در تعمیق و گسترش تشیع ایرانیان پرداخته شود.
1. مقدمه
«تشیع» در لغت به معنای پیروی، یاری و ولایت کسی را داشتن است. البته به مذهب شیعه نیز تشیع اطلاق میشود. شیعه در اصطلاح به مسلمانانی میگویند که حضرت علی (علیه السلام) را پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، خلیفه و امام شرعی میدانند ومعتقدند امامت آن حضرت به وسیله نص وتعیین از جانب خداوند و با معرفی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفته و عمل کسانی را که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سقیفه بنیساعده گرد آمدند و غیر علی (علیه السلام) را به خلافت برگزیدند، نمیپذیرند. (1)
شیعه با داشتن اصول اعتقادی و سیاسی خاصش، یعنی اعتقاد به این که امامت از حساسترین وحیاتیترین اصول اعتقادی است و سیاست از دیانت جدا نیست و نظام سیاسی و حکومتی از مبانی فکری و عقیدتی نشئت میگیرد، به طوری که اجرای احکام دین، بدون وجود حاکمیت سیاسی مقتدر امکان نمیپذیرد، در طول تاریخ فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است.
هجرت امام رضا (علیه السلام)، به دلیل تأثیرات فراوانی که داشته، در میان صدها حادثه در اذهان ایرانیان و شیعیان جایگاه خاصی دارد. امام (علیه السلام) در مسیر هجرت تاریخی خود از مدینه به مرو، از طریق بصره، اهواز، فارس و سپس راه کویر (یزد) به سوی نیشابور، طوس و سرخس رهسپار شد و از آن جا عازم مرو گردید. این حرکت تاریخی امام رضا (علیه السلام) به ایران، یکی از فرازهای مهم وحساس تاریخ اسلام و به ویژه تاریخ تشیع به شمار میرود که در تمام ابعاد اجتماعی، سیاسی، اعتقادی، علمی، فرهنگی و اقتصادی ایرانیان تأثیرات به سزایی داشته است.
اینک با توجه به اهمیت این موضوع، به بررسی تأثیرات حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران از پنج بعد اعتقادی، اجتماعی، علمی- فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهیم پرداخت.
2. تأثیرات اعتقادی
توجه به مسائل فکری و عقیدتی، همواره مورد توجه به ویژه اهل بیت (علیه السلام) قرار گرفت و دوری از حکومت، هیچ گاه به منزله کنارهگیری از صحنه اجتماع و رها کردن مردم در ابهامات فکری و عقیدتی نبوده است. ایشان از راههای مختلف برای معرفی عقاید حقه شیعه استفاده جستند و جریان شیعه را اگر چه آرام وغیره گسترده، اما عمیق و پر محتوا حفظ نمودند.
در باره تأثیر ورود امام رضا (علیه السلام) به ایران به لحاظ عقیدتی باید گفت: ورود امام رضا (علیه السلام) به ایران، مفهوم امامت را برای ما عینیت بخشید و درک آن را تسهیل کرد. حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران سبب تقویت باورهای تاریخی شیعه شد و بر هویت ما ایرانیان تأثیر نهاد. امام (علیه السلام) از هر شهری که عبور میکرد، بنای یک شهر شیعی را هر چند برای سالها و قرنهای بعد، پایهریزی میکرد، به طوری که بسیاری از تحلیلگران تاریخی معتقدند این سفر، ایران را متحول کرد و باعث شد این سرزمین بعدها به عنوان هسته مرکزی جهان تشیع به جهانیان معرفی شود. وقتی حضرت (علیه السلام) به ایران تشریف آورد، تشیع را با خود جا به جا کرد و شیعه دارای کانون جغرافیایی شد. بنابراین، هجرت امام (علیه السلام) به ایران در تشکیل جامعه شیعی قدرتمند با مرکزیت ایران، مؤثر بود.
مطالعه عملکرد حضرت رضا (علیه السلام) در ایران نیز به خوبی نمایانگر اهتمام جدی ایشان به مسائل فکری و عقیدتی مردم است. حضرت (علیه السلام) در سه سال حضور پر برکت خود در خراسان، درتمام نامهها و بیانات و مجالس و برخوردهایش با مردم، هدفی را تعقیب میکرد و آن تقویت جریان شیعه اعتقادی بود. ایشان در هر فرصتی به ذکر احادیثی که دلیل روشن بر برتری حضرت علی (علیه السلام) بر سایر مردم داشت، میپرداخت. (2)
در عین آن که مأمون، تمامی تلاش خود را برای قطع ارتباط عاطفی و معنوی امام با مردم و شیعیان به کار برد، ولی امام (علیه السلام) در هر فرصتی با پایگاههای مردمی خویش تماس میگرفت و با گفتار وکردار و معجزات و کرامات، حقانیت و امامت خویش را به اثبات میرسانید و رهبری و اطاعت ازخویش را تداوم رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و شرط توحید میدانست. ایشان بدین ترتیب مشروعیت خلافت را از امثال مأمون سلب کرد و تشیع ناشی از دوستی اهل بیت (علیه السلام) را به تشیع اعتقادی اصیل تبدیل کرد. (3)
نکته قابل توجه این که آن، حضرت غالباً روایات خود را با حفظ سلسله سند از مامان قبل خود تا امام علی (علیه السلام) و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل میفرمود و با این روش، تشیع اعتقادی را تأیید کرده، از تشیع سیاسی (مانند زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه، و … ) هیچ گاه حمایت نمینمود. (4)
دیدار مردم نیشابور با امام رضا (علیه السلام) و شنیدن حدیث نابِ «سلسلةالذهب»، مسلماً تأثیر شگرفی در گسترش و تعمیق تشیع در جان ایرانیان داشت. امام در این حدیث، اساسیترین پایه ایمان به یگانگی خداوند متعال را پذیرش امامت خود – که به معنای پذیرش امامت سایر امامان (علیه السلام) نیز هست- قرار داد.
شیعیان به دلیل دوری از ائمه (علیه السلام) و محدودیتهایی که عبّاسیان برای آنان فراهم کرده بودند، از نظر اعتقادی دچار مشکلات و شبهاتی شده بودند و از امام (علیه السلام) در این رابطه پرسشها میکردند، چنان که کلینی از عبدالعزیز روایت کرده: روز جمعه در مسجد جامع مرو بودیم. در باره امامت و فرقه فرقه شدن مردم صحبت شدکه حضرت با تبسم وارد شد و شروع به تشریح امامت و طرح بحث غدیر و اوصاف امامت کرد. (5)
حضرت در این حدیث به بیان اختیارات و ویژگیهای امامت پرداخت.
امام رضا (علیه السلام) طی اقامت خود در مرو، به روشنی موضع شیعه را در برابر شبهات بیان میکرد و با تعابیر گوناگون و استفاده از سخنان امیر مؤمنان (علیه السلام)، پرسشها را در حد توان فکریِ پرسش کننده پاسخ میداد. شاید بتوان گفت که این از بزرگترین تأثیرات امام (علیه السلام) در نگرش فکری و اعتقادی جامعه اسلامی بود. روشی که امام رضا (علیه السلام) برای حفظ اندیشه شیعه به کار گرفت و با اندیشههای انحرافی مبارزه نمود، هم مقابله بود و هم مطرح کردن اندیشه امامت و هم خاموش نمودن آتش فتنههایی که برای امامت و اندیشه تشیع مهیا شده بود. چنین روش جامع ومانعی در طول تاریخ نظیر ندارد. (6)
در حقیقت میتوان دوران امام رضا (علیه السلام) را آخرین مکتب عقیدتی تشیع نامید، چرا که مکتب تشیع از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز گردید و پس از آن، دوره امیرالمؤمنین بود. اوج تجلی و ظهور این مکتب در زمان امام صادق (علیه السلام) بود که مکتب جعفری شکل گرفت، اما با توجه به فترتی که رخ داد و اختلافاتی که پدید آمد، مکتب رضوی به عنوان آخرین مکتب تشیع پدیدار شد که در آن، کلیه مسائل متعلق به ولایت و خلافت حل شد و آن حضرت (علیه السلام) در باره توحید و نبوت و امامت وسایر مسائل اعتقادی، چیزی را فرو گذار نکرد. (7)
یکی از مهمترین عوامل معرفی صحیح شیعه، شرکت امام رضا (علیه السلام) در جلسات مناظرهای بود که ازناحیه مأمون تشکیل میشد. شمار مناظرات امام با اهل کتاب و نمایندگان مسیحیان، یهودیان، مانویان، زرتشتیان، صابئین، و فرق اسلامی، فراوان است. (8) مباحث این گفتوگوهای علمی که به آرامی و در جو صمیمی برگزار میشد، در باره آفرینش جهان، توحید، صفات خداوند، انبیای الهی، عصمت آنان، جبر و اختیار، امامت، تفسیر آیات گوناگون قرآن، فضایل اهل بیت (علیه السلام)، احادیث، دعا و احکام دین بود. (9)
مأمون برای محکوم کردن امام در جلسههای مناظره با بزرگان ادیان دیگر و دانشمندان بلاد مختلف، به تشکیل چنین جلسههایی دست یازیده بود، (10) با این حال امام از همه آنها سربلند بیرون آمد. امام (علیه السلام) با استدلالات خود، تمام شبهات مطرح شده را پاسخ میداد. چنین پاسخهایی پس از انعکاس در جامعه آن روز، موجبات استحکام و تقویت اعتقادات شیعی مردم را به وجود میآورد. (11) پس از استقبال مردم از این جلسهها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه امام دور کنند تا مبادا شیعه واقعی به مردم معرفش شود.
مجموعه نامههایی که امام (علیه السلام) برای توضیح مبانی تشیع به افراد گوناگون مینوشت، در گسترش فکر شیعی و استحکام پایههای اعتقادی آن در ایران بسیار اثر داشت. (12) از جمله معروفترین نامههای حضرت (علیه السلام) که در مقدمه آن بسیاری از مباحث اعتقادی شیعه مطرح شده است، نامه جامع الشریعه است که توسط امام (علیه السلام) به فضل بن سهل، وزیر مأمون املا شد و برای مأمون ارسال گردید. (13)
3. تأثیرات اجتماعی
حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران، آثار اجتماعی بسیاری را بر جامعه ایران به ویژه جامعه خراسان داشت که به برخی از این آثار اشاره میشود. شیعیان و علویان که سالها طعم تلخ اسارت و توهین حکومت بنیامیه و بنیعباس را چشیده بودند، با حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران احساس آرامش کردند و مورد تجلیل وتکریم قرار گرفتند، زیرا ایرانیان با ورود امام (علیه السلام) دوستی خود را نسبت به اهل بیت به صورت آشکار، اظهار کردند. مأمون پس از فراخوانی امام رضا (علیه السلام) به ایران، ناگزیر شد برای جلب دوستی امام (علیه السلام) دست به اقداماتی بزند. این اقدامات موجب شد شیعیان از آزادی عمل خاصی برخوردار شوند. (14) از جمله اقدامات مأمون که آزادی عمل سادات را در پی داشت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. پیشنهاد خلافت و ولایت عهدی به امام رضا (علیه السلام) و پذیرش ولایت عهدی توسط امام (علیه السلام)؛ (15)
2. اظهار تشیع سیاستگرانه مأمون و اعتراف او به مقام و منزلت اهل بیت (علیه السلام)؛
3. بخشیدن زید بن موسی بن جعفر (برادر امام رضا (علیه السلام) – که در بصره خروج کرده و خانههای بنیعباس را آتش زده بود – توسط مأمون به احترام امام رضا (علیه السلام)؛ (16)
4. تبدیل کردن لباس و پرچمهای سیاه که از نشانههای عباسیان بود، به لباس و پرچمهای سبز که نشان ائمه (علیه السلام) و شیعیان بود؛
5. ضرب سکه به نام حضرت رضا (علیه السلام)؛ (17)
6. رد فدک به فرزندان حضرت زهرا – سلامالله علیها – (18) از جمله آثار حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران و از علل گسترش تشیع در ایران، مهاجرت سادات علوی و ورود امامزادگان بسیار به این منطقه و به ویژه خراسان بود. (19) آزادی عمل شیعیان و تکریم علویان به علت تسامح مأمون در مقابل سختگیری پدرش نسبت به شیعیان را میتوان از جمله علل این مهاجرت دانست. مأمون به علت اعتقادی که به برتری علی (علیه السلام) بر سایر خلفا داشت، نسبت به علویان نیز احترام زیادی قائل بود.(20) البته مأمون خود نیز گروهی از فرزندان ابوطالب را به مرو فرا خواند. و ایشان به همراه حضرت رضا (علیه السلام) به ایران آمدند. (21) همچنین نقل شده که امام رضا (علیه السلام) پس از ولایت عهدی، نامهای برای بستگان خود نوشت و آنان را به ایران دعوت کرد. این نامه باعث شد که 12673 نفر از بستگان آن حضرت در چندین کاروان، مدینه را به قصد خراسان ترک کنند. (22)
از جمله این مهاجرتها، مهاجرت حضرت فاطمه معصومه – سلامالله علیها – به ایران است. حضور این بانوی گرامی سبب گسترش بیشتر تشیع گردید. حتی بعد از وفات ایشان، عدهای از سادات به قم مهاجرت کردند. (23) این مهاجرتها عامل مهمی در گسترش شیعه در ایران و خراسان بود.
علاوه بر دعوت امام (علیه السلام) از علویان و محبوب بودن آنان نزد ایرانیان، تحت فشار بودن ایشان در عراق هم دلیل دیگری بر این مهاجرت بود. (24) مهاجرت از زمانی که فشار به سادات و شیعیان در عراق شدت گرفت، رو به گسترش نهاد. شیعیان ناگزیر به فکر یافتن مناطق امنتری برای زندگی خود افتادند. در شرق به ویژه در ایران، زمینههای مناسبی برای این مهاجرت وجود داشت. از این رو بسیاری از شیعیان به این سرزمین سرازیر شدند ودر آن جا به زندگی پرداختند.
مهاجرت گروهی علویان به ایران به حدی بود که حاکم فارس از سوی مأمون دستور یافت از ورود آنان جلوگیری کند. رهبری کاروان با احمد بن موسی (علیه السلام) (شاهچراغ) و محمّد بن موسی (علیه السلام) بود. آنان پس از درگیری با لشکر فارس، به یاران خود دستور دادند لباس مبدل بپوشند و در اطراف پراکنده شوند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند. به همین دلیل گفته میشود بیشتر امامزادگانی که در شهرهای گوناگون ایران مدفون شدهاند، جزو همان قافله هستند. مردم ایران چون به سادات و آل رسول عشق میورزیدند، به این گروه پناه دادند و آنان را یاری کردند. حضور آنان در میان عاشقان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، به گسترش تشیع اعتقادی انجامید.
از نظر تاریخی، تردیدی نیست که حضور امام (علیه السلام) در ایران و به ویژه در خراسان، موجب گسترش تشیع بوده است. تماس شیعیان این ناحیه با امام و نگارش نامههایی به آن حضرت و طرح سؤال و گرفته پاسخ، یکی از شواهد این امر است. (25) با آمدن امام رضا (علیه السلام) به ایران و مهاجرت علویان وسادات و علما، مرکز تجمع و تبلیغات شیعیان اثناعشری از کوفه و نجف به قم و خراسان سرایت کرد. (26)
در واقع وجود امام (علیه السلام) در خراسان باعث شد تا شخصیت ایشان به عنوان امام شیعه برای مردم بیشتر شناخته شود و از سوی دیگر، مرجعیت علمی امام موجب توسعه فکری شیعی و فزونی گرایش مردم به تشیع شد. توجه به حفظ آثار بر جای مانده از مسیر امام در شهرها و مناطقی که به نحوی محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ویژه شیعی در میان مردم است. (27)
شرکت مردم در جلسات درس آن حضرت (علیه السلام) و ابراز احساسات مردم به ایشان، دلیل روشنی بر گرایش عمیق مردم به مذهب تشیع تحت رهبری امام (علیه السلام) است. این ابراز احساسات در وقایع متعددی بروز کرد که از آن جمله میتوان به قضیه نماز عید قربان توسط آن حضرت (علیه السلام)، استقبال مردم در نیشابور از ایشان …. اشاره کرد. (28)
البته باید گفت که در خراسان از دیرباز زمینههای گرایش به تشیع وجود داشت. یکی از این زمینهها، فعالیت وکلا و نمایندگان ائمه (علیه السلام) بود. در زمان امام رضا (علیه السلام) و با انتقال آن حضرت به مرو، عملاً مرکز رهبری وکلا و نمایندگان ائمه (علیه السلام) در ایران پیشرفت چشمگیری داشت. از جمله این وکلا، «فضل بن سنان» و «ابراهیم بن سلامة» بودند که در عصر امام رضا (علیه السلام) وکالت آن حضرت در نیشابور را بر عهده داشتند. شاهد این امر عبارت شیخ طوسی است که در رجال خود از ایشان با عبارت «نیشابوری وکیل» یاد کرده است. پس از انتقال امام رضا (علیه السلام) به مرو، ارتباط مردم نواحی بیهق و نیشابور با رهبری سازمان وکالت بیشتر و قویتر شد و طبعاً ارتباطات مستقیم زیادی با حضرت انجام میشد. (29)
نمونه دیگر ، زکریا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعری قمی است که در منابع رجالی، از ثقات جلیلالقدر و عظیمالشأن و دارای وجاهت نزد حضرت رضا (علیه السلام) دانسته شده و به نقل از آن حضرت آمده است:
رحمه الله یوم ولد و یوم قبض و یوم یبعث حیاً. فقد عاش أیام حیاته عارفاً بالحق، قائلاً به، صابراً محتسباً للحق، قائماً بما یحبالله و رسول و مضی رحمهالله غیر ناکثٍ و لا مبدلِ، فجزاهُالله أجر نیته و أعطاه خیر اُمنیته؛ (30)
خدا او را مشمول رحمت خود قرار دهد. روزی که به دنیا آمد و روزی که وفات یافت و روزی که زنده برانگیخته شود. وی در ایام حیاتش با عرفان و اعتقاد به حق زیست و بردبار بود و از حق و حقیقت جدایی نداشت. او برای آنچه خدا و پیامبرش دوست میدارد، کمر خدمت بسته بود و با همین حال، بدون تبدیل و انحرافی در گذشت. خداوند پاداش نیت او را به وی ارزانی دارد و بهترین آرزویش را به او عطا فرماید.
در عصر امام رضا (علیه السلام) و پس از انتقال آن جناب به مرو، این منطقه به مرکز رهبری سازمان وکالت تبدیل شد و فعالیتهای پنهان حضرت در نظارت بر کار وکلای نواحی مختلف، از این منطقه انجام میگرفت. وجود لقب «مروزی» برای برخی از اصحاب ائمه (علیه السلام)، نشانگر ارتباط وسیع شیعیان این منطقه با امامان شیعه (علیه السلام) و رهبران سازمان وکالت است. (31)
4. تأثیرات علمی و فرهنگی
حیثیت بالای علمی امام رضا (علیه السلام) را باید مهمترین عامل در گسترش شیعه در ایران به حساب آورد، زیرا عصر امام رضا (علیه السلام) عصر شکوفایی مجدد علوم اسلامی و ورود افکار بیگانه در جامعه اسلامی و شکلگیری مکاتب فکری گوناگون بود. در دوره مأمون، ترجمه کتب به اوج خود رسید. او کتابخانهای مخصوص را مرکز این کار قرار داد که به «بیتالحکمه» معروف شد و بسیاری از دانشمندان و مترجمان در آن جا مشغول تحقیق بودند. (32)
در پی ترجمه متون خارجی که در بیت الحکمه و جندی شاپور انجام شده بود، اصطکاک فرهنگی جهان اسلام و غرب ایجاد شد. تبلیغات فرق و مذاهب مختلف نیز شرایط ویژهای از لحاظ علمی و فرهنگی به وجود آورد؛ به عنوان مثال عقلگرایی محض که از کتب عقلی یونانی و سریانی و غیر آنها به وجود آمده بود، افراد بسیاری را به مذهب اعتزال سوق داد، به گونهای که گمان کردند تنها عقل است که سرچشمه معرفت است و تدریجاً خود را بینیاز از وحی دانستند. (33)
امام رضا (علیه السلام) با حرکت علمی همراه با عقلانیت و استفاده از فرصتها در مباحث و دانش سرشار خود و با احاطه علمی بر مبانی ادیان و مذاهب دیگر، تحول عظیمی در تاریخ اسلام ایجاد نمود. (34) عمدهترین مؤلفه و پیشزمینه حرکت امام در راستای نهضت علمی مسلمین، آموزههای دینی مربوط به کتاب و سنت بوده است. امام با تکیه بر اصول علمی و معارف کلیدی، نهضت علمی را به اوج خود رساند. (35)
امام رضا (علیه السلام) در راستای روشن ساختن افکار عمومی مسلمین و شیعیان، به تنقیح و تبیین معارف دینی و تشکیل جلسات مناظره پرداخت و راه و رسم تحقیق و تحصیل علم را به مردم واهل علم معرفی فرمود و آنها را از خطر انحراف نجات داد. (36) فضل بن عباس از ابوصلت روایت میکند:
از علی بن موسی داناتر ندیدم و هیچ عالمی به خدمت ذی شرافتش مشرّف نشد، مگر این که در علم و فضل آن حضرت، همان شهادتی که من میدهم، داد و چنان افتد که مأمون، مجالس عدیده منعقد ساخت و از علمای هر دین و مذهبی و هم چنین از فقهای شیعه، فراهم میساخت و با آن حضرت از هرگونه علمی و مذهبی سخن میراندند و تمام ایشان از اول تا به آخر، مغلوب و مجاب میشدند، چندان که کسی از ایشان بر جای نماند، مگر این که اقرار به فضل و فزونی و تفوق آن حضرت و قصور و عجز خویش نمود. (37)
یکی دیگر از اقدامات امام رضا (علیه السلام) در تحکیم مواضع شیعه و گسترش آن، تشکیل حوزه درسی در منزل و مسجد بود. علی بن موسی الرضا (علیه السلام) افزون بر شرکت در مناظرات عمومی و مجالس علمی که مأمون تدارک میدید، در منزل خود و مسجد مرو نیز حوزه علمی تشکیل داد و پذیرای شیعیان و پیروان خویش شد؛ شیعیانی که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک و از طبقات گوناگون، برای زیارت آن حضرت (علیه السلام) و گرفتن راهنمایی و کسب معارف علمی و دینی و حل شبهات و مسائل گوناگون میآمدند. تعداد ایشان هر روز بیشتر میشد، تا جایی که مأمون احساس خطر کرد و به محمّد بن عمرو طوسی دستور داد که مانع ورود و اجتماع آنها در خانه حضرت (علیه السلام) شود. (38) شیخ طوسی اصحاب حضرت رضا (علیه السلام) را 317 نفر ضبط کرده است که پس از رحلت امام نیز این حوزه به فعالیت خود ادامه داد.
تاریخ گواهی میدهد که از همان ابتدای ورود امام (علیه السلام)، به ایران چه در مرو و چه در طول مسیر، همواره ایرانیان با شور و اشتیاق به دور حضرت (علیه السلام) حلقه زد، از علم سرشار و دیدگاههای علمی و فرهنگی ارزشمند ایشان بهره بردند؛ به عنوان نمونه رجاء بن ضحاک در باره رفتار امام (علیه السلام) در بین راه میگوید:
آن حضرت در هیچ شهری قدم نمیگذاشت، جز این که اهالی آن سامان به دیدنش آمده، از وی مسائل و مشکلات دینی خود را میپرسیدند. حضرت به آنها پاسخ میگفت و بسیار برای آنان از پدرش، از آبای گرامیاش (علیه السلام) از علی (علیه السلام) و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل حدیث میکرد. (39)
5. تأثیرات سیاسی
حضور امام رضا (علیه السلام) در ایران را میبایست مرحله دیگری از استحکام و گسترش تشیع سیاسی به شمار آورد، چرا که مأمون با هوشی سرشار و درایتی بیسابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز میشد، میتوانست درخت تشیع را ریشه کن کند، اما امام هشتم (علیه السلام) با تدبیری الهی و شیوهای حکیمانه، بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود، به طور کامل شکست داد.
امام رضا (علیه السلام) از اهداف پشت پرده مأمون در تحمیل ولایت عهدی آگاه بود. از این رو هنگامی که ناچار شد پس از تهدید مأمون ولایت عهدی را بپذیرد، به گونهای با این مقام موافقت و رفتار کرد که به نفع مأمون تمام نشود. کار به آن جا رسید که مأمون احساس خطر کرد و گفت: با بزرگداشت او (امام رضا (علیه السلام) مرتکب اشتباه شدیم و خود را در معرض نابودی قرار دادیم. سهلانگاری در کار او جایز نیست. باید اندک اندک از موقعیت او بکاهیم تا وی را در نظر مردم چنان ترسیم نماییم که از دید آنها، شایستگی خلافت نداشته باشد. سپس در مورد او چنان اندیشه کنیم که خطرات وی متوجه ما نشود. (40)
در همان حالی که امام (علیه السلام) به عنوان ولی عهد شناخته میشد و از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار بود، چهرهای به خود میگرفت که گویی با دستگاه خلافت مخالف و به آن معترض است، به گونهای که هیچگونه دخالتی در امور حکومت نمیفرمود. از این رو میتوان گفت قبول ولایت عهدی از سوی امام (علیه السلام)، موجبات استحکام پایههای شیعه در ایران را فراهم کرد، چرا که مناظرات و احتجاجات امام (علیه السلام)، موجب شناخت اهمیت مذهب امامیه شد و شیعه از تقیه خارج گردید. علمای شیعه که تا آن زمان تقیه میکردند، رسماً ابراز تشیع میکردند، تا جایی که علمای سنی و پیروان مذاهب ایشان، خراسان را ترک کردند و به طرف بغداد رفتند و اطراف عباسیان را گرفتند. در مقابل، ایرانیان علاقهمند به علم و فرهنگ و اصل بیت (علیه السلام)، به سوی خراسان آمدند و در محضر امام (علیه السلام) به آموختن علم و دانش پرداختند. (41)
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ محمّد بن عرفه که از علت قبول ولایت عهدی سؤال کرد، فرمود:
مَا حَمَلَ جَدِّی أَمِیرَ المُؤمِنِینَ (علیه السلام) عَلَی الدُّخُولِ فِی الشُّورَی؛ (42) (43)
همان دلیلی که جدم امیرالمؤمنین را وادار به ورود به شورا کرد [من را نیز وادار به پذیرش ولایت عهدی نمود].
یکی از اهداف مأمون در ولی عهد قرار دادن امام رضا (علیه السلام)، کنترل قیامهای شیعیان بر ضد عباسیان بود، اما پس از آن که امام عهدهدار ولایت عهدی شد، نه تنها شیعیان به مبارزات خود پایان ندادند، بلکه این مبارزات حتی در زمان خلافت مأمون نیز ادامه داشت و پس از شهادت ا مام (علیه السلام) پر دامنهتر شد. از جمله این قیامها که بلافاصله پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) صورت گرفت، قیام احمد بن موسی معروف به شاه چراغ، برادر امام (علیه السلام) است که در سال 203 ق رخ داد. (44)
6. تأثیرات اقتصادی
حاکمان بنیامیه و بنیعباس هم چون حاکمان ساسانی، خراج سنگینی بر گرده ایرانیان بار میکردند و این موجب نارضایتی و عصیان مردم بود، چنان که حسن بن محمّد قمی مینویسد:
در ایام القدیم، امر چنان بوده است که ارباب خراج را به قم تکلیف و الزام کردهاند به هر هزار دینار، 25 دینار… و بعد از مدتی دو صنف نهادهاند: یکی چنانچه یاد کردم و دیگر آن که به هر هزار دینار، سی و سه دینار….
چون زیاد بن عبید بر عراق والی شد، بفرمود تا دینار وافی کسروی بستانند. کسی در این معنی قیام نمینمود. پس زیاده خراج بر ایشان مضاعف گردانید… پس از آن، ملوک بنیمروان در این تکالیف و کفایت بسیار زیاده کردند تا غایتی که مردم از آن به تنگ آمدند و بیطاقت شدند. (45)
این وضع در زمان بنیعباس نیز ادامه داشت، چنان که مأمون، معتصم و مستعین برای مردم قم، لشکر میفرستادند تا خراج را به زور از آنان بستانند. مردم قم تا آن جا که توان داشتند از پرداخت خراج به خلفای جور امتناع میکردند، اما مأموران حکومتی «آنان را سرنگون در میآویختند و میزدند و سراهای ایشان را خراب میکردند… و اموال ایشان را بر میداشتند.» (46)
طبیعی است مذهبی که این حاکمان، مبلّغ آن بودهاند، آن چیزی نبود که ایرانیان برای آن از دین آبا و اجدادی خویش دست کشیدند. این جاست که روی سوی خانه گلین فاطمه (علیه السلام) نهادند و همواره عاشق عدالت علی (علیه السلام) و حکومت خاندان علی (علیه السلام) بودند و به گفته فان فلوتن: «علت گرایش ایرانیان به علویین این بود که آنها عدل واقعی را جز در حکومت علی (علیه السلام) مشاهده نکردند.» (47)
تقلیل میزان مالیات و کمک به فقرا را نیز میتوان از پیآمدهای اقتصادی هجرت امام رضا (علیه السلام) به ایران دانست.
نتیجهگیری
بیشک باید حضور امام رضا (علیه السلام) را در ایران نقطه عطفی در تاریخ تشّیع این منطقه به شمار آورد. علیرغم همه محدودیتهایی که مأمون برای جلوگیری از فعالیت امام رضا (علیه السلام) و ارتباط شیعیان با امام (علیه السلام) به وجود آورده بود، بارزترین موضوع در سیره امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین (علیه السلام) در این فرصت است.
امام رضا (علیه السلام) از لحظه حرکت از مدینه تا مرو، از روشهای گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدرانش به حضرت علی و پیامبر (سلام الله علیهم اجمعین) میرساند. این بهترین روش برای معرفی مکتب تشیع و خنثی کننده توطئههایی بود که شیعه را خارج از دین میشمرد.
از آنچه گذشت آشکار شد که تشیع ایرانیان، امری از روی اجبار نبوده است، بلکه ایرانیان، اسلام و تشیع را با روح خود سازگار دیدند و فطرت عدالتخواهانه آنان، علی (علیه السلام) و فرزندش امام رضا (علیه السلام) را مظهر عدالت و صدق و راستی یافتند. از این رو دعوت ایشان را لبیک گفتند.
عوامل تأثیرگذار در گسترش تشیع در ایران پس از هجرت تاریخی امام رضا (علیه السلام) را میتوان چنین بر شمرد:
1. تأثیر شخصیت علمی، معنوی و شیوههای اخلاقی و رفتاری امام رضا (علیه السلام)؛
2. مهاجرت فرزندان ائمه (علیه السلام)، به ویژهی حضرت معصومه (علیها السلام) به ایران؛
3. فطرت دینی و روح عدالتخواهی ایرانیها؛
4. بنای مساجد و مدارس علمی و تشکیل کلاسهای درس برای آموزش علوم اسلامی و فرهنگی شیعی توسط امام (علیه السلام) و یارانشان؛
5. حضور فقها، راویان، عالمان و وکلای امام (علیه السلام) در ایران؛
6. پیدایش نهضتها و جنبشهای شیعی در ایران؛
7. تشکیل حکومتهای شیعی؛
8. تبعیض و بیعدالتیهای حکومتهای ساسانی، اموی و عباسی؛
9. خراجهای سنگین تحمیل شده بر مردم.
در پایان باید گفت حضور نزدیک به سه ساله امام رضا (علیه السلام) در خراسان و بعدها مقبره آن حضرت در ایران، موجب استحکام و گسترش تشیع در ایران گردید. آمدن امام رضا (علیه السلام) به ایران، جا به جایی در جغرافیای عالم اسلام را به وجود آورد؛ تشیع به ایران منتقل و از این جا به دنیا منتشر شد.
پینوشتها:
1. لغتنامه دهخدا، ذیل عنوان شیعه،
2. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 327.
3. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص 221 و 222.
4. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 318.
5. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تصحیح، مهدی لاجوردی، ج1، ص 450.
6. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام،ترجمه: علی جواهر کلام، ج3، ص 312.
7. عمادالدین حسین اصهانی، زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا، ص 134.
8. سید حسین حر، امام رضا (ع) و ایران، ص 126 و 127.
9. ناصر مکارم شیرازی، «مناظرات تاریخی حضرت رضا (ع)، مجموعه مقالات کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ص 35.
10. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، ترجمه: بهمن دارانی، ص 51.
11. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ج2، ص 36.
12. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص 460 و 461.
13. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، 177و 178.
14. سید رضا موسوی، «بررسی تأثیرات حضور امام رضا (ع) در ایران»، http://r_moosavi.vlogfa.com.
15. باقر شریف قرشی، همان، ص 295-293.
16. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ص 248.
17. عبدالقادر احمد الیوسف، زندگانی علی بن موسی الرضا (ع) از تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: غلامرضا ریاضی، ص 112 و 113.
18. عزیزالله عطاردی، راویان امام رضا (ع) در مسند الرضا (ع)، ص 424.
19. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 334.
20. محمّد جعفرنژاد، آثار و برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، ص 58.
21. شیخ مفید، الارضاد، ج2، ص259.
22. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با تشیع، ص 235.
23. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ص 351.
24. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع دولت صفوی، ص 234.
25. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امام شیعه (ع)، ص 460.
26. محمّد جعفرنژاد آثار و برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، ص 128.
27. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع دولت صفوی، ص 219.
28. محمّد محمّدی اشتهاردی، رابطه ایران با اسلام و تشیع، ص 328-332.
29. محمّد رضا جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع)، ص 135.
30. محمّد حسین، ناصر الشریعة، تاریخ قم، تحقیق: علی دوانی، ص 195 و 196.
31. محمّدرضا جباری، سازمان وکالت ونقش آن در عصر ائمه (ع)، ص 139.
32. احمد رفاعی، عصر المأمون، ج1، ص 375.
33. سید محمد مرتضوی، نهضت کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 31 و 32.
34. عبدالله امامی، «عطانیت توحیدی»، روزنامه قدس، 1385/2/6.
35. علی شریعتمداری، «ویژگیهای شخصیت امام رضا (ع)»، مجموعه آثار کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ص 111-117.
36. ذبیحالله صفا، علوم عقلی درتمدن اسلامی، ص 59-67.
37. عباسقلی خان سپهر، ناسخ التواریخ، ص 152.
38. صدوق، عیون أخبار الرضا 0ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ص 172-174.
39. همان، ص 180-183.
40. همان، ص 181 و 182.
41. عمادالدین حسین اصفهانی، زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)، ص 135.
42. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق و تصحیح: مهدی لاجوردی، ص 140.
43. محمد جعفرنژاد، آثار و برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، ص 40.
44. همان.
منابع تحقیق :
1. ابن بابویه، محمّد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق وتصحیح: مهدی لاجوردی، نشر جهان، تهران 1378 ق، چاپ اوّل.
2. اصفهانی، عمادالدین حسین (عمادزاده)، زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)، انتشارات گنجینه و نشر محمّد، 1361ش، چاپ دوم.
3. الیوسف، عبدالقادر احمد، زندگانی علی بن موسی الرضا (ع) از تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: غلامرضا ریاضی، کتابفروشی زوار، مشهد، چاپ اوّل.
4. امامی، عبدالله، «عقلانیت توحیدی»، روزنامه قدس، 1385/2/6.
5. جباری، محمّدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع)، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، (رحمه الله)، قم 1382 ش، چاپ اول.
6. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهر کلام، انتشارات امیرکبیر، تهران 1386ش.
7. جعفرنژاد، محمّد، آثار و برکات حضور امام رضا (ع)، در ایران، انتشارات سلسله، 1381 ش، چاپ اول.
8. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع دولت صفوی، نشر علم، 1386 ش، چاپ اول.
9. ــــ ، تاریخ تشیع در ایران، مرکز نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1386 ش، چاپ اول.
10. ــــ ، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، چاپ ششم انصاریان، قم 1381 ش، چاپ اول.
11. حر، سید حسین، امام رضا (ع) و ایران، دفتر نشر معارف، قم 1386 ش.
12. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، دانشگاه تهران، تهران 1377 ش.
13. رفاعی، احمد، عصرالمأمون، انتشارات دارالکتب العربیه، بیجا، بیتا.
14. سپهر، عباسقلیخان، ناسخ التواریخ، اسلامیه، تهران 1348ش.
15. شریف قرشی، باقر، حیاةالإمام الرضا (ع)، سعید بن جبیر، قم 1380 ش، چاپ دوم.
16. شریعتمداری، علی، «ویژگیهای شخصیت امام رضا (ع)،» مجموعه آثار کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، انتشارات کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، مشهد 1383ش.
18. صفا، ذبیحالله، علوم عقلی در تمدن اسلامی، دانشگاه تهران، تهران 1371ش.
19. طبری، محمّد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة، بعث، قم 1413ق.
20. عطاردی، عزیزالله، راویان امام رضا (ع) در مسندالرضا، کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، مشهد 1367ش.
21. قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکما، ترجمه: بهمن دارانی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1371 ش.
22. قمی حسن بن محمّد، تاریخ قم، ترجمه: حسن بن علی قمی، تصحیح: سید جلال الدین تهران، توس، تهران 1631ش.
23. کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران 1365ش.
24. مجلسی، محمّد باقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1363ش، چاپ چهارم.
25. محمّدی اشتهاردی، محمّد، رابطه ایران با اسلام، انتشارات برهان، 1378ش، چاپ اول.
26. مرتضوی سید محمّد، نهضت کلامی در عصر امام رضا (ع)، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1375 ش.
27. مکارم شیرازی، ناصر، «مناظرات تاریخی حضرت رضا (ع)»، آثار کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، چاپ کنگره جهانی، 1368ش.
28. موسوی، سید رضا، «بررسی تأثیرات حضور امام رضا (ع) در ایران» http://r-moosavi.blogfa.com
29. ناصرالشریعة، محمّد حسین، تاریخ قم، تحقیق: علی دوانی، انتشارات دارالفکر، قم 1350 ش.
منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.