برتری امامان شیعه بر پیامبران
با توجه به مبنای قرآنی امامیه از تعریف امامت، امامت مقام الهی مافوق نبوت است و به تبع آن امامان شیعه نیز به عنوان امام از دیگر پیامبران- جز پیامبر اسلام- افضل و برتر خواهند بود. (1) اهل سنت نیز با توجه به مبنای خود از امامت (تعریف) سطحی و نازل از امامت و تطبیق آن بر حکومت و حاکم دینی) عقیده شیعه مبنی بر برتری امامان از پیامبران جز حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را منکر و بر آن خدشه وارد میکنند. (2)
تحلیل و بررسی
در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل تأمل است:
1. عنوان امامت مثبت افضلیت:
بعد از اینکه شیعه با دلیل قرآنی ثابت نمود که مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است و از سوی دیگر نصوص دینی (آیات و روایات نبوی) بر تعیین حضرت علی (علیه السلام) و یازده امام دیگر به عنوان امام و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دلالت میکنند، رهاورد دو مقدمه فوق (برتری امامت بر نبوت و نصب دوازده معصوم به مقام امامت توسط قرآن و سنت) برتری و افضلیت امامان شیعه بر پیامبرانی میشود که دارای مقام نبوت صرف و فاقد مقام امامت بودند. آنچه قابل بحث است نه نتیجه، بلکه دو مقدمه فوق است که مقدمه اول (برتری مقام امامت بر نبوت) در تحلیل شبهه اخیر و مقدمه دوم (نصب حضرت علی (علیه السلام) به مقام امامت) ذیل شبهه عدم نصب در قرآن و روایات است.
باری این دلیل تنها برتری ائمه شیعه بر پیامبرانی را ثابت میکند که به مقام امامت نائل نیامدند، امام ادعای افضلیت امامان بر تمامی پیامبران جز پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را دلیل بعدی روشن میکند.
2. وجود نصوص خاص بر افضلیت ائمه:
علاوه بر دو نکته پیشین (برتری امامت بر نبوت و وجود نص بر امامت امامان شیعه) میتوان از طریق آیات و روایات افضلیت امامان شیعه و به شکل بارز برتری حضرت علی (علیه السلام) بر سایر پیامبران را ثابت نمود. به دیگر سخن اگر فرضاً در صحت و صدق دلیل پیشین (دو مقدمه فوق) بر مدعای شیعه شک و تردید نمود، باز میتوان طریق نصوص خاص آن را تنقیح و اثبات نمود، چرا که نصوص خاصی از قرآن و روایات بر افضلیت امامان بر پیامبران وجود دارد که اینکه به اختصار به آن میپردازیم:
در جریان مباهله (3) خداوند از پیامبرش خواست با اهل بیت خود به مباهله و دعا دست بزنند.
فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ. (4)
همه مفسران و اهل تاریخ بالاتفاق ذکر کردهاند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مباهله تنها دختر خویش حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین و امام علی را به همراه خود به مباهله برد. (5) حضرت زهرا (سلام الله علیها) مصداق فراز آیه «نساؤنا»، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) مصداق فراز «ابناؤنا» و حضرت علی (علیه السلام) نیز مصداق «انفسنا» است. از اینجا معلوم میشود که آن حضرت همنفس و همردیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است و به تعبیر دقیقتر مقام و مرتبه حضرت علی (علیه السلام) پیش خداوند چنان بلندمرتبه است که خداوند و رسولش وی را همنفس پیامبر ذکر میکند و این دلیل بر این است که غیر از حضرت علی (علیه السلام) احدی در صفات و کمالات مانند وی برای پیامبر نیست و چون پیامبر اسلام برترین انسانها و پیامبران است، همردیف و همنفس وی یعنی حضرت علی (علیه السلام) نیز مانند پیامبر بر دیگر پیامبران برتر خواهد بود. (6)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد مختلف به افضلیت دوازده امام معصوم و در موارد خاص به برتری حضرت علی (علیه السلام) نسبت به همه انسانها و پیامبران تأکید و تصریح داشت است.
الف. اهل البیت اولین مخلوق الهی:
در نصوص روایی تأکید شده است روح انسانها پیش از عالم دنیا در عالمی دیگر به نام عالم ذر، الست یا نور تحقق داشته است که اولین روح مخلوق در آن عالم روح پیامبر اسلام و حضرت علی (علیه السلام) و سایر ائمه میباشد. در احادیث به اتحاد نور حضرت علی (علیه السلام) با نور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تأکید شده است.
خُلقتُ انا و علی بن ابی طالب من نور الله عین عین العرش نسبّح الله و نقدّسه من قبل اَن یخلق الله (عزوجل) آدم باربعة عشر الف سنة. (7)
من و علی بن ابی طالب از نور خدا و از عین عرش آفریده شدهایم چهارده هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، ما خداوند را تسبیح و تقدیس میکردیم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این بیان در مقام تمجید و معرفی مقام حقیقی حضرت علی (علیه السلام) است که او را متحد خود در عالم انوار و ارواح ذکر میکند. بر این مضمون روایاتی چند از اهل سنت گزارش شده است. (8)
اینکه نفس خلقت اولیه بر افضلیت مقام حضرت علی (علیه السلام) دلالت میکند، روشن و نیاز به توضیح نیست، چرا که خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همین نکته را بر برتری مقام خود و حضرت علی (علیه السلام) بر فرشتگان میشمارد:
فکیف لانکون افضل من الملائکة و قد سبقناهم الی معرفة ربنا و تسبیحه و تهلیله و تقدیسه؟ لانّ اول ما خلق الله (عزوجل) خلق ارواحنا فانطقنا بتوحیده و تحمیده … . (9)
چگونه ما بر ملائکه افضل نباشیم در حالی که در معرفت، تسبیح، تهلیل و تقدیس خداوند بر آنان سبقت گرفتیم؟! ارواح ما اولین مخلوق الهی بود، به توحید و حمد خدا به نطق آمدیم.
ب. درج اسامی امامان در بهشت و معرفی آنان به پیامبران:
در روایات مختلف وارد شده است که نام پنج تن آل عبا یا دوازده امام قبل از ورود آدم به زمین در جاهای مقدس مانند بهشت، عرش و درب بهشت درج شده بود و آدم از چیستی و وجود آنها سؤال نموده است و خداوند نیز اوصاف کمالی آنها را ذکر فرمود.
خداوند در بعض احادیث قدسی و غیر آن مانند حدیث معراج به این مسئله تصریح داشته است، چنانکه بعد از مشاهده پیامبر اسلام اسامی دوازده امام در ساق عرش الهی از طرف خدا ندا آمد که:
هم اوصیاؤک و خلقاؤک و خیر خلقی بعدک. (10)
وصی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) صرف امور شخصی و خانوادگی مرسوم در امر وفات نیست، بلکه مراد وصایت و جانشینی در امور نبوت است. این نکته خوشبختانه در ادامه حدیث آمده است، چنانکه پیامبر بعد از مشاهده دوازده نور پرسید آیا اینها اوصیای من هستند؟ ندای الهی آمد که:
یا محمد هؤلاء اولیائی و احبائی و اصفیائی و حججی بعدک علی بریتی و هم اوصیاؤک و عزّتی و جلالی لأطهّرن الأرض باخرهم المهدی من الظلم. (11)
ای محمد! اینان اولیا، اوصیا، برگزیدگان و حجتهای من بر مخلوقات بعد از تو هستند. آنان اوصیا و خلفای تو و بهترین خلقم بعد از تو هستند.
روشن است اگر در میان انسانها و پیامبران علاوه بر امامان انسانهای برتری بود، نام و اسامی آنان در بهشت درج و آدم آنها را مشاهده میکرد. درج اسامی ائمه دلیل بر برتری آنان است.
ج. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان غایت آفرینش:
در روایات متعدد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که آن حضرت فلسفه و غایت آفرینش عالم امکان را وجود خویش و اهل بیت طاهرین ذکر نموده است. در روایات متعدد آمده که اسامی اهل بیت در بهشت درج و حضرت آدم آنها را زیارت کرده است. در اکثر همین روایات خداوند در جواب سؤال آدم از فضل آنان تأکید کرده است که اگر وجود آنان نبود عالمی خلق نمیشد.
یا آدم لولاهم لما خلقتک و لما خلقت النار و العرش و الکرسی و اللوح و القلم. (12)
د. عدم قیاس احدی به امامان:
مقام و رتبه شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) در عالم امکان چنان بلندمرتبه و در نقطه اوج است که به فرموده شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) احدی در حدی نیست که با آنان مقایسه گردد.
نحن لا یقاس بنا احد. (13)
از امام علی (علیه السلام) نیز روایات مختلف به این مضمون وارد شده است، مانند: نحن اهل بیت لایقاس بنا أحد. (14)
بر عین این روایت احمدبن حنبل از بزرگان اهل سنت فتوا داده است، وقتی عبدالله فرزندش از برترین مردم پرسید؟ او جواب داد: ابوبکر، عمر و عثمان سپس ساکت شد، عبدالله میگوید سپس پرسیدم پس جایگاه علی بن ابی طالب کجاست؟ احمد در جواب گفت: «هو من اهل البیت لایقاس به هؤلاء». (15)
هـ. تصریح به افضلیت حضرت علی (علیه السلام):
روایتهای پیشین دلالت التزامی بر افضلیت اهل بیت (علیهم السلام) دلالت میکردند که برخی میتوانستند در دلالت آنها شک و تردید ایجاد نمایند، لکن خوشبختانه روایات متعددی وارد شده است که به دلالت مطابقی و شفاف بر برتری اهل بیت و امامان دلالت میکنند که اینک به برخی اشاره میشود:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به عبدالرحمن بن عوف فرمود:
انکم اصحابی و علیّ بن ابی طالب اخی و منی و انا من علیّ فهو باب علمی و وصی و هو و فاطمة و الحسن و الحسین هم خیرالأرض عنصراً و شرفاً و کرماً. (16)
عایشه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت میکند که بهترین خلق و بزرگترین آنان نزد خداوند در قیامت را خوارج خواهد کشت:
هم شرّ الخلق بقتلهم خیر الخلق و اعظمهم عندالله یوم القیامة وسیلة. (17)
حضرت شخص خود و اهل بیتش را برگزیده الهی بر جمیع مخلوقات توصیف میکند:
ان الله تعالی اختارنی و اهل بیتی عن جمیع الخلق … فأنا و اهل بیت صفوة الله و خیرته من خلقه. (18)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان جمعی از انصار و مهاجر خطاب به حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
یا علیّ لو انّ احداً عَبَد الله حق عباده ثم شک فیک و اهل بیتک فی انکم افضل الناس کان فی النار. (19)
ای علی! اگر احدی عبادت خدا را به کمال انجام دهد، سپس در افضلیت تو و اهل بیتت بر مردم شک و تردید نماید، در آتش خواهد بود.
حدیث دیگر معروف به حدیث «اکل الطیر» است که برخی از اهل سنت مانند حاکم نیشابوری در مستدرک و ذهبی در تذکرة الحفاظ به صحت آن تصریح داشتند. انس بن مالک میگوید من پرندهای بریان شده برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقدیم کردم، حضرت لقمهای از آن را میل نمود و فرمود:
اللهم ائتنی بأحبّ خلقک الیک من الأولین و الآخرین. (20)
خدایا! بهترین و دوستداشتنیترین خلقت از اولین تا آخرین را به سوی ما برسان.
أنس میگوید: ناگاه صدای درب به صدا درآمد و دیدم که علی (علیه السلام) است. بعد از ورود حضرت علی (علیه السلام)، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اجابت دعایش حمد و سپاس خدا را نمود.
روایت صریح و شفاف که بر افضلیت امامان بر همه مردم حتی پیامبران پیشین دلالت میکند، روایت علی (علیه السلام) است که در کتب فریقین آمده است. آن حضرت از پیامبر پرسید که شما افضل هستید یا جبرئیل؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با تصریح به افضلیت پیامبران بر فرشتگان فرمود:
یا علیّ ان الله تبارک و تعالی فضّل انبیاه المرسلین علی ملائکته المقربین و فضّلنی علی جمیع النبیین و المرسلین و الفّضلُ بعدی لک یا علیّ و الائمّة من ولدک من بعد فانّ الملائکته من خدّامنا و خدام مُحبینا. (21)
و. روایات ولوی:
علاوه بر روایات نبوی از خود امامان شیعه روایات متعددی بر افضلیت خودشان بر همه مردم حتی پیامبران وارد شده است.
شاید اینجا شبهه دور به نظر رسد که ما افضلیت امامان را با احادیث خود امامان ثابت میکنیم و این استدلال حجت نخواهد بود.
در پاسخ باید گفت ما بیش از اثبات افضلیت امامان نخست امامت و صفات لازمه آن مانند عصمت، مرجعیت دینی و حجیت اقوالش را ثابت و به عنوان مبنا و پیش فرض میپذیریم، آنگاه با مراجعه به این منبع یعنی منبع عصمت و حجت الهی در مقام سؤال از برترین انسانها جواب خودمان را از آنان دریافت میکنیم:
امام علی (علیه السلام) عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بهترین عترتها توصیف فرمود:
عترته خیرالعتر. (22)
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
نحن جنب الله و نحن صفوة الله و نحن خیرته. (23)
در روایات بلندی امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
بنا فتح الله و بنا ختم الله و نحن الأولون و نحن الآخرون و نحن اخیارالدهر و نوامیس العصر و نحن سادة العباد و نحن علة الوجود … . (24)
بیان نکته (جمع روایات افضلیت علی (علیه السلام) و ابوبکر):
علی (علیه السلام) افضل مردم بعد از پیامبر بود این نکته و اصل با ظاهر روایات اهل سنت دال بر افضلیت ابوبکر و عمر و در بعضی روایات عثمان اصطکاک پیدا میکند، لکن برای جمع میتوان این نکته را افزود حداقل پیش عالمان مختلف اهل سنت، در افضلیت حضرت علی (علیه السلام) بر دیگر اصحاب تردیدی وجود ندارد اما اینکه آنان در عین حال ابوبکر و عمر را افضل شمردند، باید گفت این افضلیت در بین صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که از نظر آنان این سه شخصیت از دیگران برتر بودند، در این مقایسه حضرت علی (علیه السلام) اصلاً زیرمجموعه و جزء افراد مقایسه شده نیست، چراکه شخصیت علی (علیه السلام) مافوق صحابه و همردیف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.
بر این جمع کلام احمدبن حنبل صریحاً دلالت میکند که پیشتر گزارش شد. افزون بر وی این نکته در بعضی روایات و دیدگاههای بعضی صحابه نیز آمده است. مثلاً عبدالله فرزند عمر میگوید: ما وقتی صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را [از حیث برتری] شمارش میکردیم، میگفتیم: ابوبکر، عمر، عثمان.
در این هنگام شخصی سؤال کرد که پس جایگاه علی (علیه السلام) کجاست؟
عبدالله بن عمر گفت:
علیّ من اهل البیت لایقاس به احد هو مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و فی درجته. (25)
از گزارش عبدالله بن عمر چنین استفاده میشود که گویا افضلیت علی (علیه السلام) بر دیگر اصحاب مثل آفتاب روشن بوده است، محل بحث تنها بین صحابه با قطع نظر آن حضرت بود که ظاهراً اکثریت بر سه شخص فوق متمایل بودند.
پینوشتها:
1. ر. ک: شیخ صدوق، الهدایة، ص 73؛ شیخ مفید، مجموعه آثار، ج5، ص 93؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص 343؛ بحارالأنوار، ج26، باب تفضلهم علی الأنبیاء، ص 267؛ نکته قابل ذکر، اندکی از امامیه در این نظریه توقف کردند (شیخ مفید، مجموعه مصنفات، ج14، ص 71).
2. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 47؛ عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، ص 157.
3. مباهله آن است که پیروان دو دین مختلف بعد از ناامیدی از اثبات علمی و استدلالی حقانیت مکتب خود توافق میکنند که در زمان و مکان خاصی جمع شده و از خداوند بخواهند که عذاب خود را بر پیرو دین رقیب نازل کند.
4. آل عمران: 61.
5. مسند احمد، ج1، ص 185؛ تفسیر کبیر، ج8، ص 81.
6. ر. ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص 383.
7. فرائد السمطین، ج1، ص 41؛ تذکرة الخواص، ص 46. بری روایات بیشتر ر. ک: موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة، ج3، ص 58 به بعد و ج4، ص 415؛ شمسالدین احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج25، ص 285.
8. ینابیع المودة، ج3، باب 56، ص 307.
9. ینابیع المودة، ج3، ص 379، ب 93، ح1؛ بحار، ج26، ص 337.
10. ینابیع المودة، ج3، ص 679، ب93، ح1؛ بحار، ج26، ص 337.
11. ینابیع المودة، ج3، صص 379، 380، ب93، ح11، ص 4؛ بحار، ج26، ص 337.
12. ر. ک: تاریخ بغداد، ج1، ص 247؛ تاریخ مدینة دمشق، ج14، ص 170؛ فرائد السمطین، ج1، ص 36؛ موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة، ج3، صص 69، 304 و 400.
13. فرائد السمطین، ج1، ص 45؛ کنزالعمال، ج12، ص 104؛ ینابیع المودة، ج2، ص 117؛ ابن حجر، زهرالفردوس، ج4، ص 121؛ دیلمی، الفردوس، ج4، ص 283 و نیز: موسوعة الامامة، ج4، ص22.
14. تاریخ مدینة دمشق، ج30، ص 361؛ حلیة الأولیاء، ج7، ص 201؛ ابن الطریق، الوحی المبین، ص 225؛ نهج البلاغه، خطبه 2، موسوعة الامامة، ج4، ص 24.
15. ینابیع المودة، ج2، ص 298.
16. ینابیعالمودة، ج2، ص 333؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 60.
17. قاضی نعمان مغربی، شرحالأخبار، ج1، ص 142؛ مناقب ابن مغازلی، ص 56.
18. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج1، ص 256؛ ابن طاوس، الطرائف، ص 97؛ تاریخ بغداد، ج4، ص 392.
19. المودة فی القربی، ص 1320؛ ینابیع المودة، ج3، ص 298.
20. سنن ترمذی، ج5، ص 436، ب 11؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، صص 130 و 142؛ المعجم الکبیر، ج1، ص 253، ح730؛ مناقب ابن مغازلی، ص 169، ح 201؛ فضائل الصحابه، ج2، ص 560، ح 945.
21. ینابیع المودة، ج3، ص 377، باب 73.
22. نهجالبلاغه، خ 94.
23. فرائد السمطین، ج2، ص 253، نقل از: موسوعة الإمامة، ج3، ص 274.
24. بحار، ج26، ص 259.
25. ینابیع المودة، ج3، ص 297، ب56، ح 850.
منبع مقاله :
زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایرانشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل