خانه » همه » مذهبی » حرمت تکفیر اهل قبله در اندیشه علمای اسلام

حرمت تکفیر اهل قبله در اندیشه علمای اسلام

حرمت تکفیر اهل قبله در اندیشه علمای اسلام

پرسش اصلی مقاله این است: آیا گروه‌های تکفیری امثال داعش و غیره مشروعیت دارند و می‌توان ادعای تشکیل خلافت اسلامی آنها را از نگاه کتاب و سنت و علمای اسلام توجیه کرد؟

18416 - حرمت تکفیر اهل قبله در اندیشه علمای اسلام
18416 - حرمت تکفیر اهل قبله در اندیشه علمای اسلام

 

نویسنده: مولوی نذیر احمد سلامی (1)

 

چکیده

پرسش اصلی مقاله این است: آیا گروه‌های تکفیری امثال داعش و غیره مشروعیت دارند و می‌توان ادعای تشکیل خلافت اسلامی آنها را از نگاه کتاب و سنت و علمای اسلام توجیه کرد؟
گروهک داعش، جبهه النصره و سایر تکفیرها که به بهانه ادعای خلافت اسلامی دست به قتل و کشتار جمعی مردم بی گناه و تخریب بلاد، منازل، مساجد و معابد می‌زنند و از احساسات دینی و مذهبی مردم ساده لوح سوء استفاده می‌کنند و خوش خدمتی به اربابان غربی خود، بدترین خیانت‌های ضد انسانی، اخلاقی و اسلامی را مرتکب می‌شوند، لازم است که صحت و سقم حرکات و دیدگاه‌های آنها در پرتو کتاب سنت و فتاوی علما و اندیشمندان اسلامی سنجیده شود.
این مقاله با شرح آیات، روایات و فتاوی فقها، محدثین و علمای اسلامی ثابت کرده است که تکفیر اهل قبله عملی نازیبا و متضاد با موازین شرعی است و کشتار مسلمانان، تخریب حرث و نسل، بلاد و معابد و مساجد به بهانه جهاد اسلامی، کاری است شیطانی که تمام سود آن عاید رژیم اشغالگر و ضرر آن بر امت اسلامی می‌شود.
فاکتورها و مستندات معتبری برگرفته از کتاب و سنت و فتاوی مفتیان عظام درجهت ابطال و غیرشرعی بودن دیدگاه تکفیری‌ها ارائه گردیده است و این که داعش و تکفیری‌ها یک پیوند آمریکایی، اسرائیلی و عربی است و با اهداف از پیش تعیین شده، یعنی تأمین امنیت اسرائیلی، جلوگیری از نفوذ ایران اسلامی و اخوان المسلمین در منطقه و جوامع اسلامی است.

تکفیر از دیدگاه اهل تفسیر

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً». (2)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی که در راه خدا (برای جهاد) سفر کردید خوب بررسی و تفحص نمایید، به کسی که اظهار اسلام می‌کند، نگویید مؤمن نیستید.
نشانه‌های اسلام در وجود شخص برای مسلمان بودن او کفایت می‌کند و تفتیش باطن جایز نیست.
علامه مفتی محمد «شفیع» مفتی اعظم پاکستان در تفسیر آیه‌ی فوق با استناد به سخنان ابن کثیر می‌نویسند: «از آیه فوق چنین برمی‌آید: هرکس اظهار ایمان و اسلام کند، برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بدون تحقیق ادعای مسلمان بودن او را حمل بر نفاق کند. شأن نزول آیه فوق به حوادثی برمی‌گردد که عده‌ای از صحابه در خصوص آنها با سوء تفاهم‌هایی مواجه شده بودند:
امام ترمذی و مسند احمد به نقل از حضرت عبداله بن عباس چنین می‌فرماید:
«شخصی از طایفه بنی سلمه گوسفندانش را به صحرا برده بود. در راه با گروهی از صحابه –رضوان الله علیهم اجمعین- روبه رو شد و به آنها سلام گفت و اظهار اسلام نمود، صحابه فکری کردند که او صرفاً به دلیل نجات جان و مالش اظهار اسلام نموده است، لذا او را به قتل رسانده و گوسفندانش را به غنیمت بردند و بعد برای بیان ماجرای به حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند، آیه فوق در همین خصوص نازل شد. (3)
در حدیثی دیگر از عبداله بن عباس (رضی الله عنه) که امام بخاری آن را به صورت اجمال و بزاز آن را با شرح و بسط بیشتری نقل نموده است، چنین آمده است:
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دسته‌ای از مجاهدین را به فرماندهی «مقداد بن اسود» اعزام کردند، زمانی که این دسته مجاهدین وارد محل مورد نظر شده کفار به جز یک نفر همگی فرار را بر قرار ترجیح داده از صحنه گریختند. کسی که فرار نکرده بود، شخص ثروتمندی بود. کلمه شهادت را بر زبان آورد- حضرت مقداد به گمان این که این شخص به دلیل نجات جان و مالش کلمه شهادت گفته است و قلباً آن را باور ندارد، او را به قتل رساند. یکی از سپاهیان اسلام ضمن نکوهش این عمل، جریان را به اطلاع رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رساند، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مقداد را احضار کرد و فرمود: «روز قیامت چه جوابی دارید؟ «کلمه لا اله الا الله » روز قیامت از دست تو شکایت خواهد کرد. (4)
«تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»؛ (5) [نگویید تو مؤمن نیستی] که بخواهید بهره‌ی ناپایدار زندگی دنیا را به دست آرید.
این بخش از آیه که ادامه و تکمله آیه 94 سوره نساء است به نحو احسن به اهداف گروه‌های تکفیر و تروریسم اشاره دارد و با اهداف نامیمون گروهک داعش منطبق است؛ یعنی این که این همه جنایات به منظور به دست آوردن متاع اندک دنیوی و خشنود کردن اربابان غربی انجام می‌گیرد. (6)
به اهل قبله کافر نگویید:
از آیات و روایات مذکور چنین برمی‌آید، هر شخصی که خود را مسلمان معرفی کند، خواه به صورت خواندن کلمه شهادت و یا به صورت اظهار شعائر اسلامی، مانند: گفتن اذان، خواندن نماز و به جا آوردن روزه و … غیره، لازم است که سایر مسلمین او را مسلمان بدانند و ضمن مصون بودن جان و مال، شایسته است که مانند مسلمان با وی رفتار شود، زیرا کیفیات قلبی و باطنی را جز خداوند دانای پیدا و پنهان کسی دیگر نمی‌داند؛ حتی اعمال این شخص نمی‌تواند مبنای تعامل مسلمانان با او شد. حضرت مولانا مفتی محمد شفیع –رحمة الله- مفتی اعظم پاکستان چنین می‌فرمایند:
«نیز در این خصوص اعمال او، نباید ملاک رفتار مسلمانان با وی باشد؛ مثلاً فرض شود که او نماز نمی‌خواند، روزه نمی‌گیرد، مرتکب انواع گناه و معاصی می‌شود باز هم کسی حق ندارد او را از دایره اسلام خارج کند یا مانند کفار با وی رفتار کند.» (7)

تکفیر از نگاه امام اعظم امام ابوحنیفه

حضرت امام ابوحنیفه (رضی الله عنه) در کتاب معروفش فقه اکبر و شرح فقه اکبر می‌فرمایند: «ولا نکفر بذنب مسلماً من الذنوب و ان کانت کبیرة ولا نزیل اسم الایمان عنه و نتمیه مومناً حقیقة» یعنی هیچ اهل قبله و مسلمانی را به خاطر ارتکاب گناه کافر نمی‌دانیم و اسم ایمان را از وی سلب نمی‌کنیم و او را مؤمن واقعی می‌دانیم. (8)
نکته شایان توجه:
از قرآن و حدیث ثابت است هر کس خود را مسلمان می‌نامد: نسبت دادن کفر به او جایز نیست. مطلب روشن این سخن آن است، مادام که قول یا عملی که علامت قطعی کفر است از وی صادر نشود و انجام نگیرد، ادعای مسلمان بودن او پذیرفته می‌شود و مانند مسلمانان با وی رفتار می‌شود. کیفیات قلبی و درونی او و هم چنین منافق و مخلص بودن او به ذات حق موکول می‌گردد. (لایغرب عنه شیء) هیچ چیزی از حضرت پنهان نیست.
حضرت مولانا مفتی محمد شفیع در این خصوص می‌گوید:
«کلمه را بگوید و اهل قبله را مسلمان بدانید، این که در قلب و باطن او چه نهفته است؟ تفتیش آن جزء وظایف انسان‌ها نیست. این موضوع را به خداوند موکول کنید.»

تکفیر از دیدگاه محدثین:

امام بخاری در باب المغازی حدیثی را به شماره 1599 از حضرت عبدالله بن عمر (رضی الله عنه) چنین نقل می‌کند:
«رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت خالد را به طرف قبیله جذیمه اعزام کردند، خالد آن را به اسلام دعوت کرد، آنها دعوت اسلام را پذیرفتند، ولی به دلایلی مسلمان بودن خود را بر زبان نیاوردند و به جای اسلمنا (مسلمان شدیم) واژه صبنانا (از دین پدری خارج شدیم) را به کار بردند. حضرت خالد عده‌ای از آنها را به قتل رساند و عده‌ای را دستگیر و میان مجاهدین تقسیم کرد و بعد دستور داد هرکس اسیر خود را باید به قتل برساند. عبدالله بن عمر می‌گوید: من و همراهانم اسیران خود را نکشتیم، وقتی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از ماجرا مطلع شدند دست‌های مبارک خود را بلند کردند و گفتند: اللهم انی ابرأ الیک مماضع خالد؛ پروردگارا از آنچه که خالد انجام داده است، من به دربار تو عذرخواهی می‌کنم.
افراد قبیله خدیمه با وصف این که مسلمان بودن خود را بر زبان نیاورده بودند، اما حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از کشته شدن آنان اظهار نگرانی نموده و رفتار حضرت خالد را نکوهش کردند.
هم چنین امام بخاری در باب المغازی حدیثی را به شماره 1602 نقل می‌کند که خلاصه آن به شرح زیر می‌باشد:
حضرت علی (علیه السلام) مقداری طلای ناخالص از یمن برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه منوره فرستادند و حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال تقسیم آنها بود که یکی از حاضرین به عنوان اعتراض گفت: «اتق الله یا رسول الله»؛ ‌ای پیامبر خدا در توزیع عدالت را رعایت کن. حضرت فرمودند: الست احق أهل الأرض أن یتّق الله؛ آیا شایسته‌ترین فرد روی زمین نیستم که بیش از دیگران عدالت را رعایت می‌کنم. خالد گفت: یا رسول الله اجازت بده تا گردن او را بزنم، حضرت فرمودند: اجازت ندارید، شاید او اهل نماز باشد. خالد گفت: بسیاری اهل نماز بر زبان می‌گویند آنچه را که قلباً بدان باور ندارند، حضرت فرمودند: من مأمور نیستم دل‌های مردم را بشکافم و شکم آنها را پاره کنم.
علاوه بر این حضرت علی -رضی الله عنه- در خصوص آن دسته از خوارج که پند و اندرز را نپذیرفتند و علیه آن بزرگوار وارد جنگ شدند، هرگز کافر نگفتند و به برخی اصحاب خود که خوارج را کافر می‌گفتند، فرمودند: «هم اخواننا بغوا علینا»؛ ایشان برادران ما هستند که علیه ما شورش کردند.
همه این آیات و روایات و نظریات عالمان اسلامی، متضاد با رفتار و ادعای گروهک داعش هستند. رفتار گروهک داعش مدعی دروغین خلافت و دولت اسلامی در پرتو، کتاب، سنت و سیره ائمه بهترین سند و فاکتور بسیار معتبری بر بطلان حرکات و رفتار آن هستند.
اگر تاریخ مسلمانان را بررسی کنیم نمونه‌های بی‌شماری بر بطلان ادعای داعش به دست می‌آید، لکن در این نوشتار، مجال طرح بیشتر نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1.مدرس حوزه و دانشگاه و نماینده مردم در خبرگان رهبری.
2. نساء: آیه 94.
3. معارف القرآن، ص19.
4. همان.
5. نساء: آیه 94.
6. همان.
7. جواهر اللغة، ج1،ص12.
8. شرح فقه اکبر، ص177.

منابع :
1. قرآن کریم.
2. محمد شفیع، علامه مفتی، معارف القرآن، چاپ دائرة المعارف کراچی، [بی تا].
3. ـــ ، جواهراللغه، چاپ دائرة المعارف کراچی، [بی تا].
4. ابوحنیفه، فقه اکبر، دارالفکر، بیروت، 1410 ق.
5. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالاعلام لمدرسة اهل البیت (ع)، چاپ اول

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد