محمد معتضد باهری فعال فرهنگی بهائی
باهری پس از بازگشت به ایران، برای آن که سابقه خود را در حزب توده و مخالفت با رژیم تصحیح نماید، با دعوت اسدالله علم به حزب مردم رفت و از اعضای اصلی آن شد. (4) علم در راستای هدف حزب برای جذب مخالفان رژیم و تعدیل فعالیتهای آنها، تعداد زیادی از اعضای حزب منحله توده را به عضویت حزب درآورد که دکتر باهری نیز از جمله این افراد بود. (5)
وی در اوایل سال 41 در بنیاد پهلوی مشغول به کار شد و در مرداد همان سال، پس از آن که اسدالله علم به نخست وزیری برگزیده شد، به وزارت دادگستری منصوب گردید. (6)
انتصاب دکتر باهری به این سمت که سوابق زیادی در قضاوت و دادگستری نداشت، با مخالفت قضات و اعضای دادگستری روبرو شد؛ ولی باهری با سیاست توانست آنها را به سمت خود بکشاند و راضی گرداند. وی با احترام به قضات قدیمی و همچنین عدم مداخله در کار آنها، به تدریج جای خود را در دادگستری باز کرد. (7)
او همچنین حقوق و مزایای قضات را افزایش داد و تعدادی لوایح و قوانین تازه را توسط قضات تهیه و به تصویب رسانید. (8) با این که در برخی از گزارشهای ساواک، وی از جمله وزرای دادگستری معرفی شده بود که از دخالت در امور قضایی پرهیز داشته امّا گزارشهایی از سوی مردم به ساواک رسیده بود. که حاوی فساد مالی و وجود کارچاق کنها و دلالهای متعدد در اطراف باهری بود. دورهی وزارت باهری در سالهای 41 و 42 دوره حساس و نقطه عطف تاریخ معاصر ایران است. ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید شاه، فاجعه حمله به مدرسه علمیه فیضیه، قتل عام 15 خرداد سال 42 و … از مهمترین وقایع این دوره بود که باهری در حمایت از شاه و علم برای مبارزه با عناصر آزادی خواه از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد. (9)
باهری در سال 1342ش، با برکناری علم از نخست وزیری و انتصاب وی به وزارت دربار، به دنبال او به دربار، رفت و در سمتهای معاونت کل وزارت دربار مشغول به کار شد. (10)
وی مدتی نیز مسئولیت بازرسی عالی شاهنشاهی آموزش عالی را به عهده داشت و سرپرست برنامههای تبلیغاتی جشنهای خانمان برانداز 2500 ساله شاهنشاهی نیز بود. او از آغاز تأسیس حزب رستاخیز ملت ایران به آن پیوست و در مردادماه سال 1356 به سمت دبیر کل آن منصوب شد ولی باهری کمتر از شش ماه در این پست باقی نماند، زیرا شاه عنوان کرد که شایسته نیست که پست دبیر کلی حزب به کسی غیر از نخست وزیر تعلق داشته باشد. باهری در 5 شهریور همان سال بار دیگر به عنوان وزیر دادگستری وارد کابینه شریف امامی گردید. (11)
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، باهری علاوه بر مشاغل ذکر شده، یکی از عناصر بهائی فعال در دانشگاهها بود به طوری که به محض ورودش به ایران با حمایت اسدالله علم به عنوان استاد به استخدام دانشگاه تهران درآمد و همزمان در حزب مردم هم نقش برجستهای را ایفا میکرد. طبق گزارشهای ساواک باهری سعی مینمود، دانشجویان را به حزب مردم جذب نماید. او همچنین با جریانهای ملی و مردمی مانند جبهه ملی کند و با حرکتهای مذهبی و ملی علیه شاه و درباره مقابله میکرد. وی در پائیز سال 1341ش، جمعیتی با عنوان سازمان تعاونی دانشگاه تأسیس نمود که در ظاهر یک جمعیت صنفی اما در حقیقت یک جمعیت سیاسی بود که باهری در پوشش انجام خدمات رفاهی و کمک به دانشجویان، اعضای آن را به خدمت رژیم و مخالفت با احزاب سیاسی مخالف وامی داشت.
وی در طول سالهای خدمتش مناصب بسیاری را در امور فرهنگی به عهده داشت که برخی از آنها عبارتاند از: مشاور اجتماعی و فرهنگی بنیاد پهلوی سال 1340 ریاست سازمان شاهنشاهی بازرسی و آموزش عالی و پژوهشهای علمی وزارت دربار در سال 1348، عضویت در هیئت امنای دانشگاه پهلوی به فرمان شاه در سال 1349، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران، عضو هیئت مؤسسان بنیاد فرهنگ ایران، عضو شورای مرکزی دانشگاهی و مؤسسات آموزش عالی کشور.
باهری با شروع انقلاب به خارج از کشور فرار کرد و بعد از مدتی برای زندگی به کانادا رفت و در سال 1386ش، خبر مرگ وی در خارج از کشور منتشر شد. (12)
پینوشتها:
1- دکتر محمد معتضد باهری به روایت اسناد ساواک، ص 7.
2- همان، ص 9.
3- باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، ج1ف صص 271-270.
4- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، صص 276-275.
5- دکتر محمد معتضد باهری به روایت اسناد ساواک، ص دوازده.
6- محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج2، ص 867.
7- باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و سیاسی ایران، ج1، ص 271.
8- دکتر معتضد باهری به روایت اسناد ساواک، صص سیزده- دوازده.
9- امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، صص 276-275.
10- محمد معتضد باهری به روایت اسناد ساواک، صص 16-17.
11- همان، صص 16-17-18-19.
12- محمد باهری به روایت اسناد ساواک، صص 19-18-17-16.
منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول