خانه » همه » مذهبی » رشید الدین فضل الله و یکی از نفیس ترین نسخه های خطی اسلامی

رشید الدین فضل الله و یکی از نفیس ترین نسخه های خطی اسلامی

رشید الدین فضل الله و یکی از نفیس ترین نسخه های خطی اسلامی

شخصیت خواجه رشید الدین وزیر فضل الله بن ابی الخیر بن عالی (یا غالی) هَمَدانی از برخی جهات در تمدن اسلامی بی نظیر است. علاوه بر نقش و سهم سیاسی در دوران ایلخانان مغول و تدوین تاریخ “رسمی” ایلخانان، و نیز تأسیس

14419 - رشید الدین فضل الله و یکی از نفیس ترین نسخه های خطی اسلامی

14419 - رشید الدین فضل الله و یکی از نفیس ترین نسخه های خطی اسلامی
 

 

نویسنده: حسن انصاری

 

شخصیت خواجه رشید الدین وزیر فضل الله بن ابی الخیر بن عالی (یا غالی) هَمَدانی از برخی جهات در تمدن اسلامی بی نظیر است. علاوه بر نقش و سهم سیاسی در دوران ایلخانان مغول و تدوین تاریخ “رسمی” ایلخانان، و نیز تأسیس مرکزی علمی و فرهنگی موسوم به رَبع رشیدی در جوار شهر تبریز، رشید الدین یک نویسنده پرکار در زمینه های علوم دینی و حِکمی نیز بوده است؛ اما ویژگی او در نگارش این بوده است که وی در جهت تألیف و انتشار کتابهایش از ساختاری منظم و برنامه ریزی شده و کاری گروهی بهره می برده است. این کار گروهی در تمامی مراحل کار تألیف و انتشار متن سهم و نقش داشته است. وی در حقیقت از تألیف کتاب پروژه ای دولتی را شاید بیش از هر چیز مد نظر داشته است. درباره ابعاد مختلف پروژه سیاسی، فرهنگی و مذهبی او مطالب زیادی منتشر شده است؛ از جمله درباره اندیشه های اصلاح طلبانه او درباره تفسیر قرآن که به ویژه از سوی خانم دوروتیا کراوولسکی در کتاب العرب و ایران، دراسات فی التاریخ والأدب من المنظور الایدیولوجی (بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م)[۱]، مورد مطالعه قرار گرفته است. استاد یوزف فان اس هم در کتابی به زبان آلمانی به این وزیر دانشمند و ابعادی از کارهای تألیفی وی پرداخته است (ویسبادن، ۱۹۸۱م)[۲]. از جمله ابعاد پروژه رسمی او در تدوین علوم عصر، اهتمام خاص او به عنصر ترجمه بوده است؛ هم ترجمه آثار دیگر (نمونه نک: تنکسوق نامه او، چاپ عکسی از روی نسخه خطی مورخ ۷۱۳ق با مقدمه و اهتمام مجتبی مینوی، تهران، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۵۰ش )[۳] و هم انتشار آثار خود هم زمان به دو زبان فارسی و عربی. مطابق برنامه ریزی دقیقی، رشید الدین فضل الله در طرحی جامع مجموعه ای از آثار خود را تحت عنوان جامع التصانیف رشیدی با نظمی خاص گردآورد. این طرح شامل دو بخش می شده است: قسم اول در علمیات، از شرعیات و حکمیات و معارف و هر چه از آن جمله باشد و قسم دوم در تواریخ و حکایات و صور الاقالیم و بعضی مباحث علمی که بدان تعلق دارد.
قسم اول شامل دو باب بوده است: باب اول مشتمل بر چهار کتاب و باب ثانی مشتمل بر دو کتاب. چهار کتاب باب اول عبارتند از: کتاب التوضیحات، مفتاح التفاسیر، السلطانیة و لطائف الحقائق. مجموعه این چهار کتاب تحت عنوان المجموعة الرشیدیة نامگذاری شده است. کتاب التوضیحات مشتمل بر دیباچه و نوزده رساله است و رساله ها بیشتر در تفسیر آیات قرآن یا احادیث نبوی است. مباحثی هم در باب مسائل فلسفی دارد. کتاب دوم که مفتاح التفاسیر نام دارد، مشتمل است بر هشت رساله و در دو قسم تنظیم شده است: قسم اول درباره قرآن و تفسیر و شرایط آن و قسم دوم درباره برخی مباحث کلامی مانند جبر و اختیار و مانند آن. کتاب سوم با عنوان السلطانیة که در آن از برخی احوال خود نیز سخن گفته، کتابی است مشتمل بر اصل و ذیل و در آن از مباحث کلامی مرتبط با موضوع نبوت و معاد و انبیاء و خلفاء سخن گفته شده است. کتاب چهارم ، کتاب لطائف الحقائق مشتمل است بر فاتحه و دیباچه و چهارده رساله. این رساله ها به تفسیر برخی آیات قرآن یا بحث درباره برخی مباحث حکمی و فلسفی و کلامی اختصاص یافته است.
باب دوم قسم اول، به تعبیر “فهرست کتاب جامع التصانیف رشیدی” مربوط به “کتب مفرد” است که شامل دو کتاب از این قرار است: کتاب اول موسوم به بیان الحقائق، مشتمل بر هفده رساله که بیشتر آن در تفسیر برخی سور و آیات قرآن است و فوائدی هم درباره مباحث قرآنی، کلامی، فلسفی و علمی دارد. اما کتاب دوم موسوم به آثار و احیاء است که بیست و چهار باب دارد و به موضوع کشاورزی و شناخت حیوانات و معادن و غیره اختصاص دارد. قسم دوم جامع التصانیف رشیدی، نیز دو باب داشته است: باب اول به تعبیر همان فهرست، “تواریخ و شعب انساب و صور الأقالیم و آنچه بدان تعلق دارد و آن کتاب جامع التواریخ است مشتمل بر چهار مجلد.” باب دوم باز به تعبیر همان فهرست، “کتب مفرده است غیر مشتمل بر مجلدات و پیش از این نسخه آن درین ملک نبوده و کوشش بسیار شده تا نسخه های اصل آن را یافته و دانایان را به دست آورده تا آن را از زبان ختایی به زبان فارسی کرده شد و آن این کتاب است: کتاب اول، طب اهل ختای از علمیات و عملیات. کتاب دوم، ادویه مفرده ختایی از آن جمله پیش ما مستعمل است و آنچه مستعمل نیست. کتاب سوم، ادویه مفرده مغولی از هر دو قسم مذکور. کتاب چهارم در باب سیاست ختایی و تدبیر ملت ختائیان و مصالح آن، چنانکه پیش ایشان معهود است.”
آنچه گفته شد طرح کلی کتاب جامع التصانیف است که مؤلف در آن سعی داشته تمام آثار پراکنده خود را بر طبق آن طرح در یک مجموعه گردآورد. نکته جالب توجه این است که طبق تصریح همان فهرست، تمامی این آثار در دو تدوین عربی و فارسی ارائه داده شده است؛ به این معنی که آثاری که اصلا به فارسی نوشته شده بودند، به عربی برگردانده شدند و آثاری که به عربی نوشته شده بودند تحریری فارسی از آنها به دست داده شده بوده است. گرچه ما از اینکه آیا تمامی آثار پیشگفته در دو تحریر عربی و فارسی عملا تهیه شده بودند، به دلیل از میان رفتن بسیاری از آثار و مآثر این وزیر دانشمند در پی سرنوشت خونبار او و از بین بردن بخشی از سازمانهایی که به ابتکار وی تأسیس شده بودند و آن هم وسیله دشمنانش اطلاع زیادی نداریم. امروزه تنها بخشی از این آثار در دو روایت عربی و فارسی البته در اختیار است که همگی آنها هم به چاپ نرسیده اند. با این وصف از آنچه که در اسناد باقیمانده و از جمله فهرست جامع التصانیف و وقفنامه ربع رشیدی آمده، چنین پیداست که این کار به تمام و کمال انجام پذیرفته بوده و نسخه های متعددی از آن به ترتیبی که خود وزیر آنرا پیشنهاد و تعبیت کرده بود، در شهرهای مختلف فراهم آمده بوده است. در فهرست مذکور می خوانیم: “و مصنف مذکور – اعز الله انصاره- این کتب مذکور هم مفرد مفرد و هم مجموعه ها از آن هم به عربی و هم به پارسی و هم یک نسخه ازین کتاب بزرگ جامع التصانیف رشیدی که شرح آن داده شد که تمامت نسخه های عربی و پارسی در آن مندرج است و فهرست آن موجزا و مجملا در قلم آمد در ابواب البر خویش بر ظاهر شهر تبریز که موسوم است به ربع رشیدی در قبه بزرگ که جای آخرت خود را ساخته، نهاده است و اجازت داده که مردم از آن نسخه ها نویسند و شرط کرده که از حاصل موقوفات آن ابواب البر، هر سال یک نسخه تمام مکمل از مجموعه رشیدیه و دیگر کتب که مصنفات مخدوم – عزّ نصره- است از هر یک بر کاغذ به قطع حال بغدادی لطیف و نیکو بنویسند و به شهری از شهرهای معتبر بلاد اسلام فرستند.” در وقفنامه ربع رشیدی هم به این مطلب اخیر اشاره شده است. طبق این وقفنامه فضل الله شرط کرده بود که هر یک از فقیهان ربع رشیدی از این آثار نسخه ای را برای خود استنساخ نمایند و مدرس (که در روضه ربع رشیدی درس می گوید) وظیفه داشته است که هر روز چیزی از آن را به درس گوید[۴].
از آنچه گفته شد بر می آید که خواجه در یک برنامه وسیع آموزشی، فرهنگی و علمی علاوه بر تأسیس ربع رشیدی به عنوان یک نهاد آموزشی و پژوهشی، قصد آن را داشته است که در یک نهضت علمی و فرهنگی که در آن همانند نمونه های مشابه تاریخی به عنصر ترجمه علوم بیگانه نیز عنایت می شده است، نظامی تألیفی و آموزشی را بر اساس دانشهای عصر فراهم کند که هم مخاطب عمومی تر و هم خاصه را در بر می گرفته است و بدین ترتیب علاوه بر تألیف به نشر و ترجمه آن تألیفات نیز دقیقا توجه داشته است. گرچه از لحاظ تاریخی وضعیت متفاوت بوده است، اما برخی ویژگیهای عملکرد و اندیشه رشید الدین وزیر تعبیر کرمر درباره دوران آل بویه و سهم ادیبان و کاتبان و وزیران دانش دوست و دانش پرور آن دوران را به خاطر می آورد که به نظر او گشودگی و جهان وطنی آنان شایسته تعبیر انسان گرایی است. پروژه وزیر البته پروژه ای در درجه نخست سیاسی بوده است و او از همه امکانات برای تحقق آن بهره گرفت. منظر سیاسی او در زمینه تعامل شریعت و سیاست و دین و دولت سخت متأثر از سلفش خواجه نظام الملک وزیر بوده است و بنابراین مشابهتهایی میان رفتار آن دو در این زمینه دیده می شود[۵]. توجه او به ارائه “رسمی” تاریخ و علوم، به ویژه علوم دینی و نیز تنظیم دستگاهی برای انتشار آن ظاهرا برخاسته از دیدگاه عمومی وی در همین رابطه باید بوده باشد. عصر ایلخانی در ایران عصر شکوفایی علمی بوده است و البته شکوفایی علوم در این دوره، ریشه در سیاست مذهبی ایلخانان در برابر ممالیک داشت و مستقیما با مسئله مشروعیت دولت ایلخانی مرتبط بود. در برابر اتهامات ممالیک و نامشروع خواندن دولت ایلخانی که با وجود پذیرش اسلام از سوی ایلخانان ناچار در برابر مسئله مشروعیت دینی حکومتشان می بایست چاره اندیشی می کردند، راهکارهای متفاوتی و از جمله تأکید بر “عنصر ملی ایران” و نیز تشیع اولجایتو مورد توجه قرار گرفت[۶]. از آن جمله گشودگی بر علوم و معارف مختلف و تأسیس مدارس و مراکز پژوهشی و نیز بحثهای آزاد مذهبی از همان آغاز دولت ایلخانی در ایران محل عنایت بود و به ویژه خواجه نصیر الدین طوسی و مکتب او در این امر بسیار تأثیر گذار بود. خواجه رشید الدین فضل الله سنی مذهب بود و شاید تحول ایلخانان به سوی تشیع امامی، وی را ناچار ساخت تا با ارائه منظومه فکری نوین و متناسب با دیدگاههای اهل سنت و تجدید بنای آن پس از ضربه سهمناک مغولان بر یکی از بنیادی ترین ارکان تفکرشان، یعنی خلافت و وحدت امت و جماعت، سعی کند آگاهی سنیان ایران را به جایگاه خویش در امت و شریعت در شرایط جدید ارتقا بخشد؛ اما از دیگر سو، وی با وجود آنکه سنی مذهب بود، اما دیدگاهی متفاوت با عالمان سنی و رسمی دربار ممالیک را مورد عنایت قرار داد؛ دیدگاهی که متناسب با تأکید بر مشروعیت ایلخانیان بود و دولت ممالیک را غیر مشروع قلمداد می کرد. وی در آثارش ایدئولوژی نوینی را مطرح می کرد که می توانست توجیه کننده حکومت ایلخانی و تضمین کننده مشروعیت آن باشد و مقابله ممالیک را در برابر ایلخانیان دست کم از نقطه نظر ضرورتها و توجیهات دینی آن بی پایه نشان دهد. به همین دلیل است که می بینیم او به سفارش اولجایتو بیشتر این کتابها را تألیف کرد و از امکانات دولتی در جهت ترویج آنها بهره مند گردید. بنابراین وی وظیفه ای دوگانه در نسبت با اهل سنت بر عهده داشت. البته همه سنیان ایران با این نظر موافقت نداشتند و در نوشته های پاره ای از مورخان و دانشمندان ایرانی همین دوره، نوعی همدلی با ممالیک به عنوان “دولت اسلام” در برابر مغولان دیده می شود[۷]. اما رشید الدین در تأیید و تحکیم تفسیر خود از شریعت و دیانت چاره ای مناسب یافت. از بسیاری از علمای سنی و شیعی ایران خواست تا نوشته های مجموعه رشیدیه خود را به صورت مکتوب مورد تأیید قرار دهند و بر آنها تقریظ بنویسند[۸] این کار یکی از نمونه های نادر در تاریخ دوران میانه اسلامی است که در آن در یک اقدام شبه رسمی علمای دین تألیفات و عقاید تحریر یافته وزیری را در رأس قدرت مورد تأیید قرار می دادند. برخی از محققان دلیل این امر را تأیید عقاید وزیری دانسته اند که متهم به پیشینه و نیز تباری یهودی بوده است؛ اما به نظر می رسد مسئله بسیار فراتر از این بوده است. درست است که شخصا رشید الدین فضل الله از سوی علمای سنی دولت ممالیک مورد انتقاد قرار می گرفت و عقاید او در معرض اتهام بود[۹]، اما بی تردید رشید الدین علاوه بر پاسخ گویی به این نوع اتهامات، پروژه ای سیاسی/مذهبی نیز در سر داشته است که تأسیس رَبع رشیدی و تألیف این آثار و ترجمه و تکثیر و تدریس آنها تنها ابعادی از آن پروژه بوده است. به ویژه آنگاه که به پاره ای از عقاید اصلاحی و سنت شکن او درباره برخی مسائل دینی و از آن جمله موضوع جهاد پی ببریم، می توان روشنتر در این باره سخن گفت[۱۰]. متأسفانه هنوز کار جامعی درباره اندیشه های وزیر ارائه نشده است، اما این نکته مدلل شده است که بخشی از آن نوشته ها در پاسخ به مبانی مشروعیت ممالیک و جنگ افروزی هایشان در برابر ایلخانان بوده است. وی با زیرکی با بهره گیری از روش تفسیر قرآن به این مهم پرداخته است و به همین دلیل هم توجه به امر تفسیر در کتابها و رساله های او از اولویتی خاص برخوردار بوده است. در عین حال تأییدیه علمای مذاهب مختلف از نوشته های او در مقام وزیر دولت ایلخانی نه تنها به مسئله مشروعیت این دولت دامن می زد بلکه مناسبات میان علما و دولت را نیز تحت تأثیر قرار می داد که خود این امر پایه ای بنیادی در مشروعیت حکومت را تشکیل می داد. البته دوروتیا کراوولسکی به این جنبه از فعالیت علمی و فرهنگی رشید الدین چندان توجهی نمی کند؛ بلکه بیشتر بر اساس شیوه تفسیری او از قرآن، رویکرد اصلاح طلبانه این وزیر و دریافت فکری او را در این پیش زمینه مورد مطالعه قرار داده است. گرچه شیوه او در تفسیر قرآن و ارائه مسائل دینی مورد انتقاد سنیان ایران نیز بعضا قرار گرفت، و البته این به دلیل رویکرد دوگانه او در ارائه منظومه ای متناسب با اهل سنت در دوران جدید و دفاع از عقیده “سنت” و در عین حال تقابل با ایدئولوژی سنی دولت مملوکی بود، اما به نظر می رسد که درخواست او از عالمان نقاط مختلف ایران برای حمایت و تأیید آثارش نیز هدفی دوگانه را دنبال می کرد و صرفا در حد دفاع از باورهای او نبود (برخی او را به کفر متهم کردند)، بلکه نوعی تعامل با “نهاد علماء” نیز بود که با پروژه سیاسی او ربط مستقیم داشت. بدین ترتیب نگارش این تقریظات از سوی علمای سنی ایران هم نوعی تعامل ویژه میان نهاد دولت و نهاد علما بود و هم دفاع عالمان سنی از عقاید مطرح شده در آثار رشید الدین پاسخی به اتهامات عالمان سنی دولت ممالیک و دعاوی آنان درباره دولت ایلخانی و شخص وزیر بود.
در مقاله ای که پیشتر درباره این موضوع منتشر کرده ایم[۱۱]، فهرستی از نسخه های خطی و چاپهای مجموعه آثار رشید الدین را به دست داده ایم. از روایات فارسی و عربی آثار او نسخه های کهنی در اختیار است و شماری از آنها هم به چاپ رسیده است. متأسفانه روایات عربی آثارش کمتر تاکنون محل توجه بوده و بیشتر متون و روایات فارسی کتابهای او منتشر شده است. نسخه ای به شماره ۲۳۲۴ در بخش کتابهای عربی کتابخانه ملی پاریس موجود است که بی تردید یکی از گرانبهاترین و نفیس ترین نسخه های خطی اسلامی است؛ نسخه ای عظیم که از لحاظ فن تذهیب و کتابت و دیگر ویژگیهای ظاهری به واقع بی مانند است و هر بیننده ای را تحت تأثیر خود قرار می دهد. این نسخه به تنهایی یک کتابخانه است، کتابخانه ای مشتمل بر رسائل و کتابهای متعدد از رشید الدین فضل الله که در نسخه ای با شکوه گرد هم آمده اند که شکوه آن از شکوه بناهای تاریخی دوران تمدن اسلامی از لحاظات مختلف نشانهایی دارد؛ این نسخه به تنهایی می تواند نماینده اصیل تمدنی باشد که شکوه و عظمت آن بخش مهمی از تاریخ جهانی را رقم زده است. نسخه شامل “مجموعه رشیدیه” از مجموعه جامع التصانیف است که می دانیم نسخه های کهن دیگری هم دارد؛ اما این نسخه حقیقتا از لونی دیگر است. کاری است اثر خامه “محمد بن محمود بن محمد الامین المعروف بزود نویس البغدادی”. نسخه در ۷۱۰ ق پایان گرفته (در زمان حیات وزیر دانشمند)، اما رساله های مختلف آن تواریخ مختلفی را پیشتر از آن به چند سال نشان می دهد. برخی از رسائل و کتابهای این مجموعه با وجود تقدم در ترتیب اما دیرتر از رساله های بعدی کتابت شده اند. کتابت دیباچه التوضیحات الرشیدیه در اوائل نسخه (برگ ۵۶ ب)، سنه ۷۰۷ ق آمده و بنابراین کتابت نسخه سه چهار سالی از سوی “زود نویس بغدادی” به طول انجامیده است. در این مجموعه، کتابهای التوضیحات الرشیدیة، مفتاح التفاسیر، الرسالة السلطانیة و لطائف الحقائق در روایت عربی گرد هم آمده اند. در آغاز علاوه بر فهرست دقیق و همراه با جزییات مجموعه آثار رشید الدین، با شکوه بسیاری تقریظات علمای مختلف برای این مجموعه استنساخ شده است که مشخصات دقیق همه آن عالمان و وظایف حکومتی و قضائی و دینی آنان نیز ثبت شده است؛ کسانی مانند قطب الدین شیرازی، شمس الدین اصفهانی، جمال الدین کاشغری، شرف الدین قزوینی، تقی شاه حسینی، اصیل الدین طوسی، زین الدین محمد الکیشی، شرف الدین قمی، امین الدین حاجی بله (نک: سفینه تبریز) و کسانی دیگر مانند قضات ری، آمل، شیراز، یزد، دماوند، تبریز و غیره. به طور کلی ۸۶ تقریظ به قلم ۸۵ نفر از علما و قضات ایرانی و اسلامی[۱۲].
انتشار این نسخه به صورت فاکسیمیله می تواند گوشه ای از عظمت این نسخه فاخر را به پیش چشم ما گذارد.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] نک: حسن انصاری، “چالش ایلخانان و ممالیک و سیاست صلحجویانه رشید الدین فضل الله”، فصلنامه تاریخ و روابط خارجی، سال دوم، شماره ۳، تابستان ۱۳۷۹ش، ص ۳۱ تا ۵۳ که خلاصه ای از مطالب مقاله خانم کراوولسکی را نیز ارائه داده ایم.
[۲] درباره او نک: ادوارد براون، از سعدی تا جامی، تاریخ ادبی ایران از نیمه قرن هفتم تا آخر قرن نهم هجری، عصر استیلای مغول و تاتار، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۲۷ش/۱۹۴۸م، از صفحه ۷۹ تا ۱۰۵.
[۳] نک: مقاله شادروان استاد مجتبی مینوی، “ترجمه علوم چینی به فارسی در قرن هشتم هجری”، در تاریخ و فرهنگ، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۴] درباره فهرست جامع التصانیف رشیدی، نک: مقدمه جلد دوم کتاب لطائف الحقائق که به کوشش غلامرضا طاهر به چاپ رسیده است. فهرست جزییات مؤلفات رشیدی در مقدمه نسخه خطی روایت عربی المجموعة الرشیدیة موجود در کتابخانه ملی پاریس آمده است؛ نک: پس از این؛ نیز نک: مجتبی مینوی، “خواجه رشید الدین وزیر”، در نقد حال، ص ۳۹۱ به بعد؛ شرحی از مساعی رشید الدین برای حفظ آثارش را ادوارد براون به نقل از کتاب تاریخ مغول کاترمر و بر اساس مقدمه نسخه جامع التصانیف الرشیدیة و شماری دیگر از اسناد آورده است که به غایت خواندنی است؛ نک: براون، همان، ص ۹۱- ۹۷ با نقل متن عربی آن در پاورقی.
[۵] به یاری خداوند در مقاله ای دیگر به این موضوع باز خواهم گشت.
[۶] در این مورد نک: مقالات منتشر شده از سوی نویسنده این سطور در مجله معارف، مرکز نشر دانشگاهی که خلاصه ای از نظرات خانم دوروتیا کراوولسکی را نیز در این زمینه در بر دارد.
[۷] نمونه نک: تاریخ وصاف، چاپ سنگی بمبئی، ۱۲۶۹ق، ص ۸۳-۸۴ ؛ با این وصف همو رشید الدین را مجدد دین می خواند، نک: همان، ۵۳۹، ۵۴۴
[۸] نک: لطائف الحقائق رشید الدین فضل الله، چاپ غلامرضا طاهر، تهران، ۱۹۷۶م، ص ۴۴ – ۹۴
[۹] نک: ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، ریاض، ۱۳۸۳ق، جلد ۲۸/ ص ۵۲۶؛ ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنة، قاهره، ۱۹۶۹م، ۳/۳۱۵
[۱۰] نک: مقاله کراوولسکی که پیشتر بدان اشاره شد.
[۱۱] نک: پاورقی شماره ۱ .
[۱۲] نیز نک: مینوی، نقد حال، ص ۳۹۰-۳۹۱؛ عباس اقبال آشتیانی، “تقریظات توضیحات رشیدی”، در فرهنگ ایران زمین، جلد ۲۳، ص ۴۳-۴۸

منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد