شعارهای عاشورا (1)
مقدّمه
بخش عمدهاي از اهداف، ايدهها، پيامها و آموزشهاي مقدّس امام حسين (عليهالسلام) و يارانشان در قالب شعارها و کلمات زرّين عاشورائيان به قلب تاريخ سپرده شده است. اين کلمات زرّين و شعارها، پيامهاي اسرارآميز و سمبليکي ميباشند که بايد به صحنهي زندگي ما وارد شوند و جزء فرهنگ عمومي کشور ما و بلکه جهان اسلام و فراتر از آن يعني جهان بشريت قرار گيرند.
اين شعارها لازم است خوانده شوند، نوشته شوند، تحليل و تفسير شوند تا همواره زنده بماند و بيشتر و بهتر فهميده شود تا به صورت تابلوي راهنماي زندگي جزء اصول فکري و رفتاري جامعه درآيند؛ اين شعارها نه تنها لازم است در محافل و مجالس عزاي حسيني (عليهالسلام) نصب شوند و بر منابر و تريبونها فرياد زده شوند، که بايد روي ميز کار سياستمداران، متوليان و برنامهريزان فرهنگي به عنوان دستور کار قرار بگيرند، چرا که اين شعارها، فرمولهايي تربيتي، حياتبخش و تحرکآفرين براي جامعهي بشريت است.
از آنجا که متأسفانه، اين شعارها پرمحتوا و پر شعور، حتّي در سخنرانيهاي مذهبي، مراثي، مديحهسراييها و نيز مجالس عزاداري مربوط به خود امام حسين (عليهالسلام) هم کمتر مورد توجه قرار ميگيرد، بر آن شديم تا با جمعآوري و ارائه اين شعارها، ضمن توجه دادن اذهان عمومي به سوي پيامهاي عاشورا، مجموعهاي جهت بهرهبرداري از معارف عميق اين شعارها در محافل مذهبي و بويژه جلسات جوانان و شيفتگان حضرت سيدالشّهدا، (عليهالسلام) را آماده کرده و در اختيار همگان قرار دهيم تا بدينوسيله شور و احساس پاک عزاداران حسيني (عليه السلام) هر چه بيشتر با گوهر معرفت و شعارهاي پرشعور آميخته گردد و نه تنها جلسات مذهبي، بلکه همهي عرصههاي زندگي را با اين کلمات زرّين زينت بخشيم و از اين رهگذر آمادگي بيشتري در خويش براي ايجاد زمينههاي ظهور امام عصر (عليهالسلام) فراهم آوريم.
تعريف شعار
* شعار در لغت به معناي علامتي است که در جنگ يا غير آن استفاده ميشود. (1)
سخني است که در جنگ خطاب به دشمن گفته ميشود تا يکديگر را بشناسند. (2)
در جنگهاي قديم معمولاً رسم بر اين بود، هر يک از طرفينِ نبرد که پا به ميدان ميگذاشت در ضمن کلامي (شعاري) که غالباً به صورت نظم و شعري مطرح ميشد، خود را معرفي کند تا علاوه بر تقويت روحيه لشگريان خود تضعيف روحيه دشمنان (جنگ رواني) هماوردي همتا و در شأن خود را به ميدان بطلبد.
از آنجا که در جنگهاي اسلام، اساساً مسلمين با اعتقاد به دين و قرآن به جنگ ميپرداختند، شعارهاي آنان بار معنايي و معرفتي ويژهاي داشت و در اين ميان هر چه ايمان و معرفت جنگجويي بيشتر بود، شعار او از غناي افزونتري برخوردار ميشد. در ميان نبردهاي طول تاريخ، از آنجا که بهترين و والا مقامترين جنگجويان، اصحاب با وفاي امام حسين (عليهالسلام) بودند، شعارهاي جنگي ايشان نيز از غناي معرفتي بالايي برخوردار است که ميتواند مورد بهرهبرداري و الگوگيري براي نبرد در همهي عرصههاي نظامي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و… باشد. شهيد آيتالله مطهري (رحمه الله) ميفرمايند.
* «کلمهي «شعار» در اصل عبارت بوده است از شعرها يا نثرهائي که در جنگها ميخواندند. افراد که در ميدان جنگ وارد ميشدند، هر دستهاي شعار بالخصوصي داشت. جنگها معمولاً تن به تن بود. دو دسته که با يکديگر ميجنگيدند، افراد، همه مسلح، همه خود پوشيده، همه زره پوشيده، همه چکمه پوشيده، همه شمشير به دست و همه سپر به دست بودندو صورتشان از پائين، تقريباً تا بيني و از بالا تا روي ابرو پوشيده بود به طوري که هر مرد مبارزي فقط چشمهايش پيدا بود.
اين بود که هر قومي و هر لشکري يک شعار مخصوص به خود داشت، جملهاي را انتخاب ميکردند که در حين جنگ احياناً آن را تکرار ميکردند و شعار ميدادند براي اينکه دانسته بشود که اين، جزء لشکر مثلاً (الف) است، و آن، که شعار ديگري داشت، جزء لشکر مثلاً (ب) است. اين کار لااقل اين مقدار فايده داشت که افراد لشکرها اشتباه نميشدند و کسي همرزم خودش را نميکشت.» (3)
ديرينه شعار در اسلام
با پيدايش اسلام و علني شدن دعوت پيامبر (صليالله عليه و آله و سلم)، آن حضرت با استفاده از کلمات کوتاه، پر محتوا و تأثيرگذار عصارهي انديشههاي اسلامي و برنامهي تبليغي خود را به مردم اعلام ميکرد. اين شعارها، جملاتي نغز و روشنگر بود که براي هميشه قابليت ماندگاري در ذهن تاريخ را داشت.
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گاهي بر فراز کوه صفا ميايستاد و با شعار: «قُولُوا لا إلهَ الاّ اللهُ تُفلِحُوا» (4) که خلاصهي همه ايدهها و آمارنهاي حضرتش بود، همگان را به اسلام و توحيد فرا ميخواند.
برخي از عبادات در اسلام نيز با گوهر شعار آراسته شده است، چنانچه شعار حاجيان در حجّ: «لَبيّکَ اللّهمّ لَبيّک» است و يا شعار آنان در عيد قربان: «الله اکبر، الله اکبر، لا اله الاّ الله و اللهُ اکبرُ و للهِ الحَمد، اللهُ اکبرُ عَلي ما هَدانا و اللهُ اکبرُ ما رَزَقنا مِن بَهيمَةِ الأنعام… ميباشد.
نماز نيز به عنوان عموميترين جلوهي عبادات با شعار اذان همراه شده است.
* اذان از جمله شعارهاي زيباي اسلام است، هر چند اين مجموعه شعار براي دعوت به سوي نماز است، امّا در واقع اذان خلاصهي همه پيامهاي دين ميباشد که هر صبح و شام در مأذنهها فرياد زده ميشود تا از اين رهگذر، گوشها و جانها با اصول دينداري اُنس بيشتري بگيرند.
* پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در هنگام ساختن مسجدالنبي اين شعار را سر ميدادند:
أللّهمَّ لا خَيرَ إلاّ خَيرُ الآخِرَةِ … فَاغفِر لِلأنصارِ وَ المُهاجِرَةِ (5)
«خداوندا! هيچ خيري جز خير آخرت وجود ندارد، (الهي!) أنصار و مهاجرين را بيامرز…»
نيز شعار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در هنگام ساخت مسجد قبا اين بيت بود:
قَد أفلَحَ مَن بَنَي المَساجِدا … وَقَرَأ القرآنَ قائماً و قاعداً (6)
«به يقين آمرزيده شد کسي که مساجد را بنا کرد و در حالت ايستاده و نشسته قرآن را تلاوت نمود.»
در جنگها مسلمانان براي ايجاد شور و حماسه و تقويت سلحشوري در ميان ياران و تضعيف روحيهي دشمنان (جنگ رواني) و نيز اعلام مواضع و معرفي خود و طلب همآوري هم شأن، شعارهايي در قالب رجز ميخواندند و يا با انتخاب جمله يا کلمهاي مشترک، شعار دستهجمعي سر ميدادند، چنانچه «الله اکبر» به عنوان شعاري عمومي در بسياري از جنگها استفاده ميشد.
در جنگ اُحُد در مقابل شعار: «أعلُ هُبَل، أعلُ هُبَل» (بزرگ باد بت هُبَل) از سوي مشرکين مسلمانان به فرمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، شعار: «والله أعلي وَ أجَلّ» سر دادند.
شعار مسلمانان در جنگ بدر: «يا نَصرَ الله إقتَرب»، در جنگ بني نضير: «يا روحَ القُدس أرح» در جنگ طائف: «يا رضوان»، در جنگ أحزاب: «حم، لا يبصرون» و در فتح مکّه: «نَحنُ عبادُ الله حَقّاً حَقّاً» بوده است. البته گاهي به طور خاص برخي شعارها توسط فردي مورد استفاده قرار ميگرفت، مانند شعار: «لا فتي إلاّ علي لاسَيفَ إلاّ ذوالفقار» که فرياد جبرئيل در روز جنگ اُحُد بود، آن هم به دنبال مشاهدهي رشادتها و ايثار حضرت علي (عليهالسلام) و يا شعارهاي شخصي حضرت علي (عليهالسلام) در جنگها که عبارت بود از:
«الله اکبر»، «کهيعص»، «يا الله يا أحَدُ يا صَمدُ لاحَولَ و لا قوَّةَ إلاّ باللهِ العَلّي العَظيم.» (7)
تذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که دائره استفاده از شعار تنها محدود به عالم دنيا نيست، بلکه مؤمنين در روز قيامت نيز شعارهايي دارند، چنانچه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايند:
(شُعار المُسلمين علي الصّراط يَومَ القيامَةِ: «لا اله الاّ الله» و «عَلَي اللهِ فَليَتَوکَّلِ المُؤمِنُون».)
«شعار مسلمانان روي پل صراط در روز قيامت: «لا اله الاّ الله» و «علي الله فليتوکَّلِ المؤمنون» است.» (8)
موضوعات و ويژگيهاي شعارهاي امام حسين (عليهالسلام)
از جمله اقتضائات نهضت و قيام جهادي، سياسي و اجتماعي امام حسين (عليهالسلام) با توجه به شرايط حاکم بر فضاي جامعهي آن روز، بيان ديدگاهها، اعتقادات و شعارهاي پر محتوا در قالب جملات کوتاه و روشنگر بوده است.
امام حسين (عليهالسلام) در بيان اهداف، ايدهها و مرام خويش وحتّي در مقام معرّفي ياران خويش، از کلمات فشرده و رمزگونه استفاده ميکردند که هر يک قابليت تفسير، تحليل و رمزگشايي (9) براي بهرهبرداري هر چه بيشتر دارد. اين شيوه در ابراز جهانبيني آرزوها، افکار و احساسات پاک در سخنان و شعارهاي اصحاب امام نيز به چشم ميخورد؛ همانند آن تشبيهي که حضرت قاسم (عليهالسلام) در پاسخ به ديدگاهش دربارهي مرگ ابراز کرده و فرمود:
«أحلي مِنَ العَسَل.»
[ (مرگ در نظر من) شيرينتر از عسل است.]
مجموعهي اين شعارها بيانگر روح نهضت، آرمانها، اهداف و چکيدهي شخصيت آن رادمردان الهي است و در يک نگاه کلّي داراي موضوعات گوناگوني ميباشد که به نمونههايي از آن اشاره ميکنيم:
1. آخرتگرايي:
* قال الحسين (عليهالسلام) – لاصحابه-: (اِرفَعُوا رُؤُسَکُم وَانظُرُوا فَجَعَلُوا يَنظُروُنَ إلي مَواضِعِهم وَ مَنازِلِهِم مِنَ الجَنَّةِ..» (10)
«امام حسين (عليهالسلام) به اصحابشان (در شب عاشورا) فرمودند: سرتان را بالا بگيريد و نگاه کنيد، آنان به جايگاه و منازلشان در بهشت نگريستند…»
* قالالحسين (عليهالسلام) – للقاسم بن الحسن (عليهالسلام): (يا بُنَيَّ! کَيفَ الموتُ عِندک؟ قال: يا عَمَّ! أحلي مِنَ العَسَلِ…)
«امام حسين (عليهالسلام) به قاسم بن الحسن (عليهالسلام) فرمودند: فرزندم! مرگ در نظر تو چگونه است؟ عرضه داشت: عموجان! شيرينتر از عسل است».
* قال الحسين (عليهالسلام): (مَن کان باذِلاً فينا مُهجَتَهُ مُوَطِنّاً علي لِقاءِ اللهِ نَفسَهُ فَليَرحَل مَعَنا فَإنّي راحِلُ مُصبِحاً إن شاءَاللهُ…) (11)
«هر که آهنگ جانبازي در راه ما و سر ديدار با خداوند دارد، بايد با ما کوچ کند و من صبح هنگام کوچ خواهم کرد أنشاءالله…»
* قال الحسين (عليهالسلام): (صَبراً بَني الکِرام فَما المَوتُ إلاّ قَنطَرَةُ يَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ والضَّرّاءِ إلي الجنِانِ الواسِعَةِ…) (12)
«اي بزرگ زادگان! مرگ جز پلي که شما را از سختي و ناراحتي به سوي بهشت وسيع الهي عبور ميدهد، چيز ديگري نيست…»
2. اخلاق محوري:
* قال الحسين (عليهالسلام): (واللهِ لا اُعطيکُم بِيَدي إعطاءَ الذَّليلِ وَ لا أفِرُّ فِرار العَبيدِ…) (13)
«به خدا سوگند همچون انسان ذليلي به شما دست بيعت نميدهم و چون بردگان فرار نميکنم…»
3. دينياوري:
قال العباس (عليهالسلام): (وَاللهِ إن قَطَعتُمُوا يَميني إنَّي اُحامي أبداً عَن ديني.) (14)
«به خدا سوگند که دست راست مرا قطع کنيد، من تا أبد از دينم حمايت خواهم کرد.»
4. حماسهسازي:
قال علي اکبر (عليهالسلام) – لِلأعداء -:
أضربُکُم بِالسَّيفِ أحمي عَن أبي… ضَربُ غلام هاشمي علويّ (15)
«شما را با شمشير ميزنم و از پدرم حمايت ميکنم، ضربه زدن يک نوجوانان هاشمي علوي تبار.»
5. خانواده محوري:
* قال الحسين (عليهالسلام): (هَيهاتَ مِنّا الذَّلَّةً يأبي اللهُ ذلک لَنا و رَسُولَهُ و المُؤمِنون وَ حَجُورُ طابَت وَ طَهُرَت.) (16)
«ذلت و خواري از ما دور است و خداوند و رسول او و مؤمنين و دامنهاي پاک (پرورش دهندهي ما) اين خواري را براي ما نميپذيرند…»
* قال الحسين (عليهالسلام): (هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرُ ذُرّيَتَهُ الأطهار؟ هَل مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رسولِ اللهِ؟) (17)
«آيا ياوري هست که فرزندان پاک پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را ياري کند؟ آيا مدافعي هست تا از (اهل) حرم رسول خدا دفاع کند؟…»
6. سياسي و اجتماعي:
(مَن رَأي سُلطاناً جائراً مُستَحِلاًّ لِحُرُم اللهِ ناکِثاً لِعَهدِاللهِ مُخالِفاً لِسُنَّةِ رسول اللهِ يَعمَلُ في عِبادِاللهِ بِالإثمِ وَالعُدوانِ ثُمَّ لَم يُغََيِّر بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقيقاً علي اللهِ أن يُدخِلَهُ مَدخَلَهُ..) (18)
«هر کس سلطان ستمگري را ببيند که حرامهاي الهي را حلال ميشمرد، عهد الهي را ميشکند با سنّت پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مخالفت ميکند و در ميان بندگان خدا به گناه و دشمني دامن ميزند و سپس نه با سخن و نه با عمل با او مخالفتي نکند، بر خداست که اين فرد (ساکت) را به محل همان طغيانگر در جهنم داخل کند…»
شهيد مطهري (رحمه الله) در خصوص موضوعات و ويژگيهاي شعارهاي امام حسين (عليهالسلام) ميفرمايد:
* «ابا عبدالله (عليهالسلام) در روز عاشورا شعارهاي زيادي داده است که در آنها روح نهضت خودش را مشخّص کرده که من براي چه ميجنگم، چرا تسليم نميشوم، چرا آمدهام که تا آخرين قطرهي خون خودم را بريزم؟ و متأسفانه اين شعارها در ميان ما شيعيان فراموش شده و ما شعارهاي ديگري به جاي آنها گذاشتهايم که اين شعارها نميتواند روح نهضت ابا عبدالله را منعکس کند.» (19)
* «بايد ديد شعارهاي حسين بن علي در روز عاشورا چيست؟ همين شعارها بود که اسلام را زنده کرد، که چنانچه نهضت اباعبدالله نبود، بني عباس اگر پانصد سال خلافت کردند، حزب اموي که به قول عبدالله علائيني و خيلي افراد ديگر با برنامه آمده بود تا به سرنوشت کشورهاي اسلامي مسلّط شود، شايد هزاران سال حکومت ميکرد.» (20)
* «ما در روز عاشورا دو نوع شعار ميبينيم. يک نوع شعارهائي که فقط معرّف شخص است و بيش از اين چيز ديگري نيست. ولي شعارهاي ديگري است که علاوه بر معرّفي شخص، معرّف فکر هم هست، معرّف احساس است، معرّف نظر و ايده است؛ و اينها را ما در روز عاشورا زياد ميبينيم؛ هر دو نوع شعار را ميبينيم.» (21)
* «آقايان سر دستهها که براي دستههاي خودتان شعار ميسازيد، ببينيد شعارهايتان با شعارهاي حسين ميخواند يا نميخواند.» (22)
* «عظمت اباعبدالله چيز ديگري است. او چيزي است، ما چيز ديگري. شعارهائي که در سينهزنيها و نوحهسرائيها ميدهيد، شعارهاي حسيني باشد. نوحه، بسيار بسيار خوب است. ائمه اطهار دستور ميدادند افرادي که شاعر بودند، نوحهخوان بودند، نوحهسرا بودند، بيايند براي آنها ذکر مصيبت بکنند؛ آنها شعر ميخواندند و ائمه اطهار گريه ميکردند. نوحهسرائي و سينهزني و زنجيرزني، من با همهي اينها موافقم، ولي به شرط اينکه شعارها، شعارهاي حسيني باشد، نه شعارهاي من درآوردي: «نوجوان اکبر من»، «نوجوان اکبر من» شعار حسيني نيست. شعارهاي حسيني شعارهائي است که از اين تيپ باشد: فرياد ميکند: (اَلا تَرَونَ اَنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بِهِ، وَ اَنَّ الباطِلَ لا يُتَناهي عَنهُ لِيَرغَبِ المُؤمِنُ في لِقاءِ اللهِ مُحِقّاً) «مردم! نميبينيد که به حق عمل نميشود و کسي از باطل روگردان نيست؟ در چنين شرايطي، مؤمن (نگفت حسين يا امام) بايد لقاء پروردگارش را بر چنين زندگياي ترجيح بدهد.» و يا: (لا اَرَي المَوتَ اِلاّ سَعادَةً، وَ الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ الاّ بَرَماً) هر جملهاش سزاوار است که با آب طلا نوشته شود و در همهي دنيا پخش گردد، و اين، باز هم کم است.» ) «من مرگ را جز خوشبختي نميبينم، من زندگي با ستمکاران را جز ملالت و خستگي نميبينم.
مرا عار آيد از اين زندگي … که سالار باشم کنم بندگي
شعارهاي حسين (عليهالسلام) شعارهاي مُحيي بود.» (23)
* «شعارهاي اباعبدالله (عليهالسلام)، شعار احياي اسلام است؛ اينست که چرا بيتالمال مسلمين را يک عدّه به خودشان اختصاص دادهاند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال ميکنند؟ چرا مردم را دو دسته کردهاند، مردمي که فقير فقير و دردمندند، و مردمي که از پرخوري نميتوانند از جايشان بلند شوند؟» (24)
* «پس اينست مکتب عاشورا و محتواي شعارهاي عاشورا. شعارهاي ما در مجالس، در تکيهها و در دستهها بايد مُحيي باشد نه مخدّر؛ بايد زنده کننده باشد نه بيحس کننده. اگر بيحس کننده باشد، نه تنها اجر و پاداشي نخواهيم داشت، بلکه ما را از حسين (عليهالسلام) دور ميکند.» (25)
* «شعارهائي که اصحاب اباعبدالله ميدادند، شعارهاي عجيبي است. حادثهي کربلا طوري وقوع پيدا کرده که انسان فکر ميکند اصلاً اين صحنه را عمداً آنچنان ساختهاند که هميشه فراموش نشدني باشد. عجيب هم هست! اباعبدالله گاهي شعار معرّفي خودش را ميداد:
اَنّا الحُسَينُ بنُ عَلي … آلَيتُ اَن لا اَنثَني
اَحمي عِيالاتِ اَبي … اَمضي عَلي دين النَّبي
شعارهاي ايشان با آهنگهاي مختلف است. وقتي که در ميدان جنگ تنها ميايستاد، شعارهاي بلند ميداد، شعاري را ميخواند که با وزن طولاني بود:
اَنَابنُ عَليِّ الطُّهر مِن آلِ هاشِم … کَفاني بِهذا مَفخَراً حينَ اَفخَر
اما وقتي که حمله ميکرد، شعارهاي حملهاي ميداد مثل: اَلمَوتُ اَولي مِن رُکوبِ العارِ يا همان شعري که قبلاً خواندم. (26)
درسهايي از پيامها و شعارهاي عاشورائيان:
1. استفاده از منطق گفتگو و روشنگري به عنوان يک اصل حتّي در ميدان جنگ
2. گزيدهگويي و زبدهگويي
3. جمع بندي و بيان اهداف و ايدهها در کلمات کوتاه و نغز
4. استفاده از هنرهاي کلامي و قلمي و نامهنگاري براي ماندگار کردن پيامها و شعارها. (27)
5. استفاده از تمثيل و تشبيه براي فراگير نمودن شعارها و پيامها
6. آيندهنگري و ارسال پيامهاي انقلابي در قالب شعر و نثر براي نسلهاي آينده
7. معرفي شخصيت، معرفت و بصيرت اصحاب و ثبت سخنان زرّين آنان براي تمام تاريخ (28)
8. تقدير از فداکاري و وفاي ياران در قالب کلمات کوتاه (مثل آنجا که امام حسين (عليهالسلام) در کنار حرّ فرمودند: أنتَ الحرُّ کما سَمَّتکَ اُمُّکَ «تو آزادهاي همانطور که مادرت نامت نهاده.»
9. جدال أحسن و مبارزهي کلامي با دشمنان در قالب سخنان کوتاه و پر معني
10. معرفي شخصيت بيمقدار و صفات منفي دشمنان. (29)
11. آموزش بالاترين معارف عرفاني و اخلاقي براي تمامي انسانها (30)
12. بيان ديدگاههاي سياسي، انقلابي و ديني خويش
13. ايجاد هيجان مثبت ديني و حماسي در ديگران
14. تبيين ارکان و اصول فکري و اعتقادي خود در خصوص مبدأ، معاد، امامت و…
15. دشمن ستيزي و دشمنکوبي و اعلام مبارزه با او (31)
منبع مقاله :
نيلي پور، مهدي؛ (1388)، شعارهاي عاشورا، اصفهان: انتشارات مرغ سليمان، چاپ اول
/ج