تعریف لغوی و اصطلاحی ریا
1. ادارک حسی و آنچه جاری مجرای آن است مثل : «لترونّ الجحیم»، (2) «…فسیری الله عملکم…»(3) که جاری مجرای رؤیت حسی است چرا که حس برای خدا صحیح نیست.
2. ادراک وهمی و تخیلی، مثل اینکه گفته شود: «أری انّ زیداً منطلقّ» و در قرآن کریم مانند: «ولو تری اذ یتوفّی الّذین کفروا الملائکة یضربون وجوهم و أدبارهم…» (4)
3. ادراک فکری و تفکری مانند: «…إنّی أری ما لا ترون إنّی أخاف الله….»(5)
4. ادارک عقلی مانند: «ما کذب الفؤاد ما رأی»
خود واژه ریا مصدر باب مفاعله میباشد و لذا مصدر دیگر آن مراءاة میباشد. در تفسیر کشاف آمده که: «المراءاة مفاعلة لأن المرائی یری النّاس عمله و هم یرونه الثّناء علیه و الإعجاب به» (6) در منهج الصادقین نیز همین مضمون در رابطه با واژه ریا آمده، مراءاة مفاعله است مأخوذ از رؤیت و یا از برای مقابله؛ چون مرائی عمل خود را به رائی مینماید و رائی نیز استحسان و تشویق خود را به او مینماید (7) و در مجمعالبحرین یراءون را اینگونه معنا کرده است: «یبصرون النّاس و یحملون علی ان یروهم»(8) یعنی در نتیجه معنای لغوی واژه ریا مشخص میشود و آن همان به نمایش گذاشتن طرفینی است، به این صورت که رمائی عمل خود را به نمایش میگذارد و مردم نیز تشویق خود را برای مرائی به نمایش میگذارند.
مفهوم اصطلاحی ریا نیز مرتبط با همین معنای لغوی است و دانشمندان علم اخلاق و مفسران عموماً معنای واحدی از آن بیان کردهاند ولی در عین حال اختلافاتی نیز در تعریف اصطلاحی ریا به چشم میخورد که در اینجا به تعدادی از این نظریات اشاره میکنیم (9):
ابن منظور (10) در تعریف ریا میگوید: «ریا عبارت است از آنکه انسان بر خلاف آنچه که هست خود را نشان دهد.» ابو هلال عسکری تحت عنوان «الفرق بین النّفاق و الریاء» به تعریف ریا اشاره کرده و میگوید:
«الریاء إظهار الجمیل رغبةً فی حمد النّاس لا فی ثواب الله تعالی».(11)
ریا نمایاندن فعل زیبا به قصد ستایش مردم است نه به قصد ثواب و پاداش الهی.
شیخ طوسی نیز در تفسیر تبیان در تعریف ریا میگوید: «الریاء إظهار الجمیل مع إبطان القبیح» (12) و همین تعریف را صاحب روضالجنان برگزیده و آورده است که: «ریا اظهار کار نیکو باشد تا مردمان ببینند با آنکه کار بد را پنهان کرده باشد…» (13)
در مجموع میتوان این تعاریف را به دو بخش تقسیم نمود. عدهای مانند ابن منظور در لسانالعرب میگویند که آدمی به غیر آنچه که هست خود را نشان دهد و دیگر تعریفی است که امثال ابوهلال عسکری ارائه داده و گفتهاند ریا آشکار نمودن افعال نیکوست برای جلب نظر و توجه مردم بدون آنکه قصد قربت در آن لحاظ شده باشد با توجه به معنای لغوی ریا و اینکه گفتیم ریا از باب مفاعله است، تعریف دوم دقیقتر به نظر میرسد و علمای اخلاق نیز معنای اول را بیشتر در باب نفاق به کار بردهاند و در معنای ریا گفتهاند: «ریا، عبارت است از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه به مردم برای منزلت پیدا کردن در قلوب آنها بدون قصد صحیح الهی». (14)
پینوشتها:
1. راغب اصفهانی 1418 ق: 189.
2. به یقین دوزخ را میبینید. (التکاثر/6).
3. به زودی خدا در کردار شما خواهد نگریست. (التوبة/ 105).
4. و اگر ببینی آنگاه که فرشتگان جان کافران را میستانند به چهره و پشت آنان میزنند. (الأنفال/ 50).
5. من چیزی را میبینم که شما نمیبینید من از خدا بیمناکم. (الأنفال/48).
6. رمخشری بیتا، ج4: 805.
7. کاشانی 1344ش، ج3: 135.
8. طریحی 1362ش، ج1: 167.
9. صاحب تفسیر بصائر ضمن تعریفی از ریا به تعاریف گوناگونی در این باب اشاره کرده است که به تعریف خود ایشان در بخش رابطه نفاق و ریا اشاره میکنیم. در اینجا به برخی از تعاریف دیگری که ایشان آوردهاند میپردازیم:
1. حقیقة الریاء طلب ما فی الدنیا بالعبادة:
حقیقت ریا طلبیدن امور دنیوی به واسطه انجام عبادات است.
2. الریاء ما یتوصل به المرائی الی اکتساب بکذب و خداع ما لم یتوصل الی اکتسابه بالعبادة: ریا آن است که ریا کننده به وسیله خدعه و نیرنگ به اهدافی دست پیدا میکند که با عبادت به آن اهداف دست نمییابد.
3. الریاء هو التقرّب إلی المخلوقین بإظهار الطّاعة للخالق:
همانا ریا تقرب یافتن نزد مردم است با نمایان کردن طاعت برای پروردگار.
4. الریاء أن یمازج المرائی فی عبادته أمراً لا یکون لله سبحانه و الریاء ضدّ الاخلاص:
همانا ریا آن است که شخص ریاکار در عبادتش امر دیگری غیر از خداوند متعال را نیز دخیل نماید و واژه ریا ضد واژه اخلاص میباشد. (بصائر/ ج59/ ص 472)
10. ابن ممنظور 1405ق، ج14: 296.
11. ابوهلال عسکری 1412ق، 547.
12. طوسی 1409ق، ج5: 133.
13. رازی 1366ش، ج9: 127.
14. خمینی 1374ش: 35.
منبع مقاله :
نحوی، سید محمد؛ (1390)، ریا در قرآن؛ ریشهها، پیامدها و راههای درمان، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول