آذین های معنایی و بافتاری قرآن
در این نوشتار برخی آذین های معنایی را اشاره وار می آوریم:
آذین یکم. طِباق:
کنار هم نشاندن واژگان متقابل و متناقض نما ( خودستیز ) در یک جمله را « طباق » می گویند که گاه از آن به « تضادّ » نیز یاد می شود؛ مانند:
( هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ) (1).
( لِکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ) (2).
( وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکَى * وَ أَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَ أَحْیَا * وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثَى ). (3)
( وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ). (4)
( وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ ). (5)
( فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى * وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى * وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ). (6)
آری چیدمان واژگان ناهمساز و ناهمسری چونان اول و آخر، ظاهر و باطن، دارایی و نداری، شادی و حسرت، خنده و گریه، میراندن و زنده ساختن، مذکّر و مؤنّث، بر او و برای او، بیدار و ناهوشیار، راست و چپ، سخاوت و بخل، تصدیق و تکذیب، خودپاسدار و خود رهان کن، یُسر و عُسر، همگی بیانگر غنای گنجینه واژگان وحیانی و زیبایی دلنشین سخنان الهی است.
نمونه فارسی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد *** دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
یا رب بتوان گفت این نکته در عالم *** رخساره به کس ننمود آن شاهدِ هر جایی
یادسپاری مهم
زیور تضادّ را هم در ساختار و استخدام کلمات، هم در بافتار و محتوای آیات قرآن می توان جست. گاه آیه ای ظاهری ساده و همه فهم و ناپیچیده ای دارد؛ اما چونان مکعّبی از سطح ها و ضلع ها و زوایای گونه گونی برخوردار است.
پس سادگی و ژرفناکی، تک لایه ای و چند پرده ای، یک بعدی و چند بعدی بودن از شناسه های زیباساز و دلنواز قرآن جمیل است؛ او به طبیعت می ماند که نمایی بس ساده و زیبا؛ ولی درونی پر پیچ و خم دارد و با هر فرورفت و هر بُرشی بر لایه های آن، رازها و نادیده هایی هویدا می گردد!
آذین دوم. مراعات نظیر:
کاربرد واژگانی از یک مجموعه که با هم تناسب معنایی دارند، در جنس یا نوع یا مکان یا زمان… ؛ مانند اسمای حسنا و صفات علیای الهی که در پایان آیات ( به تناسب محتوا و برهانی بر پایسته سازی مدّعای آن ) می آید: « سمیع و بصیر » و « سمیع و علیم » و « لطیف و خبیر » و « عزیز و حکیم » و « غفور و رحیم » و آیه:
( أَ فَلاَ یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ * وَ إِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ * وَ إِلَى الْجِبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ * وَ إِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ ) (7).
نمونه فارسی
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند *** تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
یادسپاری
کاربست این آذین، سبب تداعی معانی و تکاپوی ذهن در جستار همزاد می گردد و هرگونه تناسبی آگاهانه، می تواند یادآور این همزادی باشد.
آذین سوم. تقابل یا تناقض:
ترکیب سخن از دو بخش و هر یک از واژگان متناسب؛ ولی به دیده مفهومی در برابر همدیگر، سبب آراستگی به این زیور می گرد که گاه از آن به صنعت « تناسب و ائتلاف » نیز یاد می شود؛ مانند:
( فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى * وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى * وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ). (8)
( الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ). (9)
( فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ * فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَاضِیَةٍ * وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ * وَ مَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ * نَارٌ حَامِیَةٌ ). (10)
نمونه فارسی
هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است
آذین چهارم. لفّ و نشر:
این زینت به دیده ساختاری، دو گونه است: مرتّب و همساز؛ مانند:
( وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ). (11)
نیز مشوّش و ناهمساز؛ مانند:
( یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ). (12)
نمونه فارسی
به روز نبرد آن یلِ ارجمند *** به شمشیر و خنجر، به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست *** یلان را سر و سینه و پا و دست
آذین پنجم. عکس و تبدیل:
بازگفت بخشی از سخن در دو سوی آن به گونه معکوس را گویند. این زیور کلام، اقسامی دارد که به دو کاربست آن اشاره می شود:
أ. تکرار دو کلمه در دو طرف جمله؛ مانند:
( لاَ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لاَ هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ ). (13)
( مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ مَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ ). (14)
نمونه فارسی
کرم داران عالم را دِرَم نیست *** دِرَم داران عالم را کرم نیست
ب. واژه ای در دو جمله متعلّق دو فعل باشد؛ یعنی مفعول یا جارّ و مجرور دو فعل بیاید؛ مانند « مِن » در آیه ( یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ ). (15)
آذین ششم. تجمیع و تفریق:
گرد هم آوردن دو یا چند چیز در محور مشترک، سپس جداساختن هر یک از همدیگر را می گویند؛ مانند ( یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ ) (16) و ( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً وَ إِبْرَاهِیمَ وَ جَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ) (17) و هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کَافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ). (18)
پینوشتها:
1- حدید، آیه 3.
2- حدید، آیه 23.
3- نجم، آیه 43-45.
4- بقره، آیه 228، نیز آیه 286 ( لها و علیها ).
5- کهف، آیه 18.
6- لیل، آیه 10.
7- غاشیه، آیه 17-19.
8- لیل، آیه 5-10.
9- اعراف، آیه 157.
10- قارعه، آیه 6-11.
11- قصص، آیه 73.
12- آل عمران، آیه 106-107.
13- بقره، آیه 187.
14- انعام، آیه 52.
15- روم، آیه 19.
16- هود، آیه 105.
17- حدید، آیه 26.
18- تغابن، آیه 2.
منبع مقاله :
حیدری فر، مجید؛ (1392)، مهندسی فهم و تفسیر قرآن، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم