خانه » همه » مذهبی » جایگاه امامت در احادیث اسلامی

جایگاه امامت در احادیث اسلامی

جایگاه امامت در احادیث اسلامی

در احادیث اسلامی نیز امامت جایگاه برجسته و منزلت والایی دارد. در حدیث نبوی معروف، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة؛(1) کسی که بمیرد و امام زمان خود را

06335 - جایگاه امامت در احادیث اسلامی
06335 - جایگاه امامت در احادیث اسلامی
 
نویسنده: علی ربانی گلپایگانی
 
در احادیث اسلامی نیز امامت جایگاه برجسته و منزلت والایی دارد. در حدیث نبوی معروف، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة؛(1) کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».
همین مضمون در احادیث دیگر با عبارت‌های گوناگون بیان شده است.(2) مفاد همه‌ی این روایات این است که امامت یکی از ارکان معارف اسلامی است و شناخت و التزام به آن بر هر مسلمانی واجب است.
در احادیث امامان اهل بیت (علیه السلام) درباره‌ی جایگاه امامت و منزلت والای امام، مطالب بسیاری بیان شده است که نمونه‌هایی را یادآور می‌شویم:

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
انّما الائمة قوّام الله علی خلقه و عرفاؤه علی عباده، و لا یدخل الجنّة الاّ من عرفهم و عرفوه، و لا یدخل النّار الاّ من أنکرهم و أنکروه؛(3)
امامان، مدبران خلق و ناظران و پیشوایان بندگان خدا می‌باشند. داخل بهشت نمی شود مگر کسی که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند و داخل دوزخ نمی شود مگر کسی که آنان را انکار کند و آنان نیز او را انکار کنند.

ابن ابی الحدید در شرح کلام امام (علیه السلام) گفته است: سخن امام به آیه‌ی (یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ)(4) اشاره دارد. مفسران گفته اند در روز قیامت هر قومی با نام پیشوایشان ندا می‌شوند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: در روز قیامت کسی داخل بهشت نمی شود مگر آن که در دنیا امام خود را شناخته باشد. در آن صورت امام نیز در آخرت او را تصدیق خواهد کرد، زیرا امامان در قیامت پیروان خود را می‌شناسند؛ هر چند آنان را در دنیا ندیده باشند. همان گونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قیامت به نفع یا زیان مسلمانان شهادت می‌دهد؛ درحالی که اکثر آنها را در دنیا ندیده است: (فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنَا بِکَ عَلَى هؤُلاَءِ شَهِیداً).(5) در خبر مرفوع نقل شده است که «من مات بغیر امام، مات میتة جاهلیة».(6)
در احادیث متعددی از ائمه اطهار (علیه السلام) روایت شده که مبانی اسلام پنج چیز است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و در میان آنها «ولایت» جایگاه برتری دارد. زراره از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «بنی الاسلام علی خمسة اشیاء: علی الصّلاة و الزکاة و الحج والصوم و الولایة؛ اسلام بر پنج چیز استوار گردیده است، نماز، زکات، حج، روزه، و ولایت». زراره از امام پرسید: «ایّ شیء من ذلک أفضل؛ کدام یک از آنها برتر است؟» امام (علیه السلام) پاسخ داد: «الولایة أفضل، لأنّها مفتاحهنّ، والوالی هوالدّلیل علیهنّ؛ ولایت بر امور دیگر برتری دارد، زیرا ولایت کلید آنهاست و والی راهنمای آنها می‌باشد.»
 

بیشتر بخوانید: فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام

آن گاه امام (علیه السلام) افزود: « ذروة الأمر و سنامه و مفتاحه و باب الأشیاء و رضی الرّحمن الطّاعة للإمام بعد معرفته؛ رفعت و بلندی دین و کلید آن و باب همه چیز [در حوزه‌ی شناخت و عمل به دین] و رضایت خداوند، شناخت امام و پیروی از او است». امام (علیه السلام) در پایان این حدیث درباره‌ی اهمیت و جایگاه امامت فرمود: «اگر کسی شب‌ها به عبادت قیام کند و روزها روزه بگیرد و همه‌ی مالش را صدقه بدهد و هر سال به حج برود اما ولایت ولی خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و اعمالش را مطابق نظر و راهنمایی او انجام دهد، در برابر اعمالی که انجام داده است حق پاداش بر خداوند ندارد و از اهل ایمان [به معنای خاص آن که در برابر اسلام است] نمی باشد. خداوند، نیکوکاران از بین چنین افرادی را به فضل و رحمت خود به بهشت خواهد برد.»(7)
امام باقر (علیه السلام) در حدیث دیگری، پس از ذکر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت به عنوان ارکان اسلام فرمودند: «و لم یناد بشیء مانودی بالولایة یوم الغدیر؛ هیچ یک از آنها آن گونه که ولایت در غدیر خم مورد دعوت عمومی قرار گرفت، مورد دعوت واقع نشد.»(8)

امام (علیه السلام) در حدیث دیگری، پس از بیان مطلب یاد شده فرمود: « فأخذ الناس بالأربع و ترکوا الولایة؛(9) مردم چهار رکن را گرفتند و رکن ولایت را [ که مهم ترین آنهاست] رها کردند».

در روایتی از امام رضا (علیه السلام) درباره‌ی شأن و مقام امامت چنین نقل شده است:
1. إنّ الإمامة خلافة الله و خلافة الرّسول؛ امامت جانشینی خداوند و پیامبر (علیه السلام) است.
2. إنّ الإمامة زمام الدّین و نظام المسلمین و صلاح الدنّیا و عزّ المؤمنین؛ امامت زمام دین، نظام مسلمانان، صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است.
3. إنّ الإمامة اُسّ الإسلام النامی و فرعه السّامی؛ امامت اساس برافراشته و فرع نمایان اسلام می‌باشد.
4. الإمام کالشّمس الطالعة المجلّلة بنورها للعالم و هی بالأفق بحیث لاتنالها الأیدی و الأبصار؛ امام همانند خورشیدی است که طلوع کرده است و با این که در افق قرار دارد و دست کسی به آن نمی رسد، جهان را با نور خود درخشان می‌نماید.
5. الإمام الماء العذب علی الظّماء و الدالّ علی الهدی و المنجی من الرّدی؛ امام آب گوارایی برای رفع تشنگی و دلالت گر بر هدایت و نجات دهنده از گمراهی است.
6. الإمام النّار علی الیفاع، الحارّ لمن اصطلی به، و الدلیل فی المهالک، من فارقه فهالک؛ امام آتشی است بر بلندی که به گرما جویان گرمی می‌بخشد و راهنما در مواضع هلاکت است، هر کس از او جدا شود هلاک خواهد شد.
7. الإمام الأنیس الرفیق و الوالد الشفّیق و الأخ الشّقیق و الأمّ البرّة بالولد الصغیر و مفزع العباد فی الداهیة النّاد؛ امام برای مردم چونان انیس همراه، پدر مهربان، برادر دل سوز و مادر نیکوکار و خدمت گزار به فرزند کوچک خویش است.
8. الإمام أمین الله فی خلقه و حجّته علی عباده و خلیفته فی بلاده و الدّاعی الی الله و الذابّ عن حرم الله؛ امام امین خداوند در میان آفریده‌های او و حجت پروردگار بر بندگان او و جانشین خداوند در سرزمین‌های او و دعوت کننده‌ی مردم به سوی خدا و دفاع کننده از احکام و محرمات الهی است.
9. الإمام المطّهر من الذّنوب و المبرّأ عن العیوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم، نظام الدّین و عزّ المسلمین و غیظ المنافقین و بوار الکافرین؛ امام پاکیزه از گناهان و پیراسته از عیب‌هاست. علم دین به وی اختصاص یافته و با صفت حلم شناسانده شده است. او مایه‌ی نظام دین و عزت مسلمانان و سبب خشم منافقان و بدبختی کافران می‌باشد.
10. الإمام واحد دهره، لایدانیه أحد و لا یعادله علام و لا یوجد منه بدل و لاله مثل و لا نظیر، مخصوص بالفضل کلّه من غیر طلب منه له و لا اکتساب؛ امام یگانه‌ی روزگار خویش است. هیچ کس [در کمالات] به وی نزدیک نمی شود و هیچ دانشمندی معادل او نخواهد بود و برای او جای گزینی یافت نمی شود.(10)

پی‌نوشت‌ها:

1. مصنفات الشیخ المفید، ج7، ص 11-12؛ بحار الانوار، ج23، ص 76-95؛ اثبات الهداة، ج1، ص 112-115، باب 6، احادیث 52، 55، 57، 58، 59، 61، 63؛ 73، الغدیر، ج10، ص 180 و 492- 494؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص 125؛ شرح المقاصد، ج5، ص 239؛ شرح العقائد النسفیه، ص 1100 و شرح الفقه الاکبر، 179.
2. صحیح مسلم، ج3 ص 1478، کتاب الامارة، حدیث 58 و ص 1477، حدیث 54؛ المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص 150، حدیث 259 و ص 204، حدیث 403 و مسند احمد بن حنبل، ج13، ص 188، حدیث 16819، ج12، ص 277و حدیث 15636.
3. نهج البلاغه، خطبه 252.
4. اسراء، آیه‌ی 71.
5. نساء، آیه‌ی 41.
6. شرح نهج البلاغه، ج9، ص125.
7. اصول کافی، ج2، ص 16، کتاب الایمان و الکفر، باب دعائم الاسلام، حدیث 5.
8. همان، حدیث 8.
9. همان، حدیث 3.
10. اصول کافی، ج1، ص 155- 156، باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته.

منبع مقاله :
ربانی، گلپایگانی، (1392)، امامت در بینش اسلامی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ چهارم

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد