حساب، برنامه و هدف، سه عنصر نظم و تکامل
اشاره:
همه می دانیم که هدف از آفرینش، تکامل است و تکامل در جهان بینی الهی، حرکت در خط سیری است که به سوی خدا منتهی شود. و انسان ها وقتی در این خط سیر قرار می گیرند و توان حرکت به پیش را می یابند که از تمام مواهب حیات بهره گیرند و عوامل تکامل را بشناسند و با به کار بستن آن پلّه های تکامل را بپیمایند. چنین تکاملی با حرف و لفظ و شعار حاصل نمی شود، بلکه باید با یک تحوّل و برنامه ریزی حساب شده و ایجاد نظم و انضباط به سوی هدف حرکت کرد.
از همان ابتدا که ما وارد عالم طلبگی شدیم، در آغاز درس صرف میر به ما یاد دادند که هر چیز چهار علّت (عامل) دارد:
1-علّت فاعلی 2- علّت مادّی 3- علّت صوری 4- علّت غایی.
و بعد برای این چهار عامل چنین مثال می زدند: می خواهیم یک ساختمان مجلّل و خوب بسازیم. این ساختمان بدون نظم و انضباط، خود به خود به وجود نمی آید، بلکه نخست باید شخص یا اشخاصی برای ایجاد چنین ساختمان، تلاش کنند و بانی و کارگزار آن گردند. سپس مصالح مختلف ساختمان فراهم شود، و در مرحله ی بعد شکل و نقشه ی ساختمان به طور حساب شده و دقیق، ترسیم گردد. در مرحله چهارم هدف از آن ساختمان که نتیجه آن ساختمان است در نظر گرفته شود و عوامل سه گانه نخست براساس آن هدف حرکت کنند و هر کدام وظیفه خود را در جای خود انجام دهند.
با این که در همان آغاز، گوش و هوش ما با این مثال (که یک مثال ساده ی نظم و حساب و برنامه است) آشنا شد،.
ولی با کمال تأسّف نظم حساب شده ای در حوزه ها ندیدیم و در این جهت ضایعات فراوانی بر حوزه ها وارد گردید. همواره از نظم صحبت می شد، ولی در عمل چیزی نمی دیدیم و گاهی نمی شنیدیم که گفته می شد: «نظم ما در بی نظمی است».
و زمانی می گفتند و اکنون نیز بر زبان می آورند که افرادی مانند آیت الله العظمی بروجردی (رحمة الله) و حضرت امام خمینی (رحمة الله) و علّامه طباطبایی (رحمة الله) و … از همین حوزه های بی نظم برخاسته اند. آنان با این گونه سخنان قشری سدّ راه نظم و تکامل می شدند و می شوند. آنها توجّه نداشتند که همین آقایان نامبرده در پرتو نظمی که خود در زندگی شخصی شان به وجود آورده بودند به آن مقام عالی رسیدند. اگر نظم عمومی و حساب شده در حوزه ها بود، حصول آن چندین برابر بازده و نتایج کنونی بود. به عنوان مثال، هم اکنون بیشتر مساجد کشور خودمان (از شهرها و روستاها)، مانند بیمارستانی که پزشک ندارد، بدون امام جماعت و مبلّغ است، اگر حساب و برنامه و هدف در میان بود، هرگز پایگاه های تبلیغاتی اسلام، خالی از مبلّغ نمی شد. وقتی که کشور ما که مهد انقلاب اسلامی و اُمّ القرای اسلام است چنین باشد، وضع کشورهای دیگر معلوم خواهد بود که چیست؟!
رابطه ی تنگاتنگ حوزه ی علمیه و نظم
مسأله ی حوزه ی علّمیه، یک مسأله ی عادی و سطحی و اقلیمی نیست، بلکه به عنوان یک پایگاه عظیم علمی اسلام، در جهان مطرح است. حوزه ای که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمة الله) از آن برخاسته است. حوزه ای که باید در آن مسایل مهم سیاسی، عقیدتی، اقتصادی، معارف و اخلاقیات مردم از دیدگاه اسلام مورد بحث و بررسی قرار گیرد و مبلّغین ورزیده و کارآمد را به نقاط مختلف بفرستد. از نظر علمی و اجتماعی، روح اسلام ناب محمّدی را معرّفی کند و پاسدار ارکان و فرآورده های اسلام راستین باشد. آیا چنین کار مهم و عمیق و گسترده ای از یک حوزه ی بی نظم و انضباط و بدون تشکیلات و برنامه ریزی بر می آید؟
و آیا حوزه ی بی دروازه و بی حفاظ، توان عرضه چنان محصول را دارد؟ مسلّماً پاسخ منفی است.
پس باید تحوّلی ایجاد نمود، و چنین تحوّلی بدون نظم و حساب و برنامه ریزی ممکن نیست.
در یک تعریف ساده و کوتاه، نظم از سه عنصر اصلی تشکیل می شود. به عبارت دیگر سه پایه دارد:
1- حساب 2- برنامه 3- هدف.
مثلاً ساعت نمونه یک «موجود منظم» است؛ زیرا اجزای آن با حساب دقیقی ساخته شده است. سپس برای ترکیب آن، برنامه ای تنظیم گشته؛ و هدف آن، تعیین دقیق وقت و ساعات و دقایق شب و روز است.
اگر در همین «ساعت» (نمونه کوچک نظم) حساب نبود و یا اگر حساب بود و ترکیب و هماهنگی اجزای آن نبود، هدف آن که تعیین وقت است نیز محقّق نمی شد.
بنابراین، هدف در پرتو دو عنصر «حساب» و «برنامه» تحقّق می یابد. درختی را که میوه می دهد در نظر بگیرید. این درخت وقتی رشد و نموّ می کند و به سوی تکامل (میوه دادن) به پیش می رود که عوامل تکان دهنده آن مانند: نور، حرارت، هوای آزاد، آب و کود فراهم شود. از عوامل ضد تکامل رشد آن درخت جلوگیری شود، مثلاً آن را در مقابل آفت هایی چون کرم های ساقه خوار و سن و شته و پشه و سایر حشرات زیانبخش دیگر مصون کنند، زیرا اگر این عوامل زیان بخش به آن درخت را یابد، قطعاً آن را از میوه دادن باز می دارند، بلکه گاهی تار و پود آن درخت را خورده، و از آن یک اسکلت وارفته و ورشکسته و نازیبا به جا نمی گذارند.
حوزه ی علمیه ی بدون نظم و انضباط، همانند آن درختی است که عوامل تکامل آن فراهم نشده و یا اگر فراهم شده موانع شناسی و موانع زدایی نشده تا محصول شایسته و بایسته ی خود را در سطح وسیع و عمیق ارائه دهد.
علم خشک و تقوای بدون شناخت هرگز کارساز و پیش برنده نخواهد بود و غالباً نتیجه معکوس خواهد داشت، و علم و تقوا که دو بال تکامل است، بدون حساب و نظم هرگز انسان را به مقصد نمی رسانند، بلکه باید گفت: حساب و نظم جزء بافت دین و علم است، و اگر دین و علم را از نظم و حساب جدا کنیم، مانند آن است که درخت را از آب و غذا دور کنیم. بر همین اساس است که امام علی (علیه السلام) می فرماید:
اَلعَامِلُ عَلَی غیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَی غیْرِ طَرِیقٍ وَلا تَزَیِدُ سُرعَةَ إِلاَّ بُعْداً.
«عمل و حرکت بدون بصیرت و شناخت مانند حرکت در غیر راه اصلی است، و سرعت در این راه، جز دوری بیشتر از هدف نتیجه ی دیگری ندارد.» (1)
اسلام و مسأله ی نظم
اساس اسلام، توحید و خداشناسی است، و در قرآن مجید هیچ برهان و دلیلی مانند «برهان نظم برای خداشناس، مورد توجّه قرار نگرفته است. آیات بی شماری در قرآن، سخن از نظم گسترده و عمیق جهان به میان آورده، و آن را نشانه ی توحید و اثبات وجود خدا دانسته است. این نشان می دهد که روشن ترین راه برای شناخت خدا و نفی هرگونه شرک مطالعه ی نظام آفرینش و اسرار دقیق و حساب شده ی هستی است. به عنوان نمونه در آیه 5 سوره ی یونس می خوانیم:
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ».
«او کسی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داده و برای آن منزلگاههایی مقدّر کرد، تا عدد سال ها و حساب (کارها) را بدانید. خداوند آفرینش آنها را جز براساس حقّ نیافریده است.
وقتی که اساس دین که خدایابی و خداشناسی است براساس نظم و حساب اثبات گردد، و هدف آفرینش با نظم و حساب آمیخته باشد، و همه چیز زیر چتر نظم و حساب و برنامه ریزی الهی به پیش رود، آیا ما می توانیم وصله ی ناهمرنگ جهان هستی و خلقت الهی باشیم و بی نظمی را اساس تکامل خود قرار دهیم؟
امام علی (علیه السلام) در فرازی از گفتار خود می فرماید:
«فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِألفَتِهِم، وَعِزّاً لِدینِهِم»؛ «خداوند حقوق اجتماعی را به خاطر نظم و ارتباط و پیوند انسان ها و پیروزی و سربلندی دینشان قرار داد». (2)
در این عبارت، نظم و حساب به عنوان فلسفه و هدف حقوق واجب انسان ها قرار داده شده، همان حقوقی که رعایت آن موجب عزّت و سربلندی دین است.
و در فراز دیگر می فرماید:
« وَ مَکَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَیَضُمُّهُ: فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الخَرَزُ وَذَهَبَ».
«موقعیت رهبر اسلامی همانند نخ تسبیحی است که مهره ها را در نظام می کشد و جمع کرده و ارتباط می بخشد. اگر آن نخ پاره شود، مهره ها پراکنده می شوند و هر کدام به جایی خواهد افتاد.» (3)
و در وصیّت خود به بستگان و همه ی کسانی که سخنش به آنها می رسد، توصیه می کند که حتماً حریم تقوا و نظم را حفظ کنید، آن جا که می فرماید:
«اُوصِیکُمَا، وَجَمِیعَ وَلَدِی وَأَهْلِی وَمَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی، بِتَقْوَی اللهِ، وَنَظْمِ أَمْرِکُمْ».
«من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیّت نامه به آنها می رسد، به تقوا و نظم امور خود سفارش می کنم.» (4)
امام خمینی و نظم
زندگی امام خمینی (رحمة الله) در شئون مختلف مادّی و معنوی آمیخته با نظم و حساب بود. تقیّد او به نظم و انضباط در حدّی بود که گویا از فرایض و واجبات دینی است، تا آنجا که مشهور شد بعضی از طلّاب در نجف اشرف ساعت خود با رفت و آمد ایشان به درس و تشرّف به حرم مطّهر تنظیم می نمودند. وقت شناسی، وقت بندی و نظم در امور از ویژگی های معروف آن بزرگ مرد خدا بود.
یکی از یاران امام، آیت الله سیدهاشم محلّاتی در این باره می گوید:
«براستی عجیب بود که حتی امام برای مطالعه و قرائت قرآن و کارهای مستحبّی و حتّی زیارت ها و دعاهایی که در وقت خاصّی هم وارد نشده، وقت خاصّی را تنظیم کرده بودند. و هر کاری را روی همان وقت بندی و تنظیم خاصّ انجام می دادند؛ به طوری که برای هر کس که مدّتی با ایشان مأنوس و معاشر می شد، مشخّص بود که در چه ساعتی مشغول به چه کاری و انجام چه عملی هستند؛ گرچه در حضور ایشان نباشد و فرسنگ ها از محضرشان دور و جدا باشد». (5)
حضرت امام خمینی (رحمه الله) در همه جا در فتواهای خود «مقرّرات نظام را ملاک قرار داده و همه جا توصیه می فرماید که باید کارها براساس مقرّرات باشد، و کارهای خلاف مقرّرات را حرام می دانستند، و این خود بیانگر رعایت نظم در کارهاست».
امام در یکی از بیانات خود می فرماید: لا عدّه ی قلیل با نظم، بر عدّه ی کثیر بی نظم، همیشه غلبه داشته است. (6)
امام با دید روشن و وسیع خود درباره ی روحانیّون مخرّب که در حوزه ها رخنه کرده اند و جز با نظم و حساب نمی توان جلو نفوذ آن ها را گرفت، چنین هشدار می دهد:
«در حوزه های علمیّه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمّدی فعالیّت دارند. امروز عدّه ای با ژست تقدّس مآبی چنان تیشه به ریشه ی دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجّرگرایان و مقدّس نمایان احمق در حوزه های علمیّه کم نیست. طلّاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتّحاد طلّاب عزیز حفظ شود؟» (7)
تز «نظم در بی نظمی» از دیدگاه امام خمینی (رحمة الله)
امام خمینی (رحمة الله) در فرازی از وصیّت نامه الهی – سیاسی خود چنین می فرماید: «و از همه لازم تر حوزه های علمیّه است که تنظیم و تصفیه ی آن با مدرّسین محترم و افاضل سابقه دار است، با تأیید مراجع وقت، و شاید «تز نظم در بی نظمی است» از الفاظ شوم همین نقشه ریزان و توطئه گران باشد. در هر صورت وصیّت اینجانب آن است که در همه ی اعصار، خصوصاً در عصر حاضر که نقشه ها و توطئه ها سرعت و قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است، که علماء و مدرّسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه ی دقیق صحیح، حوزه ها را خصوصاً حوزه ی علمیّه قم و سایر حوزه های بزرگ و با اهمیّت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند». (8)
اکنون که مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظلّه) با راهنمایی های داهیانه خود به نظم و تحوّل و تشکیل سمینارها در این راستا فرمان داده، امیدواریم با طرح های جامع و انقلابی به این امر مهم که امر حیاتی و بسیار ضروری است اقدام جدّی گردد، تا به زودی پیامدهای سازنده و درخشان آن را مشاهده کنیم و روح پرفتوح امام راحل را شاد سازیم.
پینوشتها:
1.وسائل الشیّعه، ج 18، ص 14.
2.نهج البلاغه، صبحی صالحی، خطبه 216.
3.همان، خطبه 146.
4.همان مدرک، نامه 47.
5.مجلّه حوزه، سال 7، شماره یک ، ص 63.
6.صحیفه ی نور، ج 14، ص 187.
7.پیام امام به مراجع و روحانیون سراسر کشور در تاریخ 67/12/3، صحیفة نور، ج 21، ص 91.
8.صحیفه نور، ج 21، ص 189.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1371)، کاستی ها و بایستهها، قم: روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول