ضرورت تحوّل حوزه و ویژگی های مدیر
اصلاح نظام مدیریت حاکم بر حوزه های دینی و سامان دادن به وضع پریشان و رقّت بار آن مسئله ای است که بر هر عالم دردمند و متعهد و آگاه به زمان و عناصر زمان و عاشق اعتلای اسلام مخفی نمی باشد.
از دیرباز انسان های والا و لایقی در اندیشه ی اصلاح و پایان دادن به این همه مصیبت و درد بوده اند و تلاش های شایسته ای هم از خود نشان داده اند؛ ولی بر اثر عوامل پنهان و آشکار و فقدان شرایط مناسب برای این تحوّل، توفیق درمان آن را نیافته اند.
از جمله مصلحان دین شناس و دین باورِ آگاه به جایگاه رفیع و موقعیّت خطیر حوزه های دینی در جامعه امروزی و رسالت آن در برابر حوادث عظیم جهانی و هدایت انسان های سرگردانِ در آفاق اندیشه ها و مکتب های الحادی که بیش از هر دلباخته ی دیگری از این بی سامانی و پریشانی و آشفتگی حاکم بر حوزه ها رنج می برد و تا روزهای اخیر زندگی با برکتش علی الدوّام یادآورِ این همه دردهای صعب العلاج بود و کراراً مایه های عزت و شوکت و سربلندی و علل انحطاط و عقب ماندگی حوزه های علمی و دینی را به زبان می آورد، وجود مبارک حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بود.
فرمود: «وصیّت اینجانب آن است که در همه ی اعصار خصوصاً در عصر حاضر که نقشه ها و توطئه ها سرعت و دقت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است که علماء و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه ی دقیق صحیح حوزه ها را و خصوصاً حوزه ی علمیّه قم و سایر حوزه های بزرگ و با اهمیّت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند». (1)
پس از رحلت آن بزرگِ فرزانه و رّبانیِ امّتِ اسلام معاصر، مقام معظم رهبری انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای (دامت برکاته) نیز اهمیّت این امر خطیر را از نظر دور نداشته و خوشبختانه دستور برگزاری جدّی سمینارهای متعدّد را برای چاره اندیشی و یافتن راه برای خروج و خلاصی از این بن بست و درمان این دردی که در کشتن استعدادهای سرشار ناشناخته بیداد می کند صادر نمودند.
در سخنرانی آغاز سال تحصیلی فرمودند: «باید گروه های متخصّص و متمحض در برنامه ریزی در این کار وارد بشوند، بنشینند و دایم نگرشی به حوزه علمیه و مسیر آن داشته باشند و برای فردا و فرداهای آن برنامه ریزی های عملی بکنند.»
دانشمندان و متفکران و صاحبنظران صالحِ دیگری چون آیت الله شهید مطهری، مرحوم شهید محمدباقر صدر و امثالهم نیز با سخنرانی ها و مقالات مفید و مصاحبه ها به این ضرورت حیاتی توجه کامل داشته اند، خصوصاً در این دو سال اخیر از ناحیه بزرگان بیش از گذشته در این باره احساس مسئولیّت شده است. سعی شان مشکور باد.
تحوّل و دگرگونی در نظام مدیریت حاکم بر حوزه های دینی و اصلاح جدّی و همه جانبه ی آن مسئله ای نیست که مورد تساهل و تغافل قرار گیرد. در عین بداهت اصل مسئله تحوّل، آنچه مهم است شناخت درست و جامع الاطراف مشکلات اساسی حوزه هاست و مهم ترین و مشکل ترین مشکل، اقدام جدّی و عملی برای انجام این رسالت عظیم است. تنها با تشکیل سمینارهای تکراری و با صدور قطع نامه های چندماده ای در پایان مشکل برطرف نخواهد شد. درست است که تا حدودی برخی مشکلات شناخته می شوند، ولی راه نجات از این پریشانی ها و آشفتگی های حوزه ویرانکن و اسلام سوز و یأس آفرین قیام عملی برای رفع آنهاست. «به عمل کار برآید به سخنرانی نیست».
دانشمندان آگاه حوزه ها که دارای حضور زمانیِ آگاهانه ای هستند باید به رسالت خویش عمل کنند و مایه های رونق و نشاط و شادابی و بقای تکلیف شناسانه دانشگاه های عظیم اسلامی را که یادگار مدرسه ی پربرکت و مسئولیت شناس حضرت امام صادق (علیه السلام) است، فراهم آورند. و به آرمان های والای اندیشمندان و مصلحان و منادیان عظمت و شوکت حوزه های دینی که اندیشه ی اصلاح حوزه ها را با خود به جوار رحمت حق بردند جامه ی عمل و تحقق بپوشانند، به امید آن روز.
راستی چه کسی است که نمی داند بی نظمی مایه ی اتلاف عمرها و استعدادهای هزاران انسان راه یافته به دیار عالمان دینی و مایه ی یأس و سرخوردگی و بعضاً موجب ذلّت و زبونی و هلاکت آنان تا پایان عمر است، به گونه ای که بعد از چند سال درس خواندن نمی داند چه مسئولیتی دارد و برای چه به حوزه های دینی آمده است؟
کدام عالم متعهد و دانشمند آگاهی است که نمی داند نداشتن امکانات لازم و نبودن برنامه های صحیح سرانجامی جز تحلیل نیروهایی که می توانستند عناصری مفید و کارآمد برای اسلام و مسلمین باشند، نخواهد داشت؟
و کدام مسلمانی است که نمی داند نداشتن معیشت کافی و آبرومندانه در طول زندگی تحصیلی موجب پریشانی فکر و ذهن بوده و فقدان حوزه های صحیح اخلاقی و تربیتی و نیز فقدان مربیّان مهذّب خداترسِ دین باورِ صادق و زاهدی که بر تجمل گرایی و زندگی تشریفاتی به راستی پشت کرده باشند و دارای عقلی غالب و هوایی مغلوب باشند، چه فاجعه ی بزرگی است؟
و خلاصه چه کسی است که اهل فضل و فکر باشد و نداند که حوزه های علمیّه ی ما در زندان عبارات مغلق و رمزگونه کتاب های درسی که غالباً جز تضییع عمرها ثمری ندارد، گرفتارند؟
آری همه می دانند و «به قدری شور است که خان هم فهمیده است».
از همه این مشکلات که بگذریم گرفتاری پیچیده تر شیوه مدیریت حاکم بر حوزه ها است.
مگر نه این است که حوزه های دینی وظیفه ی حفظ مواریث انبیای الهی به ویژه خاتم آنان (صلی الله علیه و آله و علیه) را به عهده دارند و نیز رهبری فکری و روحی و اعتقادی و اخلاقی جامعه را مدّعی اند و خود را بانی حرکت انقلابی و اسلامی و بیداری امت بزرگ اسلام در طول قرون و اعصار و خصوصاً عصر حاضر می دانند؟ و حق هم این است که در این ادّعا صادق، به شهادت دولت و دشمن و آشنا و بیگانه.
مگر نه این است که حوزه های دینی مکلّف به شناخت مسایل جهان نو و نقاط کور و مبهم مرزهای فکری و اجتماعی انسان های سرخورده از مکتب های الحادی و ایسمهای وارداتی می باشند؟
مگر نه این است که تربیت یافتگان مدرسه های علمی و دینی وارثان ثقلین اند و نشستگان بر سر سفره ی معنوی قرآن و عترت (علیهم السلام)؟
پس چرا نباید این منزلت عظیم و ارجمندی والا را بشناسند تا از فیض رحمت بیکران الهی ره توشه برگیرند و به سلامت به مقصود و مطلوب خویش دست یابند؟ «رحم الله امراً علم قدره و لم یتعد طوره».
و چرا نباید زمانی را که در آن قرار گرفته اند بشناسند و ملاک کار خود را زمان قرار بدهند نه فرار از رمان و طرد آن؟
آری، پایگاهی که کارش تفقه در دین خداست (دین به معنای جامع آن به معنای بخشی از بخشی از آن که قسمتی از آیات الاحکام و روایات مربوط به آنهاست) و از اجتهادی عمیق و زنده و گسترده برخوردار است و قوی ترین و صالح ترین قدرت معارض التقاط و انحطاط در برداشت از دین و بدعتگرایی با نام احیای دوباره ی مفاهیم دینی و بازنگری آنها می باشد، چرا نباید شایستگی ها و استعدادهای موجود در خود را شناسایی کند و با برنامه ریزیهای غنی و دقیق و آگاهانه و با ایجاد طرح های جامع و رعایت اصول تقسیم کار و تخصص به چنان جامعیتی برسد که بتواند در همه مرزهای فکری معاصر حضور داشته باشد.
اکنون که روشن شد مشکل ترین مشکل، فقدان مدیریّت صحیح و لایق و جامع و مانع است، به برخی از ویژگی های لازم برای مدیرانی که بتوانند به این همه مصیبت ها پایان بدهند، می پردازم. که در پرتو درایت و توانایی و خردمندی آنان، مدیریّت حوزه ها – که نه به روش ها و شیوه ها و سابقه ی سلف صالح و بزرگ و بیدار خود ما هماهنگ است و نه با وضع مدرنِ موجودِ در جهانِ امروز – جایگاه خود را بیابد و توفیق عمل به وظایف خویش را دریابد و بتواند استعدادهای شاداب را جذب حوزه ها کند و بعد از جذب قادر به حفظ و حراست و به مقصد رساندن آنها باشد.
ویژگی های مدیریت صالح برای اداره ی حوزه های دینی
حوزه های دینی یکی از مهم ترین امانات ثقلین و حفظ آنها از تطاول دشمنان درونی و بیرونی و ضربه های نابکار دوستان نادان و مقدّس های بی شعور رمز بقای اسلام ناب و خالص محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و گسترش مکتب حیات بخش ثقلین است و کوتاهی در حراست آن و سستی در زدودن زنگارهای تحریف از چهره نورانی این امانت عظیم عامل تزلزل و از هم پاشیدگی آن و انجام این تکلیف بزرگ تحقّق دستوری از دستورهای لازم الاجرای الهی است. برقراری هر نظامی رهین یک مدیریت صحیح و شایسته است.
مدیر لایق و صالح دارای ویژگی های زیر است:
1- امانت داری:
حوزه های دینی و استعدادهای موجود در آن امانت های صاحب شریعت اند. حفظ و نگهداری آنها از گزند خیانت کاران و حسودان از اهم فرایض دینی است و خیانت به آنها از بزرگ ترین خیانت ها به اسلام و مسلمین است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ». (انفال آیه 27)
حضرت یوسف (علیه السلام) به عزیز فرمودند: «اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ». (یوسف آیه 55)
پیشنهاد خزانه داری سرزمین مصر به لحاظ وجود دو خصلت لازم برای اداره ی اقتصاد و ارزاق عمومی مورد نیاز مردم است که یکی از آنها «حفیظ بودن» است. تعالی و ترقی جامعه ناشی از ذخایر عادی و معنوی آن جامعه است و یوسفی باید تا بتواند آن ذخایر را حفظ کند و در پرتو ذخیره ی تقوی و پاکی خویش آن ها را از گزند حوادث دور بدارد، چه ذخیره و امانتی گرانقدرتر از ذخایر روحانی و انسان های پاکدل و صادقی که به عشق هدایت جامع در حوزه های دینی گرد آمده اند تا دین خدا را چنان که باید دریابند و آن طور که شایسته است به دیگران ابلاغ کنند و به هنگام بازگشت به قوم خویش آن ها را از خطر سقوط در دنیا و آخرت بیم دهند؛ «لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ ». مدیران شایسته باید از خصلت امانت برخوردار و به آن خصیصه ممتاز معروف باشند.
2- علم و آگاهی (علیم بودن)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «من عمل علی غیر کان ما یفسد اکثر مما یُصلِحُ» (2).
کسی که بدون آگاهی و دانش لازم و تخصّص کافی نسبت به مسئولیتی که به عهده گرفته است اقدام کند، فسادش بیشتر از صلاحش خواهد بود.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر الطریق لایزیده سرعة السیر إلّا بُعداً» (3).
انجام دهنده ای که بدون بصیرت و آگاهی حرکت نماید، مانند آن رونده ای است که بر بیراهه می رود و چنین شخصی سرعت حرکتش جز دوری از مقصد چیز دیگری نیست.
3- علاوه بر توانایی علمی و آگاهی و بصیرت نسبت به کار خویش، باید از قدرت و توانایی جسمی نیز برخوردار باشد.
«إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ». (بقره آیه 247)
دانش و آگاهی و قدرت و توانایی اداره حوزه از مهم ترین شرایط اداره حوزه است.
علی (علیه السلام) به مالک اشتر فرمودند: «واجعل لرأس کلّ اَمرِ من امورک رأسا منهم، لا یقهرُهُ کبیرُها، ولا یتشتّت علیه کثیرُها،» (4).
مدیریت و اداره ی تشکیلات را باید به دست کسی داد که بزرگی و عظمت کار او را ناتوان نکند و از پا در نیاورد و زیادی و تراکم کارها او را دچار پریشانی فکر و رنجوری نسازد.
در سخن دیگر فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ، إنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ، وَأَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللهِ فِیهِ» (5). «سزاوارترین و صالح ترین افراد به امر مدیریت جامعه و اداره ی تشکیلات اسلامی قوی ترین و قدرتمندترین و آگاه ترین آنها است نسبت به وظیفه ای که به عهده دارد.
4- سعه صدر:
ظرفیت لازم برای انجام وظایف در حدّی که در برابر مشکلات خود را نبازد و با درایت و کفایت و اتکال به خداوند از عهده حلّ آنها برآید.
علی (علیه اسلام) فرمود: «آلة الریاسة، سعة الصدر».
5- آینده نگری و زمان شناسی:
زمان و عناصر و حوادث زمان خویش را درک کند تا مسائل پیچیده و مشکل بر او شبیخون نزنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» (6). در جای دیگر فرمود: «المؤمنون هم الّذین عرفوا امامَهُم».
جامع ایمانی و انسان های خدا باور نه تنها زمانی که در آن زندگی می کنند بلکه آینده را می بینند و حوادث را از پیش تحلیل می کند و برای مقابله با آنها خود را آماده می سازند، نه اینکه بی خبر از زمان خویش و غافل از آنچه دشمن برای آنان در نظر گرفته است مورد هجوم حوادث آینده قرار بگیرند.
6- عقل و فرزانگی:
اگر مدیریت حوزه از عقل و فرزانگی لازم برخوردار نباشد و اگر مدیران عاقلی اداره ی حوزه را به عهده نگیرند تزلزل و رکود دامن آن را خواهد گرفت.
مدیران حوزه را عقل می باید تا بدانند چه باید انجام بدهند و چگونه باید عمل کنند. عقل و خردمندی چراغ راه است و وسیله تشخیص رشد از گمراهی و بی رشدی. علی (علیه السلام) فرمود: «کفاک من عقلک ما اوضح لک سُبُلَ عنّک من رشدک» (7). نیاید روزی که این چراغ هدایت در جان انسانی که سالار قافله است به خاموشی بگراید که فساد و تباهی گری و بی حاصلی و ذلّت و انحطاط و انحراف برای قافله را به دنبال دارد؛ «نَعوذُ بِالله مَن سبات العقل و قبح الزلل» (8).
پینوشتها:
1.وصیت نامه، صحیفه نور، ج 21، ص 189.
2.کافی، ج 1، ص 44.
3.همان، ص 143.
4.نهج البلاغه، نامه 53.
5.همان، خطبه 173.
6.تحف العقول، ص 261.
7.نهج البلاغه، حکمت 421.
8.همان، ص 347.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1371)، کاستی ها و بایستهها، قم: روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول