خانه » همه » مذهبی » اعجاز علمي و تفسير علمي قرآن (1)

اعجاز علمي و تفسير علمي قرآن (1)

با تأکيد بر نظرگاه آيت الله معرفت

اعجاز علمي و تفسير علمي قرآن (1)

در اين نوشتار، مبحث تفسير علمي و اعجاز علمي قرآن مورد بررسي قرآن مي گيرد، و بعد از اشاره به مباحث مفهوم شناسي و تاريخچه هزار ساله تفسير علمي، ديدگاه هاي مخالفان و موافقان مورد بررسي و نقد قرار مي گيرد و اقسام

03651 - اعجاز علمي و تفسير علمي قرآن (1)
03651 - اعجاز علمي و تفسير علمي قرآن (1)

 

نويسنده: محمدعلي رضايي اصفهاني (1)

 

 با تأکيد بر نظرگاه آيت الله معرفت

چکيده

در اين نوشتار، مبحث تفسير علمي و اعجاز علمي قرآن مورد بررسي قرآن مي گيرد، و بعد از اشاره به مباحث مفهوم شناسي و تاريخچه هزار ساله تفسير علمي، ديدگاه هاي مخالفان و موافقان مورد بررسي و نقد قرار مي گيرد و اقسام تفسير علمي و آسيب هاي آن گوشزد مي شود؛ سپس نتايج تفسير علمي از جمله اعجاز علمي و به موارد آن اشاره مي شود.
اين مقاله با تأکيد بر ديدگاه هاي مرحوم آيت الله معرفت ( م 1385 ش ) و به مناسبت کنگره بزرگداشت ايشان به نگارش در مي آيد؛ از اين رو نخست نگاهي کلي به ديدگاه هاي ايشان در اين موارد داريم، سپس بحث را به صورت عام و فراگير ارائه مي کنيم و در هر مورد، نظرات آيت الله معرفت را بيان مي کنيم تا جايگاه ايشان و نسبت او با ساير دانشمندان در اين دو مبحث روشن تر شود.
كليدواژه ها: تفسير، علمي، روش، اعجاز، معرفت.

نگاهي اجمالي به ديدگاه آيت الله معرفت

آيت الله معرفت (رحمه الله) از نو انديشان در حوزه تفسير و علوم قرآن بود و به مباحث نوآمد اين حوزه ها مي پرداخت؛ از جمله به مبحث تفسير علمي و اعجاز علمي قرآن در کتاب هاي متعدد پرداخته است.
ايشان در دوره کتاب گرانسنگ التمهيد، جلد ششم را به مبحث اعجاز علمي اختصاص داده و به چند مبحث اشاره کرده است:

اول:

مباني نظري تفسير علمي و اعجاز علمي قرآن را مورد بررسي قرار داده است، و مباحث زير را مطرح کرده است:
الف. اشارات علمي در قرآن؛
ب. هدف اصلي قرآن هدايت چيست؟
ج. آيا قرآن شامل تمام علوم بشري است؟
د. آيا تحدّي قرآن شامل اعجاز علمي نيز مي شود؟
حاصل کلام ايشان در اين موارد آن است که قرآن، اشاره هاي علمي متعددي در مورد جهان، انسان و طبيعت دارد که فهم آن ها در پرتو علوم قطعي جديد حاصل مي شود، ولي در تفسير علمي قرآن بايد از تحميل نظرات بر قرآن پرهيز کرد؛ البته هدف اصلي قرآن هدايت انسان به سوي خدا است. اين اشارات نيز در همين راستا است؛ هرچند که قرآن اشاره هاي متعددي به اسرار و حقايق علمي جهان دارد، اما کتاب علوم طبيعي نيست و تمام جزئيات علوم را بيان نکرده است. ولي در همان حوزه اي که حقايق و اسرار علمي جهان را بيان کرده است، اعجاز علمي قرآن اثبات مي شود، و از آنجا که تحدّي قرآن شامل همه نسل ها و عصرها مي شود، علاوه بر فصاحت و بلاغت، اعجاز علمي را نيز پوشش مي دهد. (2)

دومين:

مطلبي که در اين کتاب آمده، مطالب علمي و موارد اعجاز علمي قرآن است؛ از جمله: اصل حيات آب؛ مراحل آفرينش انسان؛ رجع و صدع؛ گسترش جهان؛ جاذبه عمومي؛ رتق و فتق؛ کوه ها ميخ زمين؛ حرکت زمين؛ زوجيت؛ عسل؛ حيض و…
نيز آيت الله معرفت در کتاب گرانسنگ التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب در ضمن بحث گرايش هاي تفسيري ( الوان تفسير ) به تفسير علمي قرآن توجه کرده و تفاسير علمي را مورد بررسي و نقد قرار داده است. ايشان در اين کتاب ضمن تعريف اجمالي تفسير علمي، خطر تحميل را گوشزد مي کند. سپس کتاب کشف الاسرار النورانية القرآنية فيما يتعلق بالاجرام السماوية و الارضية و الحيوانات و النباتات و الجواهر المعدنية تأليف محمد بن احمد الاسکندراني ( م 1306 ق ) را معرفي کرده و از آن تمجيد مي کند، و در ادامه، کتاب الهية و الاسلام علامه سيد هبة الدين شهرستاني ( م 1386 ق ) و نوشته هاي عبدالله با شافکري، سيد عبدالله کواکبي، استاد مصطفي رافعي و استاد رشيد رشدي العابري را معرفي مي کند.
تفسير الجواهر في تفسير القرآن طنطاوي ( م 1358 ق ) را به صورت کامل معرفي و نقد مي کند. و در پايان، تفسير علمي التفسير الفريد تأليف عبدالمنعم الجمال را معرفي و تمجيد مي کند.
همچنين ايشان در کتاب هاي علوم قرآن که به زبان فارسي نگاشته، مبحث اعجاز علمي قرآن و موارد آن را بيان کرده است. از جمله در کتاب علوم قرآني انتشارات التمهيد ( چاپ پنجم، 1383 ش ) به موارد زير اشاره کرده است:
رتق و فتق آسمان ها و زمين، نقش کوه ها در استواري زمين، دشواري تنفس با افزايش ارتفاع، آب منشأ حيات و پوشش هوايي حافظ زمين.
بنابراين به صورت کلي مي توان گفت آيت الله معرفت (رحمه الله) از کساني است که تفسير علمي قرآن به وسيله علوم قطعي را مي پذيرد، و اعجاز علمي قرآن را يکي از ابعاد اعجاز و موارد تحدّي قرآن مي داند. ولي در اين راستا هشدار مي دهد که نظريه هاي اثبات نشده علمي بر قرآن تحميل و تطبيق نشود. اما شرح ديدگاه هاي ايشان در اين موضوع و فهم بهتر آن ها، در مقايسه با ديدگاه هاي ديگر روشن مي شود که در ضمن مقاله بيان خواهد شد.

مفهوم شناسي

تفسير:

از واژه « تفسير »، تعريف هاي مختلف ارائه شده (3) که حاصل آن ها چنين است: « پرده برداري از ابهامات کلمه ها و جمله هاي قرآن و توضيح مقاصد آن ها. »

علم:

مقصود از « علم » در عنوان « علوم تجربي » (4) است که به دو شاخه علوم طبيعي (5) ( همچون: فيزيک، پزشکي، کيهان شناسي و… ) و علوم انساني (6) ( همچون جامعه شناسي، روان شناسي و… ) تقسيم مي شود.

تفسير علمي:

صاحب نظران تعريف هاي متعددي در مورد تفسير علمي ارائه کرده اند که به برخي از آن ها اشاره مي کنيم.
دکتر ذهبي در مورد تعريف تفسير علمي مي نويسد:
” مقصود ما از تفسير علمي، آن تفسيري است که اصطلاحات علمي را بر عبارات قرآن حاکم مي کند و تلاش مي کند تا علوم مختلف و نظريات فلسفي را، از قرآن استخراج سازد. ” (7)
البته ايشان تفسير علمي را اعم از تفسير فلسفي دانسته است. در حالي که بنا بر تعريف مشهور، اين دو روش تفسيري از هم جدا است. در اينجا علوم تجربي در برابر علوم عقلي ( مثل فلسفه ) مقصود است.
نيز ايشان به دو قسم از تفسير علمي يعني « تحميل نظريه ها بر قرآن » و « استخراج علوم از قرآن » اشاره کرده است. در حالي که در ادامه خواهيم گفت که قسم سومي از تفسير علمي نيز وجود دارد که همان « استخدام علوم در فهم قرآن » است.
آقاي امين الخولي در مورد تعريف تفسير علمي مي نويسد:
” آن تفسيري است که طرفداران آن اقدام به استخراج همه علوم قديم و جديد از قرآن مي کنند. و قرآن را ميدان وسيعي از علوم فلسفي، انساني در زمينه پزشکي، کيهان شناسي و فنون مختلف… مي دانند. و اصطلاحات علمي را بر قرآن حاکم مي کنند و مي کوشند که اين علوم را استخراج کنند. ” (8)
اين تعريف نيز به دو قسم تفسير علمي يعني استخراج علوم از قرآن و تحميل نظريات بر قرآن اشاره کرده است؛ اما به قسم سوم يعني استخدام علوم در فهم قرآن اشاره نکرده است.
آقاي راترود ويلانت، نيز در دايرة المعارف قرآن ليدن در مقاله « تفسير قرآن در دوره جديد »، در تعريف تفسير علمي بر استخراج از قرآن تأکيد مي کند و مي نويسد:
” تفسير علمي بايد در پرتو اين فرض درک شود که تمام انواع يافته ها [دستاوردهاي] علوم طبيعي جديد در قرآن پيش بيني شده است و اينکه قرائن و شواهد روشن زيادي نسبت به آن ها در آيات قرآن مي توان کشف نمود يافته هاي علمي از کيهان شناسي کوپرنيکي گرفته تا خواص الکتريسته و از نظم و ترتيب انفعالات شيميايي تا عوامل امراض عفونتي همه از پيش در قرآن مورد تأييد قرار گرفته است. ” (9)
عبدالرحمن العک تفسير علمي را اين گونه تعريف مي کند:
” اين تفسير در اصل براي شرح و توضيح اشارات قرآني است که به عظمت آفرينش الهي و تدبير بزرگ و تقدير او اشاره دارد. ” (10)
البته اين تعريف تا حدودي به مقصود اصلي تفسير علمي نزديک شده و از تعريف آن به صورت استخراج و تحميل دوري گزيده است.
ولي در اين تعريف روشن نشده است که علوم قطعي يا نظريه هاي ظنّي در تفسير علمي استفاده خواهد شد.
آقاي فهد رومي در تعريف تفسير علمي مي نويسد:
” مراد از تفسير علمي، اجتهاد مفسّر در کشف ارتباط بين آيات وجودي قرآن کريم و اکتشافات علم تجربي است، به طوري که اعجاز قرآن آشکار شود و ثابت گردد که آن ( از طرف خدا ) صادر شده و صلاحيت براي همه ي زمان ها و مکان ها دارد. ” (11)
آقاي رفيعي نيز پس از بيان تعريف هاي مختلف و نقد و بررسي آن ها، تعريف فوق را مناسب تر معرفي مي کند. (12)
آيت الله معرفت در اين مورد مي نويسند:
” مقصود فهم آيات مربوط به جهان است که قبلاً درک آن ها مشکل بوده و در پرتو حقايق علمي جديد بدان راه يافته ايم، به اندازه امکان… البته مقصود تطبيق آيات قرآني داراي حقايق ثابت بر نظريات علمي غير ثابت نيست که گاهي به تحميل بر آيات مي انجامد، بلکه هدف، کشف حقايق و اسرار جهان است که در آيات قرآن موجود است و در پرتو علوم قطعي به دست مي آيد. (13)
بنابراين مي توان نتيجه گرفت که روشِ تفسيرِ علمي قرآن داراي گونه ها و اقسام مختلف است که براساس آن ها، تعريف هاي متفاوتي از آن ارائه شده است، گاهي با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهي با عنوان تحميل مطالب علمي بر قرآن از آن ياد شده است. اما مقصود ما در اين نوشتار همان؛
” استخدام علوم در فهم بهتر آيات قرآن است؛ يعني منبع علوم تجربي قطعي، به عنوان ابزاري براي تفسير و توضيح اشارات علمي آيات قرآن درآيد، و در اين راستا تمام معيارها و ضوابط تفسير صحيح رعايت شود و هيچ تحميل يا استخراجي صورت نپذيرد. ” (14)

اعجاز علمي قرآن:

قرآن، معجزه جاويد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) است؛ کتابي که دليل نبوت و راست گويي پيامبر است؛ يعني دليل اعتبار اسلام است. ولي اعجاز قرآن، از جهات گوناگون اثبات شده است. در اين ميان اعجاز در الفاظ، محتوا، عدم تناقض در مفاهيم آن، آهنگ قرآن، نفوذ آيات آن در دل ها، پيشگويي ها و اخبار غيبي قرآن شمرده شده است. (15)
ولي اعجاز علمي قرآن، در قرن هاي اخير بين مفسران جايگاه ويژه اي يافته است؛ چون علوم تجربي تکامل يافت و رشد سريع نمود و رازهاي علمي قرآن را آشکار کرد؛ اين در حالي بود که کتاب مقدس ( تورات و انجيل ) هر روز با پيشرفت علوم، عقب نشيني کرد و تحريفات آن برملا شد، از اين رو مفسران در موارد متعدد به اعجاز علمي قرآن ( آياتي که از قوانين و يافته هاي علمي بشر، در چندين قرن بعد خبر مي دهد ) اشاره (16) و حتي دانشمندان اروپايي به ابعاد علمي قرآن، اعتراف کرده اند.
مقصود از معجزه علمي قرآن، آياتي از قرآن کريم است که بدين صورت باشد:
” رازگويي علمي باشد؛ يعني مطلبي علمي را که قبل از نزول آيه کسي از آن اطلاع نداشته بيان کند، به طوري که مدت ها بعد از نزول آيه مطلب علمي کشف شود. و اين مسأله علمي طوري باشد که با وسايل عادي که در اختيار بشر عصر نزول بوده، قابل اکتساب نباشد و يا اخبار غيبي قرآن در مورد حوادث طبيعي و تاريخي که بعداً طبق خبر واقع شود و با وسايل آن روز قابل پيش بيني نباشد. ” (17)
مرحوم استاد معرفت در اين مورد مي نويسند:
” اعجاز علمي قرآن، مربوط به اشاراتي است که از گوشه هاي سخن حق تعالي نمودار گشته و هدف اصلي نبوده است، زيرا قرآن کتاب هدايت است و هدف اصلي آن جهت بخشيدن به زندگي انسان و آموختن راه سعادت به او است، از اين رو اگر گاه در قرآن به برخي اشارات علمي بر مي خوريم، از آن جهت است که اين سخن از منبع سرشار علم و حکمت الهي نشأت گرفته و از سرچشمه علم بي پايان حکايت دارد. قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ. (18) » (19)
او در جاي ديگر تأکيد مي کند که بر اين ( مطالب علمي حاشيه اي که در قرآن آمده است و شگفتي انسان را برمي انگيزد ) اين حقيقت را اضافه مي کنيم که اينها به دست مردي آورده شد که درس ناخوانده بود و نزد استادي تحصيل نکرده بود، و در ملتي جاهلي و در صحرايي دور از تمدن زندگي مي کرد.
در اين هنگام است که انسان خود را در برابر معجزه اي خارق عادت مي بيند که شکي در آن نيست. (20)
نيز ايشان در جاي ديگر تصريح مي کند که اعجاز قرآن همان طور که به ساير جوانب اعجاز ( مثل فصاحت و بلاغت و… ) واقع مي شود، در مورد جانب اعجاز علمي نيز واقع مي شود. (21)

تحدّي قرآن شامل اعجاز علمي نيز مي شود

مبارزه طلبي قرآن سه نوع شمول دارد:

1. شمول افرادي:

قرآن مي فرمايد:
لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى‏ أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ؛ (22)
يعني اگر همه افراد انسان ها و حتي جن ها جمع شوند، نمي توانند. مثل قرآن را بياورند و به اصطلاح عام افرادي است. به طوري که شامل همه افراد موجود انسان ها و حتي افرادي که در آينده مي آيند مي شود.

2. شمول زماني:

يعني اين دعوت و حدّي قرآن از زمان صدر اسلام شروع شده است و هميشه ادامه دارد؛ لذا مي فرايد:
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا؛ (23)
اگر در گذشته نتوانستيد [مثل قرآن را بياوريد] و هرگز نخواهيد توانست.

3. شمول احوالي:

در حالي که نمي توانيد مثل قرآن را بياوريد، يعني اگر عرب و يا عجم، اديب ( متخصص ادبيات عرب ) و يا متخصص در هر زمينه ديگر باشيد، نمي توانيد مثل قرآن را بياوريد. البته اين مطلب از اطلاق آيه استفاده مي شود. (24)
از اين شمول و عموم و اطلاق آيه مي توان استفاده کرد که آن جهت و رمز اعجاز قرآن بايد چيزي ديگر باشد. که شامل همه زمان ها و همه احوال باشد. اين در حالي است که برخي مثل شاطبي مي گويند اعجاز قرآن مخصوص زمان صدر اسلام است. و همين که اديبان آن دوره نتوانستند مثل قرآن را بياورند، دليل معجزه بودن قرآن است و اعصار بعدي فقط به همين مطلب احتجاج مي شود. (25)
از کلمات علامه طباطبايي رحمة الله عليه و آيت الله معرفت برمي آيد:
” تمام ابعاد قرآن معجزه است، ولي با اختلاف مخاطبين متفاوت است. براي مثال، قرآن معجزه ادبي براي اديبان و معجزه سياسي براي اهل سياست و معجزه در حکمت براي حکيمان و… است. بنابراين نظريه اعجاز قرآن شامل همه افراد و همه زمان ها و همه حالات مي شود. ” (26)
بنا بر آنچه که گذشت، اعجاز قرآن ابعاد متعددي مثل فصاحت، بلاغت، محتوا، اخبار غيبي و… دارد. وجه و جهت تحدّي و مبارزه طلبي قرآن همه وجوه اعجاز قرآن است ( غير از صرفه که باطل است ).
البته جهات اعجاز قرآن نسبت به مخاطبين مختلف، متفاوت است و هر کسي را بر اساس تخصص و استعداد او و در همان زمينه به مبارزه مي طلبد. هر چند اعجاز قرآن و تحدي آن شامل همه زمان ها مي شود و همين که در طول چهارده قرن کسي نتوانسته مثل قرآن را بياورد، اعجاز قرآن و حقانيت و صداقت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ثابت مي شود.
مرحوم استاد معرفت نيز در جلد ششم التمهيد به اين مطلب مهم توجه و بحثي را تحت عنوان هل وقع التحدّي بالجانب العلمي شروع کرده اند. و بعد از ذکر کلمات مخالفان مثل دکتر عمر ابو حجر، دکتر صبحي صالح و… به بيان دلايل آن ها مي پردازد؛ که مي گويند:
” تحدّي قرآن مخصوص اعجاز بيان است، چون که اشارات علمي قرآن نزد مردم صدر اسلام معروف نبوده است و علم بعد از قرن ها آن ها را اثبات کرده است. “
و نيز گفته اند:
” اشارات علمي قرآن در همه سوره ها و آيات وجود ندارد که تحدّي قرآن شامل آن ها شود. بلکه در برخي آيات و سوره ها وجود دارد. پس بر اساس اعجاز علمي، همه سوره ها معجزه نيست. “
سپس استاد معرفت به پاسخ مي پردازد:
” آيات تحدّي و مبارزه طلبي قرآن نسبت به عرب صدر اسلام در مورد اعجاز بياني است، اما تحدّي قرآن منحصر به زمان و مردم خاص نيست. “
بلکه براي کل بشريت در طول زمان است بنابراين معقول نيست که اعجاز آن به فصاحت و بيان منحصر باشد. چون همه مردم عرب نيستند و همه عرب ها نيز فصيح نيستند. پس بايد تحدي قرآن به چيزي باشد که عموميت داشته باشد. يعني به مجموع کتاب، نه به يک سوره يا آيه يا آيات خاص.
خدا مي فرمايد:
قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى‏ أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً. (27)
اين مبارزه طلبي عام است که متوجه همه مردم عصر نزول و ساير زمان ها است. (28)

زمينه ها و انگيزه ها

خورشيد اسلام، در سرزمين عربستان طلوع و اعراب آن سرزمين را – که تعداد افراد با سواد آن ها، از تعداد انگشتان تجاوز نمي کرد (29) – به علم و دانش دعوت و قرآن را، به عنوان معجزه معرفي کرد. (30)
قرآن با دعوت به تفکّر و تعمّق در آيات الهي، خلقت آسمان ها، زمين (31) و… مردم را از خواب جهل و غفلت بيدار کرد. مسلمانان که با فتوحات عظيم در قرن اول هجري، به سرزمين هاي تازه اي دست يافته بودند، هر روز با افکار نو و اديان ديگري آشنا مي شدند. با فروکش کردن نسبي جنگ ها، تبادل فرهنگي بين اسلام، اديان و تمدن هاي ايران، روم و يونان آغاز شد و ترجمه ي آثار ديگر ملل، در دوره ي هارون الرّشيد و مأمون شدّت گرفت. (32)
مسلمانان علومي مانند: طب، رياضيات، نجوم، علوم طبيعي و فلسفه را از يونان گرفتند و مطالب زيادي به آن ها اضافه کردند و در طي چند قرن، خود را به اوج قلّه ي دانش رساندند، چنان که مسلمانان در قرن سوم و چهارم هجري، بهترين کتاب ها را در زمينه ي طب ( مانند قانون بوعلي سينا )، در زمينه ي فلسفه ( مانند شفاي بوعلي سينا )، رياضيات و نجوم نگاشتند.
باري! ترجمه و تأليف آثار غير مسلمانان، در زمينه ي علوم مختلف، و انتقال آن ها به کشور پهناور اسلامي موجب شد تا تعارضاتي بين ظاهر بعضي آيات قرآن و علوم جديد به نظر آيد.
دانشمندان مسلمان، در همان قرن هاي اوليه ي اسلام، در تلاش براي رفع اين معضل، دو طريق را انتخاب کردند که به اين شرح است:
الف. ردّ مطالب باطل اين علوم که براي آگاهي مردم و ارشاد آنان صورت مي گرفت؛ زيرا بسياري از مباني فلسفي و علمي يونان، قابل خدشه و اشکال بود و از طرفي با دين اسلام هم به معارضه برخاسته بود؛ بر اين اساس، کتاب هايي مانند: تهافت الفلاسفة ( تأليف ابوحامد غزالي ) و مفاتيح الغيب ( تأليف فخر رازي ) نوشته شد.
ب. انطباق آيات قرآن، با علوم تجربي يونان، تا به مردم ثابت کنند که قرآن بر حق و مطالب علمي آن صحيح است؛ از اين رو، آياتي از قرآن، مانند آسمان هاي هفت گانه ( سبع سموات ) (33) را بر سيارات هفت گانه که در نجوم يوناني، اثبات شده بود حمل کردند. از اينجا بود که روش تفسير علمي پديد آمد و رشد کرد. اما اين شيوه ي تفسير که همواره با جذابيت خاصي براي جوانان و افراد تحصيل کرده همراه بوده، در طول تاريخ به صورت يکنواخت رشد نکرده است؛ بلکه گاهي تحت تأثير عواملي اوج گرفته و بعضي اوقات رونق خود را از دست داده است. اين شيوه ي تفسير به طور عمده سه دوره داشته است:

دوره ي نخست

از حدود قرن دوم هجري تا حدود قرن پنجم بود (34) که با ترجمه ي آثار يوناني به عربي آغاز شد و عده اي از مسلمانان، سعي کردند آيات قرآن را با هيئت بطلميوسي تطبيق کنند ( مانند بوعلي سينا ). نمونه هاي مکتوب تفسير علمي در آثار بوعلي سينا ( 428-370 ق ) يافت مي شود.

دوره ي دوم

از حدود قرن ششم، شروع شد؛ هنگامي که بعضي دانشمندان به اين نظريه متمايل شدند که همه ي علوم در قرآن وجود دارد و مي توان علوم مختلف را از قرآن کريم استخراج کرد ( در اين مورد غزالي سر آمد بود ). اين دو نوع از تفسير علمي ( تطبيق قرآن با علوم و استخراج علوم از قرآن ) قرن ها، ادامه داشت و در هر زمان، دانشمندان مسلمان، به موافقت يا مخالفت با آن مي پرداختند.

دوره ي سوم

از تفسير علمي که موجب اوج گيري و رشد فوق العاده آن گرديد، از زماني شروع شد که در قرن 18 ميلادي به بعد علوم تجربي در مغرب زمين رشد کرد، و کتاب هاي مختلف در زمينه ي علوم فيزيک، شيمي، پزشکي و کيهان شناسي به عربي ترجمه شد؛ اين دوره ي جديد، به ويژه در يک قرن اخير، که در جهان اسلام، اثرات خود را در مصر و هندوستان بر جاي گذاشت، موجب شد تا دانشمندان مسلمان، در صدد انطباق قرآن با علوم تجربي برآيند. اين مسأله آن موقع أهميت بيشتري يافت که تعارض علم و دين در اروپا، اوج گرفت و کتاب مقدس، به خاطر تعارضات آن با علوم جديد هر روز عقب نشيني تازه اي مي کرد و ميدان براي پيدايش افکار الحادي و ضد ديني باز مي شد، هجوم اين افکار به کشورهاي اسلامي و تفوّق صنعتي غرب، موجب جذب جوانان مسلمان به فرهنگ غربي مي گشت.
در اين ميان عده اي از دانشمندان مسلمان، از سر درد و براي دفاع از قرآن و با توجه به سازگاري علم و دين در نظر اسلام، به ميدان آمدند تا نشان دهند که آيات قرآن، نه تنها با علوم جديد در تعارض نيست، بلکه بر عکس، يافته هاي علمي، اعجاز علمي قرآن را اثبات مي کند؛ از اين رو، به استخدام علوم در فهم قرآن اقدام کردند و تفسيرهاي علمي نوشته شد؛ هر چند در اين ميان بعضي افراط کرده يا يکسره جذب فرهنگ غربي شدند و به تأويل و تفسير به رأي در آيات قرآن دست زدند (35) – و از آنجا که مباني تفسيري اين روش بررسي کامل نشده بود – دچار انحراف شدند يا عده اي از مغرضان آن ها، براي اثبات افکار انحرافي خود دست به تفسير علمي و تأويلات نا به جا زدند و همين مطلب موجب شد تا احساسات بعضي مسلمانان، برافروخته شود و در مقابل تفسير علمي موضع گيري کنند و آن را يک سره به باد حمله بگيرند و آن را نوعي تفسير به رأي يا تأويل غلط آيات قرآن بدانند؛ در اين ميان بسياري از عالمان، و دانشمندان و مفسّران، در ايران و مصر راه انصاف پيمودند و بين انواع تفسير علمي و اهداف گويندگان آن، فرق گذاشتند و به اصطلاح قائل به تفصيل شدند.
به طور خلاصه علل عمده ي شروع و گسترش اين روش تفسيري در بين مسلمانان چنين بود:
1. توجه قرآن به علم، ذکر مثال هاي علمي و ترغيب به تفکر در آيات الهي در آسمان ها، زمين و خود انسان که موجب رشد علوم، معارف و مقايسه ي آن ها با آيات قرآن شد.
2. ترجمه ي آثار علوم طبيعي و فلسفي از يونان، روم و ايران به عربي و نشر آن در بين مسلمانان که از قرن دوم هجري به بعد صورت گرفت.
3. اين تفکر که همه ي علوم در قرآن هست و ما بايد آن ها را از آيات به دست آوريم.
4. توجه به علوم طبيعي و کشفيات جديد، براي اثبات اعجاز علمي قرآن نيز به رشد تفسير علمي کمک کرد.
5. پيروزي تفکر اصالت حس، در اروپا و تأثيرگذاري آن بر افکار مسلمانان و به وجود آمدن گروه هاي التقاطي يا انحرافي، در ميان مسلمانان که به تأويل و تطبيق آيات قرآن، منجر شد. (36)
6. حس دفاع دانشمندان مسلمان در مقابل حملات غربي ها به دين و القاي تفکر تعارض علم و دين، موجب شد تا سازگاري آيات قرآن با علوم تجربي، در تفاسير و کتاب ها وارد شود.

تاريخچه، ديدگاه ها و مهم ترين آثار در زمينه تفسير علمي

مفسران و دانشمندان مسلمان در مورد تفسير علمي قرآن سه ديدگاه متمايز داشته اند که با توجه به سير تاريخي و به صورت مختصر به آن ها اشاره مي کنيم.

اول: موافقان تفسير علمي

جمعي از مفسران قرآن، فلاسفه و متفکران و بسياري از متخصصان علوم تجربي، طرفدار تفسير علمي بوده و از علوم تجربي در تفسير آيات قرآن استفاده کرده اند. از جمله:
1. شيخ الرييس ابن سينا فيلسوف و پزشک مشهور ايراني؛ او واژه ي « عرش » در آيه ي و وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ؛ (37) را به فلک الافلاک ( يعني فلک نهم هيئت بطلميوسي ) تفسير کرده است و « ملايکه » هشت گانه را به افلاک هشت گانه ( قمر – خورشيد – زهره – عطارد – زحل – مشتري – مريخ و فلک ثوابت ) تفسير کرده است. (38)
2. ابوحامد غزالي ( م 505 ق ). او در کتاب احياء العلوم مي گويد:
” در قرآن علوم زيادي وجود دارد و از برخي علما نقل کرده که در قرآن هفتاد و هفت هزار و دويست علم است؛ زيرا براي هر کلمه علمي است و اين علوم چهار برابر مي شود، چون هر کلمه ظاهر و باطن و حد و مطلع و… دارد. ” (39)
و نيز در کتاب جواهر القرآن آورده است:
” علومي همچون علم طب، نجوم، هيئت العالم، هيئت بدن حيوان، تشريح اعضاي او، علم سحر، طلسمات و غير اين ها، ريشه هاي آن خارج از قرآن نيست. و مثال هاي زيادي از آيات قرآن در رابطه با علوم مختلف بيان مي کند. ” (40)
3. امام فخر رازي ( م 606 ق ) در تفسير کبير ( مفاتيح الغيب ) برخي مطالب علمي را با آيات قرآن تطبيق کرده است. او به آيه ي الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً (41) استدلال مي کند که زمين ساکن است. (42) و در ذيل آيه ي 164 / بقره، فلکيات قديم و آراي بطلميوس و قدماي هند و چين و بابل و مصر و روم و شام را مورد بررسي قرار مي دهد.
4. ابن أبي الفضل المرسي ( 655-570 ق ) معتقد است:
” قرآن، علوم اولين و آخرين را جمع کرده است و تلاش مي کند که علم طب، جدل، هيئت، هندسه، جبر و مقابله را از قرآن استخراج کند. و براي خياطي، نجاري، صيد، آهنگري، کشاورزي و دريانوردي آياتي مي آورد. ” (43)
5. بدرالدين محمد بن عبدالله زرکشي ( م 764 ق ) صاحب کتاب البرهان في علوم القرآن نيز معتقد است مي توان همه ي علوم را از قرآن استخراج کرد.
براي مثال عمر حضرت عيسي (عليه السلام) را از آيه ي قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ (44) که سي و سه کلمه است استخراج کرده که سي و سه سال بوده است. (45)
6. جلال الدين سيوطي ( م 911 ق ) صاحب کتاب الاتقان في علوم القرآن نيز قرآن را شامل تمام علوم مي داند و براي مثال از آيه ي وَلَن يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا (46) استفاده مي کند که عمر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شصت و سه سال بوده است، چون که اين آيه در اوايل سوره ي 63 قرآن ( منافقين ) است. (47)
7. علامه محمدباقر مجلسي ( م 1111 ق ) صاحب کتاب بزرگ بحارالانوار، در برخي از مجلدات اين اثر، مطالبي پيرامون آسمان ها آمده و در موارد متعددي تفسير علمي کرده است؛ از جمله در مورد آيه ي 29 سوره ي بقره مي گويد:
” ( در آيه ي شريفه ) بدل يا تفسير ( سماء ) است و هفت گانه بودن آسمان ها، منافاتي با نه گانه بودن آن ها که در علم نجوم ثابت شده است، ندارد. زيرا آسمان هشتم و نهم در زبان ديني، به کرسي و عرش تعبير شده است. ” (48)
8. ملاصدراي شيرازي ( م 1050 ق ) فيلسوف مشهور در تفسير خويش (49) و نيز ملاهادي سبزواري فيلسوف مشهور در کتاب شرح منظومه (50) همان مطالب پيش گفته را در مورد آسمان هاي هفت گانه و عرش و کرسي احتمال مي دهند و تکرار مي کنند.
9. سيد عبدالرحمن کواکبي ( م 1320 ق ) در کتاب طبايع الاستبداد و مصارع الاستعباد در موارد متعددي به انطباق قرآن با علوم تجربي مي پردازد. او براي جدا شدن ماه از زمين ( بر طبق نظريات کيهان شناسي ) به آيات 41 / رعد و / قمر استدلال مي کند. (51)
10. سر سيد احمد خان هندي ( 1898-1817 م ) و سيد اميرعلي ( 1347-1265 ق )، از دانشمندان هندي که براي تفسير علمي، کالجي در « عليگره » تأسيس و نماز و روزه و زکات و حج را بر پايه فوايد جسماني و اجتماعي تفسير کردند و حتي قواي طبيعي مانند آب و باد را، ملک ( فرشته ) مي دانستند، امکان وقوع معجزه و تأثير دعا را انکار مي کردند.
سيد جمال الدين اسدآبادي در هند با تفسير آنان مخالفت کرد. (52)
11. دکتر محمد بن احمد الاسکندراني، در کتاب کشف الاسرار النورانية القرآنيه في ما يتعلق بالاجرام السماويه و الارضيه و الحيوانات و النبات و الجواهر المعدنيّه ( چاپ 1880 ) وي از پيشگامان تفسير علمي در عصر جديد به شمار مي آيد.
مرحوم علامه معرفت، کتاب فوق را از مهم ترين کتاب ها در اين زمينه مي شمارد که کتابي لطيف در اين مورد است و ديدگاه هاي دانشمندان قديم و جديد را ذکر کرده است. (53)
12. طنطاوي ( متولد 1862 م ) صاحب تفسير الجواهر في تفسير القرآن تفسير او را مي توان اوج استفاده از علوم در تفسير قرآن قلمداد کرد.
او در موارد متعددي از علوم مختلف در تفسير قرآن استفاده کرده، از جمله علم احضار ارواح را از آيات مربوط به گاو بني اسرائيل (54) استخراج کرده است. و در هر مبحث تفسيري، بسياري از علوم جديد را در لا به لاي تفسير آورده است. (55)
مرحوم استاد معرفت در نقد کتاب فوق مي نويسد:
” ايشان بسياري از علوم را براساس حساب جمل از قرآن استخراج مي کند معلوم نيست به حقيقت ثابتي برسد و نيز بسياري از آيات را براساس نظريات علمي غير قابل که نوعي تکلف ( و تحميل ) است و گاهي هدف قرآن را از بين مي برد. ” (56)
13. عبدالرزاق نوفل از نويسندگان مصري که حداقل پنج کتاب در مورد تفسير علمي نوشته است که عبارتند از: القرآن و العلم الحديث، الله و العلم الحديث، الاسلام و العلم الحديث، بين الدين و العلم…
14. سيد هبة الدين شهرستاني ( 1301-1369 ق ) در کتاب الاسلام و الهيئة که حرکت زمين را از آيه ي الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً (57) استفاده کرده (58) و معتقد است:
” بيان تصديق و تأييد علوم و اکتشافات جديد از طريق دين و لسان علما موجب تقويت ايمان مردم است. ” (59)
15. برخي از نويسندگان متأخر ايران که در مورد تفسير علمي قلم زده اند عبارتند از:
آيت الله طالقاني در تفسير پرتوي از قرآن، محمدتقي شريعتي در تفسير نوين، حجت الاسلام اهتمام در فلسفه احکام، دکتر پاک نژاد در اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، مهندس بازرگان در کتاب هاي راه طي شده، باد و باران در قرآن، مطهرات در اسلام و محمدعلي رضائي اصفهاني در کتاب هاي درآمدي بر تفسير علمي قرآن ( 1375 ش ) پژوهشي در اعجاز علمي قرآن ( 1381 ش ) اشارات علمي اعجازآميز قرآن ( 1383 ش ) و ناصر رفيعي در تفسير علمي قرآن ( 1382 ش ) و…

تحليل و بررسي

اين افراد را مي توان به چند دسته تقسيم کرد که هر گروه هدف خاصي را دنبال مي کرده اند.
1. برخي افراد در پي فهم بهتر قرآن به وسيله علوم تجربي بوده اند، و حتي شرايط و ضوابط تفسير علمي را روشن و تلاش کرده اند از افراط و تفريط دوري کنند. همچون دکتر پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر و محمدعلي رضائي اصفهاني در تفسير علمي قرآن.
2. گروهي در پي اثبات اعجاز علمي قرآن بوده اند. براي مثال در مورد زوجيت عام و زوجيت گياهان ادعاي اعجاز علمي کرده اند. از جمله ي اين افراد مصطفي صادق رافعي ( م 1938 م ) در کتاب اعجاز القرآن و البلاغة النبوية و نگارنده در پژوهشي در اعجاز علمي قرآن بوده اند. (60)
3. گروهي در پي نشان دادن اهميت علم در نظر اسلام بوده اند.
از جمله ي اين افراد طنطاوي و سيد هبة الدين شهرستاني بوده اند که مطالب آنان نقل شد.
4. کساني که تلاش کردند علوم مختلف را از قرآن استخراج کنند؛ از قبيل: غزالي، المرسي، زرکشي، سيوطي و طنطاوي.
دليل عمده ي اکثر اين افراد آن بود که همه ي علوم در قرآن وجود دارد؛ پس مي توان با دقت در آيات و با روش هاي خاص و با کمک علوم، آن ها را از آيات استخراج کرد.
5. افرادي که نظريه هاي ظنّي علوم را بر آيات قرآن تطبيق کرده اند. از جمله ي اين افراد مي توان از: فخر رازي ( در مورد استفاده سکون زمين از آيه ي 22 بقره ) علامه مجلسي، ملاصدرا شيرازي، سيد عبدالرحمن کواکبي و عبدالرزاق نوفل نام برد.
البته گاهي برخي از اين افراد نظريه هاي علمي را بر قرآن تحميل کرده اند. همان طور که عبدالرزاق نوفل در مورد آيه ي هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا مي گويد:
” مقصود از نفس واحد، همان پروتون و زوج همان الکترون است و اين دو عنصري است که اتم از آن ها تشکيل شده است. “
وي اين مطلب را دليل اعجاز علمي قرآن شمرده است. (61) البته روشن است که اين تفسير با معاني لغوي و اصطلاحي و ظاهر آيه سازگار نيست و نوعي تحميل نظر قرآن و تفسير به رأي است.
6. گروهي در پي اثبات افکار انحرافي خود بوده اند و تلاش کرده اند که با استفاده از علوم تجربي، معجزات پيامبران را که در قرآن بيان شده است را توجيه کرده و انکار کنند. از جمله ي اين افراد مي توان از سر سيد احمدخان هندي، سيد اميرعلي و رشيد رضا ( 1935-1865 م ) در المنار نام برد.
رشيد رضا در ذيل آيه ي 243 / بقره مسأله ي مرگ افراد را به شکست آن ها و از دست دادن استقلال و زنده شدن آنان را به استقلال و قوت مجدد تفسير کرده است. (62) او ذيل آيه ي 260 بقره، زنده شدن چهار مرغ را در داستان ابراهيم (عليه السلام) به تربيت و انس آنان تفسير کرده است. (63) در حالي که اين توجيهات مخالف ظاهر آيات و نوعي تفسير به رأي است.
شايد به خاطر وجود همين اشکالات بود که افرادي همچون علامه طباطبايي (رحمه الله) به تطبيق قرآن بر علوم تجربي خرده گرفتند و آن را رد کردند. (64)

پي‌نوشت‌ها:

1. استديار جامعة المصطفي العالمية.
2. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 6، صص 26-6.
3. ر.ک: محمد بن حسين راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، تاج العروس، ماده فسر؛ سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 4؛ عبدالرحمن سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج 2، ص 192؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 13 و…
4. EXPRIMENTAL SCINCES.
5. NATURAL SCINCES.
6. HUMANLTLES.
7. التفسير و المفسرون، ج 2، ص 474.
8. امين الخولي، مناهج تجديد، 287؛ همين تعريف را سيد محمد ايازي در المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 93 آورده است.
9. Rotraud wielandt, Exegesis of the Quran: Early Moern and contemporary. In Excyclopadia of the Quran V:2, PP. 124-141..
10. عبدالرحمن العک، اصول التفسير و قواعده، ص 217.
11. اتجاهات التفسير في القرآن الرابع عشر، ج 2، ص 549.
12. ناصر رفيعي محمدي، تفسير علمي قرآن، ج 1، ص 140.
13. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 12 و نيز ر.ک: محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 342 به بعد و محمدهادي معرفت، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج 2، ص 443.
14. براي توضيح بيشتر ر.ک: محمدعلي رضايي اصفهاني، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، صص 274 و 378.
15. در اين مورد به تفاسير قرآن، از جمله: سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، صص 83-58؛ ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 1، ص 131 و ج 2، ص 432 و ج 3، ص 3، و ج 7، ص 64 و ج 8، ص 289 و ج 11، ص 410 و ج 12، ص 275 و ج 15، 568 و ج 20، ص 289 مراجعه شود.
16. در اين مورد ر.ک: ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 5، ص 435 و ج 8، ص 227 و ج 10، ص 119 و ج 11، ص 183 و ج 15، ص 568 و…
17. ر.ک: محمدعلي رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج 1، ص 85.
18. فرقان، آيه 6.
19. محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 342 و نيز ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 7 به بعد.
20. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 12.
21. همان، ص 26.
22. اسراء، آيه 88
23. بقره، آيه 24.
24. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 4، ص 22.
25. الاعجاز البياني، صص 68-65 به نقل از محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 4، ص 24.
26. سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، صص 67-57؛ محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 4، صص 23 و 134.
27. اسراء، آيه 88.
28. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج، صص 30-26.
29. 17 نفر مرد و تعداد اندکي زن سواد خواندن و نوشتن داشتند. ( فتوح البلدان، ج 3، ص 580 )
30. بقره، آيه 23.
31. رعد، آيات 2 به بعد؛ يس، آيات 38 به بعد و…
32. جرجي زيدان، تاريخ التمدن الاسلامي، ج 2، ص 153.
33. بقره، آيه 29.
34. البته در برخي احاديث اهل بيت (عليهم السلام) نيز نکات علمي در تفسير آيات قرآن آمده است. مثلاً در مورد تعداد 360 مشرق و مغرب در معارج / 40 ( شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص 221 ) و نام سيارات در تفسير تکوير، 16-15 ( فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 677 ) و… که يکي از موارد تفسيري اهل بيت (عليهم السلام) به شمار مي آيد، ولي تفسير علمي مصطلح نيست چون از يافته هاي علمي در تفسير قرآن استفاده نشده است، بلکه اهل بيت (عليهم السلام) اسرار علمي آيه را با کمک علم امامت بيان کرده اند که ابن جزيي از تفسير روايي مي شود.
35. آقاي راترود ويلانت، در مقاله تفسير قرآن در دوره جديد و معاصر، به نمونه هايي از اين موارد در تفسيرهاي سيد احمدخان هندي اشاره مي کند که موجب تأويل و انکار معجزات مثل معراج قيامت و تفسير « جن » به افراد بدوي جنگل نشين شد. ( دايرة المعارف قرآن ليدن، همان ) و نيز جن به ميکرب تفسير شد. ( محمد عبده، تفسير عم جزء، ص 158 )
36. ر.ک: سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، صص 8-7.
37. حاقه، آيه 17.
38. ر.ک: رسايل ابن سينا، صص 125-124؛ ذهبي، التفسير و المفسرون، ج 2، ص 426.
39. احياء علوم دين، ج 1، ص 289 ( باب رابع از ابواب آداب تلاوت قرآن ).
40. جواهر القرآن، فصل پنجم، ص 25.
41. بقره، آيه 22.
42. مفاتيح الغيب، ج 2، ص 94.
43. ر.ک: ذهبي، التفسير و المفسرون، ج 2، صص 482-478؛ احمد عمر ابوحجر، التفسير العلمي للقرآن، ص 159.
44. مريم، آيات 33-30.
45. بدرالدين زرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج 2، ص 181.
46. المنافقون، آيه 11.
47. ر.ک: عبدالرحمن سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج 2، صص 282-271؛ الاکليل في استنباط التنزيل، ص 2.
48. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 57، ص 5.
49. محمد بن ابراهيم صدر الدين شيرازي، تفسير القرآن الکريم، ج 2، صص 293-289.
50. شرح منظومه، ص 269 ( قسمت فلسفه ).
51. طبايع الاستبداد و مصارع الاستعباد، صص 46-43.
52. بهاءالدين خرمشاهي، تفسير و تفاسير جديد، صص 71-59؛ تاريخ نهضت هاي ديني، اسلامي معاصر، صص 146-143.
53. محمدهادي معرفت، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج 2، صص 444-443.
54. بقره، آيات 72-67.
55. الجواهر في تفسير القرآن، ج 1، صص 89-84.
56. همان، صص 449-446.
57. زخرف، آيه 10.
58. سيد هبة الدين شهرستاني، اسلام و هيأت، ص 110.
59. همان.
60. ما در کتاب « پژوهشي در اعجاز علمي قرآن » ( انتشارات کتاب مبين، 1380 ش ) که در دو مجلد چاپ شد، ادعاهاي اعجاز علمي را در حدود 300 آيه ي قرآن را مورد بررسي قرار داديم و شش مورد را پذيرفتيم و بقيه را رد کرديم.
61. عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحديث، ص 156.
62. محمد رشيد رضا، المنار، ج 2، ص 458.
63. همان، ج 1، ص 55.
64. ر.ک: سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 7.

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد