بررسي تحليلي و انتقادي آثار قرآني آيت الله معرفت
چکيده
نگارنده به گونه شناسي آثار قرآني آيت الله معرفت مي پردازد و آن را در سه رده ( 1. مطالعات قرآني: التمهيد و شبهات و ردود؛ 2. تفاسير موضوعي: تنزيه الانبيا، خاندان پيامبر، ولايت فقيه، جامعه مدني؛ 3. تفسير ترتيبي: الجامع الاثري ) طبقه بندي مي کند.
نگارنده مهم ترين ويژگي هاي روش شناختي آيت الله معرفت را ( 1. تقليد ستيزي و احترام به شک؛ 2. توجه به ماهيت بشري دانش؛ 3. پرهيز از جزم انگاري؛ 4. اصالت نقادي؛ 5. بي طرفي علمي ) بيان مي کند.
كليدواژه ها: گونه شناسي آثار استاد معرفت، تفسير، جزم انگاري.
مقدمه
مرحوم استاد محمدهادي معرفت از روحانيان پرکار ايراني در حوزه علوم قرآني است. او از نخستين دانشمندان شيعي است که به طور مستقل و در سطحي گسترده به مطالعات قرآني روي آورده و انبوهي از آثار علمي را در اين زمينه عرضه کرده است. تفاوت مهم استاد معرفت با ديگر مفسران و پژوهشگران شيعي در حوزه مطالعات قرآني، توجه ويژه نسبت به مباحث علوم قرآن است که معمولاً در گذشته به طور پراکنده در منابع کلامي، اصول فقه، مقدمات تفاسير و ذيل پاره اي از آيات مورد بحث قرار مي گرفت. از اين روي او به نوعي نقش بنيان گذار را در اين حوزه ايفا کرده و دريچه پژوهش و مطالعه در موضوعات گوناگون علوم قرآني را در حوزه علميه گشود و توسعه و گسترش داد. در اين مقاله ابتدا گزارشي توصيفي – تحليلي از آثار قرآني اين انديشمند معاصر ارائه شده و سپس به بازخواني اين آثار از جهت روش شناسي علمي پرداخته شده است و به ارزيابي و تحليل انتقادي گذاشته شده اند. بديهي است که انتقادهاي نگارنده اين مقاله به هيچ وجه از ارزش و اهميت آثار قرآني آن دانشمند فقيد نکاسته و هدف از آن صرفاً باروري و شکوفايي بيشتر مطالعات قرآني است.
گونه شناسي آثار قرآني
آثار قرآني آيت الله معرفت در سه رده قابل طبقه بندي هستند:
1. مطالعات علوم قرآني؛ که کتاب التمهيد بارزترين آن ها است. اين کتاب را مي توان مفصل ترين کتاب علوم قرآني شيعه و چه بسا نخستين کتاب مستقل در اين زمينه دانست. التمهيد به موضوعات سنتي علوم قرآن با گرايش پر رنگ کلامي پرداخته و مؤلف سعي دارد در رد نظريه هاي مخالف به ديدگاه هايي نو در عرصه مباحث کلام جديد و فلسفه دين نيز توجه داشته باشد و در ارتباط با برخي موضوعات مانند زبان قرآن، فصل مستقلي اختصاص داده است. افزون بر آن، در اثر ديگري از مؤلف با عنوان شبهات و ردود به طور مستقل به مجموعه متنوعي از نقدهاي کلامي درباره رويکردهاي نوين تفسيري که سعي دارند روش ها و يافته هاي فلسفه دين، کلام جديد، هرمنوتيک، مردم شناسي و تاريخ اديان را در حوزه فهم قرآن به کار گيرند، برمي خوريم.
2. گونه ديگر از آثار ايشان، تفاسير موضوعي است. مرحوم استاد معرفت از مدافعان جدي تفسير موضوعي بوده و اساساً اين گونه از تفسير را نه تنها نوعي متفاوت در چينش و تدوين مباحث که رويکردي متفاوت از تفسير ترتيبي مي شمرد، که در آن به جاي غرق شدن در درياي خروشان آيات قرآني، از خاستگاه نيازهاي واقعي بشر در هر دوره تاريخي به سراغ متن رفته و پاسخ نياز خود را در متن و از متن مي جوييم. اين ديدگاه موجب شده که ايشان بيشتر در موضوعات جديد و نو به تدوين تفاسير موضوعي پرداخته و به موضوعاتي چون: تنزيه انبيا، خاندان پيامبر، ولايت فقيه و جامعه مدني تمايل نشان دهد.
3. آخرين گونه از آثار آيت الله معرفت در سال هاي پاياني عمر ايشان به انجام رسيد که نوعي تفسير ترتيبي متفاوت است. تفسير الاثري الجامع ايشان در يک تقسيم بندي کلي به تفاسير روايي در برابر تفاسير درايي اختصاص يافته و هرگونه تفسير نقلي را مبناي کار خود قرار داده است. نگارش چنين تفسيري تقريباً بي سابقه است. زيرا تفاسير روايي گذشته صرفاً روايات پيامبر يا افزون بر آن ها روايات صحابه و تابعان و مفسران نخستين و يا روايات امامان را مبناي کار خود قرار مي دادند و از سوي ديگر بيشتر به نقل و گزارش روايات توجه نشان داده و جنبه تحليلي آن ها بسيار کم رنگ است. اين در حالي است که کتاب التفسير الاثري الجامع در گستره اي بسيار وسيع به تفسير نقلي قرآن پرداخته و هرگونه نقلي اعم از پيامبر يا صحابه و يا تابعان و مفسران نخستين و امامان شيعه و اقوال لغويان و… را مبناي کار خود قرار داده و افزون بر نقل، توجه ويژه اي به تحليل و نقادي از خود نشان داده است.
ويژگي هاي روش شناختي آثار استاد معرفت
آيت الله معرفت، توجه فراواني نسبت به اصول و قواعد علمي پژوهش نشان داده است و افزون بر مجموعه مباحث نظري در حوزه روش تحقيق در مطالعات قرآني، در آثارشان نيز به تطبيق اين اصول و قواعد پرداخته اند. مهم ترين اصول مورد توجه ايشان در چند بند ذکر مي شود.
1. تقليد ستيزي و احترام به شک:
بزرگ ترين آفت در پژوهش، تحت تأثير ديگران قرار گرفتن و گسترش دامنه تقليد در آن است. يک پژوهش گر هيچ پيش باور قطعي نبايد داشته باشد و کاملاً بي طرفانه با مسائل مواجه شده و به حل آن ها بپردازد. يک پژوهش علمي با شک و ترديد در همه باورهاي گذشته شروع مي شود و در ادامه نيز براي انتقال به يقين از هيچ انديشه يا شخصيتي هرچند مهم و مقدس باشد، تقليد نمي شود. پژوهش يک فرايند عقلي تمام عيار است که نقل در آن هيچ جايگاهي ندارد. آيت الله معرفت با توجه به اين اصل مهم چنين مي فرمايد:
” تقليد در صحنه هاي علمي جايگاهي ندارد. چه در فقه و چه در علوم قرآني… اساساً به همه چيز با ديد شک بنگريد. چون تمام دستاوردهاي علمي والا، از شک و ترديد ايجاد شده است. اين شک است که انسان ها را به سوي تحقيقات ارزشمند، سوق مي دهد. حتي از شبهات ديگران بايد استقبال کرد. چون بسياري از مسائل مورد غفلت است، اما بعد از شبهه متوجه خلأها مي شويم. ” (2)
از عبارت اخير ايشان برمي آيد که نگاه وي به شبهه کاملاً پژوهش محور است. او شبهه را اعتراضي که حتماً بايد رد و ابطال شود، نمي بيند؛ بلکه شبهه از نظر وي ممکن است در بخش هايي از آن کاملاً وارد و قابل قبول باشد و در واقع منتهي به اصلاح دانسته ها و باورهاي ما شود. نکته ديگر آنکه گاه براي حل يک پرسش به مطالعات فراوان و گذر سال هاي زيادي نياز است. در برخورد با پرسش هاي علمي نه فرار از آن ها درست است و نه برخورد غير واقع بينانه. نه صورت مسأله را بايد از ذهن پاک کرد و نه در رسيدن به پاسخ بايد شتاب کرد. چه بسا پرسش هايي که بايد سال هاي متمادي در ذهن پژوهشگري آماده هضم و فهم شود و چه بسا پرسش هايي که مطالعات چند نسل را بطلبد و سرانجام تراکم اين مطالعات ما را به پاسخ مورد نظر برساند. مطالعه سير تاريخي انديشه ها، نمونه هاي فراواني از اين پرسش ها را نشان مي دهد که پاسخ آن ها پس از سال هاي متمادي و گذر نسل هاي مختلف به دست آمده است. مسأله معاد جسماني از نمونه هاي بارز آن است که از باورهاي بسيار ساده انگارانه آغاز شد و تا نظريه ژرف بدن برزخي و مثالي ملاصدرا ادامه يافت و تاکنون نيز تلاش ها براي رسيدن به پاسخي کامل تر ادامه دارد. بزرگ ترين خطر در برخورد با پرسش هاي علمي، سعي در تحميل پاسخ به آن ها به هر قيمتي است. آيت الله معرفت در اين باره مي گويد:
” نبايد در نقطه کور به يأس برسيم و بگوييم اين از مواردي است که بايد منتظر ظهور بود!… البته نبايد عجله کرد. من 30 سال تلاش کردم و باز از اين موارد دارم که به خواص هم نگفته ام تا حل بشود. ” (3)
2 . توجه به ماهيت بشري دانش:
دانش هاي ديني از نگاه بسياري از افراد، علومي مقدس و فرابشري به شمار مي روند و تقدس موضوع مورد بحث آن ها به قلمرو خود دانش کشانده مي شود. اين در حالي است که اين علوم همانند هر علم ديگري در حوزه طبيعيات و… ماهيتي بشري داشته و سير پيايش و تحولي را دنبال کرده و در هر دوره اي ممکن است شاهد دگرگوني اساسي باشد. آيت الله معرفت در اين باره مي گويد:
” من علم تفسير را بشري مي دانم و انسان ها بودند که اين علم را به وجود آوردند… و چون بشري است، رو به پيشرفت و تعميق است. ” (4)
بنابراين هيچ تقدسي براي يک شخصيت علمي يا نظريه علمي فرض نمي شود و زمينه براي تحول و دگرگوني دانش هاي ديني همانند ديگر علوم همواره گشوده است:
” نبايد در بند اين باشم که همه مطابق من حرف بزنند. هيچ صاحب نظري هم براي رأي خودش قداست قائل نيست و اگر کسي خودباخته آراي خودش باشد، جاهل است. ” (5)
نگاه تقدس به اين دانش ها از عوامل اساسي رکود آن ها بوده، جرأت و شهامت لازم براي اجتهاد و تحول علمي را از بين مي برد. مقدس بودن خدا نبايد به تقدس الهيات بيانجامد و مقدس بودن قرآن نبايد تقدس علوم قرآني و تفسير را در پي داشته باشد. به عبارت ديگر، بنا به تفکيک معرفت شناختي مشهور بايد بين دو مقوله دين و معرفت ديني تمايز نهاد. (6) دين مقدس است؛ اما معرفت ديني نه تقدس دارد و نه ايستگاهي نهايي که نتوان از آن پا فراتر نهاد.
3 . پرهيز از جزم انگاري:
يکي از پيامدهاي تقدس بخشي به معرفت ديني، جزم انگاري (7) است که مانع از طرح آراي جديد و پيشرفت دانش ها مي شود. از آنجا که ابزارهاي مختلفي در فهم قرآن تأثير گذارند و هر يک از آن ها در معرض تحول و پيشرفت هستند، هر آن ممکن است تحولي در فهم ما از قرآن نيز پديد آيد. براي نمونه آيت الله معرفت مثال روشن و گويايي در اين باره مي آورند:
” قرآن مسأله ذوالقرنين را مطرح مي کند. عده اي از ابزار تاريخ براي تفسير استفاده مي کنند و مي گويند اين شخصيت جهاني بايد در تاريخ ثبت شده باشد و کسي جز اسکندر مقدوني نمي تواند باشد. اما دلايلي هست که ثابت مي کند او نمي تواند عبد صالح خدا باشد. اسکندر انسان شهوت ران و ستمگري بود که تمام فرهنگ و علم و آداب ايران را از بين برد و به بشريت خيانت کرد. فخر رازي به اين مسأله توجه نکرده و اسکندر را ذوالقرنين مي نامد. اخيراً هم آقاي ابوالکلام آزاد با تتبع در تورات و مطالعه تاريخ، ذوالقرنين را با کورش تطبيق مي دهد. اما ما مي گوييم همين جا هم بايد گفت احتمال دارد کورش باشد و چه بسا در آينده، شخصيت ديگري پيدا شود. پس دانش عقلي و نقلي بشر اگر ابزار تفسير قرآن شود، بايد با کلمه يحتمل همراه باشد. ” (8)
از همين روي است که قرآن در برخورد با مسائل علوم تجربي که ماهيتي تغييرناپذير دارند، با احتياط و احياناً ابهام از آن ها مي گذرد تا زمينه تناقض و تضاد را با هيچ يک از نظريات علمي فراهم نياورد. آيت الله معرفت با نقل مطلبي از سيد قطب به اين مسأله نيز توجه داده اند و آن را مبنايي براي تفسير علمي قرآن مي شمرند:
” قرآن مسائل علمي را مبهم مي گذارد چرا که قرآن از واقع اطلاع دارد، اما اگر تصريح کند، ممکن است دانشمندان آن روز که به علم خود قطع دارند، با قرآن مخالفت کنند. لذا قرآن خود را درگير نمي کند و از وراي آن رد مي شود تا در طول تاريخ هر چه علم پيشرفت کند، دانشمندان، قرآن را با نظريات علمي در تعارض نبينند. ” (9)
4. اصالت نقادي:
يکي از دلايل پيشرفت سهمگين دانش ها در مغرب زمين، تغيير نگاه دانشمندان نسبت به موضوع دانش بوده است. دانش در گذشته صرفاً مجموعه اي از تصورات و تصديقات مطابق با واقع فرض مي شد و گسترش آن صرفاً به معناي کشف موضوعات جديد تلقي مي شد؛ اما در عصر جديد، دانش به ماشين نقد تبديل شد. دانشمند همانند يک دستگاه حفاري عمل مي کند که به شکل مستمر، انديشه ها و نظريات موجود و حتي خودش را مي کاود و بر آن خرده مي گيرد و از نو مي سازد و همچنان اين عمل ادامه دارد. بنابراين نقد نه تنها مرحله اي از دانش است که ماهيت زيربنايي آن به شمار مي رود. (10) آيت الله معرفت در عبارتي به اين اصل مهم اشاره کرده است:
” مکرراً گفته ام که نقد کنيد و فکرتان را به کار بياندازيد. زماني که مجله کيهان انديشه، مقالات قرآن را براي بازبيني پيش من مي فرستاد، مقاله اي آورده بودند از دانشجويي از دانشگاه امام حسين (عليه السلام) که نظر بنده و آقاي خوئي را مقارنه و مقايسه کرد و مرا محکوم کرده بود. من ديدم بسيار متين و طبق اصول حرکت کرده، نوشتم اين يکي از معتبرترين مقاله هاي علوم قرآني است. با اينکه مي توانستم رفع اشکال کنم. چون تأکيد من بر روش عقلي است نه نقلي “. (11)
در ضمن آراي علمي ايشان نيز به موارد متعددي برمي خوريم که در برخي ديدگاه هاي نسبتاً مورد اتفاق همه ترديد کرده و زمينه را براي گسترش قلمرو دانش در آن بخش باز نموده اند. توجه به اغلاط رسم الخطي قرآن از نمونه هاي بارز اين ادعا است. تا پيش از ايشان، کمتر کسي به خود اين جرئت را داد که بر رسم الخط قرآن خرده گيرد و گويا تقدس قرآن بر رسم الخط آنکه مقوله اي کاملاً بشري است چيره شده بود.
نمونه ديگر از نقدمداري آيت الله معرفت را مي توان در برخورد ايشان با روايات تفسيري در کتاب التفسير الأثري الجامع مشاهده کرد. ايشان در مقدمه کتاب از ضرورت نقد جدي روايات تفسيري ياد کرده و در ضمن تفسير سوره حمد نيز فراوان به نقد روايات مبادرت ورزيده است. (12)
4. بي طرفي علمي:
يکي از آفت هاي اساسي دانش ها ديني، اثرپذيري فراوان آن ها از اعتقادات مذهبي و فرقه اي افراد است که در بسياري از موارد، مانع از پيدايش يک منظومه دانشي حقيقي و بين الاذهاني است. در فضاي فرقه اي، هر کس دانش خاص مذهب خود را بنا مي نهد و به تعداد مذاهب و گاه بيشتر، دانش هاي موازي پديد مي آيد که در روش بحث و رهيافت ها و… اختلاف نظر اساسي دارند. آيت الله معرفت در حد امکان تلاش کرده از اين آفت روش شناختي پرهيز کرده و در مطالعات خود با نگاهي نسبتاً فرافرقه اي، روايات و آرا و انديشه ها و نظريات ديگر مذاهب را نيز به کار گيرد. نمونه بارز اين ويژگي مثبت را مي توان در کتاب التفسير الأثري الجامع مشاهده کرد. وي در اين کتاب بدون تعصب و هراس از اعتبار نسبي روايات صحابه و تابعين سخن گفته و استفاده از آن ها را در فهم قرآن در صورت برخورداري از شرايط گزارش هاي علمي معتبر مي شمرد (13) و در ضمن تفسير سوره حمد نيز فراوان به اقوال ايشان استناد مي کند. (14)
پينوشتها:
1. محقق و مدرس حوزه علميه قم.
2. فصلنامه بينات، شماره 44، ( ويژه نامه نکوداشت آيت الله معرفت )، ص 51.
3. همان، ص 58.
4. همان، صص 59-58.
5. همان، ص 74.
6. اين تفکيک معرفت شناختي تحت تأثير انديشه هاي کانت پديد آمده است. وي با کشف دريچه هاي ذهني بين دو مقوله نومن و فنومن تفکيک قائل شد و نسبتي بين آن چه در بيرون واقع است و آن چه در ذهن پديدار مي شود، برقرار کرد. بنابراين همواره فاصله اي بين واقعيت خارجي و تصور ذهني وجود دارد که به طور مطلق قابل حذف نيست؛ گرچه مي توان در دوري و نزديکي اين فاصله تصرف کرد. دسترسي انسان به تماميت دين هرگز امکان پذير نيست؛ اما تلاش براي برقراري نسبتي نزديک تر به آن ممکن است. نتيجه روش شناختي اين تفکيک آن است که فرايند پژوهش و مطالعه همواره ادامه دارد و هيچ نقطه پايان و ايستگاهي براي آن فرض نمي شود. براي مطالعه بيشتر درباره انديشه کانت در اين باره به کتاب فلسفه نقادي کانت، دکتر کريم مجتهدي، انتشارات امير کبير، چاپ دوم 1378، تهران مراجعه کنيد و براي تفکيک دو مقوله دين و معرفت ديني به کتاب قبض و بسط تئوريک شريعت، عبدالکريم سروش، انتشارات صراط، تهران مراجعه کنيد و نيز گزارشي کوتاه در اين باره را در مقاله « نسبت هرمنوتيک و تفسير » رواق انديشه، شماره 14، بهمن 1381 و نيز گلستان قرآن، سال 1381 ببينيد.
7. Dogmatism
8. فصلنامه بينات، شماره 44، ص 61.
9. همان، صص 63-62.
10. براي آگاهي بيشتر در اين باره ر.ک: ميشل فوکو، حفريات المعرفة، ت: سالم يفوت، المرکز الثقافي العربي، دارالبيضاء، 2005.
11. فصلنامه بينات، شماره 44، ص 74.
12. براي نمونه ر.ک: محمدهادي معرفت، التفسير الاثري الجامع، ج 1، صص 36-33 و 503 و 619 و 620.
13. محمدهادي معرفت، التفسير الاثري الجامع، ج 1، صص 105-98.
14. براي نمونه ر.ک: محمدهادي معرفت، التفسير الاثري الجامع، ج 1، صص 528 و 531-530 و 536-535.
منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول