خدا – الفا و امگا
پروفسور ادوين کانکلين زيست شناس دانشگاه پرينستون غالباً مي گفت: « احتمال پيدايش زندگي از تصادفات به همان اندازه است که در نتيجه ي حدوث انفجاري در يک چاپخانه، يک کتاب قطور لغت به وجود آيد ». من اين بيان را
نويسنده: ادموند کارل کورنفلد (1) (2) محقق شيمي
پروفسور ادوين کانکلين (3) زيست شناس دانشگاه پرينستون غالباً مي گفت: « احتمال پيدايش زندگي از تصادفات به همان اندازه است که در نتيجه ي حدوث انفجاري در يک چاپخانه، يک کتاب قطور لغت به وجود آيد ». من اين بيان را بدون قيد و شرط تأييد مي کنم.
من عقيده ي راسخ دارم که خدايي وجود دارد که جهان را خلق کرده و از آن نگهداري مي کند. واضح است که لفظ « خدا » در زبان هاي مختلف معاني مختلف دارد و اينک از آن جمله به سه تعبير اشاره مي شود:
1 . عقلي که جهان را خلق و قوانين طبيعي را وضع کرده است؛
2 . خداي مشخص يهود که خالق و راهنماي ملت برگزيده خود اوست؛
3 . خدايي که تورات از او خبر داده و وي پيامبراني مبعوث کرده تا بشرگمراه را به صراط مستقيم هدايت کنند.
مذاهب ديگر نيز تعريفات ديگري از خدا داده اندکه اگر بخواهيم همه ي آن ها را بيان کنيم سخن به درازا خواهد کشيد، از اين رو فقط درباره ي سه تعريف فوق بحث مي کنيم.
مسلم است که عده اي فقط خدا را با معني اول قبول دارند، يعني مي گويند يک عقل کل وجود دارد که خلقت جهان از اوست. بعضي از اديان خدا را به هر دو معني اول و دوم و برخي ديگر به هر سه معني قبول دارند، و به هر صورت از اين لحاظ همگي در جبهه مخالف ملحدان، که اساساً منکر وجود خدا هستند، قرارگرفته اند.
من خدا را با تعريف سوم قبول دارم، يعني خدايي که تمام کتب آسماني از سوي وي نازل شده و در آن کتب خود را به عنوان خالق و صانع جهان به بشر شناسانده و راه مستقيم حقيقت را به او نشان داده است.
نکته ي قابل توجه اين است که در انجيل، که کتاب مقدس مسيحيان است، آيه اي براي اثبات وجود صانع ديده نمي شود و حکايت چنين شروع شده که « در ابتدا خدا … » و در مزامير داوود نيز که از جانب خدا الهام شده چنين مي بينيم: « احمق در قلب خود گفت خدايي وجود ندارد ». وقتي مشاهده مي شود که در چنين کتبي نوشته شده که خدا وجود دارد ولي دليلي براي آن آورده نشده، گستاخي بزرگي است که بشر بخواهد با منطق و سيستم هاي فلسفي موضوعه ي خود وجود يا عدم خدا را ثابت بکند. با وجود اين، من اجازه مي خواهم از چگونگي تأثير شيمي آلي که در تقويت ايمان من بسيار مؤثر افتاد شمه اي بيان کنم.
ما وجود يک حکمت عاليه را براي خلقت طبيعت قبول مي کنيم، والا بايد بگوييم که اين جهان و طبيعتي که ما آن را ادراک مي کنيم فقط و فقط در نتيجه ي تصادف به وجود آمده است. براي کسي که شگفتي ها و رموز و و ترتيب شيمي آلي را مخصوصاً در اجسام زنده ديده است، تصور به وجود آمدن جهان در نتيجه ي تصادف بسيار دشوار و محال است. هرقدر ما ساختمان ذره را بيشتر مطالعه مي کنيم و واکنش هاي اين ذرات را بيشتر زير نظر قرار مي دهيم، به همان اندازه روشن تر درمي يابيم که يک عقل کل نقشه
عالم طبيعت را طرح و با اراده و مشيت خود آن را خلق کرده است.
اين فکر نتيجه ي تجربه ي شخصي من است، و غالب اوقات که درآزمايشگاه ميان اجسام بي نهايت کوچک و فعل و انفعالات پيچيده و عجيب آن ها کار مي کنم، فکر عظمت و حکمت عاليه ي آفريدگار مرا مبهوت و متحير مي سازد. فعل و انفعالات سلول حيواني به قدري عجيب و پيچيده است که اگر کوچک ترين انحرافي در آن ها روي دهد باعث بيماري حيوان مي شود. واقعاً تعجب آور است که سازماني به پيچيدگي سلول حيواني بتواند خود به خود به حيات و فعاليت خويش ادامه دهد. براي اين کار حتماً وجود پروردگار فوق العاده حکيمي ضرورت دارد.
من هر قدر بيشتر در آزمايشگاه ها به کار تجربي مي پردازم، ايمانم راسخ تر و محکم تر مي شود، و نسبت به فکر و حال بعضي از همکاران دين خودم، در هر نقطه ي جهان که باشند، بيشتر مي انديشم. وضع آن ها در نظر من معمايي شده است: چگونه با مشاهده ي اين همه دليل بارز باز نمي خواهند به وجود صانع اقرارکنند! درحالي که يک ماشين ساده ي ساخت بشر طراح و سازنده اي لازم دارد، چگونه ممکن است موجوداتي که هزاران مرتبه پيچيده تر و عجيب تر از آنند، صانعي نداشته باشند.
شايد خيلي از دانشمندان وجود خالق حکيمي را قبول داشته باشند،
که در اين صورت براي رسيدن به ايمان به خدايي که پيامبران گفته اند راه زيادي نمي ماند، زيرا اين راه از متن نوشته هاي کتب مقدس به دست مي آيد، و براي پيمودن آن راه هاي علمي بي فايده است و با ايمان قلبي اين راه کوتاه را بايد سپري کرد. اگر ما اين ايمان قلبي را داشته باشيم، وجود خدا مانند « آلفا و امگا » نه تنها به وسيله ي « نقشه ي رستگاري »که به خاطر بشر طرح شده، بلکه به وسيله ي هر يک از اجزاي اين جهان پهناور به ما ثابت مي شود، و چنان که رابرت گرانت (4) در سرود مشهور خود مي گويد: « اي خالق و حامي و منجي و ياورما! » ما به خدايي معتقديم که هم خالق و هم منجي ماست. اين ايمان ما بدون منطق يا دون منطقي نيست، بلکه مافوق منطق است و حدود و حوزه ي منطق ساخت بشري قادر به دريافت اين مفهوم و اين ايمان ما نيست. ايمان ما مقدم بر دليل است، زيرا «کسي که رو به خدا مي آورد، بايد به او ايمان داشته باشد و بداند که خدا به کساني که در طلب وي صادقانه قدم مي گذارند، جزاي خير خواهد داد و آنان را غريق رحمت خويش خواهد ساخت » .
پينوشتها:
1- Edmund Carl Kornfeld.
2- داراي درجه ي B. A. از دانشگاه تمپل و M. A. و دکترا در فلسفه از دانشگاه هاروارد از سال 1946 در آزمايشگاه هاي تحقيقي ليلي واقع در ايندياناپوليس مشغول بوده و اکنون رئيس دايره ي شيمي آلي آن جاست. متخصص در شيمي لاستيک، داروهاي ترکيبي آلي، و تکامل شيمي آلي است.
3- Edwin Conklin.
4- Robert Grant.
منبع مقاله :
آلن، فرانک؛ (1340)، اثبات وجود خدا، گردآورنده: کلوور مونسما، جان، مترجمان: احمد آرام، سيد مهدي امين، علي اکبر صبا، عبدالعلي کارنگ و علي اکبر مجتهدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هشتم